پرسش :
در عرفانهای اسلامی رسیدن به درجه عرفان کامل راه سختی است و در جامعه مدرن امروزی رسیدن به این جایگاه نزدیک به محال است . این عرفان های نوظهور آرامش روحی و معنوی را به انسان عطا میکند. راهنمایی بفرمایید .
پاسخ :
عرفان اسلامی در دورههای مختلف زندگی به صورتهای گوناگونی قابل اجرا است. در اسلام چارچوبهای کلی وجود دارد که میتواند با تغییرات زمان سازگار شود اما این تغییرات و سازگاری که در چارچوب آموزههای دینی اتفاق میافتد نباید موجب از بین رفتن محتوا شود. متاسفانه بسیاری از جنبشهای نوظهور محتوا خود را از دست دادهاند و چارچوب و راه اصلی که میتواند به انسان معنویت را عرضه کند، نابود میکنند. در سیر و سلوک معنوی نیاز به یک تحول عظیم درونی است که این حرکت با تزکیه نفس اتفاق میافتد . ایرادی که به عرفانهای نوظهور میتوان گرفت این است که اکثریت آنها فاقد تزکیه نفس هستند. لذا نیاز به جنبشهای معنوی نوینی است که براساس آموزههای اصیل معنوی که با فطرت و آفرینش انسان سازگار است، طراحی شده باشد. دین بدون آموزش تعلیمات معرفتی بی معنی است. در گذشته عمدهی جریانات تعلیم و تربیت در فرهنگهای متفاوت از طریق ادیان انجام میشده است و علماء ،معلمان یک جامعه بودند. بنابراین دین انسان را به سطحی از کمال میرساند که نتیجه آن از شمار پیامدهایش آرامش، سرور و شادمانی است ولی بالعکس عرفانهای نوظهور هدف شان این نیست. این عرفانها قائل به قانون تناسخ هستند و معاد را از بین می برند، زیرا اگر اعتقاد به معاد داشته باشید بسیاری از کارهای خواسته شدهی آنها را انجام نخواهید داد.
عرفان اسلامی در دورههای مختلف زندگی به صورتهای گوناگونی قابل اجرا است. در اسلام چارچوبهای کلی وجود دارد که میتواند با تغییرات زمان سازگار شود اما این تغییرات و سازگاری که در چارچوب آموزههای دینی اتفاق میافتد نباید موجب از بین رفتن محتوا شود. متاسفانه بسیاری از جنبشهای نوظهور محتوا خود را از دست دادهاند و چارچوب و راه اصلی که میتواند به انسان معنویت را عرضه کند، نابود میکنند. در سیر و سلوک معنوی نیاز به یک تحول عظیم درونی است که این حرکت با تزکیه نفس اتفاق میافتد . ایرادی که به عرفانهای نوظهور میتوان گرفت این است که اکثریت آنها فاقد تزکیه نفس هستند. لذا نیاز به جنبشهای معنوی نوینی است که براساس آموزههای اصیل معنوی که با فطرت و آفرینش انسان سازگار است، طراحی شده باشد. دین بدون آموزش تعلیمات معرفتی بی معنی است. در گذشته عمدهی جریانات تعلیم و تربیت در فرهنگهای متفاوت از طریق ادیان انجام میشده است و علماء ،معلمان یک جامعه بودند. بنابراین دین انسان را به سطحی از کمال میرساند که نتیجه آن از شمار پیامدهایش آرامش، سرور و شادمانی است ولی بالعکس عرفانهای نوظهور هدف شان این نیست. این عرفانها قائل به قانون تناسخ هستند و معاد را از بین می برند، زیرا اگر اعتقاد به معاد داشته باشید بسیاری از کارهای خواسته شدهی آنها را انجام نخواهید داد.