استرس کار، ارتباطات و توانایی ما برای لذت بردن از زندگی را تحتتأثیر قرار میدهد.
چکیده : پژوهش های مختلف در دنیا خبر از افزایش میزان ابتلا به اختلالات روانشناختی، مخصوصاً اضطراب و استرس میدهد. مسلم است که آنچه بهطور غریزی جهت بقا در انسان تعبیهشده است بهتنهایی پاسخگوی انطباق با دنیای امروز نیست؛ بنابراین یادگیری مهارتهای زندگی به ما یاری خواهند داد تا بتوانیم پاسخگوی تغییرات دنیای امروزی باشیم.
تعداد کلمات 1350 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1350 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
استرس چیست؟
فشار روانی یا استرس زمانی حادث میشود که فرد با چالش، تهدید یا تحولی مواجه گردد و بین توان فرد برای انجام کار و کار خواستهشده از وی توازنی برقرار نباشد. یک تعریف ساده عبارت است از اینکه «استرس پاسخ ذهن و بدن به فشاری است که ما احساس میکنیم و نمیتوانیم از پس آن برآییم».
بهعبارتدیگر استرس وضعیت و حالتی است که از تعامل و تأثیر عوامل مختلف روانی فیزیولوژیکی بر عوامل اجتماعی، جسمانی، احساسی فرد بروز میکند و مجموعهای از واکنشهای عمومی و شخصی نسبت به عوامل ناسازگار و غیرمنتظره محیط است که موجب اختلال در سیستم سازگاری و تطبیق بدن آدمی با محیط خارجی میگردد و او را وادار میکند با اتخاذ روش جنگ یا گریز، با خطر مقابله نموده یا از آن دور شود.
بهعبارتدیگر استرس وضعیت و حالتی است که از تعامل و تأثیر عوامل مختلف روانی فیزیولوژیکی بر عوامل اجتماعی، جسمانی، احساسی فرد بروز میکند و مجموعهای از واکنشهای عمومی و شخصی نسبت به عوامل ناسازگار و غیرمنتظره محیط است که موجب اختلال در سیستم سازگاری و تطبیق بدن آدمی با محیط خارجی میگردد و او را وادار میکند با اتخاذ روش جنگ یا گریز، با خطر مقابله نموده یا از آن دور شود.
پاسخ به استرس
زمانی که یک بز کوهی متوجه میشود درخطر است، موجی از مواد عصبی شیمیایی و هورمونها (عمدتاً آدرنالین، نور آدرنالین و کورتیزول) را تجربه میکند. انسان نیز در هنگام درک خطر و اضطرار چنین سازوکاری را تجربه خواهد کرد. بدن انسان به حالت تلاش جهت حفظ بقا تغییر حالت میدهد. خون به سمت قلب و عضلات بزرگ جاری میشود، ضربان قلب و تنفس افزایش مییابد، چربی و قند در خون آزاد میشود، فشارخون افزایش مییابد، هضم غذا بهشدت کند میشود، مردمک چشم گشاد میشود، تعریق افزایش مییابد و...
هنگامیکه خطر پایان میپذیرد، بز کوهی مجدداً به خوردن چمن مشغول میشود. بدن او به حالت عملکرد طبیعی خود تغییر حالت میدهد و همهچیز روبهراه میشود. انسان نیز پس از روبرو شدن با یک واکنش ترس یا گریز آرام میشود، بهعنوانمثال اگر برای جلوگیری از زیر شدن توسط یک کامیون بدویم، پس از احساس امنیت آرام خواهیم گرفت.
اکنون شرایطی را تصور کنید که با شریک زندگیتان مجادله دارید، در محیط کار مشکلدارید یا درگیر فشار مالی جهت هماهنگ کردن دخلوخرجتان هستید. شاید در چنین حالتی بارها در روز موجی از مواد شیمیایی به سراغ شما بیایند.
مشکل زمانی به وجود میآید که این اتفاقات در حدی زیاد شوند که ما را حساس کنند، این حالت افزایش آگاهی و یا تحریک بیشازحد باعث ایجاد یک نوع استرس مزمن میشود، در این حالت بسیار طول میکشد تا بدن ما به حالت عادی برگردد و این چیزی است که میتواند به انواع مشکلات جسمی و روانی منجر شود. بهمنظور کم کردن سرعت، بدنمان به ما بیماری را هدیه میدهد. تخمین میشود که حداقل ٪۷۵ از مراجعات به پزشکان خانوادگی به نحوی به استرس مرتبط هستند. استرس کار، ارتباطات و توانایی ما برای لذت بردن از زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.
انطباق با تغییرات گسترده در زندگی بشر نیاز به مهارتآموزی دارد. سیستم جنگوگریز در بشر اولیه جهت بقا و دفاع از خود در برابر تهدیدات بیرونی وجود داشته است، زمانی که هر محرک خارجی پیام ترس یا تهدید را به بشر اولیه مخابره میکرده است او میگریخته است یا میجنگیده است. نکته اساسی در همینجاست؛ بشر اولیه جهت دفاع از خود و حفظ بقا چارهای جز جنگ یا گریز نداشته است؛ زیرا هر محرکی از بیرون تهدیدکنندهای برای موجودیت او بوده است.
شرایط زندگی برای بشر امروز تا حد زیادی متفاوت است. شرایطی را تصور کنید که شما مشغول رانندگی هستید و ناگهان ماشین دیگری با شما برخورد میکند. آیا راننده خاطی قصد از بین بردن شما را داشته است؟ آیا این تصادف تهدیدی جدی برای بقا شماست؟ نمیتوانیم فکر کنیم که این تنها یک اتفاق غیرعمدی بوده است که خسارت زیادی را ایجاد نکرده و قوانین بیمه نیز هزینه آن را بر عهده خواهند گرفت؟ چه میشود که هنوز هم در خیابانها پس از رخداد یک تصادف غیرعمدی شاهد واکنش جنگ در افراد هستیم. آیا سیستم تفکر ما در دوران بشر اولیه است و هر واکنشی در مقابل خودمان را بهعنوان تهدیدی در جهت موجودیتمان برداشت میکنیم.
این موضوع در بسیاری از ارتباطات شخصی و اجتماعی ما انسآنها از یک بحث جزئی با همسرمان گرفته تا یک تصادف خیابانی صدق میکند. آیا زمان آن نرسیده است که مهارت پندار نیکورفتار نیک را بیاموزیم. مسلماً یادگیری مهارتهای زندگی به ما یاری خواهند داد تا بتوانیم پاسخگوی تغییرات دنیای امروزی باشیم، مسلم است که آنچه بهطور غریزی جهت بقا در انسان تعبیهشده است بهتنهایی پاسخگوی انطباق با دنیای امروز نیست.
تحقیقات متفاوت در سراسر جهان و کشورمان ایران خبر از افزایش میزان ابتلا به اختلالات روانشناختی میدهد. دنیای پیرامون ما انسانها بهسرعت در حال دگرگونی و پیشرفت است، اما آیا بشر امروز توانسته است با رشد محیط اطرافش همگام شود و دنیای فکری و درونی خویش را نیز ارتقا دهد. مسلماً با شیوه ادراک، تفکر و راهبردهای مقابلهای نیاکانمان نمیتوانیم پاسخگوی تغییرات دنیای امروز باشیم؛ بنابراین بیش از هر زمان دیگری لازم است به اصلاح و بازسازی فکری و شناختی خویش بپردازیم.
هنگامیکه خطر پایان میپذیرد، بز کوهی مجدداً به خوردن چمن مشغول میشود. بدن او به حالت عملکرد طبیعی خود تغییر حالت میدهد و همهچیز روبهراه میشود. انسان نیز پس از روبرو شدن با یک واکنش ترس یا گریز آرام میشود، بهعنوانمثال اگر برای جلوگیری از زیر شدن توسط یک کامیون بدویم، پس از احساس امنیت آرام خواهیم گرفت.
