خانواده ؛ نظارت و کنترل همسر و فرزندان

کنترل اجتماعی یکی از کارکردهای مهم نهاد خانواده است که یا از راه کنترل مستقیم خانواده بر رفتار اعضا صورت می گیرد و یا به‌طور غیرمستقیم و این کنترل اگر همراه با محبت صورت بگیرد، موجب تربیت بهتر اعضای خانواده خواهد شد. با ما همراه باشید تا با کارکرد کنترلی خانواده آشنا شوید.
شنبه، 22 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
خانواده ؛ نظارت و کنترل همسر و فرزندان
کنترل فرزند، یکی از نیازهای تربیت است که از مهم ترین کارکردهای خانواده است.
 
چکیده: کنترل اجتماعی یکی از کارکردهای مهم نهاد خانواده است که یا از راه کنترل مستقیم خانواده بر رفتار اعضا صورت می گیرد و یا به‌طور غیرمستقیم و این کنترل اگر همراه با محبت صورت بگیرد، موجب تربیت بهتر اعضای خانواده خواهد شد. با ما همراه باشید تا با کارکرد کنترلی خانواده آشنا شوید.

تعداد کلمات 1779 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
 
خانواده ؛ نظارت و کنترل همسر و فرزندان 

کنترل اجتماعی 

کنترل اجتماعی یکی از کارکردهای مهم خانواده است که یا از راه نظارت مستقیم خانواده بر رفتار اعضا، یا به طور غیر مستقیم و به عنوان پیامد کارکردهایی چون ارضای نیازهای جنسی و عاطفی، حمایت، مراقبت و جامعه پذیری تحقق می یابد. البته با توجه به رواج بینش های فردگرایانه و آزادی خواهانه در جوامع غربی، از نقش خانواده در کنترل مستقیم رفتار همسران و فرزندان به شدت کاسته شده است. همچنین به سبب نابسامانی های فزاینده خانوادگی و گسترش پدیده هایی مانند روابط جنسی آزاد، طلاق و خانواده های تک والدی که کارکردهای دیگر خانواده را تضعیف کرده اند، نقش خانواده در کنترل غیر مستقیم اعضا نیز کاهش یافته است. با این همه، به اعتقاد برخی جامعه شناسان، خانواده حتی در جوامع جدید نیز عامل نخست کنترل اجتماعی، به ویژه کنترل جنسی بزرگسالان و کودکان است.[1]
با این مقدمه، بحث را در دو محور همسران و فرزندان پی می گیریم.


الف) کنترل همسران 

کنترل مستقیم هر یک از دو زوج بر رفتارهای طرف مقابل، به ویژه رفتارهای جنسی خارج از چارچوب ازدواج، امری است که در بسیاری از فرهنگ های گذشته و حال به چشم می خورد، هرچند به سبب عواملی مانند قدرت بیشتر مردان و نقش های جنسیتی متفاوت زن و شوهر، این کنترل بیشتر از سوی مردان نسبت به زنان اعمال شده است. کنترل جنسی زنان به وسیله شوهران از گذشته های بسیار دور وجود داشته و همواره از پشتوانه های نیرومند فرهنگی، دینی و فلسفی برخوردار بوده است. معمولا فیلسوفان و اندیشمندان اجتماعی با این نظر روسو[2] موافق بوده اند که «شوهر باید بر رفتار همسرش نظارت کند؛ زیرا برای او اهمیت دارد که بداند کودکانی که ناگزیر از شناسایی و پرورش آنهاست، به کسی جز خودش تعلق ندارند».[3]
نقطه مقابل این دیدگاه، اندیشه گزینش آزادانه است که گروهی از فمینیست ها به منظور محو هر گونه سلطه مردان بر زنان، از آن جانبداری کرده اند. طرفداران این اندیشه معتقدند برابری جنسی تنها زمانی جامه عمل می پوشد که از هر گونه کوشش مردان در جهت تحمیل خواست خود بر زنان جلوگیری شود و بر این اساس، حتی رفتارهای نابهنجاری مانند روسپی گری زنان باید تأیید شود.[4]
در ارتباط با کنترل غیر مستقیم نیز می توان به یافته های تحقیقات مربوط به خودکشی اشاره کرد که بر طبق آنها ازدواج، افراد را از خودکشی باز می دارد و افراد دارای فرزند، کمتر از افراد متأهل بی فرزند، خود را به قتل می رسانند. برای نمونه، آمارهای خودکشی افراد بیست تا هفتادساله در فرانسه میان سال های ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۱م، از آن حکایت داشت که به طور متوسط در برابر هر صد مورد خودکشی مردان متأهل، ۲۸۰ مرد مجرد و ۲۱۸ مرد همسر مرده، خود را به قتل رسانده اند. همچنین در برابر هر صد مورد خودکشی زنان متأهل، ۱۶۷ زن مجرد و ۱۷۸ بیوه زن خودکشی کرده اند.[5] دورکیم بر پایه داده هایی از این دست، در نظریه همبستگی اجتماعی، ضعف پیوندهای اجتماعی و خانوادگی اشخاص را عامل خودکشی آنان دانست.
واضح است که آرامش روانی حاصل از ازدواج، انسان را برای پذیرش مسئولیت ها آماده می سازد و به او در برابر دشواری های زندگی شکیبایی می بخشد و شور و نشاط او را در فعالیتش افزایش میدهد؛ زیرا احساس می کنند از نتیجه کار و تلاش او هم خودش و هم عزیزانش، یعنی همسر و فرزندانش، بهره مند می شوند، در مقابل، احساس تنهایی، امید و نشاط شخص را کاهش می دهد و از او فردی بی مسئولیت می سازد که در برابر مشکلات به آسانی تسلیم شده و به دلیل نداشتن یک پناهگاه مطمئن عاطفی، به خودکشی پناه می آورد، یا برای جبران شکست ها و ناکامی های خود به جرم و جنایت متوسل می شود.
گذشته از کج رویهای غیر جنسی، ارتباط تنگاتنگی میان نابسامانی خانوادگی و تخلفات جنسی وجود دارد. بی شک، انحرافاتی مانند تجاوز جنسی به زنان و کودکان، روسپیگری، همجنس بازی، تا حد بسیار به محرومیت افراد از کانون گرم خانواده بستگی دارند و ضعف نهاد خانواده، اگر یگانه عامل شیوع بی سابقه این گونه انحرافات تلقی نشود، قطعا از مهم ترین عوامل آن است.

