تحکیم خانواده، از تشکیل آن مهم تر است.
چکیده: خانواده، نهادی است که از نگاه دین دارای ارزش خاصی می باشد؛ به همین خاطر در متون دینی برای تشکیل آن سفارش ها و توصیه های بسیاری شده است. آنچه بعد از تشکیل خانواده مهم است، تحکیم بنیان های خانواده برای رویارویی با مشکلات است. در این نوشتار به بیان توصیه های دینی در مورد تحکیم خانواده پرداخته شده است.
تعداد کلمات 1761 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
تعداد کلمات 1761 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
درآمد
خانواده، نهادى است که بر پایه ازدواج مرد و زن، شکل مى گیرد و با تولید مثل، توسعه می یابد. این نهاد، اساس سازندگى شخصیت انسان و مهمترین عامل تکامل جامعه بشر است و از این رو، اسلام که برنامه تکامل انسان است، براى تأسیس و تحکیم این نهاد سرنوشت ساز و پیشگیرى از فروپاشى آن، رهنمودهاى بسیار مهمى ارائه کرده است. تأمل در این رهنمودها و مقایسه آنها با آنچه در سایر مکاتب در باره خانواده دیده میشود، به روشنى نشان مى دهد که این مکتب، ریشه در وحى الهى دارد و منطبق با فطرت انسانى است و براى صیانت خانواده و پیشگیرى از فرو پاشى آن، راهى جز عمل به رهنمودهاى این آیین الهى نیست.
در مورد خانواده، این نکات، قابل توجه است:
در مورد خانواده، این نکات، قابل توجه است:
قداست خانواده
نهاد خانواده، از منظر اسلام، داراى جایگاه و قداست ویژهاى است که قابل مقایسه با هیچ نهاد دیگرى نیست. در حدیثى از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمده است که مى فرماید:
« ما بُنِیَ بِناءٌ فِی الإسلامِ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى مِن التَّزویجِ. در اسلام، بنیادى نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج، محبوبتر باشد.»[1]
سخنى والاتر از این، در تبیین قداست خانواده نمى توان گفت. این سخن، اشاره به آن دارد که نهاد خانواده، زیر بنا و اساس همه نهادهاى ارجمند در اسلام است.
حکمت قداستى که اسلام به خانواده بخشیده است، ارزشگذارى معنوى بر پیوند خانوادگى، زمینه سازى براى تقویت این پیوند و پیشگیرى از فروپاشى آن است.
قداست خانواده، سدّ محکمى در برابر سوء استفاده جنسى از زن به عنوان یک کالا یا ابزار فروش کالا و در واقع، مانع بردگى نوین زن است.
« ما بُنِیَ بِناءٌ فِی الإسلامِ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى مِن التَّزویجِ. در اسلام، بنیادى نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج، محبوبتر باشد.»[1]
سخنى والاتر از این، در تبیین قداست خانواده نمى توان گفت. این سخن، اشاره به آن دارد که نهاد خانواده، زیر بنا و اساس همه نهادهاى ارجمند در اسلام است.
حکمت قداستى که اسلام به خانواده بخشیده است، ارزشگذارى معنوى بر پیوند خانوادگى، زمینه سازى براى تقویت این پیوند و پیشگیرى از فروپاشى آن است.
قداست خانواده، سدّ محکمى در برابر سوء استفاده جنسى از زن به عنوان یک کالا یا ابزار فروش کالا و در واقع، مانع بردگى نوین زن است.
تقدّس زدایى از خانواده
خطرى که در جهان امروز، نسل بشر را تهدید مى کند، تقدّس زدایى از کانون خانواده است. سران استکبار و استثمار که قداست خانواده را مانعى اساسى در برابر مطامع و خواسته هاى نا مشروع خود مى بینند، با همه توان، تلاش مى کنند در جهت تقدّس زدایى از خانواده، فرهنگ سازى نمایند.
تلاش براى به رسمیّت شناختن خانواده هاى همجنس،[2] زوج هاى هم خانه[3] و خانواده اشتراکى کُمونى[4] و نیز زمینه سازى نظرى در جهت تقدّس زدایى از خانواده، برنامه ریزى براى گسترش عکس ها و فیلم هاى ضدّ اخلاقى در جامعه و زمینه سازى علمىِ فرهنگ تقدّس زدایى از خانواده، اصلى ترین عوامل فروپاشى خانواده به شمار مى روند.
