پرسش :
راهکارها و اقداماتی که میتواند منجر به تقویت و افزایش مشارکت عمومی شود چیست؟
پاسخ :
مشارکت سیاسی عبارت است از آن دسته فعالیتهای ارادی و اختیاری که اعضای یک جامعه انجام می دهند تا به وسیلة آن در انتخاب حاکمان و سیاستمداران ایفای نقش نموده و به این ترتیب به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در سیاست گذاری های عمومی مشارکت نمایند .
مشارکت سیاسی امروزه یکی از مؤلفههای اصلی توسعه محسوب میشود. با نگاهی به کشورهای پیشرفته و توسعهیافته در مییابیم که مردم در آن کشورها در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود بیتفاوت و منفعل نیستند و همواره در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت میکنند. مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی هر کشور و جامعه علاوه بر آثار و برکاتی که در همبستگی اجتماعی و وفاق ملی دارد در بُعد بین المللی نیز اثرات قابل توجهی دارد. حضرت آیة الله خامنهای در اینباره میفرماید: «ما میبینیم که پشتوانه مردم از نظام و از مسئولین چقدر در محاسبات ابرقدرتها مؤثر است. آنها اگر احتمال میدادند که مردم ما در مسائل کشور بیتفاوتند، به آیندة کشور خود نمیاندیشند، به نظام سیاسی کشور نمیاندیشند، به خطوط سیاسی که از متن اسلام بر گرفته شده، بیاعتنا هستند، بدانید فشارهایشان روی جمهوری اسلامی چندبرابر میشد. چون امیدوار بودند که بتوانند دولتمردان و مسئولان را با فشار به یک طرف متمایل کنند. اما امروز چنین چیزی محال است چون که مسئولان از یک پشتوانه مردمی برخورداند. آن هم مردمی که در همه این مسائل فکر میکنند.[1]» . همچنین ایشان به طور مکرر فرمودهاند که آنچه مهم است مشارکت حداکثری است و اینکه نفس مشارکت ازانتخاب فرد اصلح بسیار مهمتر است.[2]
با توجه به مقدمهای که ذکر شد و با توجه به اینکه مشارکت عمومی یکی از شاخصههای اصلی نظام توسعهیافته و دموکراتیک محسوب میشود. باید دید که چه عوامل و زمینههایی میتوانند در مشارکت عمومی مردم در امور سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند و راهکارهایی که موجب مشارکت حداکثری مردم میشوند. کدامند؟
به طور کلی راهکارهایی که برای مشارکت عمومی و سیاسی مردم بکار برده میشوند، عبارتند از:
ـ تبیین مبانی دینی و گسترش آن در جامعه: دین یکی از مؤلفههای اصلی و مهم و موتور محرکه جنبشهای اجتماعی و سیاسی در جامعه میباشد. متغیر مستقل دین در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی اهمیت زیادی دارد. تأثیر دین در گسترش مشارکت مردمی در طول تاریخ به ویژه در جهان اسلام انکارناپذیر است. ابنخلدون، جامعهشناس بزرگ اسلامی دربارة نقش دین در مشارکت میگوید: «دین در بین نیروها وحدت میآفریند، رقابتها را از بین میبرد و به افراد روحیه ایثار میدهد. این روحیه به افزایش مشارکت و ایجاد دولتهای وسیع میانجامد. چنانچه باورهای مذهبی به دلیل تجملپرستی و ... به رکود گراید، وحدت اجتماعی متزلزل میگردد.[3]» از این رو یکی از اهداف استعمارگران در سکولاریزه کردن جوامع مسلمان، بیتفاوت ساختن آنان در قبال سرنوشت اجتماعی خود و زمینهسازی برای تسلط آسان بر این جوامع است، چرا که دین اسلام جامع امور دنیوی ، سیاسی و معنوی است و انگیزه مهمی در تقویت مشارکت مسلمانان می باشد. ولی سکولاریسم قایل به این است که دین با سیاست ارتباطی ندارد و در پی بی تحرک کردن تودههای جامعه و مسلمانان است (دین افیون تودههاست) و با این عقیده به دنبال این است که مسلمانان تنها به عبادت بپردازند و از مسائل و امور اجتماعی و سیاسی غافل بمانند.
بنابراین با تبیین صحیح جایگاه دین و مبانی دینی در جامعه و جلوگیری از افکار انحرافی میتوان مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی را بالا برد، چرا که دین واقعی، طالب مشارکت عمومی است. به عبارتی دین واقعی ذاتاً مشارکتجو است.
ـ اطلاع رسانی و بالا بردن سطح آگاهی مردم:
یکی از موانع مشارکت عمومی ناآگاهی است، به گونه ای که قشر زیادی از جامعه نسبت به توان خود ناآگاه هستند. از آنجایی که در رژیم گذشته اکثریت بزرگی از جامعه در خارج از صحنه قرار داشتند و در هیچ تصمیمگیری مشارکت نمیکردند، به طور عملی به انزوا کشانده و ایمان به توان خویش را از دست داده بودند. عدم ایمان به توان خویش هنوز هم در قشر زیادی از جامعه وجود دارد. از طرفی یکی از دلایل شرکت فرد در امور سیاسی و اجتماعی پیوستن به جمعیتی است که به گونهای آرزوها، ارزشها، نارضایتیها و برداشتهای او را منعکس میکند. در دورة جوانی که فرد میخواهد هویت مستقلی در جامعه به دست آورد، پیوستن به گروههای سیاسی یا اجتماعی را برای این کار بر میگزیند. وابستگیها و آگاهیهای هر فرد به گونههای مختلف بروز میکند که پیوستن به گروهها و هیأتهای دلخواه، یکی از این روشهاست. در این روند نقش آگاهیهای عمومی در گسترش مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی غیرقابل انکار است. درجه آگاهی سیاسی و اجتماعی شهروندان با میزان و کیفیت جریان اطلاعات، سهولت دسترسی به آن و اعتماد عمومی به منابع تغذیه اطلاعاتی رابطهای مستقیم دارد.[4]
معمولاً گرایشهای حزبی، صنفی، گروهی، اجتماعی و سیاسی مردم و واکنش آنان در برابر عملکرد حکومت در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به پیشزمینه آگاهی بستگی دارد. در این میان هر چند داشتن تحصیلات بالا و مدرک تحصیلی به تنهایی نشاندهندة ارتقای آگاهیهای عمومی در مسایل یاد شده نیست ولی بیسوادی و عدم دسترسی به اطلاعات حقوقی، اداری, فنی، مانع اصلی سازماندهی نیازهای مشترک و چگونگی مشارکت برای برآوردن آنها است. آگاهیهای عمومی علاوه بر گسترش مشارکت، افراد را در برابر تهاجم اخبار و تبلیغات بیگانه مقاومتر میسازد. تحقیقات نشاندهندة این است که افراد با اطلاعات سیاسی متوسط، بیشتر از کسانی که دارای اطلاعات وسیع هستند، مستعد تغییر عقیدهاند و رسانههای جمعی نیز از این موقعیت استفاده کرده و برای تغییر عقیدة قشر متوسط[5] تلاش میکنند.بنابراین، میتوان با گسترش عرضة مطالب و اطلاعات برای آشنایی مردم با مبانی قانون اساسی و دیدگاه اسلام دربارة مشارکت از طریق رسانههای گروهی و همچنین تبلیغ احادیث اسلامی و سخنان امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ یا مقام معظم رهبری در زمینة مشارکت عمومی، به افزایش مشارکت عمومی دامن زد.
ـ جلوگیری از تسلط گروههای ذی نفوذ:
مشارکت عمومی به طور طبیعی قدرت تصمیمگیری را توزیع میکند و آن را از انحصار گروهی خاص بیرون میآورد. در چنین شرایطی آنان که قدرت فایقه در تصمیمگیری دارند، نمیتوانند از آن خشنود باشند. از این رو با روشهای مختلف به عدم تحقق مشارکت عمومی کمک میکنند. شبهات دینی، اشکالات سیاسی، اقتصادی چیزی جز تخریب و بیاعتبار ساختن این نوع فعالیتها نیست که همة آنها به انگیزه بیرون راندن عموم مردم از صحنة فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و ... انجام میگیرد. نآآنآن آنآن ان آن
بنابراین با جلوگیری از تسلط این گروهها بر ارکان سیاسی و اقتصادی جامعه و حفظ عدالت اجتماعی میتوان عموم مردم را به مشارکت در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ترغیب کرد.
ـ عملکرد فقها در از بین بردن ابهامات فقهی:
بدون شک یکی از موانع مشارکت عمومی، برداشتهای فقهی مختلفی است که فقها و صاحبنظران ارائه میدهند. از آنجایی که فقه مبتنی بر اجتهاد است، طبیعی است که با توجه به مدارک احکام و برداشت استنباطکنندگان در هر موضوعی جوابهای گوناگون داشته باشند. به ویژه که در فقه عنوان مخصوصی به نام «مشارکت عمومی» و به طور مستقل وجود ندارد و آنچه که به نام واجب کفایی در فقه وجود دارد، در موضوعات محدود منحصر شده است و پارهای از مسائل و موضوعات به طور ماهوی از دایرة آن خارج است. از این رو در مواردی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان عرصه مشارکت عمومی در نظر گرفته است، فقه نیازمند فقهای پرجرأت است که بتوانند با دیدی وسیعتر به منابع احکام بپردازند و راههای عملی جدیدی برای پیاده کردن مشارکت عمومی ارائه دهند. این نوع کار نیازمند فقهایی است که موارد را مقید به قواعد کلی احکام ندانند و تفریع اصول معصومین ـ علیهم السّلام ـ را وظیفة اصلی مجتهد تلقی کنند.[6]
ـ نقش توسعه سیاسی و جایگاه احزاب در مشارکت سیاسی و اجتماعی:
یکی از شاخصههای نظام توسعه یافته مشارکت سیاسی است. توسعه سیاسی وقتی حاصل میشود که در درون نهادهای سیاسی مستقر ، مجال مشارکت و رقابت سیاسی مستمر و مسالمتآمیز وجود داشته باشد.[7] وجود چنین نظامی طبعاً مستلزم این است که تنوع علایق و منافع فکری و اجتماعی و اقتصادی در جامعه حفظ شود و مردم بتوانند به صورت فردی یا جمعی خواستهای خود را بیان کنند و وسایلی برای بیان این خواستها وجود داشته باشد.[8]
بنابراین وجود رقابت سیاسی و ایدئولوژیک و مشارکت سازمان یافته، نهادمند و گسترده از ویژگیهای اصلی نظام سیاسی توسعه یافته است. وجود رقابت سیاسی و ایدئولوژیک مهمتر از مشارکت سیاسی و خود در واقع متضمن آن است. حال آنکه صرف وجود مشارکت سیاسی متضمن وجود رقابت سیاسی نیست.[9]
پیدایش رقابت ایدئولوژیک و گسترش مشارکت سیاسی به عنوان ویژگیهای اساسی توسعه سیاسی نیازمند تحولات عمدهای در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی جامعه است. وجود نوعی ساختار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی خاص بیشتر مساعد پیدایش و گسترش مشارکت و رقابت سیاسی است. از لحاظ روند تاریخی توسعه سیاسی، ممکن است رقابت سیاسی اول افزایش یابد و سپس مشارکت سیاسی گسترش یابد. چنانکه در مورد تاریخ توسعه سیاسی برخی از کشورهای غربی مانند انگلستان اتفاق افتاد. یا برعکس، نخست مشارکت سیاسی و سپس رقابت سیاسی گسترش یابد. البته احتمال اینکه رقابت و مشارکت سیاسی هر دو با هم رشد یابند نیز هست (مثل توسعة آمریکا).[10]
فصل ممیز انسان از سایر موجودات، ذیشعور بودن آن است. عقل و خرد انسان هم فکر میکند که در امور خود رایزنی و مشورت کند. مسائل اعتقادی، قانون اساسی و عقل و خرد انسان بیانگر مشارکت آحاد مردم، به ویژه نخبگان و گروههای سیاسی در امر سیاست و حکومت است. با توجه به رشد جمعیت، پیچیدگی امور و تخصصی شدن کارها باید به اصل نمایندگی رجوع کرد. همانگونه که در دنیای امروز ما حکومت مردم به مردم نداریم. بلکه آنچه تحقق یافته، حکومت نخبگان منتخب اکثریت مردم بر مردم است. برای تحقق این امر ناگزیر باید نهادهایی به وجود آورد که ضمن کمک به انتخاب اصلح، چگونگی مشارکت مردم را نهادمند کنند. احزاب، جمعیتها، تشکلها و سازمانهای سیاسی وسیله مناسبی برای مشارکت مردم در سرنوشت خود میباشند.[11]
ـ فرهنگسازی: فرهنگ از مهمترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است. مشارکت افراد در جامعهای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است، گسترده است؛ در مقابل، در جامعه فاقد چنین فرهنگی مردم با پدیدههای سیاسی و اجتماعی برخورد انفعالی دارند.