اکنون شرایطی را تصور کنید که با شریک زندگیتان مجادله دارید، در محیط کار مشکلدارید یا درگیر فشار مالی جهت هماهنگ کردن دخلوخرجتان هستید. شاید در چنین حالتی بارها در روز موجی از مواد شیمیایی به سراغ شما بیایند.
مشکل زمانی به وجود میآید که این اتفاقات در حدی زیاد شوند که ما را حساس کنند، این حالت افزایش آگاهی و یا تحریک بیشازحد باعث ایجاد یک نوع استرس مزمن میشود، در این حالت بسیار طول میکشد تا بدن ما به حالت عادی برگردد و این چیزی است که میتواند به انواع مشکلات جسمی و روانی منجر شود. بهمنظور کم کردن سرعت، بدنمان به ما بیماری را هدیه میدهد. تخمین میشود که حداقل ٪۷۵ از مراجعات به پزشکان خانوادگی به نحوی به استرس مرتبط هستند. استرس کار، ارتباطات و توانایی ما برای لذت بردن از زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.
انطباق با تغییرات گسترده در زندگی بشر نیاز به مهارتآموزی دارد. سیستم جنگوگریز در بشر اولیه جهت بقا و دفاع از خود در برابر تهدیدات بیرونی وجود داشته است، زمانی که هر محرک خارجی پیام ترس یا تهدید را به بشر اولیه مخابره میکرده است او میگریخته است یا میجنگیده است. نکته اساسی در همینجاست؛ بشر اولیه جهت دفاع از خود و حفظ بقا چارهای جز جنگ یا گریز نداشته است؛ زیرا هر محرکی از بیرون تهدیدکنندهای برای موجودیت او بوده است.
شرایط زندگی برای بشر امروز تا حد زیادی متفاوت است. شرایطی را تصور کنید که شما مشغول رانندگی هستید و ناگهان ماشین دیگری با شما برخورد میکند. آیا راننده خاطی قصد از بین بردن شما را داشته است؟ آیا این تصادف تهدیدی جدی برای بقا شماست؟ نمیتوانیم فکر کنیم که این تنها یک اتفاق غیرعمدی بوده است که خسارت زیادی را ایجاد نکرده و قوانین بیمه نیز هزینه آن را بر عهده خواهند گرفت؟ چه میشود که هنوز هم در خیابانها پس از رخداد یک تصادف غیرعمدی شاهد واکنش جنگ در افراد هستیم. آیا سیستم تفکر ما در دوران بشر اولیه است و هر واکنشی در مقابل خودمان را بهعنوان تهدیدی در جهت موجودیتمان برداشت میکنیم.
این موضوع در بسیاری از ارتباطات شخصی و اجتماعی ما انسآنها از یک بحث جزئی با همسرمان گرفته تا یک تصادف خیابانی صدق میکند. آیا زمان آن نرسیده است که مهارت پندار نیکورفتار نیک را بیاموزیم. مسلماً یادگیری مهارتهای زندگی به ما یاری خواهند داد تا بتوانیم پاسخگوی تغییرات دنیای امروزی باشیم، مسلم است که آنچه بهطور غریزی جهت بقا در انسان تعبیهشده است بهتنهایی پاسخگوی انطباق با دنیای امروز نیست.
تحقیقات متفاوت در سراسر جهان و کشورمان ایران خبر از افزایش میزان ابتلا به اختلالات روانشناختی میدهد. دنیای پیرامون ما انسانها بهسرعت در حال دگرگونی و پیشرفت است، اما آیا بشر امروز توانسته است با رشد محیط اطرافش همگام شود و دنیای فکری و درونی خویش را نیز ارتقا دهد. مسلماً با شیوه ادراک، تفکر و راهبردهای مقابلهای نیاکانمان نمیتوانیم پاسخگوی تغییرات دنیای امروز باشیم؛ بنابراین بیش از هر زمان دیگری لازم است به اصلاح و بازسازی فکری و شناختی خویش بپردازیم.
