اعتیاد یکی از اصلی ترین عامل گسستگی خانواده هاست.
چکیده: خانواده گسسته در مقابل خانواده منسجم دارای ویژگی هایی هستند که هیچ مطلوبیتی در آن دیده نمی شود. افراد در خانواده های گسسته با هم درگیر هستند و از کنار هم بودن لذت نمی برند. سوال مهم در این میان آن است که چه عواملی باعث گسستگی خانواده ها می شود. با ما همراه باشید تا پاسخ این سوال را بیابید.
تعداد کلمات 1607 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1607 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
ویژگی های خانواده گسسته و پریشان
در کتاب هایی که در حوزه خانواده و روانشناسی نوشته شده است برای خانواده های پریشان و گسسته، ویژگی هایی را برشمرده اند که برخی از این موارد عبارتند از:
1. در این خانواده ها به علت وجود اختلاف، والدین معمولاً به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد.
2. گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد.
3. به دلیل عدم تامین نیازهای روانی و جسمانی، کودک به تدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد. (کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زنند)
4. میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند، ناچیز است.
5. چهره افراد خانواده غالباً عبوس و افراد خانواده معمولاً غمگین، گرفته، افسرده و بی احساس به نظر می آیند.
6. گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد.
7. نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند.
8. شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده، بی رحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است.
9. بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگی های شخصیتی هستند.
10. فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ، فهمیده، باشعور، اصیل و دوست داشتنی، بهره مند می شوند.
11. پدر و مادر برای احتراز و دوری از یکدیگر، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است.
12. افراد خانواده، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند.[1]
1. در این خانواده ها به علت وجود اختلاف، والدین معمولاً به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد.
2. گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد.
3. به دلیل عدم تامین نیازهای روانی و جسمانی، کودک به تدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد. (کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زنند)
4. میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند، ناچیز است.
5. چهره افراد خانواده غالباً عبوس و افراد خانواده معمولاً غمگین، گرفته، افسرده و بی احساس به نظر می آیند.
6. گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد.
7. نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند.
8. شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده، بی رحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است.
9. بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگی های شخصیتی هستند.
10. فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ، فهمیده، باشعور، اصیل و دوست داشتنی، بهره مند می شوند.
11. پدر و مادر برای احتراز و دوری از یکدیگر، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است.
12. افراد خانواده، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند.[1]
علل پیدایی گسستگی در خانواده
در این میان یک سئوال بسیار مهمی وجود دارد که چرا خانواده ها با این بار عاطفی ای که دارند و به عنوان اولین نهادی است که انسان در آن قدم می گذارد، باید دچار این گسست و فروپاشی شود.
در بررسی های میدانی که صورت گرفته، می توان دلایل زیر را عمده ترین دلایل این از هم گسستگی خانواده ها دانست:
در بررسی های میدانی که صورت گرفته، می توان دلایل زیر را عمده ترین دلایل این از هم گسستگی خانواده ها دانست:
1. عدم توافق اخلاقی طرفین: اگر زن و مرد در بستر خانواده، ملزومات خانوادگی را رعایت نکنند به زودی می توان از همپاشیدگی خانواده را مشاهده کرد. خانواده ای که اعضای آن برای هم احترام قائل نباشند، با یکدیگر بر اساس اصل مهربانی رفتار نکنند، به زودی رگه های اختلاف در میان ایشان پدید می آید و با ورود اندک فشار روانی، از هم گسیخته می شوند.
2. عدم علاقه و کراهت طرفین: خانواده، نهادی است که عصاره اصلی آن مهر و محبت اعضا به هم هست. خانواده ای مطلوب است که فرزندان والدین را دوست داشته باشند و از بودن در کنار ایشان احساس لذت کنند و از سوی دیگر والدین هم همین احساس را نسبت به هم داشته باشند. از همه مهمتر لازم است رابطه همسران نسبت به هم بر اساس مهر، محبت و دوستی باشد؛ چرا که الگوی فرزندان در مهر و محبت نسبت به والدین و نیز دیگران، پدر و مادر است. اگر این رابطه عاطفی و احساسی از بین برود، کراهت از کنار هم بودن پدید می آید. دور شدن، بدگویی، بدخواهی و در نهایت از بین رفتن اساس خانواده، از نتایج این کراهت می باشد.