ـ برانگیختن اعتماد عمومی: برای نهادینه شدن رفتار سیاسی، تحول باورها و تغییر ذهنیت مردم و برانگیختن حساسیت سیاسی مقدمه اصلی است. پس برانگیختن حساسیت سیاسی مردم در قالب شعارها و اهداف راهبردی ، ایجاد نهادها و تشکلها، گام بعدی محسوب میشود. در این راستا، ایجاد یک نظام حقوقی مدون برای تعیین چارچوب فعالیتهای سیاسی و تأمین امنیت در جهت آزادی بیان و ایجاد فضای گفتوگو، تفاهم و مشارکت میتواند تضمین کننده مشارکت آحاد مردم باشد. در نتیجه برانگیختن مشارکت مردم در قالب تشکلهای سیاسی، پویایی نظام اجتماعی و ثبات حاکمیت را در پی دارد. در جامعهای مثل جامعة ایران به خاطر جوان بودن جمعیت آن، امکان مشارکت بیشتر فراهم است. چرا که پتانسیل لازم در این قشر وجود دارد. به شرط آن که موانع مشارکت سیاسی و یا اجتماعی به خوبی شناسایی و برطرف شود. (مثل بیکاری ، گرانی و ...) . امید به آینده بهتر میتواند زیربنای مشارکت بیشتر قرار بگیرد. کسانی که سعی میکنند فضای جامعه را تیره و تار نشان دهند، عملاً دیگران را از دخالت در سرنوشت اجتماعی بر حذر میدارند.[12]
ـ فقر زدایی: عدالت اجتماعی و اقتصادی و فقرزدایی، محورهای مهمی هستند که در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی نقش تعیین کنندهای دارد. قرآن کریم عدالت اجتماعی و اقتصادی را هدف اجتماعی بعثت پیامبران الهی میداند.[13] پژوهشهای روانشناسی نشان میدهد که برخی ویژگیهای روانی و جسمانی انسان، تنها موقع وفور نعمت ظهور مییابد. اگر شرایط اقتصادی به گونهای باشد که انسان فقط بتواند وسیله اولیه معاش را فراهم کند، فرصتی برای پرورش طبع نخواهد داشت. هرچند این دیدگاه به طور مطلق صحیح نیست، اما نمیتوان انکار کرد که آرامش و امنیت معاش و زندگی، فرصت بیشتری را برای پرورش استعدادهای لطیف مشارکت سیاسی و اجتماعی فراهم میکند.
ـ رسانههای جمعی و زمینهسازی آنها: رسانهها نوعی حلقه رابط در جامعه هستند که در دنیای امروزی نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند. یکی از کارکردهای رسانهها ایجاد همبستگی اجتماعی و تأثیر در مشارکت عمومی جامعه است. رسانهها در جامعه با وجود تفاوتها و اختلافات، تضادها را از بین میبرند و به همبستگی یا یکسانسازی جامعه کمک میکنند.
یکی از کارکردهای اصلی رسانهها ایجاد قشر متوسط و تأثیرگذاری بر آنهاست. قشر متوسط توقعات سطحی دارند و فرهیخته نیستند و بیشتر دنبالهرو نخبگان جامعه هستند. بنابراین، رسانهها به طرق مختلف عامة مردم را به مشارکت عمومی دعوت میکنند، که عبارتند از: تبلیغ و ترغیب ، ایجاد انگیزه ، اطلاعرسانی ، بیان دیدگاهها ، برنامهها و روایات اسلامی در مورد مشارکت و شورا ، ایجاد عزم ملی ، رفع شبهات و ...[14]. بحث در مورد رسانهها و نقش آنها در ایجاد مشارکت عمومی بحث گستردهای است که بحث تفضیلی در مورد آنها در این مقال نمیگنجد ولی بیشک در فرایند
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. رسانهها و راههای تقویت مشارکت مردم در صحنههای سیاسی و اجتماعی، انتشارات دفتر تبلیغات.
2. نظریههای ارتباط جمعی، مک کوئل (پرویز اجلالی)، انتشارات صدا و سیما.
3. حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین.
4. داود فیرحی، مفهوم مشارکت سیاسی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره اول، سال اول 1377.
پاورقی ها:
[1] . سید علی خامنهای، پرسش و پاسخ، ج3، ص 3.
[2] به عنوان مثال رک : بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم جیرفت ، 17/2/1384
[3] . مصطفی ملکوتیان، سیری در نظریههای انقلاب، نشر قومس، چاپ سوم، 1380، ص 31.
[4] . سعید کریمی، رسانهها و راههای تقویت مشارکت مردم در صحنههای سیاسی و اجتماعی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1382، ص 62.
[5] . ر.ک: به کتاب مک کوئل، ترجمة پرویز اجلالی، نظریههای ارتباط جمعی، انتشارات صدا و سیما.
[6] . مجله حوزه، آذر و دی 1366، شماره 23، ص111
[7] . حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین، 1378، چاپ اول، ص 2.
[8] . از جملة این وسایل، رسانههای جمعی هستند که در همین مقاله به آنها اشاره خواهد شد.
[9] . حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین، 1378، ص 4.
[10] . همان منبع.
[11] . ایران، 30 / 9 / 77، احزاب راهکارهای مناسب برای مشارکت عمومی.
[12] . ایران، 3 / 8 / 79، برانگیختن اعتماد عمومی.
[13] . حدید، 25.
[14] . ر.ک: به مک کوئل، ترجمة پرویز اجلالی، نظریههای ارتباط جمعی، انتشارات صدا و سیما.
