پرسش :
گویی تاریخ حکایت از این میکند که غرب مدام در مقابل دین قرار گرفته آیا این دیدگاه درست است؟
پاسخ :
در دورانهای مختلف متفاوت است.غرب در قرون وسطی،بسیار دیندار بوده به طوری که جنگهایی که در این دوران شکل میگرفت و مشکلاتی که در غرب پیش میآمد به خاطر تعصبهای زیاد دینی کلیسا و مسیحیان آن دوران بوده است. شروع این نهضت از دوران رنسانس،بعد از انقلاب فرانسه ،انقلاب آمریکا و تغییرات سیستم سیاسی در انگلستان بوده است.آن چیزی که بشر به عنوان دین میشناخت و بر فضای جامعه حاکم بود،باعث عقبماندگی کشورهای غربی بوده و هر چه از دین فاصله گرفته شد، بیشتر به ثروت و قدرت دست پیدا کردند. در واقع، بشر اروپایی در قرون 18و19 و اوایل قرن بیستم به شدت به این سمت گرایش پیدا کرد.بنابراین قرن بیستم،قرن میوه دهی و ثمردهی سکولار است و این قرن،خونبارترین قرن تاریخ بشر بوده است چرا که دو جنگ جهانی یکی از جنایت های این قرن است و قدرت در کل جهان در دست نیروهای ضد دین بود.در اواخر قرن 20 بشر بر کاشته ی خود بازنگری کرد و به تلخ بودن آن پی برد و در این زمان فلسفههای پست مدرن شکل میگیرد.
در دورانهای مختلف متفاوت است.غرب در قرون وسطی،بسیار دیندار بوده به طوری که جنگهایی که در این دوران شکل میگرفت و مشکلاتی که در غرب پیش میآمد به خاطر تعصبهای زیاد دینی کلیسا و مسیحیان آن دوران بوده است. شروع این نهضت از دوران رنسانس،بعد از انقلاب فرانسه ،انقلاب آمریکا و تغییرات سیستم سیاسی در انگلستان بوده است.آن چیزی که بشر به عنوان دین میشناخت و بر فضای جامعه حاکم بود،باعث عقبماندگی کشورهای غربی بوده و هر چه از دین فاصله گرفته شد، بیشتر به ثروت و قدرت دست پیدا کردند. در واقع، بشر اروپایی در قرون 18و19 و اوایل قرن بیستم به شدت به این سمت گرایش پیدا کرد.بنابراین قرن بیستم،قرن میوه دهی و ثمردهی سکولار است و این قرن،خونبارترین قرن تاریخ بشر بوده است چرا که دو جنگ جهانی یکی از جنایت های این قرن است و قدرت در کل جهان در دست نیروهای ضد دین بود.در اواخر قرن 20 بشر بر کاشته ی خود بازنگری کرد و به تلخ بودن آن پی برد و در این زمان فلسفههای پست مدرن شکل میگیرد.