خدمتکار على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام ، ایشان را در شبى سرد ، ملاقات کرد ، در حالى که جامه و ردا و عمامه اى از خَز
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
إنَّ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام استَقبَلَهُ مَولىً لَهُ فی لَیلَةٍ بارِدَةٍ ، وعَلَیهِ جُبَّةُ خَزٍّ ومِطرَفُ خَزٍّ وعِمامَةُ خَزٍّ وهُوَ مُتَغَلِّفٌ بِالغالِیَةِ ، فَقالَ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ ، فی مِثلِ هذِهِ السّاعَةِ عَلى هذِهِ الهَیئَةِ إلى أینَ ؟ قالَ: فَقالَ: إلى مَسجِدِ جَدّی رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، أخطُبُ الحورَ العینَ إلَى اللّه ِ عَزَّوجَلَّ .
خدمتکار على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام ، ایشان را در شبى سرد ، ملاقات کرد ، در حالى که جامه و ردا و عمامه اى از خَز پوشیده و خود را با عطرى ، خوش بو کرده بود . گفت: فدایت شوم! در چنین ساعتى و با این وضع ، ره سپار کجایى؟ امام علیه السلام فرمود: « به مسجد جدّم پیامبر خدا مى روم تا از خداى عز و جلحوریان را خواستگارى کنم » .
الکافى: ج 6 ص 517 ح 5 ، بحار الأنوار: ج 46 ص 59 ح 13 .