علائم و نشانههای استرس
نمود بیرونی تجربه استرس در هر یک از ما متفاوت خواهد بود. همانطور که هر یک از ما افراد منحصربهفردی هستیم، در خانوادههای متفاوتی به دنیا آمدهایم، پیشزمینهها و تجارب متفاوتی داریم، علائم و نشانههای متفاوتی نیز در برخورد با استرس خواهیم داشت.
برخی از افراد نشانههای فیزیکی بیشتری مثلاً سردرد و کمردرد دارند، برخی دیگر نشانههای عاطفی بیشتری خواهند داشت، بهعنوانمثال بهراحتی ناراحت یا مضطرب میشوند و دستهای از افراد ممکن است علائم رفتاریشان مانند فریاد، پرخوری یا استعمال دخانیات غلبه داشته باشد. البته ممکن است چندین علامت همزمان با یکدیگر وجود داشته باشد و در یک فرد هنگام مواجهه با استرس نشانگان متفاوتی ظهور کند.
بهطورکلی استرس با بسیاری از علائم و نشانههای زیر قابلشناسایی است:
برخی از افراد نشانههای فیزیکی بیشتری مثلاً سردرد و کمردرد دارند، برخی دیگر نشانههای عاطفی بیشتری خواهند داشت، بهعنوانمثال بهراحتی ناراحت یا مضطرب میشوند و دستهای از افراد ممکن است علائم رفتاریشان مانند فریاد، پرخوری یا استعمال دخانیات غلبه داشته باشد. البته ممکن است چندین علامت همزمان با یکدیگر وجود داشته باشد و در یک فرد هنگام مواجهه با استرس نشانگان متفاوتی ظهور کند.
بهطورکلی استرس با بسیاری از علائم و نشانههای زیر قابلشناسایی است:
نشانههای فیزیکی
- تپش قلب
- درد و سفتی در قفسه سینه
- سوءهاضمه
- تنگی نفس
- تهوع
- تنش در شانه، گردن
- خستگی
- درد مبهم و سوزش
- ناراحتی پوست / بثورات
- حساسیت به آلرژی
- فشردن فک و یا مشت
- غش کردن
- سرماخوردگیهای مکرر و یا عفونتهای دیگر
- یبوست یا اسهال
۔ کاهش یا افزایش سریع وزن
- تغییرات در چرخه قاعدگی
- درد و سفتی در قفسه سینه
- سوءهاضمه
- تنگی نفس
- تهوع
- تنش در شانه، گردن
- خستگی
- درد مبهم و سوزش
- ناراحتی پوست / بثورات
- حساسیت به آلرژی
- فشردن فک و یا مشت
- غش کردن
- سرماخوردگیهای مکرر و یا عفونتهای دیگر
- یبوست یا اسهال
۔ کاهش یا افزایش سریع وزن
- تغییرات در چرخه قاعدگی
نشانههای عاطفی
- نوسانات خلقی
- افزایش نگرانی
- احساس تنش
– رفتار سرد و بدون شور و شوق
- احساس خشم
- احساس گناه
- احساس بدبینی
- عصبانیت، نگرانی، اضطراب
- احساس درماندگی
- از دست دادن اطمینان
- عدم اعتمادبهنفس
- قادر نبودن به تمرکز
- فرورفتن در افکار پوچ
- افزایش نگرانی
- احساس تنش
– رفتار سرد و بدون شور و شوق
- احساس خشم
- احساس گناه
- احساس بدبینی
- عصبانیت، نگرانی، اضطراب
- احساس درماندگی
- از دست دادن اطمینان
- عدم اعتمادبهنفس
- قادر نبودن به تمرکز
- فرورفتن در افکار پوچ
نشانههای رفتاری
- کمبود توجه و تمرکز
- کاهش توان کاری
- افزایش مصرف سیگار
- افزایش نوشیدن الکل
- افزایش وابستگی به مواد مخدر
- پرخوری و یا از دست دادن اشتها
- تغییر در الگوی خواب، اختلال در خواب، خسته از خواب بیدار شدن
- از دست دادن میل جنسی
- مدیریت ضعیف زمان
- کنارهگیری از روابط اجتماعی
۔ تحریکپذیری
- کندی و آهستگی در انجام کارها در مقایسه با قبل
- قادر نبودن به استراحت
- بیتوجهی با اطرافیان
آیا شما تعدادی از این نشانهها را در یک ماه گذشته تجربه کردهاید، اگر پاسخ شما مثبت است، نشانههای شما بهطور عمده در کدام دسته جای میگیرند؟ باید بدانیم تلاش برای شناسایی علائم هشداردهنده اولیه نیز میتواند مفید باشد. بهعنوانمثال شما متوجه کشیدگی شانههای خود، اضطراب و یا احساس اینکه خلقوخوی خود را ازدستدادهاید، شدهاید؟ کلید مقابله با استرس این است که آن را بشناسیم و اجازه ندهیم در ما نفوذ کند. در فواصل منظم در طول روز، چند لحظه را به وارسی نشانههای تنش در بدن خود اختصاص دهید. بهاینترتیب شما میتوانید برای جلوگیری از سکونت استرس در وجودتان، برخی از اقدامات را انجام دهید. شما میتوانید قبل از شدت گرفتن، کنترل آن را به دست بگیرید. شما میتوانید از استرسهای تان قویتر باشید و ایدههای زیادی برای کاهش استرس طراحی کنید
- کاهش توان کاری
- افزایش مصرف سیگار
- افزایش نوشیدن الکل
- افزایش وابستگی به مواد مخدر
- پرخوری و یا از دست دادن اشتها
- تغییر در الگوی خواب، اختلال در خواب، خسته از خواب بیدار شدن
- از دست دادن میل جنسی
- مدیریت ضعیف زمان
- کنارهگیری از روابط اجتماعی
۔ تحریکپذیری
- کندی و آهستگی در انجام کارها در مقایسه با قبل
- قادر نبودن به استراحت
- بیتوجهی با اطرافیان
آیا شما تعدادی از این نشانهها را در یک ماه گذشته تجربه کردهاید، اگر پاسخ شما مثبت است، نشانههای شما بهطور عمده در کدام دسته جای میگیرند؟ باید بدانیم تلاش برای شناسایی علائم هشداردهنده اولیه نیز میتواند مفید باشد. بهعنوانمثال شما متوجه کشیدگی شانههای خود، اضطراب و یا احساس اینکه خلقوخوی خود را ازدستدادهاید، شدهاید؟ کلید مقابله با استرس این است که آن را بشناسیم و اجازه ندهیم در ما نفوذ کند. در فواصل منظم در طول روز، چند لحظه را به وارسی نشانههای تنش در بدن خود اختصاص دهید. بهاینترتیب شما میتوانید برای جلوگیری از سکونت استرس در وجودتان، برخی از اقدامات را انجام دهید. شما میتوانید قبل از شدت گرفتن، کنترل آن را به دست بگیرید. شما میتوانید از استرسهای تان قویتر باشید و ایدههای زیادی برای کاهش استرس طراحی کنید
منبع: کتاب «کمالگرایی».
نویسنده: زهرا سادات حاجی و دیگران
نویسنده: زهرا سادات حاجی و دیگران
بیشتر بخوانید:
استرس و راهکارهای کاهش آن
راه های کاهش استرس در زندگی
اولین قدم در کنترل استرس چیست؟
مدیریت استرس؛ چرا و چگونه؟ (بخش اول)
مدیریت استرس؛ چرا و چگونه؟ (بخش دوم)