مدیریت کنجکاوی زن و پنهان کاری شوهر

عشق زمانی شکوفا و عمیق می ­شود که همسران، همدل باشند.
 

چکیده : یکی از مسائلی که گاهی باعث جدایی و فاصله میان همسران می‏ شود، کنجکاوی برای دانستن مسائلی است که همسر در تماس تلفنی با نزدیکانش در مورد آنها صحبت میکند، ولی تمایل یا حوصله بازگو کردن آن مسائل برای همسرش را ندارد.

تعداد کلمات 1172 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

 

آیا باید همه حرفای مادرم را کلمه به کلمه به همسرم بگم؟ اگه نگم میگه مرد پنهون کاری هستم. چه کار کنم؟
برای جواب به این سوال ابتدا یک مقدمه ای را بیان می کنم. توجه کنید وقتی زن و مرد با هم ازدواج می‏ کنند، دو تا حریم در زندگی آنها شکل می‏ گیرد:
 

حریم شخصی، مجموعه­ای از عوامل محیطی، عاطفی، روانی و شخصیتی است که فرد برای زیستن و رشد همه جانبه ­اش به آن نیازمند است و تمامی افراد باید از آن بهره­ مند باشند؛ یعنی اینطور نیست که به محض ازدواج، همه مرزها و حریم ها بین زن و شوهر برداشته شود و هیچ حریم شخصی برای آنها باقی نماند. رعایت این حریم شخصی برای زن و شوهر فواید زیادی دارد، اما از طرف دیگر اگر حریم شخصی رعایت نشود، ممکنه زندگی مشترک دچار آسیب هایی بشه، مثالا زن دوست داره گاهی با دوستای خودش ساعاتی رو سپری کنه، ولی شوهر بدون دلیل موجه، این اجازه رو به همسرش ندهد و به حریم شخصی زن احترام نگذارد، این باعث می شود که زن رضایت کافی از زندگی مشترک نداشته باشد، یا برعکس مرد تمایل دارد گاهی با دوستاش کوه یا جایی دیگر برود، ولی زن بدون دلیل مخالفت کنه، در اینصورت هم، مرد دچار دلخوری و ناراحتی میشود، پس رعایت حریم شخصی زن و شوهر برای هر دوی آنها لازم است.
 

حریم دومی که بعد از ازدواج برای زن و شوهر بوجود میاد، حریم مشترک است، ویژگی این حریم اینه که مشترک بین زن و شوهر هست و بجز زن و شوهر هیچ کس دیگه ای حق دخالت در اون رو نداره، حتی والدین و نزدیکان زن و شوهر، مثلا مسائلی که بین اونها میگذره، حتی دعواها یا تنش هایی که بینشون پیش میاد یا هر مسئله دیگه ای فقط اختصاص به این حریم مشترک داره، مثالا نباید زن و شوهر هر اتفاقی بینشون میافته رو به والدین خودشون یا خواهر برادران شون بگن، یا برعکس نباید اجازه بدهند که دیگران به این حریم مشترک وارد بشن، مثالا اگر مادر عروس یا مادر داماد در زندگی مشترک اونها دخالتی بکنه، مثالا بگه اینطور با شوهرت یا زنت رفتار کن اینو بگو، اونو نگو و ...، یعنی زن یا شوهر به دیگران اجازه دادند که در حریم مشترک شون وارد بشند، و این مسئله هم، یعنی اجازه دادن به دیگران که وارد حریم مشترک زن و شوهر بشوند میتونه آسیبهای زیادی رو به زندگی مشترک بزنه.
 

همه این موارد را من بیان کردم برای اینکه در جواب سوال مطرح شده بگم، این مسائلی که بین شما و نزدیکانتون در تماس تلفنی مطرح میشود آیا مربوط به حریم شخصی شماست یا مربوط به حریم مشترک، اگر مربوط به حریم شخصی باشد خب اگر بیان هم نکردید اشکال نداره، ولی اگر مربوط به حریم مشترک هست، باید به همسرتون هم بگید، و توجه کنید که وقتی زن و مرد ازدواج میکنن در عین حالی که همیشه باید احترام پدر و مادر و دیگر نزدیکان رو داشته باشند، ولی بدونن که حتی پدر و مادر هم در حریم مشترک آنها جایی ندارند و فقط خود زن و شوهر هسنتد و بعدا که فرزنددار هم شدند، فرزندان هم به این حریم مشترک اضافه میشوند، و رعایت حریم شخصی و حریم مشترک جزء مسائل خیلی مهم است که حفظ زندگی مشترک بستگی به رعایت، یا عدم رعایت این حریم ها دارد.
 

