پرسش :
آیا می شود یک سری اصول اخلاقی را در دین بصورت سلیقه ای عمل کرد ؟
پاسخ :
یک معضلی در دوره ی مدرن پیدا شده است که خود دین هم آنرا پیش بینی کرده است که به آن پروگماتیسم یا کارکرد گرایی می گویند . شما یک بار به سراغ کارکردهایی که ما می توانیم آنرا پیاده کنیم می روید و یکبار به سراغ حقیقت می روید .اگر از زاویه ی حقیقت وارد بحث شدیم که دین حق چیست ، ما دغدغه ی حقیقت را داریم . حقیقت یک پارچه است . حقیقت امر دلبخواهی نیست . اگر ما قبول کردیم که خدا برنامه می ریزد ، برنامه ی خدا دیگر سلیقه بردار نیست . مثل کسی که بیماری قلب دارد و پیش پزشک می رود . دکتر متخصص به او می گوید که شیرینی و چربی و فلان میوه را نخور . طرف می گوید که اینها چه ربطی به قلب من دارد ، اینها در دهان من می رود یا اینکه پزشک به او می گوید تند تند راه نرو و طرف می گوید تند تند راه رفتن به پای من ربط دارد نه به قلب من . پس سلیقه های ما در حد تشخیص ماست . اگر ما قبول داریم که این یک برنامه ی جدی طراحش خداست و خدا با توجه به تمام زوایای وجودی ما برنامه را طراحی کرده است نباید سلیقه ای عمل کنم . این کار مشکل آزمون های ویرانگر را ایجاد می کند . ما نمی دانی که نماز نخواندن چه مصیبتی برای ما ایجاد می کند یا چه چیزی روح من را بهم می ریزد ؟ دین قابلیت طراحی آزمون های ویرانگر را دارد . خدایی که برنامه را در هزار و چهارصدسال قبل فرستاده است آیا می دانسته که دیگر پیامبری نمی آید ؟ پس خدا همان اول تمام آزمون های ویرانگر را گفته است . اگر ما حلال و حرام را کنار بگذاریم ، در عرصه های دیگر می توانیم آزمایش بکنیم . پس دین بعنوان برنامه ی زندگی بشر آمده است و دیگر اینکه دین قابلیت دارد که هم پای نیاز بشر پیش برود و می تواند برای رهایی بشر از سرگشتی راه کار ارائه بدهد .
یک معضلی در دوره ی مدرن پیدا شده است که خود دین هم آنرا پیش بینی کرده است که به آن پروگماتیسم یا کارکرد گرایی می گویند . شما یک بار به سراغ کارکردهایی که ما می توانیم آنرا پیاده کنیم می روید و یکبار به سراغ حقیقت می روید .اگر از زاویه ی حقیقت وارد بحث شدیم که دین حق چیست ، ما دغدغه ی حقیقت را داریم . حقیقت یک پارچه است . حقیقت امر دلبخواهی نیست . اگر ما قبول کردیم که خدا برنامه می ریزد ، برنامه ی خدا دیگر سلیقه بردار نیست . مثل کسی که بیماری قلب دارد و پیش پزشک می رود . دکتر متخصص به او می گوید که شیرینی و چربی و فلان میوه را نخور . طرف می گوید که اینها چه ربطی به قلب من دارد ، اینها در دهان من می رود یا اینکه پزشک به او می گوید تند تند راه نرو و طرف می گوید تند تند راه رفتن به پای من ربط دارد نه به قلب من . پس سلیقه های ما در حد تشخیص ماست . اگر ما قبول داریم که این یک برنامه ی جدی طراحش خداست و خدا با توجه به تمام زوایای وجودی ما برنامه را طراحی کرده است نباید سلیقه ای عمل کنم . این کار مشکل آزمون های ویرانگر را ایجاد می کند . ما نمی دانی که نماز نخواندن چه مصیبتی برای ما ایجاد می کند یا چه چیزی روح من را بهم می ریزد ؟ دین قابلیت طراحی آزمون های ویرانگر را دارد . خدایی که برنامه را در هزار و چهارصدسال قبل فرستاده است آیا می دانسته که دیگر پیامبری نمی آید ؟ پس خدا همان اول تمام آزمون های ویرانگر را گفته است . اگر ما حلال و حرام را کنار بگذاریم ، در عرصه های دیگر می توانیم آزمایش بکنیم . پس دین بعنوان برنامه ی زندگی بشر آمده است و دیگر اینکه دین قابلیت دارد که هم پای نیاز بشر پیش برود و می تواند برای رهایی بشر از سرگشتی راه کار ارائه بدهد .