تلاش براى به رسمیّت شناختن خانواده هاى همجنس،[2] زوج هاى هم خانه[3] و خانواده اشتراکى کُمونى[4] و نیز زمینه سازى نظرى در جهت تقدّس زدایى از خانواده، برنامه ریزى براى گسترش عکس ها و فیلم هاى ضدّ اخلاقى در جامعه و زمینه سازى علمىِ فرهنگ تقدّس زدایى از خانواده، اصلى ترین عوامل فروپاشى خانواده به شمار مى روند.
هدف از تشکیل خانواده
از نگاه کسانى که براى خانواده قداست قائل نیستند، هدف اصلى از تشکیل خانواده، به رهگیرى از تمتّعات جنسى است؛ بلکه در بسیارى از موارد، هدفى جز این وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احادیث اسلامى، تشکیل خانواده، از نیمه هاى قرن نوزدهم میلادى به این سو و اخیرا از دهه 1960 م، تحت تأثیر برخى دیدگاههاى افراطى، کمونها به عنوان جایگزین خانواده به تدریج به صحنه آمدند و طرفدارانى را از میان جوانان غربى به خود، جذب کردند. این اجتماعات اشتراکى (سوسیالیستى)، مشتمل بر تعدادى از مردان و زنان بودند که با یکدیگر ارتباط جنسى مشترک داشتند و روش زندگى آنها، از دیدگاه نظریّه پردازانشان، نوعى بازگشت به طبیعت و احیاى مجدّد کمونهاى اوّلیه ما قبل تاریخ، تلقى مىشد. نفى هر گونه سلطه و قدرت در روابط زن و مرد و نفى احساس مالکیت و رقابت، از انگیزههاى اصلى مخالفت این گروهها با نهاد خانواده و گرایش آنان به این الگوى جدید بود. کیبوتص ها نیز در فلسطین اشغالى با انگیزه هایى مشابه و به عنوان جایگزینى براى الگوى خانواده خصوصى و مادرْ محور که در جامعه سنتى یهود، رواج داشت، پدید آمدند.
اهمیت و اعتبار اجتماعى کمونها دیرى نپایید؛ زیرا این الگو در دستیابى به اهداف مورد نظر، توفیق چندانى کسب نکرد. در دو همه اخیر، حرکتى تدریجى به سمت پذیرش هنجارها و ویژگى هاى ساختارى خانواده سنّتى در این اجتماعات اشتراکى مشاهده مى شود.
اهمیت و اعتبار اجتماعى کمونها دیرى نپایید؛ زیرا این الگو در دستیابى به اهداف مورد نظر، توفیق چندانى کسب نکرد. در دو همه اخیر، حرکتى تدریجى به سمت پذیرش هنجارها و ویژگى هاى ساختارى خانواده سنّتى در این اجتماعات اشتراکى مشاهده مى شود.
هدف از تشکیل خانواده
از نگاه کسانی که برای خانواده قداست قائل نیستند، هدف اصلی از تشکیل خانواده، بهری گیری از تمتعات جنسی است؛ بلکه در بسیاری از موارد، هدفی جز این وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احادیث اسلامی، تشکیل خانواده دارای حکمت ها و دلایل متنوعی روانی، اخلاقی، اجتماعی و دینی است و این حکمت ها که در زیر به آنها می پردازیم، در واقع، اصول و پایه های تاکید اسلام بر تشکیل خانواده و ضرورت تقویت و تحکیم این نهاد، شمرده می شوند.
آرامش روانى
نخستین حکمت تشکیل خانواده که قرآن کریم، آن را با صراحتْ بیان کرده است، رسیدن به آرامش روانى است:
« وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا لّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیَتٍ لّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ.
و از نشانه هاى او این است که از [جنس] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى! در این [نعمت]، براى مردمى که مى اندیشند، قطعا نشانه هایى است». [5]
این آیه به چند درس مهمّ خداشناسى اشاره دارد که به موضوع خانواده، تقدّس مى بخشد:
الف) امکان بقاى نسل
نخستین درس خداشناسى در این آیه، خلقت همسر و امکان تشکیل خانواده و امکان بقاى نسل از این طریق است: «وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا».
افزون بر این آیه، در چند آیه دیگر نیز، این درس توحیدى تکرار شده است، مانند:
«فَاطِرُ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا. خدا پدید آورنده آسمانها و زمین است. از خودتان براى شما جفت هایى قرار داد».[6]
«وَ اللَّهُ خَلَقَکُم مّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَ جًا. و خداست که شما را از خاکى و سپس از نطفه اى آفرید و آنگاه، شما را جُفت جفت گردانید».[7]
موضوع امکان بقاى نسل از طریق آفرینش همسر (نه تنها در مورد انسان، بلکه در مورد انواع حیوانات)،[8] درس خداشناسى است. در روایتى از مفضّل بن عُمر، گزارش شده که امام صادق (علیه السلام) در تبیین این درس مى فرماید:
لَو رَأَیتَ فَردا مِن مِصراعَینِ فیهِ کَلُّوبٌ أکُنتَ تَتَوَهَّمُ أنَّهُ جُعِلَ کَذلِکَ بِلا مَعنىً؟ بَل کُنتَ تَعلَمُ ضَرورَةً أنَّهُ مَصنوعٌ یَلقى فَردا آخَرَ، فَتَبَرُّزُهُ لِیَکونَ فِی اجتِماعِهِما ضَربٌ مِنَ المَصلَحَةِ، وهکَذا تَجِدُ الذَّکَرَ مِنَ الحَیَوانِ کَأَنَّهُ فَردٌ مِن زَوجٍ مُهَیَّأٌ مِنفَردٍ أُنثى، فَیَلتَقِیانِ لِما فیهِ مِن دَوامِ النَّسلِ وبَقائِهِ، فَتَبّا وخَیبَةً وتَعسا لِمُنتَحِلِی الفَلسَفَةِ! کَیفَ عَمِیَت قُلوبُهُم عَن هذِهِ الخِلقَةِ العَجیبَةِ حَتّى أَنکَرُوا التَّدبیرَ وَالعَمدَ فیها؟! [9]
اگر کُلونى بر یکى از دو لنگه در دیدى، آیا مىپندارى که آن، بیهوده نصب شده است؟ بلکه به ضرورت مىدانى که آن را ساخته اند تا با لنگه دیگر، کنار هم آید و مصلحت (بستن در) را نتیجه دهد و بدین گونه، حیوان نر را مى بینى که گویى براى جفت ماده اش آماده شده است تا براى دوام و بقاى نسل، به هم برسند.
پس هلاک و ناکامى و نگون بختى، از آنِ فیلسوفْ نمایان، که چه سان دلهایشان از این آفرینش شگفت، کور است تا آن جا که تدبیر و هدفمندى آن را انکار مى کنند.
آرى! عقل، از آنجا که نمى تواند باور کند که اتفاقات کورِ پى در پى، موجب پدید آمدن «مرد» شده باشد و سپس به منظور بقاى نسل، شخص دیگرى به نام «زن» پدید آمده باشد، راهى جز اعتراف به وجود «آفریدگار حکیم جهان» ندارد.
ب) کانون آرامش زندگى
درس دوم یکتاپرستى که در موضوع خانواده، از آیه یاد شده (آیه 21 سوره روم) مىگیریم، این است که در نظام آفرینش، خانواده، کانون آرامش زندگى است: «لّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا».
آفریدگار حکیم جهان، مرد و زن را به گونهاى آفریده که مکمّل یکدیگرند و از این رو، تا در کانون خانواده در کنار هم قرار نگیرند، آرامش پیدا نمىکنند. علامه طباطبایى (ره) در این باره مى فرماید:
هر یک از زن و مرد، به دستگاه خاصّى مجهّز شده است، به گونه اى که در عمل، هر یک، کار دیگرى را تکمیل مى کند و تولید نسل، برآیندى از مجموع آن دو است. پس هر یک از زن و مرد، فى نفسه ناقص و نیازمند دیگرى است و از مجموع آن دو، یک واحد تام به وجود مىآید که مىتواند تولید نسل را موجب شود. به دلیل همین نقص و نیازمندى است که هر یک از آن دو به سوى دیگرى کشیده مى شود تا با پیوند با او آرامش یابد؛ زیرا هر ناقصى مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندى به کسى یا چیزى مایل است که نیاز او را برطرف سازد.[10]
این جاذبه طبیعى، ضامن اجرایى مدبّر حکیم جهان، براى بقاى نسل انسان و سایر حیوانات است. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
« ولَو کانَ إنَّما یَتَحَرَّکُ لِلجِماعِ بِالرَّغبَةِ فِی الوَلَدِ کانَ غَیرَ بَعیدٍ أن یَفْتُرَ عَنهُ حَتّى یَقِلَّ النَّسلُ او یَنقَطِعَ. اگر محرک انسان براى عمل زناشویى تنها تمایل به فرزند بود (و هیچ گونه لذت و کامیابى در این عمل وجود نداشت) بعید نبود که در این امر آن قدر سستى کند که نسل بشر کمیاب و یا بکلى منقطع شود».[11]
نکته مهم، این که احادیث اسلامى[12] به کامیابى جنسى در کانون خانواده که ظاهراً موضوعى صد در صد مادّى است، تقدّس و ارزش معنوى بخشیده اند.[13]
ادامه دارد....
