پنجشنبه، 28 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

ماجراي حيات عُزير بعد از مرگ، چگونه دلالت بر معاد مي كند؟


پاسخ :
در اواخر سوره بقره اين داستان عجيب در يك آيه خلاصه شده كه در واقع يك پاسخ تاريخي به منكران معاد است مي فرمايد
«اَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلَي قَرْيَةٍ و هي خاوِيَةٌ عَلي عُروشِها قالَ اَنّي يُحْيي هذِهِ اللهُ بَعْدَ مَوْتِها فَاَماتَهُ اللهُ مِأةَ عام ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً اَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِأَةَ عامٍ فَانْظُرْ اِلَي طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّه وَانْظُرْ اِلي حَمارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةٌ لِلنّاسِ وَانْظُرْ اِلَي الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمّا تَبَيِّنَ لَهُ قالَ اعلم اَنَّ الله عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ». بقره/259
ترجمه
[آيا نديدي (آگاهي نداري) آن كس را كه از كنار يك آبادي مي گذشت در حالي كه ديوارهايش به روي سقفهاي آن فرو ريخته بود؟ (واجساد و استخوانهاي اهل آن در هر سو پراكنده بود، او با خود) گفت چگونه خدا اين ها را پس از مرگ زنده مي كند؟
خداوند يكصد سال او را ميراند و سپس زنده كرد.
به او فرمود چقدر درنگ كردي؟
عرض كرد يكروز يا قسمتي از يك روز.
فرمود (نه) بلكه توقف تو يكصدا سال بود، نگاه كن به غذا و نوشيدنيت، ببين هيچ گونه تغيير نيافته؟ (و بدان خدائي كه چنين مواد سريع الفسادي را در طول اين مدت حفظ كرده بر همه چيز قادر است) ولي نگاه به الاغ خود كن (كه چگونه از هم متلاشي شده) اين براي آن است كه تو را نشانه اي (در امر معاد) براي مردم قرار دهيم!
اكنون نگاه كن به استخوانها (ي مركب سواري خود) كن كه چگونه آنها را بلنده كرده و به هم پيوند ميپدهيم، سپس گوشت بر آن مي پوشانيم؟!
هنگام كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت مي دانم كه خداوند بر هر چيزي قادر است]
در اينجا چند نكته قابل دقت است
1 ـ اين مرد چه كسي بوده؟ و آن قريه (توجه داشته باشيد قريه به معني روستا نيست، بلكه به معني مركز اجتماع مردم است خواه شهر باشد يا روستا) در كجا قرار داشته؟ قرآن شرحي درباره آن بيان نكرده است، همين اندازه از لحن آيه استفاده مي‎شود، او مردي بود كه با وحي الهي سروكار داشته، يعني پيامبري از پيامبران خدا. ولي مفسّران با تكيه بر روايات و تواريخ نام او را معين كرده اند در بسياري از روايات و كلمات مفسرين آمده است كه او «عُزيْر» پيامبر معروف بني اسرائيل بود، در بعضي نيز آمده است كه او «اِرْميا» يكي ديگر از پيامبران بني اسرائيل بود، بعضي نا او را «خِضْر» و بعضي «إشْعيا» ذكر كرده اند (تفسير برهان ـ نور الثّقلين).
ولي مسلّم است كه او هر كه باشد تأثيري در معني و محتواي آيه ندارد، و اينكه بعضي احتمال داده اند او فرد غير مؤمني بوده كه در قيامت شك داشته، سخن نادرستي است، زيرا آيه به خوبي دلالت بر اين دارد كه وحي بر او نازل مي شد. و آن «قريه»، طبق بسياري از روايات، «بيت المقدس» بوده و اين ماجرا بعد از ويراني آن به وسيله «بخت النصر» واقع شد.
2 ـ آيا اين مرد الهي (هر كه بود) به راستي مرد يا در خواب عميقي فرو رفت؟ ـ ظاهر آيه فوق، اين كه او به راستي از دنيا رفت، و بار ديگر به فرمان خدا بعد از گذشتن يكصد سال زنده شد، بسياري از مفسران نيز بر همين عقيده اند، در حالي كه بعضي مايلند كه تعبير به «موت» را در اينجا به معني خواب عميق شبيه مرگ تفسير كنند، شبيه خواب عميقي كه در بعضي از جانداران امروز ديده مي شود، كه مثلاً تمام فصل زمستان را به خواب فرو مي‎روند، و به هنگام بهار بيدار مي‎شوند. و به حركت در مي آيند، در اين گونه خوابها فعاليتهاي حياتي، بسيار كند مي شود و انرژي لازم براي آن فوق العاده كم مي گردد، ولي به هر حال شعله حيات خاموش نمي شود.
3 ـ در اين كه اين ماجرا در كدامين سرزمين واقع شده بسياري را عقيده بر اين است كه در بيت المقدس بوده كه بعد از حمله «بخت النصر» ويران شد، ويراني كاملي كه قرآن از آن تعبير مي كند «خاوِيَةٌ عَلي عُروُشِها» يعني [سقفها فرو ريخته بود و ديوارها به روي سقفها]!
4 ـ در اين كه طعام و نوشيدني كه با او بوده چه بوده؟ قرآن صريحاً مطلبي نگفته است، ولي از جمله «لَمْ يَتَنَسَّه» كه از ماده «سَنَه» به معني سال است و مفهومش آن است كه با گذشتن سالها فاسد نشده بود، چنين بر مي آيد كه هر دو از غذاهاي فاسد شدني بوده، بعضي از مفسران گفته اند غذاي همراه او «انجير» و «انگور» و نوشيدنيش «آب ميوه» يا «شير» بوده است.
جالب اينكه خداوند براي قدرت نمائي اين مواد سريع الفساد را همچنان به حال خود نگه داشت، در حالي كه مركب سواري او با با آن استقامت به كلي از هم متلاشي گشته بود، تا نشانه اي باشد بر گذشتن يكصد سال و دليل ديگري باشد بر امكان حيات بعد از مرگ، تا آن مرد الهي اين حقيقت را با چشم خود در هر دو قسمت (وجود خودش و وجود مركبش) ببيند.
5 ـ از جمله «وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنّاسِ» (هدف اين است كه ترا آيت و نشانه اي براي مردم قرار دهيم) نشان مي دهد كه فايده اين حادثه تنها براي آن مرد الهي نبوده، بلكه نفعش عام بود، زيرا مردم از روي قرائن مختلفي «عُزير» را شناختند، و باور كردند كه او بعد از يكصد سال، حيات نويني يافته است، اگر نسل معاصر عزير از دنيا رفته بود، نسلهاي بعد از او حقيقت را دريافتند، و با در دست داشتن اطلاعاتي از پدران خود به حقيقت امر واقف گشتند.
www.eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.