مشارکت سیاسی عبارت است از آن دسته فعالیتهای ارادی و اختیاری که اعضای یک جامعه انجام می دهند تا به وسیلة آن در انتخاب حاکمان و سیاستمداران ایفای نقش نموده و به این ترتیب به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در سیاست گذاری های عمومی مشارکت نمایند .
مشارکت سیاسی امروزه یکی از مؤلفههای اصلی توسعه محسوب میشود. با نگاهی به کشورهای پیشرفته و توسعهیافته در مییابیم که مردم در آن کشورها در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود بیتفاوت و منفعل نیستند و همواره در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت میکنند. مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی هر کشور و جامعه علاوه بر آثار و برکاتی که در همبستگی اجتماعی و وفاق ملی دارد در بُعد بین المللی نیز اثرات قابل توجهی دارد. حضرت آیة الله خامنهای در اینباره میفرماید: «ما میبینیم که پشتوانه مردم از نظام و از مسئولین چقدر در محاسبات ابرقدرتها مؤثر است. آنها اگر احتمال میدادند که مردم ما در مسائل کشور بیتفاوتند، به آیندة کشور خود نمیاندیشند، به نظام سیاسی کشور نمیاندیشند، به خطوط سیاسی که از متن اسلام بر گرفته شده، بیاعتنا هستند، بدانید فشارهایشان روی جمهوری اسلامی چندبرابر میشد. چون امیدوار بودند که بتوانند دولتمردان و مسئولان را با فشار به یک طرف متمایل کنند. اما امروز چنین چیزی محال است چون که مسئولان از یک پشتوانه مردمی برخورداند. آن هم مردمی که در همه این مسائل فکر میکنند.[1]» . همچنین ایشان به طور مکرر فرمودهاند که آنچه مهم است مشارکت حداکثری است و اینکه نفس مشارکت ازانتخاب فرد اصلح بسیار مهمتر است.[2]
با توجه به مقدمهای که ذکر شد و با توجه به اینکه مشارکت عمومی یکی از شاخصههای اصلی نظام توسعهیافته و دموکراتیک محسوب میشود. باید دید که چه عوامل و زمینههایی میتوانند در مشارکت عمومی مردم در امور سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند و راهکارهایی که موجب مشارکت حداکثری مردم میشوند. کدامند؟
به طور کلی راهکارهایی که برای مشارکت عمومی و سیاسی مردم بکار برده میشوند، عبارتند از:
ـ تبیین مبانی دینی و گسترش آن در جامعه: دین یکی از مؤلفههای اصلی و مهم و موتور محرکه جنبشهای اجتماعی و سیاسی در جامعه میباشد. متغیر مستقل دین در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی اهمیت زیادی دارد. تأثیر دین در گسترش مشارکت مردمی در طول تاریخ به ویژه در جهان اسلام انکارناپذیر است. ابنخلدون، جامعهشناس بزرگ اسلامی دربارة نقش دین در مشارکت میگوید: «دین در بین نیروها وحدت میآفریند، رقابتها را از بین میبرد و به افراد روحیه ایثار میدهد. این روحیه به افزایش مشارکت و ایجاد دولتهای وسیع میانجامد. چنانچه باورهای مذهبی به دلیل تجملپرستی و ... به رکود گراید، وحدت اجتماعی متزلزل میگردد.[3]» از این رو یکی از اهداف استعمارگران در سکولاریزه کردن جوامع مسلمان، بیتفاوت ساختن آنان در قبال سرنوشت اجتماعی خود و زمینهسازی برای تسلط آسان بر این جوامع است، چرا که دین اسلام جامع امور دنیوی ، سیاسی و معنوی است و انگیزه مهمی در تقویت مشارکت مسلمانان می باشد. ولی سکولاریسم قایل به این است که دین با سیاست ارتباطی ندارد و در پی بی تحرک کردن تودههای جامعه و مسلمانان است (دین افیون تودههاست) و با این عقیده به دنبال این است که مسلمانان تنها به عبادت بپردازند و از مسائل و امور اجتماعی و سیاسی غافل بمانند.
بنابراین با تبیین صحیح جایگاه دین و مبانی دینی در جامعه و جلوگیری از افکار انحرافی میتوان مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی را بالا برد، چرا که دین واقعی، طالب مشارکت عمومی است. به عبارتی دین واقعی ذاتاً مشارکتجو است.