خانواده ؛ نظارت و کنترل همسر و فرزندان 

ب) کنترل فرزندان

 کنترل رفتار فرزندان به وسیله اعضای بزرگتر خانواده به ویژه والدین نیز دارای دو جنبه مستقیم و غیر مستقیم است. جامعه شناسان در میان عوامل متعددی که بر کجروی فرزندان تأثیر می گذارند، چند عامل خانوادگی را شناسایی کرده اند. گذشته از ضعف نظارت مستقیم بر رفتار فرزندان که احتمال آن در خانواده های تک والدی بیشتر است، عوامل دیگری مانند ستیز و ناسازگاری پدر و مادر، نبود روابط گرم، محبت آمیز و حمایت گرانه میان والدین و فرزندان، شناخته شده اند.[6] کجروی والدین و بدرفتاری آنان با فرزندان، در گرایش فرزندان به کجروی و جرم مؤثر شناخته شده اند.[7]
برای نمونه، پژوهش های انجام شده در مورد علل روسپیگری نشان می دهند که روسپیان اغلب به خانواده های مسئله داری تعلق دارند که دچار فقر، ستیزه جویی و دشمنی شدید، طلاق، مرگ یکی از والدین، غیبت پدر، یا سوء استفاده جنسی اعضای خانواده از فرد در دوران کودکی او بوده اند. در تحقیقی راجع به تأثیر محرومیت از والدین بر بزهکاری نوجوانان، سه گروه از نوجوانان یازده تا هفده ساله با یکدیگر مقایسه شدند: یک گروه ۳۳ نفره از مجرمان خطرناک، یک گروه ۳۳ نفره از مجرمان اتفاقی و یک گروه ۳۳ نفره از غیر مجرمان. براساس - نتایج این تحقیق ، ۹۶ درصد از مجرمان خطرناک در خانواده های خود تحت تأثیر مشکلات ناشی از جدایی های گوناگون والدین قرار داشته اند؛ یعنی تنها ۴ درصد از آنها از محیط سالم خانواده برخوردار بوده اند، در حالی که ۵۳ درصد از غیر مجرمان در خانواده های سالم زندگی می کرده اند. افزون بر آن، ۳۴ درصد از مجرمان خطرناک و ۲۸ درصد از مجرمان اتفاقی کسانی بوده اند که قبل از پنج سالگی، به طور قطعی یا متناوب از پدر یا مادر خود محروم شده اند، در حالی که در میان غیر مجرمان، میزان محرومیت از پدر یا مادر در این گروه سنی کمتر از ۱۰ درصد بوده است.[8]

برخی نکات قابل توجه پیرامون کارکرد کنترلی خانواده در زمینه انحرافات جنسی و غیر جنسی همسران و فرزندان که در متون دینی بر آنها تأکید شده، از این قرارند:
- نقش ارضای نیازهای جنسی و عاطفی در خانواده: در شماری از آیات و روایات از ازدواج با کلمه «احصان» تعبیر شده که از ریشه لغوی «حصن»، به معنای دژ و قلعه، مشتق گردیده و اشاره ای تلویحی به این مطلب است که هر یک از دو همسر برای دیگری به منزله دژ و قلعه ای است که او را از خطر وقوع در انحرافات جنسی نگاه می دارد.[9] روایات دیگری نیز بر این مطلب دلالت دارند که جلوگیری از طغیان شهوت و انحراف جنسی شخص از دیگر آثار ارزشمند ازدواج است.[10] آیه ۱۸۷ سوره بقره نیز که زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان معرفی کرده، احتمالا به این نکته اشاره دارد که همچنان که لباس، زشتی ها و شرمگاه بدن انسان را می پوشاند و باعث زینت و حفظ آبروی وی می گردد، زن و شوهر نیز با ارضای متقابل نیاز جنسی و جلوگیری از انحرافات و زشتی ها همدیگر را می پوشانند و به این لحاظ، زینتی برای یکدیگر تلقی می شوند.[11]

- تقویت روحیه غیرت ورزی جنسی: غیرت ورزی جنسی از اخلاق جنسی است که بروز و رشد آن بیش از هر جای دیگری در محیط خانواده به چشم می خورد. برخلاف دیدگاهی که غیرت را از مقوله حسادت و صرفا محصول عوامل فرهنگی و ناشی از گرایش مردان به تملک زنان می داند،[12] روایات اسلامی ارزش گذاری مثبتی در مورد حالت متعادل این صفت، به عنوان امری مؤثر در کاهش کج رویهای جنسی، ابراز نموده و غیرت و حسد را در دو حوزة متباین ایمان و کفر طبقه بندی کرده اند.[13]

- تربیت دینی و اخلاقی فرزندان: تربیت دینی و اخلاقی فرزندان به معنای آشنا ساختن آنان با اعتقادات، احکام و ارزش های دینی و اخلاقی، از وظایفی است که بیش از همه بر عهده والدین نهاده شده است.[14] واضح است که کودکان در خلال فرایند آموزش دینی و اخلاقی که دینداری و سلوک اخلاقی خود والدین بیشترین تأثیر را در آن برجا می گذارد، یک عامل نیرومند کنترل و خویشتن داری در برابر انحرافات اجتماعی را در خود درونی می سازند.

- نظارت والدین بر رفتار فرزندان: کنترل صحیح رفتار فرزندان از سوی والدین، افزون بر جنبه عام آن،[15] از جنبه خاص، یعنی کنترل امور جنسی نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است براساس روایات، والدین باید کودکان خود را از مشاهده صحنه ارتباط جنسی مطلقا بازدارند؛ زیرا این امر تأثیر فوق العاده ای بر گرایش کودکان به انحرافات جنسی دارد.[16] تأکید بر آموزش آداب ورود به اتاق خواب بزرگسالان به کودکان و نوجوانان، شدت اهتمام اسلام به این موضوع را بیش از پیش آشکار می نماید. از این گذشته، والدین موظف اند بستر کودکان خود به ویژه دختر و پسر را از دوره پیش از بلوغ که در برخی روایات، حد ده سالگی برای آن معین شده، از یکدیگر جدا کنند.[17]
همچنین لزوم کمک به فرزندان در جهت تشکیل خانواده،[18] سفارش اکید در خصوص آسان نمودن ازدواج،[19] الزام پدران به انفاق بر فرزندان نیازمند،[20] تاکید بر اظهار محبت به فرزندان و ناملایمات در تربیت و پرهیز از برخوردهای اهانت آمیز با آن[21]ان از توصیه های دینی دیگری هستند که پیروی از آنها می تواند کاهش میزان کجروی فرزندان را در پی داشته باشد.
 
 
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی»
نویسنده: حسین بستان (نجفی)

بیشتر بخوانید :
ضرورت نظارت والدین بر فرزندان خود در فضای مجازی
کاهش نظارت خانواده وبلوغ زودرس فرزندان
نکته‌هایی کوتاه پیرامون تربیت فرزند
آیا استقلال دادن به نوجوان کار درستی است
والدین راه دور، فرزندان راه دور



پی نوشت :
[1] . Good “The Sociology of the family”, Sociology Todey, p. 189.
[2]. J., Rosseau
[3] Oliver, Farmily Values, p.163.
[4] . Siegel, Crimitology. p.385.
[5] . Halbwachs, The Causes of Suicidle, p.130.
[6] . Siegel, Criminology, p.197.
[7] . Ibid., p.384.
[8] . مساواتی آذر، آسیب شناسی اجتماعی ایران، ص۳۲۷.
[9] . نساء، ۲۴ و ۲۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۱ و ۲۳۳.
[10]. حر عاملی، همان، ص ۱۹.
[11] . قطب، فی ظلال القرآن، ص ۱۷۲.
[12] . کلاین برگ، روان شناسی اجتماعی، ج۱، ص۱۶۵.
[13] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۰۷-۱۱۱.
[14] . همان، ج ۱۵، ص ۱۹۵-۱۹۳.
[15] . تحریم، ۶.
[16] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۹۴-۹۵.
[17] . نور، 57و59؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص 158-160.
[18] .همان، ص 200.
[19] .همان ، ج 14، ص 51و 52.
[20] .همان، ج 15، ص 237.
[21] . همان، ص 194 و 195و 199-203.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما