پرسش :
مقصود از «خناس» در سوره ناس چیست؟
پاسخ :
شرح پرسش:
صدای درونی در قلب و سینه من است که بسیار مرا آزرده می کند. در اکثر اوقات مرا تشویق به گناه می کند و در حین انجام کار تصاویر گناه آلود در ذهن من می آورد. من با خواندن سوره ناس در آن هنگام برای چند لحظه ایی راحت می شوم، ولی بعد از مدتی دوباره شروع می شود؛ وقتی هم شروع می کند گویا سینه ام تنگ می شود و نفسم بالا نمی آید؛ از بس به من فشار می آورد. آیا این همان خنّاس است که خدا در سوره ناس می فرماید «الذی یوسوس فی صدور الناس»؟ چکار کنم که مغلوبش کنم ؟ به خدا دوست ندارم معصیت خدا را انجام دهم.
پاسخ :
مقصود از خنّاس در سوره ناس:
قرآن کریم می فرماید:«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاس» [1] . در این آیه شریفه انسان باید از شرّ وسوسه های «خنّاس» به خدای متعال پناه ببرد. حال مقصود از «خنّاس» چیست؟
«خنّاس» صیغه مبالغه از ماده «خُنُوس» به معنى جمع شدن و عقب رفتن است، این به خاطر آن است که شیاطین هنگامى که نام خدا برده مىشود عقب نشینى مىکنند، و از آنجا که این امر غالباً با پنهان شدن توأم است این واژه به معنى «اختفاء» نیز آمده است. بنابر این مفهوم آیه چنین است: بگو! من از شرّ وسوسهگر شیطان صفتى که از نام خدا مىگریزد و پنهان مىگردد به خدا پناه مىبرم. [2]
اصولاً «شیاطین»، برنامههاى خود را با مخفى کارى انجام می دهند، و گاه چنان در گوش جان انسان مىدمند که انسان باور مىکند فکر، فکر خود او است، و از درون جانش جوشیده، و همین باعث اغوا و گمراهى او مىشود! کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لعابى از حق، و دروغ در پوستهاى از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهى در پوشش هدایت. [3]
خلاصه، شیاطین هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامههایشان پنهان است، و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند، یا برنامههایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند، هرگز چنین نیست، آنها وسواس خنّاس بوده و کارشان دروغ، نیرنگ، ریا کارى، ظاهرسازى و مخفى کردن حق است.پس، مقصود از خنّاس همان وسوسه های پنهانی شیاطین است.
پس، بر شماست که به وسوسه های شیطانی با اراده قوی و با استعانت و کمک از خدای متعال اعتنا نکرده و خود را با خودسازی و تزکیه نفس از دام او برهانید.
پی نوشت:
[1] . الناس، 4.
[2] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 473، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[3] . همان.
منبع:islamquest.net
شرح پرسش:
صدای درونی در قلب و سینه من است که بسیار مرا آزرده می کند. در اکثر اوقات مرا تشویق به گناه می کند و در حین انجام کار تصاویر گناه آلود در ذهن من می آورد. من با خواندن سوره ناس در آن هنگام برای چند لحظه ایی راحت می شوم، ولی بعد از مدتی دوباره شروع می شود؛ وقتی هم شروع می کند گویا سینه ام تنگ می شود و نفسم بالا نمی آید؛ از بس به من فشار می آورد. آیا این همان خنّاس است که خدا در سوره ناس می فرماید «الذی یوسوس فی صدور الناس»؟ چکار کنم که مغلوبش کنم ؟ به خدا دوست ندارم معصیت خدا را انجام دهم.
پاسخ :
مقصود از خنّاس در سوره ناس:
قرآن کریم می فرماید:«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاس» [1] . در این آیه شریفه انسان باید از شرّ وسوسه های «خنّاس» به خدای متعال پناه ببرد. حال مقصود از «خنّاس» چیست؟
«خنّاس» صیغه مبالغه از ماده «خُنُوس» به معنى جمع شدن و عقب رفتن است، این به خاطر آن است که شیاطین هنگامى که نام خدا برده مىشود عقب نشینى مىکنند، و از آنجا که این امر غالباً با پنهان شدن توأم است این واژه به معنى «اختفاء» نیز آمده است. بنابر این مفهوم آیه چنین است: بگو! من از شرّ وسوسهگر شیطان صفتى که از نام خدا مىگریزد و پنهان مىگردد به خدا پناه مىبرم. [2]
اصولاً «شیاطین»، برنامههاى خود را با مخفى کارى انجام می دهند، و گاه چنان در گوش جان انسان مىدمند که انسان باور مىکند فکر، فکر خود او است، و از درون جانش جوشیده، و همین باعث اغوا و گمراهى او مىشود! کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لعابى از حق، و دروغ در پوستهاى از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهى در پوشش هدایت. [3]
خلاصه، شیاطین هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامههایشان پنهان است، و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند، یا برنامههایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند، هرگز چنین نیست، آنها وسواس خنّاس بوده و کارشان دروغ، نیرنگ، ریا کارى، ظاهرسازى و مخفى کردن حق است.پس، مقصود از خنّاس همان وسوسه های پنهانی شیاطین است.
پس، بر شماست که به وسوسه های شیطانی با اراده قوی و با استعانت و کمک از خدای متعال اعتنا نکرده و خود را با خودسازی و تزکیه نفس از دام او برهانید.
پی نوشت:
[1] . الناس، 4.
[2] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 473، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[3] . همان.
منبع:islamquest.net