پرسش :
غیر از امام خمینی کدامیک از مراجع نجف و قم با شاه مخالف بودند؟
پاسخ :
هیچ یک از مراجع تقلید هرگز در طول تاریخ با کسی که علناً مخالف و دشمن دین باشد، موافق و سازگاری نداشتهاند، خصوصاً در تاریخ معاصر چنین چیزی اتفاق نیفتاده است که احدی از مراجع شیعه با سلاطین جور عصر؛ مانند پهلوی موافق بوده باشند.
البته مخالفت علنی با دین اسلام و علمای اسلام و توهین به دین در دورة پهلوی دوم بعد از رحلت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله العظمی بروجردی آغاز شد؛ وگرنه در دورة حیات آن مرجع عالیقدر شیعه، محمدرضا پهلوی جرأت توهین آشکار به دین را نداشت، بعد از رحلت آن مرجع عظیمالشأن اهانتهای دربار پهلوی و طرفداران او آغاز شد (رحلت ایشان در سال 1340 بود)[1]که با هشیاری و بیداری حضرت امام خمینی(ره) نقش مرجعیت دینی روشن شد و مقاومت و افشاگریهای وی در مقابل توطئههای داخلی و خارجی علیه استقلال کشور و فرهنگ اسلام آغاز گردید و پس از بیدار باش آن مرجع عظیم الشأن ، اکثر مراجع تقلید در سراسر ایران و حوزههای دیرپای ایران مانند حوزه قم، مشهد، اصفهان، تبریز، زنجان، تهران و... به زعامت علمای بزرگ از حضرت امام خمینی حمایت نموده و مردم را در برابر این توطئهها آگاه کردند. مراجع تقلید نجف نیز با صدور بیانیه و اطلاعیههای حمایتگرانه در برابر این توطئهها ایستادگی و روشنگری نموده و حمایتهای بسیار پرشور از امام خمینی(ره) نمودند. امام در آغازین راه مبارزه خود کتاب کشفالاسرار را مینویسد و بذرهای حکومت اسلامی را در جامعه اسلامی میپاشد و از آگاهی کاملی که از جریانات استعماری و استبدادی در ایران داشت، تئوری جهاد مسلحانه علیه ظلم و استبداد و دفاع از استقلال را در این کتاب نگاشته و امکان بر قراری حکومت اسلامی را به گوش تمام نخبگان میرساند.[2] مبارزهی جدی امام و مخالفتشان در جریان حمایت قاطبهی علمای اسلام و مراجع بزرگ از مخالفت با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی شکل تازه گرفت و آیات عظام؛ امام خمینی، شریعتمداری و گلپایگانی در منزل مرحوم آیت الله حائری مؤسس حوزه تشکیل شد و تصمیم گرفته شد که به شاه در طی تلگرافی اعتراض و خواستار لغو آن شده و به علمای شهرستانها نیز اعلام خطر نموده و هر هفته جلساتی برای حفظ وحدت نظر، در مبارزه تشکیل شود. همچنین آیات عظام نجفی مرعشی و گلپایگانی و شریعتمداری مکرراً طی تلگرافی از دولت علم خواستار لغو این قانون شدند و در راستای همین هدف مراجع بزرگ تقلید نجف، آیات عظام خوئی، حکیم و بهبهانی...[3] طی تلگرافی از خواسته مراجع ایران حمایت نموده، با توجه به اسناد و مدارک معتبر تاریخی، اکثر مراجع بزرگ و معروف حوزههای قم و نجف و سایر شهرستانها در تمام مراحل انقلاب از امام خمینی و نهضت بیدارگر او حمایت علنی کردند.
در جریان حادثه هجوم به مدرسه فیضیه و حبس امام و وقایع پانزده خرداد تمام مراجع از جمله مرحوم آیت الله گلپایگانی و نجفی مرعشی حمایتهای بیدریغ از نهضت امام و شخص امام خمینی(ره) و مرحوم قمی(ره) و محلاتی(ره) که در حبس بودند، انجام دادند که در صفحات اسناد تاریخی موجود است.[4] پس این حوادث خونین که تمام طبقات مردم بر علیه رژیم ستمشاهی بسیج میشدند، با حمایتهای مراجع قم و نجف این بسیج عمومی گرمتر و جدیتر میشد. در جریان قانون کاپیتولاسیون نیز امام خمینی(ره) با مقاومت سرسختانه در برابر استبداد و استعمار ایستاد با حمایت یک دست مراجع نهضت را رهبری کرد. بنابراین در طول مدت آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی از سال 41 تا پیروزی انقلاب اسلامی علمای بزرگ که در حدّ مرجعیت شیعه و دارای جایگاه عظیم مرجعیت در بین مردم و معروف بودند هیچ یک مخالفت با امام خمینی و نهضت او نداشتند و همگی مخالف حکومت استبدادی شاه بودند. حضرات آیات شاهرودی، میلانی، سید عبدالله شیرازی و تمام مراجع تقلید و مدرسین حوزههای قم و نجف و شهرستانها با اعمال وحشیانه شاه مخالفت نموده و با دادن اعلامیه مخالفت و نفرت خویش را به مردم ابلاغ میکردند.[5]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، چاپ سازمان تبلیغات اسلامی.
2. نهضت امام خمینی، ج اول، نویسنده:سید حمید روحانی.
3.امام خمینی(ره) و حکومت اسلامی (روحانیت، اجتهاد، دولت)/ کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامیموسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)1378.
4. سیاستمداران اهل فیضیه (بررسی و نقد پیشینه و عملکرد جامعه روحانیت مبارز تهران)/ علی دارابی / نشر سیاست 1379.
5. تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی/ فرهاد شیخفرشی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1379.
پاورقی ها:
[1] . مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، 1360، ج 1، ص 609.
[2] . همان، ص 617، و موسوی خمینی، سید روح الله، کشف الاسرار، چاپ قدیم، صفحات 223 و 224.
[3] . همان، ج 1، ص 42-624.
[4] . همان، ج 2، ص 55 و 73.
[5] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات، چاپ اول، 1369، ج 1، ص 63. و دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، بنیاد فرهنگی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ج 7، ص 192-111. و ص 206 و ص 250.
هیچ یک از مراجع تقلید هرگز در طول تاریخ با کسی که علناً مخالف و دشمن دین باشد، موافق و سازگاری نداشتهاند، خصوصاً در تاریخ معاصر چنین چیزی اتفاق نیفتاده است که احدی از مراجع شیعه با سلاطین جور عصر؛ مانند پهلوی موافق بوده باشند.
البته مخالفت علنی با دین اسلام و علمای اسلام و توهین به دین در دورة پهلوی دوم بعد از رحلت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله العظمی بروجردی آغاز شد؛ وگرنه در دورة حیات آن مرجع عالیقدر شیعه، محمدرضا پهلوی جرأت توهین آشکار به دین را نداشت، بعد از رحلت آن مرجع عظیمالشأن اهانتهای دربار پهلوی و طرفداران او آغاز شد (رحلت ایشان در سال 1340 بود)[1]که با هشیاری و بیداری حضرت امام خمینی(ره) نقش مرجعیت دینی روشن شد و مقاومت و افشاگریهای وی در مقابل توطئههای داخلی و خارجی علیه استقلال کشور و فرهنگ اسلام آغاز گردید و پس از بیدار باش آن مرجع عظیم الشأن ، اکثر مراجع تقلید در سراسر ایران و حوزههای دیرپای ایران مانند حوزه قم، مشهد، اصفهان، تبریز، زنجان، تهران و... به زعامت علمای بزرگ از حضرت امام خمینی حمایت نموده و مردم را در برابر این توطئهها آگاه کردند. مراجع تقلید نجف نیز با صدور بیانیه و اطلاعیههای حمایتگرانه در برابر این توطئهها ایستادگی و روشنگری نموده و حمایتهای بسیار پرشور از امام خمینی(ره) نمودند. امام در آغازین راه مبارزه خود کتاب کشفالاسرار را مینویسد و بذرهای حکومت اسلامی را در جامعه اسلامی میپاشد و از آگاهی کاملی که از جریانات استعماری و استبدادی در ایران داشت، تئوری جهاد مسلحانه علیه ظلم و استبداد و دفاع از استقلال را در این کتاب نگاشته و امکان بر قراری حکومت اسلامی را به گوش تمام نخبگان میرساند.