3. دخالت های دیگران: گاه دیگران به عنوان افراد خارج از مرز خانواده، موجب فروپاشی خانواده ها می شود. ممکن است رفتار و دخالت های اطرافیان از سر دلسوزی باشد ولی عدم برخورد درست ایشان و سبک نادرست انتقال عبرت ها می تواند خود زمینه ساز اختلاف زن و شوهر و از بین رفتن ارکان خانواده شود.
4. تاثیر خودخواهی های والدین: والدینی که حاضر نیستند با فرزندان در مورد مسایل زندگی و مشکلاتی که اتفاق است، سخن بگویند، می توانند زمینه ساز مشکلات متعددی باشند. از جمله این مشکلات از بین رفتن عزت و اعتماد به نفس ایشان است. غرور و تکبر بیش از حد والدین، اجازه نمی دهد فضایی برای هم اندیشی فرزندان و نیز ورود سلیقه های ایشان به زندگی شود. برای این امر لازم است، خانواده ساعاتی را به هم صحبتی و سخن در مورد مشکلات و اتفاقات روزانه اختصاص دهند.
5. فقر: فقر در سست شدن بنیان خانواده بی تأثیر نبوده؛ چرا که پدیده شوم فقر از ناهنجارترین دردها در زندگی انسان است؛ هر انسانی که مال و مواد زندگی را در اختیار نداشته باشد، و افراد یا سازمان هایی نباشندکه دست او را بگیرند و زندگیش را تأمین کنند دست به گریبان فقر می گردند.
اگر زن و مرد در بستر خانواده، ملزومات خانوادگی را رعایت نکنند به زودی می توان از همپاشیدگی خانواده را مشاهده کرد.
خانواده ای که اعضای آن برای هم احترام قائل نباشند، با یکدیگر بر اساس اصل مهربانی رفتار نکنند، به زودی رگه های اختلاف در میان ایشان پدید می آید و با ورود اندک فشار روانی، از هم گسیخته می شوند.
انسان برای رفع نیازهای خود نیازمندکار و تلاش می باشد تابتواند مایحتاج خود و خانواده-اش را تأمین کند و موجب استحکام نظام اقتصادی خانواده خود گردد. درمقابل اگر به این امر کمتر پرداخته شود؛ خانواده ها دچار فقر اقتصادی شده و امکان کشمکش و درگیری از هم-پاشیدگی اعضای خانواده می شود و اثرات مخربی همچون بزه کاری فرزندان و یا طلاق را از خود برجای می گذارد و برای اینکه خانواده ها با این معضل روبرو نشوند نیاز هست که جلوی فقر را به طرقی گوناگون همچون، قناعت، میانه روی در معیشت و … گرفته شود.
و لیکن به این مسئله که فقر در خانواده ها چه اندازه می تواند مؤثر باشد، چندان پرداخته نشده، ضرورت اقتضاء می کند با هدف نشان دادن؛ اهمیت این مسئله و با پرداختن به علل و عوامل فقر، اثرات سوئی که از خود برجای می گذارد و راه های جلوگیری از فقر بررسی شود.[2]
6. اجبار به ازدواج: تردیدی نیست که رضایت باطنی و واقعی دختر و پسر در امر ازدواج، شرط اساسی و غیر قابل اغماضی است و تا دختر و پسر همدیگر را نپسندند و تفاهم و توافق نداشته باشند، ازدواج و زندگی مشترک معنی و مفهومی پیدا نخواهد کرد. اگر والدین دختری را به ازدواجی که صلاح او نیست، وادار و مجبور کنند و افراد با تجربه و عاقل فامیل و یا افرادی که صلاحیت اظهار نظر در این قبیل موضوعات را دارند، آن را غیر معقول می دانند، دختر نباید به چنین ازدواجی تن دهد[3] .
ازدواج اجباری، یعنی بنا کردن ارکان خانواده بر روی آب. هر چقدر در ذهن تان این اندیشه را داردید که آب استحکام و قوت دارد تا بتواند یک ساختمان را بر روی خود جای دهد، می توانید در مورد ماندگاری ارکان خانواده هم بیاندیشید.
