جمعه، 4 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

بى رحمى و جنايت مسيحيّت نسبت به ملت يهود چه بوده است؟


پاسخ :
دوران آرامش و عزّت يهود بسيار كوتاه بود و آن زمانى بود كه حضرت موسى(عليه السلام) آنها را از زير يوغ ستمگران زمان بيرون كشيد. اما طولى نكشيد كه سرگردانى و گرفتارى ملّت يهود آغاز شد؛ به طور مثال:
«پومپى» سردار رومى در سال 63 قبل از ميلاد، بيت المقدس را تصرف كرد و تمام مردم آن جا را قتل عام نمود. در سال 70 ميلادى «تيتوس» امپراطور روم، بيت المقدس را در محاصره ى شديد قرار داد و پس از تصرف آن جا، معبد سليمان را آتش زد و بيش تر ساكنان را سر بريد و جمعى را اسير نمود و در بازار برده فروشان روم فروخت و عده اى را هم طعمه ى درندگان ساخت؛ گروهى هم كه توانستند خود را نجات دهند، در عراق، مصر، سوريه، يمن و اروپا متفرّق شدند!
در سال 135 ميلادى، آدريانوس، امپراطور روم، قتل عام وحشيانه اى در بيت المقدس به راه انداخت و در حدود نيم ميليون نفر از مردم آن جا را كشت و شهر را به كلى ويران و گروهى را هم اسير و آواره كرد.[1]
اسقف ستراسبورگ به جرگه ى اتهام زنندگان پيوست و شوراى شهر را مجبور كرد كه برخلاف ميل خود، همه ى يهوديان را از شهر اخراج كند. توده ى مردم اين اقدام را بيش از اندازه ملايم و دوستانه تشخيص داد و شوراى شهر را از كار بركنار كرد و شوراى ديگرى به جاى آن نشاند كه فرمان به دستگير كردن عموم يهوديان شهر داد. عدّه اى از يهوديان به روستاهاى اطراف گريختند و به دست دهقانان كشته شدند. دو هزار نفر از آنها كه در شهر باقى مانده بودند، به زندان افتادند و زير فشار قرار گرفتند تا تعميد را بپذيرند. نيمى تسليم شدند و نيمى ديگر، كه سر از فرمان بردارى باز زدند، طعمه ى آتش شدند (چهاردهم فوريه ى 1439). روى هم رفته بر اثر اين يهودى كشى ها در سراسر اروپاى مسيحى، پانصد و ده مركز يهودى نشين به كلّى از سكنه خالى شدند و تعداد بيش ترى از شهرها نيز اكثريّت افراد يهودى خود را از دست دادند... هنرى چارلزلى كشتگان يهودى ارفورت را 3000، و از آن باواريا را 12000 نفر تخمين زده است. در وين، به تلقين ربى يونس، كليّه ى يهوديان در كنيسه جمع شدند و خودشان را كشتند. نظير اين خودكشى جمعى در شهرهاى ورمس، اوپنهايم و كرمس نيز به وقوع پيوست. در يك فرار وحشت زده، هزاران نفر يهودى از اروپاى باخترى به لهستان و تركيّه ى عثمانى پناهنده شدند.[2]
هم چنين مى نويسد:
به همين طريق، عموم يهوديانى كه در 120 دهكده ى كوچك در جنوب فرانسه و شمال اسپانيا زندگى مى كردند، قتل عام شدند و فقط معدودى افراد درمانده و محروم از همه چيز، از خود بر جاى گذاردند!
در سال 1321 صدوبيست تن يهودى، به اتّهام مسموم كردن چاه هاى آب، در نزديكى شهر «ستينون» زنده طعمه ى آتش گرديدند!
در سال 1336 يك نفر خشكه مقدس آلمانى اعلام كرد كه از جانب خداوند بر او وحى شده است كه با كشتن يهوديان، انتقام مرگ حضرت عيسى را بگيرد، وى 5000 نفر از دهقانان را به دنبال خود راه انداخت و در آلزاس و راينلاند، هرچه يهودى بر سر راه خود يافت به قتل رساند!
يك جنون آدم كشى سراسر نواحى باواريا و بوهميا و مراويا و اطريش را به خون كشيد و هزاران يهودى شكنجه ديدند و به هلاكت رسيدند.[3]
در سال 1390 سخنرانى هاى «هرنادو مارتى نز»، واعظ معروف مسيحى، كاتوليك هاى اشبيليه را عليه يهوديان اسپانياى مسيحى برانگيخت و در حدود 4000 نفر آنها را كشتند.[4]
در همان زمان حدود هشتاد هزار نفر از يهوديانى كه به پرتغال پناهنده شده بودند، مقتول و مطرود شدند! و در سال 1290 ميلادى ادوارد اول پادشاه انگلستان، و در سال 1306 فليپ، پادشاه فرانسه آنها را آواره كردند.
در سال هاى 1360 و 1582 نيز يهوديان از مجارستان، و در سال 1370 از بلژيك، در سال هاى 1380 و 1744 از چكسلواكى، در سال 1420 توسط البريخت پنجم، پادشاه اطريش، از اطريش و در سال 1440 از اوتريخت هلند و در سال 1540 از مملكت نابولى و سردينسياى ايتاليا و در سال 1551 از آلمان رانده شدند كه در جنگ جهانى دوم، نازى هاى آلمان صدها هزار يهودى را طعمه ى مرگ ساختند!
در سال 1919 حكومت روسيه با همكارى مردم، يهوديان را شديداً مورد شكنجه و آزار قرار داد و بيش از صدهزار نفر از زن و مرد و كوچك و بزرگ آنها را به قتل رسانيد.[5]
عكس العمل رفتار خرابكارانه ى يهود
كسانى كه در فلسفه ى تاريخ مهارت دارند، در عين آن كه آن فجايع سنگين و اعمال غيرانسانى را كه ساير ملل نسبت به آنها روا داشته اند، محكوم مى كنند، معتقدند كه اين حوادث، از آن جا سرچشمه گرفته كه ساير ملل احساس كردند كه ملّت يهود خودخواه و خرابكار است و روح هم زيستى مسالمت آميز ندارد!
در واقع عكس العمل رفتار خرابكارانه ى يهود، موجب آن همه شكنجه ها و آزارهاى غيرانسانى نسبت به آنها شده است.[6]
پی نوشتها:
[1]. عفيف عبدالفتاح طبارّه، اليهود فى القرآن، ص 94.
[2]. همان، ص 864.
[3]. همان، ص 863.
[4]. عفيف عبدالفتاح طبارّه، اليهود فى القرآن، ص 91.
[5]. همان، (با اندكى تلخيص).
[6]. زين العابدين قربانى، اسلام و حقوق بشر، ص359.
منبع: اسلام و اقليّت هاى مذهبى، محمد باقر طاهرى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.