پرسش :
چرا در بعضی اوقات در سیر و سلوک انسان افتهایی ایجاد می شود چگونه می شود به مسیر اصلی سلوک مفهومی خود بازگشت که در سلوک ما خللی وارد نشود؟
پاسخ :
حالات انسانها در ارتباط با خداوند متفاوت است و حالت او در زمانهای مختلف نیز متفاوت است. قلب انسان گاه در حالت اقبال است که میل به بندگی و عبودیت خداوند دارد و گاه در حالت ادبار و خستگی میباشد که حضرت علی علیه السلام میفرمایند:
"قلب نیز مانند بدن خسته میشود"
این دگرگونی و تفاوت حالات را عرفاء "قبض و بسط" مینامند. استاد مصباح یزدی در کتاب بسوی خود سازی به شرح این تعبیر میپردازند که:
"هر کس کم و بیش نمونههای هر چند ضعیفی از انقباض و انبساط حالات در ارتباط با خداوند را در خود تجربه کرده است.
گاهی انسان احساس میکند که دلش به خدا راه دارد و به نحوی حضور خدا را احساس میکند و حالت انبساط در دل او پدید میآید و گاهی انسان احساس میکند که دلش قفل شده است و بر آن پرده و حجاب افتاده است و چنان تیره گشته که راه بجایی نمیبرد و سردرگم میگردد. به واقع حالت انقباض برای او رخ میدهد"
گاه افت در سیر و سلوک به وسیله این حالات مختلف در قلب است و گاه به واسطه اعمال و رفتار انسان که هر عملی تأثیری در جان و قلب آدمی دارد، گاه امری مکروه و یا خدای ناکرده حرام مانع و حجابی عمده در سیر و حرکت انسانی ایجاد میکند. که باید هر یک از این موانع و حالات را شناخت. سپس به درمان آنها پرداخت که درمان هر کدام هم متناسب با نوع مشکل باید لحاظ شود.
و پی بردن به موانع حرکت عبودی ملازم با مداومت در تحصیل معرفت در امر بایدها و نبایدها مربوط به اعمال ظاهری و اعمال قوای باطنی مانند خیال و اندیشه و به خصوص بایدها و نبایدهای قلبی است که هم پای مجاهدت های عملی و افت و خیزهای طبیعی آن به قلم تلاش عملی و علمی راه گشوده و موانع برطرف میشود.
eporsesh.com
حالات انسانها در ارتباط با خداوند متفاوت است و حالت او در زمانهای مختلف نیز متفاوت است. قلب انسان گاه در حالت اقبال است که میل به بندگی و عبودیت خداوند دارد و گاه در حالت ادبار و خستگی میباشد که حضرت علی علیه السلام میفرمایند:
"قلب نیز مانند بدن خسته میشود"
این دگرگونی و تفاوت حالات را عرفاء "قبض و بسط" مینامند. استاد مصباح یزدی در کتاب بسوی خود سازی به شرح این تعبیر میپردازند که:
"هر کس کم و بیش نمونههای هر چند ضعیفی از انقباض و انبساط حالات در ارتباط با خداوند را در خود تجربه کرده است.
گاهی انسان احساس میکند که دلش به خدا راه دارد و به نحوی حضور خدا را احساس میکند و حالت انبساط در دل او پدید میآید و گاهی انسان احساس میکند که دلش قفل شده است و بر آن پرده و حجاب افتاده است و چنان تیره گشته که راه بجایی نمیبرد و سردرگم میگردد. به واقع حالت انقباض برای او رخ میدهد"
گاه افت در سیر و سلوک به وسیله این حالات مختلف در قلب است و گاه به واسطه اعمال و رفتار انسان که هر عملی تأثیری در جان و قلب آدمی دارد، گاه امری مکروه و یا خدای ناکرده حرام مانع و حجابی عمده در سیر و حرکت انسانی ایجاد میکند. که باید هر یک از این موانع و حالات را شناخت. سپس به درمان آنها پرداخت که درمان هر کدام هم متناسب با نوع مشکل باید لحاظ شود.
و پی بردن به موانع حرکت عبودی ملازم با مداومت در تحصیل معرفت در امر بایدها و نبایدها مربوط به اعمال ظاهری و اعمال قوای باطنی مانند خیال و اندیشه و به خصوص بایدها و نبایدهای قلبی است که هم پای مجاهدت های عملی و افت و خیزهای طبیعی آن به قلم تلاش عملی و علمی راه گشوده و موانع برطرف میشود.
eporsesh.com