7. عدم اعتقاد نسبت به مذهب: یکی از کارکردهای مناسب مذهب، ضمانت اجرای اخلاق در خانواده است. خانواده ای که خود را مقید به توصیه های دین بدانند لاجرم در درگیری های میان اعضای خانواده، یک نگاه جمع گرایی دارند و به سفارش دین سعی می کنند از اشتباهات دیگری به راحتی عبور کنند. در خانواده هایی که دین به عنوان ضمانت اجرایی موازین اخلاقی وجود ندارد، می تواند گسستگی هایی را به راحتی ملاحظه کرد.
8. انتخاب ناصحیح اولیه در ازدواج: عدم انتخاب درست همسر، می تواند زمینه ساز از بین رفتن این ارتباط در سال های بعد زندگی باشد. افرادی که بعد از مدتی زندگی احساس میکنند شخصی که به عنوان همسر در کنار او زندگی می کند، چیزی نیست که مطلوب و خواسته او بوده است. به مرور اختلافات باعث گسست روابط میان ایشان خواهد شد.
9. اعتیاد: اعتیاد به عنوان یکی از امور گسست پیوند اعضای خانواده مطرح هست و به عنوان یکی از مسایل اجتماعی بدان نگاه می شود. با وجود یک فرد معتاد در خانواده زندگی هر یک از افراد خانواده به نحوی صدمه می بیند، به این دلیل که آنها برای ادامه حیات مجبور می شوند که تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنند تا بتوانند با اثرات ویرانگر بیماری اعتیاد کنار بیایند. به همین دلیل این روش به مرور زمان باعث می شود تا زندگی خود آنها نیز به فلاکت و بدبختی کشیده شود.
آثاری که ناخودآگاه در زندگی افراد ایجاد می شود را می توان در شش دسته قرار داد:
- مقررات خانواده
- بروز قواعد جدید
- تاثیرات بر احساسات
- تاثیرات بر همسر و والدین
- تاثیرات بر کودکان
- ...
به عنوان نمونه می توان به نمودار زیر اشاره کرد که اعتیاد می تواند این دست از احساسات مخرب را بر خانواده وارد کند.
هر چقدر این اعتیاد شدیدتر باشد به آشفتگی خانواده بیشتر دامن می زند به گونه ای که دیگر راه ترمیمی برای آن نمی توان پیدا کرد و آثار آن نیز بر تشکیل خانواده فرزندان نیز آشکار می شود.
به عنوان نمونه در خانه ای که پدر یا برادری معتاد است، دختر آن خانواده به راحتی مورد انتخاب دیگر افراد برای ازدواج قرار نمی گیرند.
ادامه دارد...
نویسنده : محمد حسین افشاری
هر چقدر این اعتیاد شدیدتر باشد به آشفتگی خانواده بیشتر دامن می زند به گونه ای که دیگر راه ترمیمی برای آن نمی توان پیدا کرد و آثار آن نیز بر تشکیل خانواده فرزندان نیز آشکار می شود.
به عنوان نمونه در خانه ای که پدر یا برادری معتاد است، دختر آن خانواده به راحتی مورد انتخاب دیگر افراد برای ازدواج قرار نمی گیرند.
ادامه دارد...
نویسنده : محمد حسین افشاری
بیشتر بخوانید :
مدیریت خیانت در خانواده
راه برونرفت از بحران گسست خانواده
اومانیسم، ریشهی فروریختن خانواده
چگونگی فروپاشی خانواده
راه کارهای تحکیم خانواده
پی نوشت :
[1] .ر. ک: تاج الزمان، دانش، مجرم کیست و جرم شناسی چیست؟ تهران: انتشارات کیهان، 1376؛ پرویز رزاقی، مقاله روابط درون خانواده و بهداشت روانی، 1376؛ محمود هدایت نژاد، مقاله چگونگی کمک به فرزندان طلاق از دیدگاه بهداشت روانی، 1376.
2 .سیف الله، نحوی، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، نورالسجاد، قم، 1388، ص156.
[3] . گروهی از نویسندگان، ازدواج اجباری، نشریه پرسمان، شماره 17، سال سوم، شماره 17، بهمن 1382، ص 31.