تعداد کلمات 767 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
دیدگاه های متفاوت
دیدگاه اول، دیدگاهی است که عوامل بیرونی و محیطی یعنی شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را مؤثر میداند و برای نمونه بر میزان تحصیلات، درآمد و طبقه اجتماعی تأکید میورزد؛
دیدگاه دوم، بر عوامل درونی مانند خلقوخو، جهانبینی و نگرش فرد اشاره دارد؛
دیدگاه سوم، تعامل و تأثیر متقابل عوامل درونی و بیرونی را در نظر میگیرد.
عوامل موثر بر رضایت از زندگی
1) وضعیت تأهل:«میر» معتقد است که تأهل یک تجربه مهم زندگی از نظر ۹۰درصد افراد در سراسر جهان است. دانیل و همکاران نشان دادهاند که افراد متأهل شادی بیشتری نسبت به افراد مجرد، مطلقه و بیوه دارند. «استرلینگ» این موضوع را به گونهای دقیقتر بررسی نموده و معتقد است که در همه افراد بلافاصله بعد از ازدواج یک افزایش قابل توجه در رضایت از زندگی به وجود میآید، ولی پس از چندسال بسته به اینکه افراد از زندگی زناشویی خود رضایت داشته باشند یا نه، میزان رضایت از زندگی افزایش یا به خط پایه برمیگردد.
نکته قابلتوجه دیگر درباره اهمیت وضعیت تأهل، آن است که رضایت از زندگی خانوادگی به عنوان یک رضایت مقولهای بیش از سایر مقولهها مثل شغل، به رضایت کلی از زندگی میانجامد.
2) آیا تند غذا میخورید؟ تند راه میروید؟ ایستادن در صفهای طولانی برایتان مشکل است؟ همزمان چندکار را انجام میدهید؟ اینها ویژگیهایی است که در مجموع تحت عنوان شخصیتهای تیپ A شناخته میشوند. تجربه نشان داده است که چنین افرادی اغلب خیلی از زندگی خود راضی نیستند با آنکه معمولاً از نظر دیگران موفق به نظر میآیند. علاوه بر این ویژگیهای شخصیتی دیگری نیز با رضایت از زندگی رابطه دارند.
مطالعات متعدد بیانگر آن است که از میان ویژگیهای شخصیتی، برونگرایی یعنی گرایش بیشتر به فعالیتهای اجتماعی و با دیگران بودن، رابطه بسیار قوی با رضایت از زندگی دارد.
برونگرایان وقتی به فعالیت موردعلاقه خود میپردازند، صرفنظر از محتوای فعالیت، نسبت به درونگرایان احساس لذت بیشتری میکنند. یک فرضیه درباره رضایتمندی بیشتر آنها این است که این افراد شرایطی را در زندگی خلق میکنند که تداومبخش پاداش در مدت زمان طولانی باشد. آنها با گرایش به دیگران، منابع حمایتی و توجیه بیشتری را جلب میکنند.
ویژگی شخصیتی مهم دیگر، روانرنجورخویی یا حالتی مزمن از عصبیبودن، خشم، ناراحتی و اضطراب است. این ویژگی رابطه منفی قوی با رضایت از زندگی دارد. این افراد عموماً تمایل دارند تا رویدادهای زندگی را به صورت منفی تعبیر کنند.
3) وضعیت اقتصادی مناسب: تحقیقات ملی و بینالمللی، نشان دادهاند که در طبقات اجتماعی و اقتصادی پایینتر میزان رضایت از زندگی کمتر است. در یکی از این تحقیقات که ۲۹۴۸ نفر در آن شرکت داشتند، مشخص شد که افراد طبقات اجتماعی و اقتصادی پایینتر، رضایت از زندگی کمتر، شکایتهای ذهنی بیشتر و وضعیت سلامتی بدتری دارند و ظاهراً کمتر برای مراقبت از خود اقدام میکنند و همین امر سبب کاهش وضعیت سلامت در آنها میشود.
این امر نشان میدهد که بالابودن نسبی سطح رفاه اجتماعی و امکانات مالی مناسب ممکن است در افزایش رضایت از زندگی نقش داشته باشد.
در همین راستا، معلوم شده که ثروت ملی با رضایت از زندگی مرتبط است. البته ثروت ملی در صورتی کارایی خود را در افزایش رضایت نشان میدهد که به افزایش سطح رفاهی کل جمعیت کمک کرده باشد.
همان طور که صرفِ داشتن ثروت در بسیاری از کشورهای آفریقایی، هنوز میزان رضایت از زندگی مردم و امید به زندگی آنها را تغییر نداده است. حتی اگر پادشاه یک کشور آفریقایی جزء ثروتمندترین مردم دنیا باشد.
شغل نهتنها منبع درآمد بلکه فعالیتی معنادار برای افراد جامعه است. مطالعات مختلفی رابطه رضایت از زندگی و زندگی شغلی موفق را بررسی و تأیید کردهاند. «ساتن»، نشان داده است افرادی که هیجانات مثبت بیشتری دارند، حقوق بهتر و رده شغلی بالاتری دریافت میکنند و همچنین افراد موفق از نظر شغلی و نیز افراد در ردههای بالاتر شغلی رضایت بیشتری از زندگی داشتهاند. البته حالت دوم کمتر بررسی شده و به پژوهشهای بیشتری نیاز دارد. از سوی دیگر مشخص شده که بیکاری اثرات منفی درازمدتی بر افراد باقی میگذارد، حتی اگر این افراد دوباره به کار گرفته شوند.
منبع: مجله سپیده دانایی، مقاله «نگاهی به عوامل مؤثر در رضایت از زندگی»
بیشتر بخوانید :
نقش احساس قدردانی در رضایت از زندگی
نقش عفت و حیا در رضایتمندی زن و شوهر (1)
احساس رضایت از زندگی و احساس خوشبختی
افزایش رضایت از زندگی