پنجشنبه، 10 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اگر بازگشت روح، پس از جدا شدن از بدن و تعلق گرفتن آن به بدن ديگر، تناسخ است و محال، پس چگونه مسخ در امت هاى پيشين رخ داده است[1]؟[2] آيا اصولا ميان مسخ و تناسخ فرقى است؟


پاسخ :
مسخ در لغت به معناى تحول و دگرگونى صورت ظاهرى[3]، تغيير شكل دادن و از شكل انداختن است.[4] «مسخَه مسخاً»، يعنى برگردانيد صورت او را به صورت قبيحى؛ «المسخ تشوية الخَلق و الخُلق و تحويلها من صورة الى صورة»،[5] مسخ يعنى بردن و زايل كردن آفرينش و خُلق و تبديل و تحويل آن از صورتى به صورت ديگر؛ اما نسخ به معناى زايل كردن يك چيز به وسيله ى چيز ديگرى است كه جاى گزين آن مى شود، مانند ازبين رفتن جوانى با پيرى و ـ همان طورى كه قبلا يادآورى شد ـ در اصطلاح فلاسفه، مسخ يعنى انتقال روح انسانى به بدن حيوانى و نسخ يعنى انتقال روح انسانى به بدن انسان ديگر.
قوام تناسخ منوط به وجود دو چيز است: يكى تعدد بدن (بدنى كه روح از آن جدا شده و بدنى كه روح پس از جدايى به آن تعلق مى گيرد)؛ ديگرى بازگشت و تنزل نفس از كمال خود به درجه اى كه مناسب بدن جديد باشد.
هر دو شرط در مورد مسخ قرآنى موجود نيست؛ زيرا كسانى كه مورد لعن و خشم الهى قرار گرفتند، با همان بدن هاى نخستين خود به صورت بوزينه و خوك در آمدند؛ يعنى از صورت انسانى به صورت ميمون و يا خوك در آمدند، بدون اين كه دو بدن در كار باشد و از سوى ديگر، نفوس آنها در همان حد كمالى كه بودند، بعد از تبديل، باقى ماندند تا به صورت جديد خود بنگرند و عذاب و درد بكشند و اگر جسم و دركشان به حيوانيت تبديل مى شد، ديگر تأسف و عذابى در كار نبود، حال آن كه قرآن مجيد اين حالت را كيفر آنها معرفى مى كند.
(فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ)؛[6]ما اين كيفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسل هاى بعد از آنان و پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم.
علامه طباطبايى (ره) مى فرمايد:
اگر فرض كنيم كه صورت يك انسان به صورت نوع ديگرى از انواع حيوان، مانند بوزينه و خوك، تبديل شده باشد، در واقع صورتى روى صورت ديگر آمده و آن فرد، انسان ـ خوك، يا انسان ـ بوزينه شده است، نه آن كه انسانيتش از بين رفته و صورت خوكى و يا بوزينه اى جاى گزين آن شده باشد.[7]
پی نوشتها:
[1]. سوره ى مائده، آيه ى 6. (وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ)؛ (بعضى را بوزينه و خوك گردانيده است)
[2]. سوره ى اعراف، آيه ى 166. (كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ)؛ (بوزينگان مطرود شويد).
[3]. احمد المقرى، المصباح المنير، ج 2، ص 572.
[4]. فرهنگ بزرگ جامع نوين، حرف «ميم»، ص 1506.
[5]. راغب اصفهانى، مفردات، ماده ى مسخ.
[6]. سوره ى بقره، آيه ى 66.
[7]. سيد محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج 1، ص 314.
منبع: آخرين سفر، رحيم لطيفى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1385)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما