پرسش :
فلسفه انفاق به فقیران چیست؟
پاسخ :
شرح پرسش:
در آیات بسیاری از جمله آیه 253 سوره بقره انسانها را به انفاق دعوت کرده و چه بسا جزای کسانی را که از مال خود انفاق نکرده آتش جهنم قرار داده است. من منکر این که یاری رساندن به دیگران عملی پسندیده است نیستم. اما چرا خدا به او هم مال و منال نداد تا محتاج من نباشد. چیزی را که خدا از او دریغ کرده من باید جبران کنم؛ یعنی من باید از خدا مهربانتر باشم و گرنه جایگاهم آتش جهنم است؟
پاسخ:
قرآن در آیه مورد نظر می فرماید: "اى کسانى که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزى دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را براى خود خریدارى کنید)، و نه دوستى (و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود) و کافران، خود ستمگرند (هم به خودشان ستم مىکنند، هم به دیگران)".[1] این آیه خطاب به مسلمانان است و به یکى از وظائفى که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعى و جهاد مىشود، اشاره مىکند.
سپس به آثار اخروی این کار اشاره می کند که موجب نجات انسان در روز حساب خواهد شد و بر عکس ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران دوری و ترک انفاق موجب گرفتاری در آن روز خواهد بود.[2]
در رابطه سؤالی که مطرح کرده اید باید بگوئیم اتفاقاً این سؤال را قرآن از قول کافران نقل کرده است انگشت روى یکى از موارد مهم لجاجت و اعراض آنها گذارده مىگوید: "نگامى که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزى کرده است در راه او انفاق کنید کافران به مؤمنان مىگویند: آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مىخواست او را سیر مىکرد، شما تنها در گمراهى آشکارید"! [3]
منطق عوامانه و کوته نظرانه افراد بخیل آن است که به گمان خود برای جمع آوری مال بیشتر و برای توجیه بخل خود مىگویند: اگر فلانى فقیر است لا بد کارى کرده که خدا مىخواهد فقیر بماند، و اگر ما غنى هستیم لا بد عملى انجام دادهایم که مشمول لطف خدا شدهایم، بنا بر این نه فقر آنها و نه غناى ما هیچکدام بى حکمت نیست!!
اگر رازق خداوند است پس چرا شما از ما مىخواهید که افراد فقیر را روزى دهیم؟ و اگر خدا خواسته است آنها محروم بمانند پس چرا ما کسى را بهرهمند سازیم که خدا محرومشان ساخته؟
غافل از اینکه دستور الهی به انفاق به خاطر حکمت ها و فلسفه های متعددی است از جمله:
1. امتحان افراد ثروتمند: جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکى را با تنگدستى آزمایش مىکند، و دیگرى را با غنا و ثروت، و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو در بوته امتحان قرار مىدهد که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزارى را بجا مىآورد؟ یا همه را زیر پا مىگذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختیار دارد در راه او انفاق مىکند یا نه؟
2. رها سازی قلب انسان از محبت شدید به دنیا: در احادیث ائمه محبت به دنیا ریشه و مایه هر گونه خطا و گناه شمرده شده است[4]. انفاق باعث از بین رفتن این محبت مذموم است.
3. ایجاد رقت قلب در انسان . رقت قلب در مقابل قساوت قلب(سنگدلی) است. قساوت قلب انسان را از انسایت خارج می کند، چه بسا با این حالت انجام گناه و جنایت برای او آسان می گردد. اما هر گاه انسان متوجه رفع نیازمندی های افراد فقیر و بی بضاعت شود و نسبت به زندگی آنان خود را مسئول بداند صاحب قلب رؤف و مهربان خواهد شد.
4. انفاق شکر نعمت های الهی است. شکر نعمت های الهی از راه های متعدد حاصل می شود بهترین شکر، شکر عملی است
5. ازدیاد نعمت. خداوند تضمین کرده انفاق انسان های مؤمن و با تقوا را با مواهب مادى و معنوى خود که چندین برابر و گاه هزاران برابر- و حد اقل ده برابر است- جاى انفاق ا را پر کند، [5]و به این ترتیب شخص انفاق کننده هنگامى که با این روحیه و این عقیده به میدان مىآید دست و دلبازترى خواهد داشت، او هرگز احساس کمبود و فکر فقر به مغز خود راه نمىدهد، بلکه خدا را شکر مىگوید که او را موفق به چنین تجارت پرسودى کرده است.
انسان مؤمن، نه تنها از کم شدن مال و دچار شدن به فقر و مانند آن ترسی ندارد، بلکه اطمینان دارد که این کار، مانند یک داد و ستد پر سود است که علاوه بر حفظ اصل دارایی، باعث فزونی و افزایش آن نیز میباشد.
6. انفاق نشانه صداقت در ایمان است. ارزش ایمان به صادقانه بودن آن است و گرنه ایمانی که تنها در مرحله حرف باشد و در مقام عمل نمودی نداشته باشد ارزشی ندارد . قرآن در این زمینه می فرماید: "مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردهاند آنها راستگویانند".[6]
7. آرامش روحى و روانى: از جمله آثار اعمال نیکو به طور عام و انفاق به طور خاص، رسیدن به آرامش روحى و روانى است که شامل فرد مىشود، درباره نقش انفاق در ایجاد آرامش مىتوان به این آیه استشهاد کرد: «کسانى که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق مىکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مىشوند.»[7]
8. رفع بلا و مرگ بد: رفع بلا، دورى از مرگ سوء و...، از اثرات انفاق است که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام باقر(ع) مىفرمایند: «صدقه 70 بلا و نیز مرگ سوء را از انسان دور مىکند چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمىرود.» [8]
بر این اساس اگر چه نظام تکوین چنین ایجاب کرده که خداوند زمین را با تمام مواهبش در اختیار بشر قرار دهد، و آنها را در اعمال خود براى طى کردن مسیر تکامل آزاد بگذارد، و غرائزى در او آفریده که هر کدام او را به سویى سوق مىدهد. اما خداوند در نظام تشریع خود قوانینى براى کنترل غرائز، تهذیب نفوس، و تربیت انسانها از طریق ایثار و فداکارى و گذشت و انفاق قرار داده است تا انسان را که استعداد رسیدن به مقام خلیفة اللهى دارد از این طریق به آن مقام منیع برساند، از طریق زکات تطهیر نفوس کند، و از طریق انفاق بخل را از دلها بزداید، و فاصله طبقاتى را که منشأ هزاران فساد در زندگى بشر است از بین ببرد و ... و به عبارت دیگر خداوند خواسته است به انسان نقشی در جهت اصلاح امور جهان محول کند تا از این راه هم جهان به تکامل برسد و هم انسان.! نکته بسیار مهم این است که تمامی این آثار در صورتی است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمىکند و برکت نمىدهد.
پی نوشت:
[1] بقره،254 یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَِ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
[2] تفسیر نمونه، ج2، ص: 258
[3] (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
[4] کلینی ،محمد بن یعقوبَ ،الکافی ج 2 ص 131،"... َحُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ ..."دارالکتب الاسلامیه،1365ه.ش،تهران ،8جلدی
[5] .حدید،18:" إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیم
[6] حجرات ،15:"إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ"
[7] بقره،274 "الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ."
[8] ْالکافی ج 4 ص 3، 7- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الصَّدَقَةُ بِالْیَدِ تَقِی مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ ...
منبع:islamquest.net
شرح پرسش:
در آیات بسیاری از جمله آیه 253 سوره بقره انسانها را به انفاق دعوت کرده و چه بسا جزای کسانی را که از مال خود انفاق نکرده آتش جهنم قرار داده است. من منکر این که یاری رساندن به دیگران عملی پسندیده است نیستم. اما چرا خدا به او هم مال و منال نداد تا محتاج من نباشد. چیزی را که خدا از او دریغ کرده من باید جبران کنم؛ یعنی من باید از خدا مهربانتر باشم و گرنه جایگاهم آتش جهنم است؟
پاسخ:
قرآن در آیه مورد نظر می فرماید: "اى کسانى که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزى دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را براى خود خریدارى کنید)، و نه دوستى (و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود) و کافران، خود ستمگرند (هم به خودشان ستم مىکنند، هم به دیگران)".[1] این آیه خطاب به مسلمانان است و به یکى از وظائفى که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعى و جهاد مىشود، اشاره مىکند.
سپس به آثار اخروی این کار اشاره می کند که موجب نجات انسان در روز حساب خواهد شد و بر عکس ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران دوری و ترک انفاق موجب گرفتاری در آن روز خواهد بود.[2]
در رابطه سؤالی که مطرح کرده اید باید بگوئیم اتفاقاً این سؤال را قرآن از قول کافران نقل کرده است انگشت روى یکى از موارد مهم لجاجت و اعراض آنها گذارده مىگوید: "نگامى که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزى کرده است در راه او انفاق کنید کافران به مؤمنان مىگویند: آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مىخواست او را سیر مىکرد، شما تنها در گمراهى آشکارید"! [3]
منطق عوامانه و کوته نظرانه افراد بخیل آن است که به گمان خود برای جمع آوری مال بیشتر و برای توجیه بخل خود مىگویند: اگر فلانى فقیر است لا بد کارى کرده که خدا مىخواهد فقیر بماند، و اگر ما غنى هستیم لا بد عملى انجام دادهایم که مشمول لطف خدا شدهایم، بنا بر این نه فقر آنها و نه غناى ما هیچکدام بى حکمت نیست!!
