شنبه، 23 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

فلسفه وجودي شفاعت در قيامت چيست؟


پاسخ :
در مورد حكم ارتداد دو رويكرد ميان مسلمانان وجود دارد: گروهي كه اكثر فقيهان گذشته و حال را تشكيل مي‏دهند، بر اين باورند كه ارتداد موجب قتل مي‏شود، البته ارتداد زنان و مرتد ملي در صورت توبه از اين حكم استثنا شده است .
گروهي ديگر كه تعدادشان اندك است، معتقدند كه ارتداد موجب قتل نيست.
منابع اسلامي نيز دو دسته‏اند: قرآن كريم ظهور در اين دارد كه مرتد كشته نمي‏شود، زيرا اولاً در آيات ارتداد هيچ سخني از قتل مرتد نيامده و تنها به تهديد كيفر اُخروي بسنده شده است. ثانياً آيات مربوط به ايمان و عقيده به صراحت بر آزادي ايمان و عقيده دلالت دارد.
اما در برابر قرآن، سنت و روايات، ظهور بلكه صراحت در قتل مرتد دارد و كسي را كه از اسلام برگشته و كافر شده است، محكوم به قتل مي‏داند.
طرفداران رويكرد دوم براي اثبات ادعاي خويش به آيات قرآن تمسك جسته و روايات را توجيه كرده‏اند، اما طرفداران رويكرد نخست به روايات تمسك جسته و آيات را توجيه كرده‏اند.
كساني كه مخالف قتل مرتد هستند، روايات ارتداد را به يكي از سه وجه ذيل توجيه مي‏كنند:
1 - قتل مرتد به عنوان يك حكم شرعي تشريع نشده است.
2 - قتل مرتد به عنوان يك حكم شرعي تشريع شده اما مخصوص زمان پيامبر اكرم و صدر اسلام است.
3 - قتل مرتد به عنوان يك حكم شرعي تشريع شده، آن هم براي هميشه، اما مقيّد به حالت خاصي از ارتداد است و همه مصاديق و موارد ارتداد را در برنمي‏گيرد.
در باب توجيه قتل مرتد سه تفسير وجود دارد كه به لحاظ اهميت سئوال آن را توضيح مي‏دهيم.
تفسير اول: برخي حكم قتل را يك حكم سياسي مي‏دانند كه براي حفظ نظام اسلامي و انجام مسئوليت‏هاي حكومت در قبال جامعه صادر شده و نه حكم شرعي.
شهيد مطهري در يادداشت‏هاي خود، همين نظريه را پذيرفته است. (1)
برخي بر مبناي همين ديدگاه حدّ بودن قتل را براي مرتد رد كرده و آن را از مقوله تعزير دانسته‏اند كه كيفري تغييرپذير و قابل انعطاف است و با توجه به شرايط خاص، چند و چون آن از سوي حاكم اسلامي تعيين مي‏شود.
تفسير دوم: برداشت ديگر از روايات ارتداد اين است كه حكم قتل در اين روايات مربوط به صدر اسلام و دوران تأسيس جامعه اسلامي است، نه براي هميشه، از آن جا كه در آغاز ظهور اسلام و شكل‏گيري جامعه اسلامي، دين و آموزه‏هاي ديني به صورت ژرف و ريشه دار توسعه نيافته بود و جامعه اسلامي پر از تازه مسلمانان بود كه به شكل ابتدايي با اسلام آشنا شده بودند و از سوي ديگر توطئه و دشمني آشكار مشركان (به ويژه يهوديان) براي سست كردن پايه‏هاي ايماني مردم به شدت جريان داشت. از اين رو پيامبر اكرم جهت جلوگيري از اين توطئه‏ها و دشمني‏ها براي بيرون رفتن از دائره اسلام (ارتداد) حكم شديد قتل را تشريع فرمود تا كسي جرأت نكند به قصد توطئه و متزلزل كردن باورهاي ايماني مردم مسلمان، به ظاهر اسلام را بپذيرد، سپس بيرون رود.
