پرسش :
اگر ما 14 معصوم داريم چرا مي گويند همه پيامبران معصومند و بعضي مثل حضرت يوسف كه خطا داشته اند چرا معصوم هستند ؟
پاسخ :
ماجراي حضرت يوسف(ع):
موضوع ياد شده در آيه هاي 41 به بعد سوره مبارك يوسف آمده است. در آيات مزبور مي خوانيم: «يصحبي السجن اما احدكما فيسقي ربه خمرا و اما الاخر فيصلب فتاكل الطير من رأسه قضي الامر الذي فيه تستفتيان * و قال للذي ظن انه ناج منهما اذكرني عند ربك فانسيه الشيطن ذكر ربه فلبث في السجن بضع سنين؛ اي دوستان زنداني من! اما يكي از شما (دو نفر، آزاد مي شود و) ساقي شراب براي صاحب خود خواهد شد؛ و اما ديگري به دار آويخته شده و پرندگان از سر او مي خورند و مطلبي كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعي و حتمي است و به يكي از آن دو نفر، كه مي دانست رهايي مي يابد گفت: مرا نزد صاحبت [= سلطان مصر] يادآوري كن! ولي شيطان، يادآوري او را نزد صاحبش از خاطرش برد و به دنبال آن (يوسف) چند سال در زندان باقي ماند».
همان گونه كه در آيه شريفه آمده، حضرت يوسف زماني كه احساس كرده اين دو به زودي از او جدا خواهند شد براي اين كه روزنه اي به آزادي پيدا كرده و خود را از گناهي كه نابه حق به او نسبت داده بودند، تبرئه نمايد به يكي از آن دو رفيق زنداني، كه مي دانست آزاد خواهدشد، سفارش كرد كه نزد مالك و صاحب اختيار خود؛ يعني شاه از من سخن بگو تا تحقيق كرده، بي گناهي من ثابت شود. هر چند او هم فراموش كرد چنين اقدامي را انجام دهد (آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، ج 9، ص 413، دارالكتب الاسلاميه).
پيداست چنين حركتي از سوي حضرت يوسف، كه تلاش براي اثبات بي گناهي خود است، با مقام شريف عصمت، هيچ گونه ناسازگاري ندارد.
اخلاص ورزيدن به درگاه الهي، موجب اين نمي شود كه نبايد به اسباب ظاهري نيز توسل جست؛ چرا كه از نهايت ناداني است كه انسان انتظار داشته باشد همه اسباب به كلي بي فايده بوده و بايد اهداف خود را بدون بهره جويي از آنها انجام دهد، بلكه اخلاص، تنها سبب مي شود كه انسان به سبب هاي ديگر، دل بستگي و اعتماد نداشته باشد؛ وانگهي، در جمله «اذكرني عند ربك» قرينه اي وجود ندارد حاكي از اين كه حضرت يوسف به غير خدا دل بستگي داشته است(علامه طباطبايي، الميزان، ج 11، ص 181، مؤسسه الاعلمي).
اما در مورد معصوم بودن پيا مبران به طور كلي:
همه ي پيامبران معصوم هستند مانند اما مان و اگر بعضي از آنها خطا و اشتبا هي داشته اند مثل حضرت آدم كه از درخت ممنوعه خوردند ، عمل ايشان گناه نبود بلكه ترك أولي بود ( ترك أولي يعني كار بهتر را ترك كردن)
www.morsalat.com
ماجراي حضرت يوسف(ع):
موضوع ياد شده در آيه هاي 41 به بعد سوره مبارك يوسف آمده است. در آيات مزبور مي خوانيم: «يصحبي السجن اما احدكما فيسقي ربه خمرا و اما الاخر فيصلب فتاكل الطير من رأسه قضي الامر الذي فيه تستفتيان * و قال للذي ظن انه ناج منهما اذكرني عند ربك فانسيه الشيطن ذكر ربه فلبث في السجن بضع سنين؛ اي دوستان زنداني من! اما يكي از شما (دو نفر، آزاد مي شود و) ساقي شراب براي صاحب خود خواهد شد؛ و اما ديگري به دار آويخته شده و پرندگان از سر او مي خورند و مطلبي كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعي و حتمي است و به يكي از آن دو نفر، كه مي دانست رهايي مي يابد گفت: مرا نزد صاحبت [= سلطان مصر] يادآوري كن! ولي شيطان، يادآوري او را نزد صاحبش از خاطرش برد و به دنبال آن (يوسف) چند سال در زندان باقي ماند».
همان گونه كه در آيه شريفه آمده، حضرت يوسف زماني كه احساس كرده اين دو به زودي از او جدا خواهند شد براي اين كه روزنه اي به آزادي پيدا كرده و خود را از گناهي كه نابه حق به او نسبت داده بودند، تبرئه نمايد به يكي از آن دو رفيق زنداني، كه مي دانست آزاد خواهدشد، سفارش كرد كه نزد مالك و صاحب اختيار خود؛ يعني شاه از من سخن بگو تا تحقيق كرده، بي گناهي من ثابت شود. هر چند او هم فراموش كرد چنين اقدامي را انجام دهد (آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، ج 9، ص 413، دارالكتب الاسلاميه).
پيداست چنين حركتي از سوي حضرت يوسف، كه تلاش براي اثبات بي گناهي خود است، با مقام شريف عصمت، هيچ گونه ناسازگاري ندارد.
اخلاص ورزيدن به درگاه الهي، موجب اين نمي شود كه نبايد به اسباب ظاهري نيز توسل جست؛ چرا كه از نهايت ناداني است كه انسان انتظار داشته باشد همه اسباب به كلي بي فايده بوده و بايد اهداف خود را بدون بهره جويي از آنها انجام دهد، بلكه اخلاص، تنها سبب مي شود كه انسان به سبب هاي ديگر، دل بستگي و اعتماد نداشته باشد؛ وانگهي، در جمله «اذكرني عند ربك» قرينه اي وجود ندارد حاكي از اين كه حضرت يوسف به غير خدا دل بستگي داشته است(علامه طباطبايي، الميزان، ج 11، ص 181، مؤسسه الاعلمي).
اما در مورد معصوم بودن پيا مبران به طور كلي:
همه ي پيامبران معصوم هستند مانند اما مان و اگر بعضي از آنها خطا و اشتبا هي داشته اند مثل حضرت آدم كه از درخت ممنوعه خوردند ، عمل ايشان گناه نبود بلكه ترك أولي بود ( ترك أولي يعني كار بهتر را ترك كردن)
www.morsalat.com