شناخت زن و مرد از هم موجب رفق و مدارای بیشتری می شود.
چکیده : زن و مرد به دلیل همسانی و همگونی در جانشینی خداوند و انسانیت، و نیز سرشت واحد در آفرینش، مشترکات بسیاری دارند. تا بدین جا بسیار سخن از تفاوت های این دو نوع خلقت خدا بیان شده است ولی در این نوشتار به بیان اشتراکات زن و مرد خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 1558 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1558 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
مشترکات زن و مرد
زن و مرد به دلیل همسانی و همگونی در خلیفه اللهی، و انسانیت، جوهره و ماهیتی واحد در آفرینش، مشترکات بسیاری دارند. در این بخش، به نمونه هایی از این مشترکات اشاره می کنیم.
1. مشترکات جسمانی:
زن و مرد در بسیاری از جنبه های جسمانی و اندام های داخلی با هم مشترک اند؛ مانند راست قامتی، دست و پا، چشم، دهان، ابرو، گوش و اندام های فیزیولوژیکی، مانند قلب، کبد، کلیه ها، سیستم تعادل حیاتی، سیستم تعرق و سلولهای حسی و عصبی؛ گرچه زن در کارکرد برخی سیستم های داخلی با مرد تفاوت دارد، هر دو در جنبه های ظاهری شبیه به یکدیگرند.
٢. مشترکات سرشتی[1]:
بر اساس آموزه های اسلامی و منطق قرآنی، زن و مرد حقیقت و سرشتی واحد دارند؛ یعنی گوهر وجودی و انسانی آنان متفاوت نیست. از دیدگاه قرآن کریم، این اندیشه مردود شمرده شده است که مرد سیرتی آسمانی و الهی (روحانی) دارد و خواهان صعود و کمال است، و زن را از سیرتی شیطانی و زمینی (پست) سرشته اند؛ حتی قرآن کریم با لحنی نکوهیده از فرهنگ جاهلی یاد می کند که پسران را بر دختران ترجیح میداد.[2]
درباره خلقت زن و مرد و اشتراک آنان در خلقت، آیات متعددی وجود دارد که شاید مهم ترین و صریح ترین آنها آیه ای است که می فرماید: «ای مردم، تقوا پیشه کنید در برابر پروردگاری که شما را از نفسی واحد آفرید و همسرش را نیز از همان نفس و ماهیت خلق کرد و از این دو صنف ]آدم و حوا[ مردان و زنان بسیاری پدید آورد»؟[3]
این آیه به صراحت می گوید که همه انسان ها، اعم از زن و مرد، از یک نفس (حقیقت) آفریده شده اند. مرحوم طبرسی، یکی از عالمان بزرگ و مفسران قرآن کریم، چنین می گوید: مراد از نفس در این آیه، به اجماع مفسران، حضرت آدم است.[4] در ادامه آیه نیز می توان قرینه ای بر سرشت واحد زن و مرد به دست آورد؛ آنجا که می فرماید: همسر آن «جنس» را از جنس او آفرید و از آن دو نفر (آدم و حوا) مردان و زنان بسیاری پدید آورد.
انتساب خلقت همه انسانها به آدم و حوا بیان کننده این نکته است که همه افراد انسانی، اعم از زن و مرد، از یک اصل سرچشمه می گیرند و آفرینش آنها به یک گوهر و نفس بازمی گردد؛ یعنی همه افراد انسانی از همان طینت و سرشتی که آدم خلق شده است، آفریده شده اند و همگی فرزندان آدم اند.
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه (آیه یکم سوره نساء) می فرمایند: ظاهر آیه وخلق منها زوجها است که همسری از نوع مرد آفرید و افراد انسانی جملگی بازگشت به دو فرد همانند و مشابه دارند. ایشان همچنین می فرماید: واژه «من» در آیه «نشویه» است یعنی منشأ چیزی را بیان می کند. این آیه همانند آیات دیگری[5] است که به آفرینش زن و مرد پرداخته اند و مرادشان اشتراک زن و مرد در حقیقت انسانی است. بنابراین، سخن برخی که می گویند «زن از آدم مشتق شده، و جزیی از آدم است» سخنی بی دلیل است و آیه بر آن دلالت ندارد.[6] در این باره از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که گروهی می گویند: حوا از دنده چپ آدم آفریده شده است. ایشان فرمود: خداوند از این نسبت پاک و منزه است. آیا خداوند توان نداشت که برای آدم همسری بیافریند که از دنده او نباشد تا راهی برای ملامتگران به دست ندهد که بگویند آدم با خودش ازدواج کرد؟[7]
از آیاتی که در آن به اتحاد سرشتی زن و مرد استدلال شده، آیه ۲۱ سوره روم است: «از نشانه های او آن است که برای شما از جنس خودتان همسرانی بیافرید»[8]
این آیه که مخاطبش همه انسان ها هستند، به صراحت می گوید که خداوند از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید و مراد از جنس، مجموع جسم و روح است که در زن و مرد برابر است. هر دو از جسم و روح تشکیل شده اند و در سرشت برابرند. استنباط اشتراک زن و مرد در حقیقت انسانی و سرشت واحد هنگامی آشکارتر می شود که ترکیب من أنفسکم و موارد مشابه آن در آیات دیگر نیز مانند «لقد جاءکم رسول من أنفسکم»[9] یا آیة «إذ بعث فیهم رسولا من انفسهم»[10] که همه به معنای اشتراک افراد در گوهر و سرشت انسانی است، در نظر گرفته شود.[11]
بنابراین، آیه یکم سوره نساء و آیه ۲۱ سوره روم نمی خواهند طفیلی بودن زن نسبت به مرد یا فرعی بودن او را باز گویند، بلکه از نوعی رابطه روحی زن و مرد با یکدیگر و اشتراک آنها در جوهره انسانیت و خمیر مایه اولی بحث می کنند. علامه طباطبایی دراین باره می فرمایند: مشاهده و تجربه حکم می کند که زن و مرد دو فرد انسانی هستند؛ زیرا همه آثاری که در مرد آشکار است، در زنان نیز پیدا می شود. بلی، میان این دو صنف، در آثار مشترک، شدت و ضعف وجود دارد؛ اما این تفاوتها سبب بطلان حقیقت نوع در فرد نیست.[12]
بیشتر محدثان و مفسران شیعه روایاتی را که دال بر خلقت حوا از گل است، پذیرفته اند. همچنین، روایاتی را که دال بر خلقت حوا از دنده چپ آدم است، یا مربوط به شرایط تقیه دانسته اند، و یا آنها را توجیه و تأویل کرده اند.[13]
از آیات دیگری که بر اشتراک سرشتی و ماهوی زن و مرد دلالت دارد آیه ۳۹ تا ۳۹ سوره قیامت است: «آیا انسان گمان می کند که بی هدف رها می شود؟ آیا او نطفه ای از منی نبود که در رحم ریخته می شود؟! پس به صورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت و از او زن و مرد را خلق کرد»[14].
در این آیه نورانی، محور تقسیم زن و مرد انسان است و منشأ هر دو نطفه دانسته شده، و تفاوتی میان ماهیت سرشتی زن و مرد گذاشته نشده است. بنابراین، این نتیجه به دست می آید که این دو صنف (زن و مرد) در انسانیت مشترک اند و با یکدیگر تفاوتی ندارند.[15] در این آیه، مقسم که انسان است در همه اقسام (زن و مرد) وجود دارد، و قدر مشترک خصوصیات، که همان انسانیت واحد داشتن است، در هر دو وجود دارد. همین مطلب را از آیات دیگری مانند «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة.» (هرکس - از مرد یا زن - کار شایسته کند و مؤمن باشد، به قطع او را با زندگی پاکیزه ای، حیات ]حقیقی[ خواهیم داد)، می توان به دست آورد؛ زیرا روشن است که مراد از «من» موصول، انسان است و من ذکر أو أنثی نشان دهنده این موصول است.
