ارتباط خوب همسران، نیازمند مشارکت دوجانبه است.
آنچه بیشتر مردان نمیدانند این است که وقتی همسرشان ناراحت است، بیش از هر زمانی خواهان داشتن قوت قلب و اطمینان خاطر و تفاهم است و نیازمند این است که شوهر به حرف وی گوش کند و برای او اعتبار قائل شود.
تعداد کلمات 1379 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1379 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
اولویت زنان، ارتباط است
برای زنان برقراری ارتباط، اولویت بسیاری دارد و مطرح کردن احساس شخصی خیلی مهمتر از رسیدن به اهداف و موفقیت است. به تعبیر دیگر، آنها به جای آنکه هدفگرا باشند، ارتباط گرایند. در نزد آنها گفت وگو و ارتباط با همدیگر، منشأ رضایت و خرسندی است و بیشتر تمایل دارند محبت و عشق خویش را ابراز کنند.
حالِ دل با تو گفتنم هوس است خبر دل شِنفتنم هوس است[1]
حالِ دل با تو گفتنم هوس است خبر دل شِنفتنم هوس است[1]
زن نیازمند همدردی است
نخستین انتقاد و بیشترین شکایتی که بارها زنان در مورد مردان ابراز میکنند، مرتبط با همین موضوع است؛ اینکه مردها به حرف آنها گوش نمیدهند. مرد یا اصلاً به سخنان همسرش توجه نمیکند و یا گوش دادن او بسیار کوتاه است و پس از آن، به بررسی علت آزردگی همسرش میپردازد. زن نیازمند همدردی است. اما مرد گمان میکند که او نیاز به راه چاره دارد.
احساس تقصیر
هنگامی که زن درباره مسائل خود صحبت میکند، مرد معمولاً از خود مقاومت نشان میدهد و چنین تصور میکند که همسرش مسائل موجود را با او در میان میگذارد، چون او را مسئول و مقصر میداند و با موج احساسهایش به او حمله کرده و او را سرزنش میکند. چون مشاهده میکند همسرش در حالی که ناراحت است، با او صحبت میکند. هرچه بار مسائلش بیشتر باشد، مرد بیشتر احساس تقصیر میکند و تشخیص نمیدهد که زن به منظور آسودگی خاطر و به امید نزدیک شدن به شوهرش، مسائلش را با او مطرح میکند، نه اینکه در واقع وی را مقصر بداند.
بر آستان امیدت گُشادهام درِ چَشم که یک نظر فکنى، خود فکندى از نظرم[2]
بر آستان امیدت گُشادهام درِ چَشم که یک نظر فکنى، خود فکندى از نظرم[2]
زن قدردانی خواهد کرد
در این زمان، اگر مرد منطقی باشد و فقط به حرفهای همسرش گوش دهد و با او همدردی کند، چیزی نمیگذرد که نه تنها زن پس از سخنان انتقاد آمیزش، موضوع صحبتش را عوض میکند و درباره مسائل بیشتری حرف میزند، بلکه از او قدردانی هم خواهد کرد. در واقع، یکی از راههای احترام گذاردن به یک زن این است که با شکیبایی و علاقه به حرفهای او گوش دهند و به درستی، درصدد درک احساسهای وی باشند تا در مقابل، زن هم به صورت شایستهای جبران کند و به همسرش مهر و محبت ورزد.
تو همچو صبحى و من، شمعِ خلوت سحرم تبسمى کن و جان بین که چون همىسِپَرم[3]
تو همچو صبحى و من، شمعِ خلوت سحرم تبسمى کن و جان بین که چون همىسِپَرم[3]
توصیه و پیشنهاد نابجا
بسیاری از مردها نمیدانند که زنان احساس های دردناک و غم انگیز خود را با کسانی درمیان می گذارند که آنها را بسیار دوست دارند. همچنین مردها باید به یاد بسپارند که وقتی زنان ناراحت هستند و درباره مسائل خود صحبت می کنند، وقت مناسبی برای ارائه توصیه و پیشنهاد نیست. در واقع، آنها در اینگونه مواقع، نیاز به کسی دارند که با جان و دل به حرف هایشان گوش دهد و در این صورت، حال آنها به تدریج بهتر می شود و به حال اول برمی گردند.