ـ اطلاع رسانی و بالا بردن سطح آگاهی مردم:
یکی از موانع مشارکت عمومی ناآگاهی است، به گونه ای که قشر زیادی از جامعه نسبت به توان خود ناآگاه هستند. از آنجایی که در رژیم گذشته اکثریت بزرگی از جامعه در خارج از صحنه قرار داشتند و در هیچ تصمیمگیری مشارکت نمیکردند، به طور عملی به انزوا کشانده و ایمان به توان خویش را از دست داده بودند. عدم ایمان به توان خویش هنوز هم در قشر زیادی از جامعه وجود دارد. از طرفی یکی از دلایل شرکت فرد در امور سیاسی و اجتماعی پیوستن به جمعیتی است که به گونهای آرزوها، ارزشها، نارضایتیها و برداشتهای او را منعکس میکند. در دورة جوانی که فرد میخواهد هویت مستقلی در جامعه به دست آورد، پیوستن به گروههای سیاسی یا اجتماعی را برای این کار بر میگزیند. وابستگیها و آگاهیهای هر فرد به گونههای مختلف بروز میکند که پیوستن به گروهها و هیأتهای دلخواه، یکی از این روشهاست. در این روند نقش آگاهیهای عمومی در گسترش مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی غیرقابل انکار است. درجه آگاهی سیاسی و اجتماعی شهروندان با میزان و کیفیت جریان اطلاعات، سهولت دسترسی به آن و اعتماد عمومی به منابع تغذیه اطلاعاتی رابطهای مستقیم دارد.[4]
معمولاً گرایشهای حزبی، صنفی، گروهی، اجتماعی و سیاسی مردم و واکنش آنان در برابر عملکرد حکومت در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به پیشزمینه آگاهی بستگی دارد. در این میان هر چند داشتن تحصیلات بالا و مدرک تحصیلی به تنهایی نشاندهندة ارتقای آگاهیهای عمومی در مسایل یاد شده نیست ولی بیسوادی و عدم دسترسی به اطلاعات حقوقی، اداری, فنی، مانع اصلی سازماندهی نیازهای مشترک و چگونگی مشارکت برای برآوردن آنها است. آگاهیهای عمومی علاوه بر گسترش مشارکت، افراد را در برابر تهاجم اخبار و تبلیغات بیگانه مقاومتر میسازد. تحقیقات نشاندهندة این است که افراد با اطلاعات سیاسی متوسط، بیشتر از کسانی که دارای اطلاعات وسیع هستند، مستعد تغییر عقیدهاند و رسانههای جمعی نیز از این موقعیت استفاده کرده و برای تغییر عقیدة قشر متوسط[5] تلاش میکنند.بنابراین، میتوان با گسترش عرضة مطالب و اطلاعات برای آشنایی مردم با مبانی قانون اساسی و دیدگاه اسلام دربارة مشارکت از طریق رسانههای گروهی و همچنین تبلیغ احادیث اسلامی و سخنان امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ یا مقام معظم رهبری در زمینة مشارکت عمومی، به افزایش مشارکت عمومی دامن زد.
ـ جلوگیری از تسلط گروههای ذی نفوذ:
مشارکت عمومی به طور طبیعی قدرت تصمیمگیری را توزیع میکند و آن را از انحصار گروهی خاص بیرون میآورد. در چنین شرایطی آنان که قدرت فایقه در تصمیمگیری دارند، نمیتوانند از آن خشنود باشند. از این رو با روشهای مختلف به عدم تحقق مشارکت عمومی کمک میکنند. شبهات دینی، اشکالات سیاسی، اقتصادی چیزی جز تخریب و بیاعتبار ساختن این نوع فعالیتها نیست که همة آنها به انگیزه بیرون راندن عموم مردم از صحنة فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و ... انجام میگیرد. نآآنآن آنآن ان آن
بنابراین با جلوگیری از تسلط این گروهها بر ارکان سیاسی و اقتصادی جامعه و حفظ عدالت اجتماعی میتوان عموم مردم را به مشارکت در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ترغیب کرد.
ـ عملکرد فقها در از بین بردن ابهامات فقهی:
بدون شک یکی از موانع مشارکت عمومی، برداشتهای فقهی مختلفی است که فقها و صاحبنظران ارائه میدهند. از آنجایی که فقه مبتنی بر اجتهاد است، طبیعی است که با توجه به مدارک احکام و برداشت استنباطکنندگان در هر موضوعی جوابهای گوناگون داشته باشند. به ویژه که در فقه عنوان مخصوصی به نام «مشارکت عمومی» و به طور مستقل وجود ندارد و آنچه که به نام واجب کفایی در فقه وجود دارد، در موضوعات محدود منحصر شده است و پارهای از مسائل و موضوعات به طور ماهوی از دایرة آن خارج است. از این رو در مواردی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان عرصه مشارکت عمومی در نظر گرفته است، فقه نیازمند فقهای پرجرأت است که بتوانند با دیدی وسیعتر به منابع احکام بپردازند و راههای عملی جدیدی برای پیاده کردن مشارکت عمومی ارائه دهند. این نوع کار نیازمند فقهایی است که موارد را مقید به قواعد کلی احکام ندانند و تفریع اصول معصومین ـ علیهم السّلام ـ را وظیفة اصلی مجتهد تلقی کنند.[6]
ـ نقش توسعه سیاسی و جایگاه احزاب در مشارکت سیاسی و اجتماعی:
یکی از شاخصههای نظام توسعه یافته مشارکت سیاسی است. توسعه سیاسی وقتی حاصل میشود که در درون نهادهای سیاسی مستقر ، مجال مشارکت و رقابت سیاسی مستمر و مسالمتآمیز وجود داشته باشد.[7] وجود چنین نظامی طبعاً مستلزم این است که تنوع علایق و منافع فکری و اجتماعی و اقتصادی در جامعه حفظ شود و مردم بتوانند به صورت فردی یا جمعی خواستهای خود را بیان کنند و وسایلی برای بیان این خواستها وجود داشته باشد.[8]
بنابراین وجود رقابت سیاسی و ایدئولوژیک و مشارکت سازمان یافته، نهادمند و گسترده از ویژگیهای اصلی نظام سیاسی توسعه یافته است. وجود رقابت سیاسی و ایدئولوژیک مهمتر از مشارکت سیاسی و خود در واقع متضمن آن است. حال آنکه صرف وجود مشارکت سیاسی متضمن وجود رقابت سیاسی نیست.[9]
پیدایش رقابت ایدئولوژیک و گسترش مشارکت سیاسی به عنوان ویژگیهای اساسی توسعه سیاسی نیازمند تحولات عمدهای در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی جامعه است. وجود نوعی ساختار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی خاص بیشتر مساعد پیدایش و گسترش مشارکت و رقابت سیاسی است. از لحاظ روند تاریخی توسعه سیاسی، ممکن است رقابت سیاسی اول افزایش یابد و سپس مشارکت سیاسی گسترش یابد. چنانکه در مورد تاریخ توسعه سیاسی برخی از کشورهای غربی مانند انگلستان اتفاق افتاد. یا برعکس، نخست مشارکت سیاسی و سپس رقابت سیاسی گسترش یابد. البته احتمال اینکه رقابت و مشارکت سیاسی هر دو با هم رشد یابند نیز هست (مثل توسعة آمریکا).[10]
فصل ممیز انسان از سایر موجودات، ذیشعور بودن آن است. عقل و خرد انسان هم فکر میکند که در امور خود رایزنی و مشورت کند. مسائل اعتقادی، قانون اساسی و عقل و خرد انسان بیانگر مشارکت آحاد مردم، به ویژه نخبگان و گروههای سیاسی در امر سیاست و حکومت است. با توجه به رشد جمعیت، پیچیدگی امور و تخصصی شدن کارها باید به اصل نمایندگی رجوع کرد. همانگونه که در دنیای امروز ما حکومت مردم به مردم نداریم. بلکه آنچه تحقق یافته، حکومت نخبگان منتخب اکثریت مردم بر مردم است. برای تحقق این امر ناگزیر باید نهادهایی به وجود آورد که ضمن کمک به انتخاب اصلح، چگونگی مشارکت مردم را نهادمند کنند. احزاب، جمعیتها، تشکلها و سازمانهای سیاسی وسیله مناسبی برای مشارکت مردم در سرنوشت خود میباشند.[11]
ـ فرهنگسازی: فرهنگ از مهمترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است. مشارکت افراد در جامعهای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است، گسترده است؛ در مقابل، در جامعه فاقد چنین فرهنگی مردم با پدیدههای سیاسی و اجتماعی برخورد انفعالی دارند.