منبع : کتاب «سبک زندگی - همسرداری از منظر دین با رویکردی روان شناختی»
نویسنده: علی احمد پناهی
درباره خلقت زن و مرد و اشتراک آنان در خلقت، آیات متعددی وجود دارد که شاید مهم ترین و صریح ترین آنها آیه ای است که می فرماید: «ای مردم، تقوا پیشه کنید در برابر پروردگاری که شما را از نفسی واحد آفرید و همسرش را نیز از همان نفس و ماهیت خلق کرد و از این دو صنف ]آدم و حوا[ مردان و زنان بسیاری پدید آورد»؟[3]
این آیه به صراحت می گوید که همه انسان ها، اعم از زن و مرد، از یک نفس (حقیقت) آفریده شده اند. مرحوم طبرسی، یکی از عالمان بزرگ و مفسران قرآن کریم، چنین می گوید: مراد از نفس در این آیه، به اجماع مفسران، حضرت آدم است.[4] در ادامه آیه نیز می توان قرینه ای بر سرشت واحد زن و مرد به دست آورد؛ آنجا که می فرماید: همسر آن «جنس» را از جنس او آفرید و از آن دو نفر (آدم و حوا) مردان و زنان بسیاری پدید آورد.
انتساب خلقت همه انسانها به آدم و حوا بیان کننده این نکته است که همه افراد انسانی، اعم از زن و مرد، از یک اصل سرچشمه می گیرند و آفرینش آنها به یک گوهر و نفس بازمی گردد؛ یعنی همه افراد انسانی از همان طینت و سرشتی که آدم خلق شده است، آفریده شده اند و همگی فرزندان آدم اند.
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه (آیه یکم سوره نساء) می فرمایند: ظاهر آیه وخلق منها زوجها است که همسری از نوع مرد آفرید و افراد انسانی جملگی بازگشت به دو فرد همانند و مشابه دارند. ایشان همچنین می فرماید: واژه «من» در آیه «نشویه» است یعنی منشأ چیزی را بیان می کند. این آیه همانند آیات دیگری[5] است که به آفرینش زن و مرد پرداخته اند و مرادشان اشتراک زن و مرد در حقیقت انسانی است. بنابراین، سخن برخی که می گویند «زن از آدم مشتق شده، و جزیی از آدم است» سخنی بی دلیل است و آیه بر آن دلالت ندارد.[6] در این باره از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که گروهی می گویند: حوا از دنده چپ آدم آفریده شده است. ایشان فرمود: خداوند از این نسبت پاک و منزه است. آیا خداوند توان نداشت که برای آدم همسری بیافریند که از دنده او نباشد تا راهی برای ملامتگران به دست ندهد که بگویند آدم با خودش ازدواج کرد؟[7]
از آیاتی که در آن به اتحاد سرشتی زن و مرد استدلال شده، آیه ۲۱ سوره روم است: «از نشانه های او آن است که برای شما از جنس خودتان همسرانی بیافرید»[8]
این آیه که مخاطبش همه انسان ها هستند، به صراحت می گوید که خداوند از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید و مراد از جنس، مجموع جسم و روح است که در زن و مرد برابر است. هر دو از جسم و روح تشکیل شده اند و در سرشت برابرند. استنباط اشتراک زن و مرد در حقیقت انسانی و سرشت واحد هنگامی آشکارتر می شود که ترکیب من أنفسکم و موارد مشابه آن در آیات دیگر نیز مانند «لقد جاءکم رسول من أنفسکم»[9] یا آیة «إذ بعث فیهم رسولا من انفسهم»[10] که همه به معنای اشتراک افراد در گوهر و سرشت انسانی است، در نظر گرفته شود.[11]
بنابراین، آیه یکم سوره نساء و آیه ۲۱ سوره روم نمی خواهند طفیلی بودن زن نسبت به مرد یا فرعی بودن او را باز گویند، بلکه از نوعی رابطه روحی زن و مرد با یکدیگر و اشتراک آنها در جوهره انسانیت و خمیر مایه اولی بحث می کنند. علامه طباطبایی دراین باره می فرمایند: مشاهده و تجربه حکم می کند که زن و مرد دو فرد انسانی هستند؛ زیرا همه آثاری که در مرد آشکار است، در زنان نیز پیدا می شود. بلی، میان این دو صنف، در آثار مشترک، شدت و ضعف وجود دارد؛ اما این تفاوتها سبب بطلان حقیقت نوع در فرد نیست.[12]
بیشتر محدثان و مفسران شیعه روایاتی را که دال بر خلقت حوا از گل است، پذیرفته اند. همچنین، روایاتی را که دال بر خلقت حوا از دنده چپ آدم است، یا مربوط به شرایط تقیه دانسته اند، و یا آنها را توجیه و تأویل کرده اند.[13]
از آیات دیگری که بر اشتراک سرشتی و ماهوی زن و مرد دلالت دارد آیه ۳۹ تا ۳۹ سوره قیامت است: «آیا انسان گمان می کند که بی هدف رها می شود؟ آیا او نطفه ای از منی نبود که در رحم ریخته می شود؟! پس به صورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت و از او زن و مرد را خلق کرد»[14].