درک مفهوم واقعی سخن
اما در مقابل، مردها فقط به دو دلیل درباره مسائل خود صحبت می کنند : اینکه تقصیر را به گردن دیگران بیندازند و یا اینکه در جستوجوی توصیه و راه حلی از سوی دیگران باشند.
بنابراین، اگر مرد واقعاً حرف همسرش را درک کند و بفهمد که مقصود واقعی زن در بازگو کردن مسائلش چیست، کمتر با او جر و بحث خواهد کرد و میتواند به گونهای مثبت به او پاسخ دهد. وقتی زن و مرد درصدد جر و بحث با یکدیگر برمی آیند، معمولاً حرف یکدیگر را درست برداشت نمی کنند. در چنین شرایطی، این نکته اهمیت دارد که به آنچه از یکدیگر میشنوند، خوب بیندیشند و مفهوم واقعی سخن یکدیگر را درک کنند.
بنابراین، اگر مرد واقعاً حرف همسرش را درک کند و بفهمد که مقصود واقعی زن در بازگو کردن مسائلش چیست، کمتر با او جر و بحث خواهد کرد و میتواند به گونهای مثبت به او پاسخ دهد. وقتی زن و مرد درصدد جر و بحث با یکدیگر برمی آیند، معمولاً حرف یکدیگر را درست برداشت نمی کنند. در چنین شرایطی، این نکته اهمیت دارد که به آنچه از یکدیگر میشنوند، خوب بیندیشند و مفهوم واقعی سخن یکدیگر را درک کنند.
امنیت خاطر زن
وقتی مرد بدون آنکه ناراحت و عصبانی شود، بتواند به حرف های همسرش گوش دهد، این کار او هدیهای ارزشمند به همسرش است و به زن امنیت خاطر می دهد که وی میتواند به راحتی احساسش را با شوهرش در میان بگذارد. هرچه زن بیشتر بتواند در مورد احساس و احوال درونیاش صحبت کند، بیشتر حس میکند که مورد توجه و محبت همسرش قرار گرفته و به همین ترتیب، بیشتر میتواند نیازهای اساسی شوهرش را برآورده سازد. همینطور زمانیکه مرد، گوش دادن را میآموزد، بدون آنکه احساس مسئولیت یا تقصیر کند، گوش دادن به حرفهای همسرش برای او آسانتر میشود.[4]
حاشا که من از جور و جفاى تو بنالم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت
حاشا که من از جور و جفاى تو بنالم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت
قصد زن کاهش خستگی است
وقتی زن لب به گِله و شکایت باز میکند، قصدش تنها آن است که خستگی و ناراحتی خود را از طریق صحبت کردن کاهش دهد، نه اینکه هدفش سرزنش و ملامت شوهرش باشد. زن نیز بایستی پیام خود را به گونهای منتقل کند که گرچه شکایت می کند، اما در واقع این شکایت، همراه با تقدیر و تشکر از همسرش باشد.
یک تجربه ماندگار
یادم میآید یک بار برای تعطیلات با همسرم به سفر رفتیم. وقتی در حال رانندگی بودم، به این موضوع فکر میکردم که میتوانم از شرّ یک هفته کار مداوم، راحت شوم و بسیار خوشحال بودم و انتظار داشتم همسرم نیز خوشحال باشد. اما او از ته دل آهی کشید و گفت احساس میکنم زندگی برام مصیبتی طولانی و خستهکننده است.
مکثی کردم، سپس نفس عمیقی کشیدم و گفتم میفهمم چی میگی، آدم احساس میکنه که انگار ذره ذره وجودش آب میشه. همسرم به نشانه تأیید و موافقت سرش را تکان داد و ناگهان لبخندی زد و موضوع را عوض کرد و درباره هیجانهای مربوط به سفر صحبت کرد.
دلنشان شد سخنم، تا تو قبولش کردى آرى آرى سخن عشق نشانى دارد
مکثی کردم، سپس نفس عمیقی کشیدم و گفتم میفهمم چی میگی، آدم احساس میکنه که انگار ذره ذره وجودش آب میشه. همسرم به نشانه تأیید و موافقت سرش را تکان داد و ناگهان لبخندی زد و موضوع را عوض کرد و درباره هیجانهای مربوط به سفر صحبت کرد.
دلنشان شد سخنم، تا تو قبولش کردى آرى آرى سخن عشق نشانى دارد
عدم احترام به احساس همسر
شش سال پیش، اوضاع متفاوت بود. ما با هم جر و بحث می کردیم و من به اشتباه او را مقصر میدانستم. من از اینکه او میگفت زندگی برایش مصیبتی طولانی و خسته کننده است، خیلی ناراحت و دلگیر میشدم و احساس می کردم که از من گله مند است. من حالت تدافعی و حق به جانب به خود میگرفتم و توضیح میدادم که زندگی ما مصیبت بار نیست و اینکه او باید از داشتن تعطیلات عالی سپاسگزار باشد. سپس با هم شروع به جر و بحث می کردیم و تعطیلات مان بسیار کسالت بار و آزارنده میشد. تمام این موارد، به این دلیل اتفاق میافتاد که من او را درک نمیکردم و به احساسش احترام نمی گذاشتم.
برخورداری از عشق همسر
این بار فهمیدم که همسرم فقط احساس های گذرا را به زبان میآورد و خطاب به من حرف نمیزند و وقتی این موضوع را دریافتم، حالت تدافعی و حق به جانب به خودم نگرفتم. وقتی با او همدردی کردم، احساس کرد که نزد من اعتبار بسیاری دارد. در مقابل، همسرم نیز پذیرای من شد و من از عشق و پذیرش و تأیید او برخوردار شدم و آن را به خوبی حس کردم. از آنجا که یاد گرفتم به احساس و عواطف او احترام بگذارم، همسرم به عشقی که شایسته آن بود، دست یافت و ما دیگر باهم جر و بحث نکردیم.
شُکر ایزد که میان من و او صلح افتاد صوفیان رقصکنان ساغر شُکرانه زدند[5]
آنچه بیشتر مردان نمیدانند این است که وقتی همسرشان ناراحت است، بیش از هر زمانی خواهان داشتن قوت قلب و اطمینان خاطر و تفاهم است و نیازمند این است که شوهر به حرف وی گوش کند و برای او اعتبار قائل شود. مردان باید بدانند که در آن شرایط زنان به توضیح و توجیه شوهر نیازی ندارند.
منابع :
کتاب رمز و راز دلبران، علی محمد صالحی
مردان مریخی زنان ونوسی، جان گری
شُکر ایزد که میان من و او صلح افتاد صوفیان رقصکنان ساغر شُکرانه زدند[5]
آنچه بیشتر مردان نمیدانند این است که وقتی همسرشان ناراحت است، بیش از هر زمانی خواهان داشتن قوت قلب و اطمینان خاطر و تفاهم است و نیازمند این است که شوهر به حرف وی گوش کند و برای او اعتبار قائل شود. مردان باید بدانند که در آن شرایط زنان به توضیح و توجیه شوهر نیازی ندارند.
منابع :
کتاب رمز و راز دلبران، علی محمد صالحی
مردان مریخی زنان ونوسی، جان گری
بیشتر بخوانید :
مهارت خوب گوش دادن
رهنمودهایی در هنر گوش دادن
هنر گوش دادن
مهارت ارتباطی در مدیریت (6) گوش دادن مؤثر
پی نوشت :
[1] . «آرزو دارم سرگذشت دل را با تو در میان نهاده و از دل تو خبرى بشنوم». شرح جلالى بر حافظ، ج 1، ص 325.
[2] . «دریچههاى چشمم را به سوى درگاه امید تو گشودهام که نگاهى به سوى من بیندازى، امّا تو چشم از من بازگرفتى و نگاهم نکردی». شرح جلالى بر حافظ، ج 3، ص 1745.
[3] . «تو مانند صبحى و من چون شمع سحرگاهان خلوتسرایم.اگر بیایى و تبسّم شیرین تو را ببینم، حاضرم جان را فداى آن کنم». شرح جلالى بر حافظ، ج 3، ص 1745.
[4] . ر.ک: همان، ص 199.
[5] . «سپاس خداى را که میان من و معشوق صلح و تفاهم برقرار شد و به شکرانه این توفیق، حوریان رقصکنان باده شادى نوشیدند». شرح جلالى بر حافظ، ج 2، ص 991.