مسئله دیگه ای که در روابط زن و شوهر اهمیت زیادی دارد، بحث همدلی زن و شوهر با هم دیگه است، اینکه زن یا شوهر خودشون رو جای دیگری بذارند و از نگاه او به مسئله نگاه کنند، تا بهتر بتوانند همسرشون رو درک کنند، ببینید در همین مسئله ای که مطرح شد، اینکه همسر شما دوست داره و کنجکاوه هر وقت مادر شما تماس میگیره همه حرف های مادرتون رو بهش بگید، اگر شما خودتون رو جای اون بذارید خیلی راحتتر میتونید ایشون رو درک کنید، شما بعنوان شوهر ایشون، نزدیکترین فرد به او هستید و او شما رو حتی بر خانواده خودش ترجیح میدهد، ولی وقتی احساس کنه شوهرش که نزدیکترین فرد به اونه و علاقه زیادی هم به او داره، از گفتن حرف هایی که مادرش به او گفته امتناع می کنه و نمی گه، اگر شما جای اون بودید چه احساسی پیدا می کردید؟ ناراحت نمی شدید؟ مگر مادر شما چه حرفی می زنه که  همسرتون بعنوان عضوی از خانواده شما نباید بدونه؟
 

خود من در مورد همدلی و درک احساس همسر، تجربه شخصی دارم که بیان می کنم. چندین سال پیش من و تعدادی از دوستانم برای چند واحد درسی، هفته ای یک روز به تهران می رفتیم، صبح قبل از اذان صبح حرکت میکردیم و شب بر می گشتیم، وقتی من شب به خانه بر می گشتم همسرم می پرسید: چه خبر؟ چی کار کردید؟ چی گفتید؟ و...، من هم خسته و کوفته میگفتم هیچی مثل هر هفته رفتیم صبحانه خوردیم، رفتیم کلاس تا ظهر، ظهر هم ناهار و نماز و دوباره کلاس و.، یعنی توضیحات کلی میدادم، همسرم می گفت بیشتر بگو و..، من میگفتم خبری نبود. و همسرم رو درک نمیکردم، تا اینکه یک شب همسرم به جشن تولد فرزند یکی از دوستانش رفته بود، وقتی برگشت من پرسیدم چه خبر بود؟ کیا بودن؟ همسرم گفت خبری نبود، و توضیحات کلی داد، من خیلی کنجکاو بودم که بیشتر بدونم چه خبر بوده و چی گذشته، اونجا بود که همسرم رو درک کردم و فهمیدم وقتی من از تهران بر می گشتم و همسرم می گفت بیشتر توضیح بده چه حسی داره که می خواد بیشتر بدونه و چرا توضیحات کلی اون قانع نمی کنه، بعد از این بود که مسائل رو با جزئیات بیشتری بیان کردم چون احساس همسرم را با تمام وجود درک کردم.
 

اگر شما هم همسرتون رو درک کنید و همدلی داشته باشید خیلی بهتر می تونید مسائل تون رو حل کنید اونوقت ممکنه برخلاف الان، حق را به همسرتون بدید. و مطمئن باشید زندگی مشترک شما ارزشش خیلی بیشتر از اینه، و اگر شما فقط با گفتن جزئیات بیشتر بتونید این مسئله رو حل کنید و همسرتون رو راضی و خشنود کنید چرا انجام ندهید، و اگر همسر شما راضی و خشنود بشه بیشتر از همه منفعت اون رو شما می برید، همین طور که اگر ایشون ناراحت بشه یا زندگی مشترک خوبی نداشته باشید شما متضرر می شید، پس قدر زندگی مشترک تون رو بدونید و توجه کنید که حفظ زندگی مشترک و احساس رضایت و آرامش اون از همه چیز مهمتره.
 

از طرف دیگر توجه نداشتن به این موضوع که خودخواهی ما تا چه اندازه در طرف مقابل اثر منفی می­گذارد، معمولاً ریشه بروز اختلاف­ های زناشویی است و همین امر به روابط همسران آسیب جدی می ­رساند. عشق زمانی شکوفا و عمیق می­ شود که همسران، همدل باشند و از طریق همدلی اوضاع را روبه ه­راه کنند.
 
منبع: برداشتی آزاد از جواب مشاوره ها