در این آیه نورانی، محور تقسیم زن و مرد انسان است و منشأ هر دو نطفه دانسته شده، و تفاوتی میان ماهیت سرشتی زن و مرد گذاشته نشده است. بنابراین، این نتیجه به دست می آید که این دو صنف (زن و مرد) در انسانیت مشترک اند و با یکدیگر تفاوتی ندارند.[15] در این آیه، مقسم که انسان است در همه اقسام (زن و مرد) وجود دارد، و قدر مشترک خصوصیات، که همان انسانیت واحد داشتن است، در هر دو وجود دارد. همین مطلب را از آیات دیگری مانند «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة.» (هرکس - از مرد یا زن - کار شایسته کند و مؤمن باشد، به قطع او را با زندگی پاکیزه ای، حیات ]حقیقی[ خواهیم داد)، می توان به دست آورد؛ زیرا روشن است که مراد از «من» موصول، انسان است و من ذکر أو أنثی نشان دهنده این موصول است.
منبع : کتاب «سبک زندگی - همسرداری از منظر دین با رویکردی روان شناختی»
نویسنده: علی احمد پناهی
بیشتر بخوانید :
روان شناسی زن و مرد(قسمت اول )
توجه به تفاوت های زن و مرد
تفاوتهای مغز زنانه و مغز مردانه
پی نوشت :
[1] . در فرهنگ لغت، برای سرشت، معانی بسیاری چون فطرت، لینت، نهاد، خوی، خلق، طبیعت، خمیر مایه و طبع بیان شده است که از مجموع آنها می توان دریافت که سرشت به چیزی می گویند که جزو ذات یک چیز است و از عوارض آن نیست؛ یعنی اموری که جزو خمیرة یک شیء است، و هنگام آفرینش و خلقت همراه اوست و از وی جداشدنی نیست (ر.ک: احمد واعظی، انسان از دیدگاه اسلام، ص 15.)
[2] . وإذا بشر أحدهم بالأنثى ظل وجهه مسودا و کظیم: «هرگاه یکی از آنان را به دختری مژده دهند زاییده شدن دختر)، چهره اش سیاه می شود، در حالی که خشم خود را فرو می برد.» (نحل، ۵۸).
[3] . یا ایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثیرا ونسا. (نساء 1)
[4] . ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص۸
[5] . مانند آیه ۲۱ سوره روم که می فرماید: «ومن آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا لتسکنوا إلیها، از نشانه های او اینکه از (نوع خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید».
[6] . سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص۱۳۹.
[7] . سئل ابو عبدالله عن خلق حوا وقیل له: أن عندنا أناسا یقولون: ان الله خلق حوا من ضلع آدم الأیسر الأنمی قتال سبحان الله وتعالى عن ذلک علوا کبیرة، یقولون من یقول هذا؟ أن الله لم یکن له من قدرة ما یخلق لأدم زوجة من غیر ضلعه ویجعل للمتکلم من اهل التشنیع سبیلا إلى کلام أن یقول: ان آدم کان ینکح بعضه بعضا اذا کانت من ضلعه محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۵۲).
[8]. ومن آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا (روم، ۲۱)
[9] . به قطع برای شما پیامبری از جنس خودتان آمده است (توبه، ۱۲۸).
[10] . پیامبری از خودشان در میان آنها برانگیخت.(آل عمران، 165)
[11]. برای آگاهی بیشتر در این باره، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، زن در این جلال و جمال، ص۳۹؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص4۱۱ .
[12] . سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص۸۹ .
[13] . اسدالله جمشیدی و همکاران، جستاری در هستی شناسی زن، ص۲۵-۳۰
[14] . (قیامت، ۳۹-۲۹)
[15] . در این زمینه، آیات دیگری مانند سوره سجده، آیه ۹۷ و سوره مؤمنون، آیه ۱۲-۱۶ و سوره اعراف، آیه ۳۰-۲۹
وجود دارند.
وجود دارند.