اگر رازق خداوند است پس چرا شما از ما مىخواهید که افراد فقیر را روزى دهیم؟ و اگر خدا خواسته است آنها محروم بمانند پس چرا ما کسى را بهرهمند سازیم که خدا محرومشان ساخته؟
غافل از اینکه دستور الهی به انفاق به خاطر حکمت ها و فلسفه های متعددی است از جمله:
1. امتحان افراد ثروتمند: جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکى را با تنگدستى آزمایش مىکند، و دیگرى را با غنا و ثروت، و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو در بوته امتحان قرار مىدهد که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزارى را بجا مىآورد؟ یا همه را زیر پا مىگذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختیار دارد در راه او انفاق مىکند یا نه؟
2. رها سازی قلب انسان از محبت شدید به دنیا: در احادیث ائمه محبت به دنیا ریشه و مایه هر گونه خطا و گناه شمرده شده است[4]. انفاق باعث از بین رفتن این محبت مذموم است.
3. ایجاد رقت قلب در انسان . رقت قلب در مقابل قساوت قلب(سنگدلی) است. قساوت قلب انسان را از انسایت خارج می کند، چه بسا با این حالت انجام گناه و جنایت برای او آسان می گردد. اما هر گاه انسان متوجه رفع نیازمندی های افراد فقیر و بی بضاعت شود و نسبت به زندگی آنان خود را مسئول بداند صاحب قلب رؤف و مهربان خواهد شد.
4. انفاق شکر نعمت های الهی است. شکر نعمت های الهی از راه های متعدد حاصل می شود بهترین شکر، شکر عملی است
5. ازدیاد نعمت. خداوند تضمین کرده انفاق انسان های مؤمن و با تقوا را با مواهب مادى و معنوى خود که چندین برابر و گاه هزاران برابر- و حد اقل ده برابر است- جاى انفاق ا را پر کند، [5]و به این ترتیب شخص انفاق کننده هنگامى که با این روحیه و این عقیده به میدان مىآید دست و دلبازترى خواهد داشت، او هرگز احساس کمبود و فکر فقر به مغز خود راه نمىدهد، بلکه خدا را شکر مىگوید که او را موفق به چنین تجارت پرسودى کرده است.
انسان مؤمن، نه تنها از کم شدن مال و دچار شدن به فقر و مانند آن ترسی ندارد، بلکه اطمینان دارد که این کار، مانند یک داد و ستد پر سود است که علاوه بر حفظ اصل دارایی، باعث فزونی و افزایش آن نیز میباشد.
6. انفاق نشانه صداقت در ایمان است. ارزش ایمان به صادقانه بودن آن است و گرنه ایمانی که تنها در مرحله حرف باشد و در مقام عمل نمودی نداشته باشد ارزشی ندارد . قرآن در این زمینه می فرماید: "مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردهاند آنها راستگویانند".[6]
7. آرامش روحى و روانى: از جمله آثار اعمال نیکو به طور عام و انفاق به طور خاص، رسیدن به آرامش روحى و روانى است که شامل فرد مىشود، درباره نقش انفاق در ایجاد آرامش مىتوان به این آیه استشهاد کرد: «کسانى که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق مىکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مىشوند.»[7]
8. رفع بلا و مرگ بد: رفع بلا، دورى از مرگ سوء و...، از اثرات انفاق است که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام باقر(ع) مىفرمایند: «صدقه 70 بلا و نیز مرگ سوء را از انسان دور مىکند چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمىرود.» [8]
بر این اساس اگر چه نظام تکوین چنین ایجاب کرده که خداوند زمین را با تمام مواهبش در اختیار بشر قرار دهد، و آنها را در اعمال خود براى طى کردن مسیر تکامل آزاد بگذارد، و غرائزى در او آفریده که هر کدام او را به سویى سوق مىدهد. اما خداوند در نظام تشریع خود قوانینى براى کنترل غرائز، تهذیب نفوس، و تربیت انسانها از طریق ایثار و فداکارى و گذشت و انفاق قرار داده است تا انسان را که استعداد رسیدن به مقام خلیفة اللهى دارد از این طریق به آن مقام منیع برساند، از طریق زکات تطهیر نفوس کند، و از طریق انفاق بخل را از دلها بزداید، و فاصله طبقاتى را که منشأ هزاران فساد در زندگى بشر است از بین ببرد و ... و به عبارت دیگر خداوند خواسته است به انسان نقشی در جهت اصلاح امور جهان محول کند تا از این راه هم جهان به تکامل برسد و هم انسان.! نکته بسیار مهم این است که تمامی این آثار در صورتی است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمىکند و برکت نمىدهد.
پی نوشت:
[1] بقره،254 یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَِ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
[2] تفسیر نمونه، ج2، ص: 258
[3] (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
[4] کلینی ،محمد بن یعقوبَ ،الکافی ج 2 ص 131،"... َحُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ ..."دارالکتب الاسلامیه،1365ه.ش،تهران ،8جلدی
[5] .حدید،18:" إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیم
[6] حجرات ،15:"إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ"
[7] بقره،274 "الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ."
[8] ْالکافی ج 4 ص 3، 7- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الصَّدَقَةُ بِالْیَدِ تَقِی مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ ...
منبع:islamquest.net