[2] مبارزهی جدی امام و مخالفتشان در جریان حمایت قاطبهی علمای اسلام و مراجع بزرگ از مخالفت با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی شکل تازه گرفت و آیات عظام؛ امام خمینی، شریعتمداری و گلپایگانی در منزل مرحوم آیت الله حائری مؤسس حوزه تشکیل شد و تصمیم گرفته شد که به شاه در طی تلگرافی اعتراض و خواستار لغو آن شده و به علمای شهرستانها نیز اعلام خطر نموده و هر هفته جلساتی برای حفظ وحدت نظر، در مبارزه تشکیل شود. همچنین آیات عظام نجفی مرعشی و گلپایگانی و شریعتمداری مکرراً طی تلگرافی از دولت علم خواستار لغو این قانون شدند و در راستای همین هدف مراجع بزرگ تقلید نجف، آیات عظام خوئی، حکیم و بهبهانی...[3] طی تلگرافی از خواسته مراجع ایران حمایت نموده، با توجه به اسناد و مدارک معتبر تاریخی، اکثر مراجع بزرگ و معروف حوزههای قم و نجف و سایر شهرستانها در تمام مراحل انقلاب از امام خمینی و نهضت بیدارگر او حمایت علنی کردند.
در جریان حادثه هجوم به مدرسه فیضیه و حبس امام و وقایع پانزده خرداد تمام مراجع از جمله مرحوم آیت الله گلپایگانی و نجفی مرعشی حمایتهای بیدریغ از نهضت امام و شخص امام خمینی(ره) و مرحوم قمی(ره) و محلاتی(ره) که در حبس بودند، انجام دادند که در صفحات اسناد تاریخی موجود است.[4] پس این حوادث خونین که تمام طبقات مردم بر علیه رژیم ستمشاهی بسیج میشدند، با حمایتهای مراجع قم و نجف این بسیج عمومی گرمتر و جدیتر میشد. در جریان قانون کاپیتولاسیون نیز امام خمینی(ره) با مقاومت سرسختانه در برابر استبداد و استعمار ایستاد با حمایت یک دست مراجع نهضت را رهبری کرد. بنابراین در طول مدت آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی از سال 41 تا پیروزی انقلاب اسلامی علمای بزرگ که در حدّ مرجعیت شیعه و دارای جایگاه عظیم مرجعیت در بین مردم و معروف بودند هیچ یک مخالفت با امام خمینی و نهضت او نداشتند و همگی مخالف حکومت استبدادی شاه بودند. حضرات آیات شاهرودی، میلانی، سید عبدالله شیرازی و تمام مراجع تقلید و مدرسین حوزههای قم و نجف و شهرستانها با اعمال وحشیانه شاه مخالفت نموده و با دادن اعلامیه مخالفت و نفرت خویش را به مردم ابلاغ میکردند.[5]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، چاپ سازمان تبلیغات اسلامی.
2. نهضت امام خمینی، ج اول، نویسنده:سید حمید روحانی.
3.امام خمینی(ره) و حکومت اسلامی (روحانیت، اجتهاد، دولت)/ کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامیموسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)1378.
4. سیاستمداران اهل فیضیه (بررسی و نقد پیشینه و عملکرد جامعه روحانیت مبارز تهران)/ علی دارابی / نشر سیاست 1379.
5. تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی/ فرهاد شیخفرشی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1379.
پاورقی ها:
[1] . مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، 1360، ج 1، ص 609.
[2] . همان، ص 617، و موسوی خمینی، سید روح الله، کشف الاسرار، چاپ قدیم، صفحات 223 و 224.
[3] . همان، ج 1، ص 42-624.
[4] . همان، ج 2، ص 55 و 73.
[5] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات، چاپ اول، 1369، ج 1، ص 63. و دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، بنیاد فرهنگی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ج 7، ص 192-111. و ص 206 و ص 250.