پرسش :
در روايات چه راه هايي براي امتحان كردن دوستان بيان شده است ؟
پاسخ :
در روايات راههاي متعددي براي امتحان نمودن دوستان مشخص شده كه عبارت است از:
الف) در حال بينيازي و فقر، دوستي او عوض نشود؛ امامباقر فرمود: بدترين دوست كسي است كه تو را به هنگام بينيازيت حفظ كند و به وقت تنگدستي رها سازد، (ميزان الحكمه، ج 1، ص 53). سعدي گويد:
دوست مشمار آن كه در نعمت زند لاف ياري و برادر خواندگي
دوست آن باشد كه گيرد دست دوست در پريشان حالي و درماندگي
ب ) به هنگام عصبانيت بدگويي تو را ننمايد؛ امامصادق(ع) فرمود: دوستي كه سه بار از تو عصباني شد ولي بدگويي تو را ننمود و كلام ناسزا از دهانش خارج نشد او را براي خود نگهدار، (بحارالانوار، ج 78، ص 251).
ج ) به نماز اهميت بدهد؛ قرآن ميفرمايد: «اي اهل ايمان با آن گروه از اهل كتاب و كافران كه دين شما را به بازيچه گرفتند دوستي مكنيد. زماني كه شما نداي نماز بلند ميكنيد آن را به مسخره و بازي ميگيرند زيرا آن قوم مردمي نادان و بيخردند»، (مائده، آيه 57). سعدي در اين باره گفته است:
وامش مده آن كه بينماز است گرچه دهنش زفاقه باز است
كو فرض خدا نميگزارد از قرض تو نيز غم ندارد
د ) اهل نيكي در هنگام سختي و راحتي انسان باشد؛ اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «در سختيها دوستان امتحان ميگردند»، (غررالحكم، حرف فاء لفظ في).
در اين باره نيز سعدي زيبا سروده است:
جواني پاكباز پاك رو بود كه با پاكيزهرويي در گرو بود
چنين خواندم كه در درياي اعظم به گردابي درافتادند با هم
چو ملاّح آمدش تا دست گيرد مبادا كاندرين حالت بميرد
همي گفتي در ميان موج و تشوير مرا بگذار ودستِ يار من گير
ه ) هنگام زوال توانايي انسان دوستيش از بين نرود؛ حضرت امير(ع) فرمود: «هنگام از بين رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته ميگردد»، (غرر الحكم، حرف عين، لفظ عند).
و ) هنگام به قدرت رسيدنش از احسان به دوستان خودداري ننمايد.
راجع به علاقه نسبت به دوستان:
علاقه و وابستگي به دوستان تا وقتي كه موجب اخلال در برنامه زندگي و كاري انسان، مزاحمت با حقوق والدين، مشغوليت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ايمان نگردد اشكالي ندارد، بلكه اگر در راستاي اصلاح و قوّت بخشيدن به اين امور باشد بسيار خوب و مفيد خواهد بود، البته بهترين سياست در اين مسائل همان طور كه خود شما به آن التفات داريد ميانهروي است و زيادهروي و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكرشده خواهد گشت.
دوستيها بر چند نوع است:
1- دوستي به خاطر خدا همانند علاقه به اولياي دين و برادران ايماني كه منشأ آن منش ديني فرد و اعتقادات او است نه انگيزههاي ديگر.
2- دوستي به جهت مال و جمال و يا كششهاي غريزي ديگر.
نوع اول؛ اين دوستيها عبادت و از بهترين اعمال است . چنان كه در احاديث منقول از اهل بيت(ع) آمده است: «هل الدين الا الحب ؛ آيا دين جز محبت چيز ديگري است؟».
نوع دوم؛ اين دوستيها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احيانا آدمي را به انحراف بكشاند، خطرناك ترين دام شيطان است كه بايد از آن پرهيز نمود و تنها آن را معبري براي درك جلال و جمال خداوند قرارداد. ممكن است گلي زيبا انسان را فريفته و مجذوب خويش كند؛ ولي عاقل كسي است كه در وراي زيبايي گلجمال خالق گل راببيند و از اين حجاب عبور كرده تا ملكوت را مشاهده نمايد.
در رابطه با مشكلي كه ياد كردهايد، توجه به اين نكته الزامي است: دوست و دوستيابي از نيازهاي واقعي زندگي است و داراي فلسفه خاصي است. اما آنچه مهم است اين كه در اين راستا همچون ديگر جنبههاي زندگي رعايت اعتدال لازم و ضروري است.