ـ برانگیختن اعتماد عمومی: برای نهادینه شدن رفتار سیاسی، تحول باورها و تغییر ذهنیت مردم و برانگیختن حساسیت سیاسی مقدمه اصلی است. پس برانگیختن حساسیت سیاسی مردم در قالب شعارها و اهداف راهبردی ، ایجاد نهادها و تشکلها، گام بعدی محسوب میشود. در این راستا، ایجاد یک نظام حقوقی مدون برای تعیین چارچوب فعالیتهای سیاسی و تأمین امنیت در جهت آزادی بیان و ایجاد فضای گفتوگو، تفاهم و مشارکت میتواند تضمین کننده مشارکت آحاد مردم باشد. در نتیجه برانگیختن مشارکت مردم در قالب تشکلهای سیاسی، پویایی نظام اجتماعی و ثبات حاکمیت را در پی دارد. در جامعهای مثل جامعة ایران به خاطر جوان بودن جمعیت آن، امکان مشارکت بیشتر فراهم است. چرا که پتانسیل لازم در این قشر وجود دارد. به شرط آن که موانع مشارکت سیاسی و یا اجتماعی به خوبی شناسایی و برطرف شود. (مثل بیکاری ، گرانی و ...) . امید به آینده بهتر میتواند زیربنای مشارکت بیشتر قرار بگیرد. کسانی که سعی میکنند فضای جامعه را تیره و تار نشان دهند، عملاً دیگران را از دخالت در سرنوشت اجتماعی بر حذر میدارند.[12]
ـ فقر زدایی: عدالت اجتماعی و اقتصادی و فقرزدایی، محورهای مهمی هستند که در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی نقش تعیین کنندهای دارد. قرآن کریم عدالت اجتماعی و اقتصادی را هدف اجتماعی بعثت پیامبران الهی میداند.[13] پژوهشهای روانشناسی نشان میدهد که برخی ویژگیهای روانی و جسمانی انسان، تنها موقع وفور نعمت ظهور مییابد. اگر شرایط اقتصادی به گونهای باشد که انسان فقط بتواند وسیله اولیه معاش را فراهم کند، فرصتی برای پرورش طبع نخواهد داشت. هرچند این دیدگاه به طور مطلق صحیح نیست، اما نمیتوان انکار کرد که آرامش و امنیت معاش و زندگی، فرصت بیشتری را برای پرورش استعدادهای لطیف مشارکت سیاسی و اجتماعی فراهم میکند.
ـ رسانههای جمعی و زمینهسازی آنها: رسانهها نوعی حلقه رابط در جامعه هستند که در دنیای امروزی نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند. یکی از کارکردهای رسانهها ایجاد همبستگی اجتماعی و تأثیر در مشارکت عمومی جامعه است. رسانهها در جامعه با وجود تفاوتها و اختلافات، تضادها را از بین میبرند و به همبستگی یا یکسانسازی جامعه کمک میکنند.
یکی از کارکردهای اصلی رسانهها ایجاد قشر متوسط و تأثیرگذاری بر آنهاست. قشر متوسط توقعات سطحی دارند و فرهیخته نیستند و بیشتر دنبالهرو نخبگان جامعه هستند. بنابراین، رسانهها به طرق مختلف عامة مردم را به مشارکت عمومی دعوت میکنند، که عبارتند از: تبلیغ و ترغیب ، ایجاد انگیزه ، اطلاعرسانی ، بیان دیدگاهها ، برنامهها و روایات اسلامی در مورد مشارکت و شورا ، ایجاد عزم ملی ، رفع شبهات و ...[14]. بحث در مورد رسانهها و نقش آنها در ایجاد مشارکت عمومی بحث گستردهای است که بحث تفضیلی در مورد آنها در این مقال نمیگنجد ولی بیشک در فرایند
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. رسانهها و راههای تقویت مشارکت مردم در صحنههای سیاسی و اجتماعی، انتشارات دفتر تبلیغات.
2. نظریههای ارتباط جمعی، مک کوئل (پرویز اجلالی)، انتشارات صدا و سیما.
3. حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین.
4. داود فیرحی، مفهوم مشارکت سیاسی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره اول، سال اول 1377.
پاورقی ها:
[1] . سید علی خامنهای، پرسش و پاسخ، ج3، ص 3.
[2] به عنوان مثال رک : بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم جیرفت ، 17/2/1384
[3] . مصطفی ملکوتیان، سیری در نظریههای انقلاب، نشر قومس، چاپ سوم، 1380، ص 31.
[4] . سعید کریمی، رسانهها و راههای تقویت مشارکت مردم در صحنههای سیاسی و اجتماعی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1382، ص 62.
[5] . ر.ک: به کتاب مک کوئل، ترجمة پرویز اجلالی، نظریههای ارتباط جمعی، انتشارات صدا و سیما.
[6] . مجله حوزه، آذر و دی 1366، شماره 23، ص111
[7] . حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین، 1378، چاپ اول، ص 2.
[8] . از جملة این وسایل، رسانههای جمعی هستند که در همین مقاله به آنها اشاره خواهد شد.
[9] . حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین، 1378، ص 4.
[10] . همان منبع.
[11] . ایران، 30 / 9 / 77، احزاب راهکارهای مناسب برای مشارکت عمومی.
[12] . ایران، 3 / 8 / 79، برانگیختن اعتماد عمومی.
[13] . حدید، 25.
[14] . ر.ک: به مک کوئل، ترجمة پرویز اجلالی، نظریههای ارتباط جمعی، انتشارات صدا و سیما.