تفسير سوم: بعضي بر اين باورند كه حكم قتل براي مرتد گرچه تشريع هميشگي است اما از لحاظ موضوع مربوط و مقيّد به حالت ويژه است. اگر آن حالت نبود، حكم مترتب نمي‏شود. درباره اين قيد ديدگاه‏هاي متفاوت مطرح شده است. برخي قيد ياد شده را "اظهار و اعلان" مي‏دانند. براين اساس اهل ارتداد به معناي بازگشتن از اسلام يا شك و ترديد در حقانيت اسلام موجب قتل نيست، بلكه شما هنگامي كه حكم به وجوب قتل مي‏شود كه مرتد، ارتداد و بي‏اعتقادي‏اش را اظهار كند و موجب تزلزل بنيان اعتقادي و ايماني جامعه، در نتيجه تزلزل در عمل به قوانين اجتماعي جامعه (كه براساس شريعت اسلامي تنظيم شده) شود. از اين جهت يك حكم اجتماعي و سياسي است، نه اعتقادي و فردي.
بعضي ديگر قيد ياد شده را علم و آگاهي به حقانيت اسلام مي‏دانند.
بنابراين ديدگاه، ارتداد هنگامي موجب قتل مي‏شود كه به رغم علم به حقانيت اسلام صورت گرفته باشد و از روي جحود و انكار باشد.
اگر ارتداد ناشي از جهل به اسلام يا شك در حقانيت باشد، موجب قتل نيست.
اما كساني كه حكم ارتداد را قتل مي‏دانند، دليل عمده‏شان روايات است، گرچه از تبيين فلسفه قتل ديدگاه‏هاي متفاوتي ابراز شده است و برخي ارتداد را باعث نابودي هويت جامعه اسلامي مي‏دانند و بعضي ديگر آن را انحراف عقيدتي و نوعي فساد فكري و روحي مي‏دانند كه بايد ريشه كن شود. گروهي ارتداد را عامل تضييع حق الهي كه عبوديت انسان است مي‏شمارند، اما در مجموع تكيه‏گاه اصلي همان متون و روايات است كه دلالت بر قتل مرتد مي‏كند و هيچ گونه قيدي نيز در ظاهر ندارد.
پيروان اين عقيده در توجيه آزادي عقيده گفته‏اند:
انسان با عقل و آزادي كه خدا به او عطا كرده مي‏تواند با تحقيق و تفحص درباره مكاتب جهان، هر كدام را كه با منطق و عقل و حكمت هماهنگ تر بود، انتخاب كند و بدان پاي‏بند باشد. اسلام هرگز از كسي نخواسته در انتخاب دين كوركورانه تقليد كند.
از طرفي تدين به دين زوربردار نيست. يعني نمي‏توان ديني را به زور بر مردم تحميل كرد:
"لا اكراه في الدين؛ مجبور كردن در دين راهي ندارد" با زور اسلحه نمي‏توان انساني را معتقد به ديني كرد، چون دين بسته به اعتقاد يقيني دروني انسان است و اعتقاد امر قلبي است و با هيچ وسيله‏اي نمي‏توان اعتقاد قلبي را از كسي گرفت يا به زور به او داد.
با اين حال اگر شخصي نزد خود و خدا يقين پيدا كرد كه ديني غير از دين اسلام به حق است و بدون جنجال آفريني و سر و صدا به سوي آن دين برود، كسي مزاحم او نمي‏شود. اگر فرد مسلماني، مسيحي يا يهودي شود و علني نكند، حكومت و حاكم شرع و مسلمانان كاري به او ندارند، ولي اگر بخواهد با تبليغات و سر و صدا و جنجال باعث تضعيف روحيه ديگر مسلمانان شود و موجب تزلزل در اركان اجتماعي و اعتقادي جامعه اسلامي شود، حاكم اسلامي مانع او مي‏شود.
اجراي حدّ ارتداد از اين جهت است كه كسي نتواند ضربه به معتقدات مسلمانان بزند و باعث تضعيف روحيه و عمل فردي و اجتماعي مسلمانان شود، مانند كسي كه در حال جنگ از جبهه فرار كند، كه مجازات او سنگين است، چون باعث تضعيف روحيه ديگر رزمندگان و باعث شكست مسلمانان مي‏شود، با توجه به اين مسئله كه بسياري از احكام اجتماعي و ارزش‏هاي اخلاقي و روابط انسان‏ها در جامعه اسلامي براساس اعتقادات اسلامي شكل گرفته و هرگونه ترديد و تزلزل در ايمان و اعتقادات مسلمان، موجب تخريب در هر يك از موارد نامبرده مي‏شود.
پي‏نوشت‏ها:
1 - يادداشت‏هاي شهيد مطهري، قم، صدرا، ج 2، ص 316.
www.eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.