به عبارت ديگر: علاقه انسان به دوستان احساسي پاك و لطيف است اما همواره بايد عواطف با تعقل همراه باشند و از طرف ديگر بايد مراقب دخالت غرايز ديگر، مانند غريزه جنسي در اين موارد نيز بود.
eporsesh.com
در روايات راههاي متعددي براي امتحان نمودن دوستان مشخص شده كه عبارت است از:
الف) در حال بينيازي و فقر، دوستي او عوض نشود؛ امامباقر فرمود: بدترين دوست كسي است كه تو را به هنگام بينيازيت حفظ كند و به وقت تنگدستي رها سازد، (ميزان الحكمه، ج 1، ص 53). سعدي گويد:
دوست مشمار آن كه در نعمت زند لاف ياري و برادر خواندگي
دوست آن باشد كه گيرد دست دوست در پريشان حالي و درماندگي
ب ) به هنگام عصبانيت بدگويي تو را ننمايد؛ امامصادق(ع) فرمود: دوستي كه سه بار از تو عصباني شد ولي بدگويي تو را ننمود و كلام ناسزا از دهانش خارج نشد او را براي خود نگهدار، (بحارالانوار، ج 78، ص 251).
ج ) به نماز اهميت بدهد؛ قرآن ميفرمايد: «اي اهل ايمان با آن گروه از اهل كتاب و كافران كه دين شما را به بازيچه گرفتند دوستي مكنيد. زماني كه شما نداي نماز بلند ميكنيد آن را به مسخره و بازي ميگيرند زيرا آن قوم مردمي نادان و بيخردند»، (مائده، آيه 57). سعدي در اين باره گفته است:
وامش مده آن كه بينماز است گرچه دهنش زفاقه باز است
كو فرض خدا نميگزارد از قرض تو نيز غم ندارد
د ) اهل نيكي در هنگام سختي و راحتي انسان باشد؛ اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «در سختيها دوستان امتحان ميگردند»، (غررالحكم، حرف فاء لفظ في).
در اين باره نيز سعدي زيبا سروده است:
جواني پاكباز پاك رو بود كه با پاكيزهرويي در گرو بود
چنين خواندم كه در درياي اعظم به گردابي درافتادند با هم
چو ملاّح آمدش تا دست گيرد مبادا كاندرين حالت بميرد
همي گفتي در ميان موج و تشوير مرا بگذار ودستِ يار من گير
ه ) هنگام زوال توانايي انسان دوستيش از بين نرود؛ حضرت امير(ع) فرمود: «هنگام از بين رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته ميگردد»، (غرر الحكم، حرف عين، لفظ عند).
و ) هنگام به قدرت رسيدنش از احسان به دوستان خودداري ننمايد.
راجع به علاقه نسبت به دوستان:
علاقه و وابستگي به دوستان تا وقتي كه موجب اخلال در برنامه زندگي و كاري انسان، مزاحمت با حقوق والدين، مشغوليت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ايمان نگردد اشكالي ندارد، بلكه اگر در راستاي اصلاح و قوّت بخشيدن به اين امور باشد بسيار خوب و مفيد خواهد بود، البته بهترين سياست در اين مسائل همان طور كه خود شما به آن التفات داريد ميانهروي است و زيادهروي و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكرشده خواهد گشت.
دوستيها بر چند نوع است:
1- دوستي به خاطر خدا همانند علاقه به اولياي دين و برادران ايماني كه منشأ آن منش ديني فرد و اعتقادات او است نه انگيزههاي ديگر.
2- دوستي به جهت مال و جمال و يا كششهاي غريزي ديگر.
نوع اول؛ اين دوستيها عبادت و از بهترين اعمال است . چنان كه در احاديث منقول از اهل بيت(ع) آمده است: «هل الدين الا الحب ؛ آيا دين جز محبت چيز ديگري است؟».
نوع دوم؛ اين دوستيها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احيانا آدمي را به انحراف بكشاند، خطرناك ترين دام شيطان است كه بايد از آن پرهيز نمود و تنها آن را معبري براي درك جلال و جمال خداوند قرارداد. ممكن است گلي زيبا انسان را فريفته و مجذوب خويش كند؛ ولي عاقل كسي است كه در وراي زيبايي گلجمال خالق گل راببيند و از اين حجاب عبور كرده تا ملكوت را مشاهده نمايد.
در رابطه با مشكلي كه ياد كردهايد، توجه به اين نكته الزامي است: دوست و دوستيابي از نيازهاي واقعي زندگي است و داراي فلسفه خاصي است. اما آنچه مهم است اين كه در اين راستا همچون ديگر جنبههاي زندگي رعايت اعتدال لازم و ضروري است.
به عبارت ديگر: علاقه انسان به دوستان احساسي پاك و لطيف است اما همواره بايد عواطف با تعقل همراه باشند و از طرف ديگر بايد مراقب دخالت غرايز ديگر، مانند غريزه جنسي در اين موارد نيز بود.
eporsesh.com