منبع: کتاب «تحکیم خانواده،از نگاه قرآن و حدیث»
نوشته : آیت الله ری شهری
« وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا لّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیَتٍ لّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ.
و از نشانه هاى او این است که از [جنس] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى! در این [نعمت]، براى مردمى که مى اندیشند، قطعا نشانه هایى است». [5]
این آیه به چند درس مهمّ خداشناسى اشاره دارد که به موضوع خانواده، تقدّس مى بخشد:
الف) امکان بقاى نسل
نخستین درس خداشناسى در این آیه، خلقت همسر و امکان تشکیل خانواده و امکان بقاى نسل از این طریق است: «وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا».
افزون بر این آیه، در چند آیه دیگر نیز، این درس توحیدى تکرار شده است، مانند:
«فَاطِرُ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا. خدا پدید آورنده آسمانها و زمین است. از خودتان براى شما جفت هایى قرار داد».[6]
«وَ اللَّهُ خَلَقَکُم مّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَ جًا. و خداست که شما را از خاکى و سپس از نطفه اى آفرید و آنگاه، شما را جُفت جفت گردانید».[7]
موضوع امکان بقاى نسل از طریق آفرینش همسر (نه تنها در مورد انسان، بلکه در مورد انواع حیوانات)،[8] درس خداشناسى است. در روایتى از مفضّل بن عُمر، گزارش شده که امام صادق (علیه السلام) در تبیین این درس مى فرماید:
لَو رَأَیتَ فَردا مِن مِصراعَینِ فیهِ کَلُّوبٌ أکُنتَ تَتَوَهَّمُ أنَّهُ جُعِلَ کَذلِکَ بِلا مَعنىً؟ بَل کُنتَ تَعلَمُ ضَرورَةً أنَّهُ مَصنوعٌ یَلقى فَردا آخَرَ، فَتَبَرُّزُهُ لِیَکونَ فِی اجتِماعِهِما ضَربٌ مِنَ المَصلَحَةِ، وهکَذا تَجِدُ الذَّکَرَ مِنَ الحَیَوانِ کَأَنَّهُ فَردٌ مِن زَوجٍ مُهَیَّأٌ مِنفَردٍ أُنثى، فَیَلتَقِیانِ لِما فیهِ مِن دَوامِ النَّسلِ وبَقائِهِ، فَتَبّا وخَیبَةً وتَعسا لِمُنتَحِلِی الفَلسَفَةِ! کَیفَ عَمِیَت قُلوبُهُم عَن هذِهِ الخِلقَةِ العَجیبَةِ حَتّى أَنکَرُوا التَّدبیرَ وَالعَمدَ فیها؟! [9]
اگر کُلونى بر یکى از دو لنگه در دیدى، آیا مىپندارى که آن، بیهوده نصب شده است؟ بلکه به ضرورت مىدانى که آن را ساخته اند تا با لنگه دیگر، کنار هم آید و مصلحت (بستن در) را نتیجه دهد و بدین گونه، حیوان نر را مى بینى که گویى براى جفت ماده اش آماده شده است تا براى دوام و بقاى نسل، به هم برسند.
پس هلاک و ناکامى و نگون بختى، از آنِ فیلسوفْ نمایان، که چه سان دلهایشان از این آفرینش شگفت، کور است تا آن جا که تدبیر و هدفمندى آن را انکار مى کنند.
آرى! عقل، از آنجا که نمى تواند باور کند که اتفاقات کورِ پى در پى، موجب پدید آمدن «مرد» شده باشد و سپس به منظور بقاى نسل، شخص دیگرى به نام «زن» پدید آمده باشد، راهى جز اعتراف به وجود «آفریدگار حکیم جهان» ندارد.
ب) کانون آرامش زندگى
درس دوم یکتاپرستى که در موضوع خانواده، از آیه یاد شده (آیه 21 سوره روم) مىگیریم، این است که در نظام آفرینش، خانواده، کانون آرامش زندگى است: «لّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا».
آفریدگار حکیم جهان، مرد و زن را به گونهاى آفریده که مکمّل یکدیگرند و از این رو، تا در کانون خانواده در کنار هم قرار نگیرند، آرامش پیدا نمىکنند. علامه طباطبایى (ره) در این باره مى فرماید:
هر یک از زن و مرد، به دستگاه خاصّى مجهّز شده است، به گونه اى که در عمل، هر یک، کار دیگرى را تکمیل مى کند و تولید نسل، برآیندى از مجموع آن دو است. پس هر یک از زن و مرد، فى نفسه ناقص و نیازمند دیگرى است و از مجموع آن دو، یک واحد تام به وجود مىآید که مىتواند تولید نسل را موجب شود. به دلیل همین نقص و نیازمندى است که هر یک از آن دو به سوى دیگرى کشیده مى شود تا با پیوند با او آرامش یابد؛ زیرا هر ناقصى مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندى به کسى یا چیزى مایل است که نیاز او را برطرف سازد.[10]
این جاذبه طبیعى، ضامن اجرایى مدبّر حکیم جهان، براى بقاى نسل انسان و سایر حیوانات است. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
« ولَو کانَ إنَّما یَتَحَرَّکُ لِلجِماعِ بِالرَّغبَةِ فِی الوَلَدِ کانَ غَیرَ بَعیدٍ أن یَفْتُرَ عَنهُ حَتّى یَقِلَّ النَّسلُ او یَنقَطِعَ. اگر محرک انسان براى عمل زناشویى تنها تمایل به فرزند بود (و هیچ گونه لذت و کامیابى در این عمل وجود نداشت) بعید نبود که در این امر آن قدر سستى کند که نسل بشر کمیاب و یا بکلى منقطع شود».[11]
نکته مهم، این که احادیث اسلامى[12] به کامیابى جنسى در کانون خانواده که ظاهراً موضوعى صد در صد مادّى است، تقدّس و ارزش معنوى بخشیده اند.[13]
ادامه دارد....
منبع: کتاب «تحکیم خانواده،از نگاه قرآن و حدیث»
نوشته : آیت الله ری شهری
بیشتر بخوانید :
تحکیم خانواده در آموزه های قرآنی
نقش خویشاوندان در تحکیم خانواده (1)
نقش دعا در تحکیم نهاد خانواده از دیدگاه قرآن (1)
خوش خلقی، عامل تحکیم خانواده
پی نوشت :
[1] . کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 3 ص 383 ح 4343.
[2] . در حال حاضر، برخى کشورهاى غربى و تعدادى از ایالت هاى آمریکا، ازدواج همجنسبازان را به رسمیت شناخته اند (ر. ک: اسلام و جامعه شناسى خانواده: ص 64).
[3] . زوج هاى همخانه، زوج هاى غیر همجنسى هستند که با هم در یک خانه زندگى مى کنند و روابط جنسى دارند؛ اما پیمان ازدواج ندارند. آنان نیز که تعدادشان، در آمریکا، اروپا، استرالیا و ژاپن، کم نیست، تلاش مى کنند به رسمیت شناخته شوند (ر. ک: جامعه شناسى، آنتونى گیدنز: ص 452 به بعد).
[4] . کمونها، خانواده هاى گروهیاى هستند که باوجود عنصر تخالف جنسى، عنصر اختصاصى بودن را ندارند و همه گروه، یک خانواده به شمار مى رود. از این رو، همه زنان، همسر همه مردان دانسته مىشوند و همه مردان، شوهر همه زنان، و فرزندان نیز فرزندان گروه هستند و مسؤولیت نگهدارى از آنان برعهده همه است.
[5]. روم: آیه 21.
[6]. شورا: آیه 11.
[7] . فاطر: آیه 11.
[8] . قانون زوجیت، نه تنها ضامن بقاى نسل انسان و حیوان، بلکه ضامن بقاى نسل انواع گیاهان و حتّى مى توان گفت که ضامن بقاى جهان ماده است (ر. ک: سوره رعد: آیه 3، سوره ق: آیه 7، سوره ذاریات: آیه 49).
[9] . بحار الأنوار: ج 3 ص 75، دانشنامه عقاید اسلامى: ج 4 ص 262.
[10] . المیزان فی تفسیر القرآن: ج 16 ص 166.
[11] . بحار الأنوار: ج 3 ص 79.
[12]. ر. ک: ص 317 (ترغیب به پاسخ دادن به غریزه جنسى).
[13] . ر. ک: ص 388 (تأکید بر پاداش معنوىِ تأمین نیازهاى جنسى).