اسلام برای حل کردن اختلافات خانوادگی راهحلهای مؤثری دارد.
چکیده: دین اسلام، خانواده را نهاد مقدسی میداند و اعضای خانواده را به پاسداری از آن و رعایت حقوق یکدیگر تشویق و تأکید مینماید. وجود اختلاف در خانوادهها نیز کاملاً طبیعی است که اسلام برای این اختلافات هم راهحلهایی دارد. بامطالعه مطلب زیر به راهحلهای اختلاف خانوادگی در اسلام پی میبرید.
تعداد کلمات 1152 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1152 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
سبکهای حل اختلاف در اسلام
در این بخش به راههایی اشاره میکنیم که پس از بروز اختلاف و تشدید آن، مورداستفاده قرار میگیرد و بیشتر جنبه رفع مشکل دارد تا پیشگیرى از آن. این راهها در دین مبین اسلام نیز معرفیشدهاند.
1. پذیرش و تعهد نسبت به سلسلهمراتب در خانواده
یکى از کاربردهای مؤثر سلسلهمراتب در خانواده، حل مشکل در مواردى است که اعضاى خانواده پس از بحث و بررسى و ارائهی دلایل متعدد، به تصمیم یکسانى نمیرسند و اختلاف همچنان بر جای میماند. در این شرایط، در برخى مسائل باید نظر مرد خانواده، یعنى شوهر، موردتوجه قرار گیرد و به آن عمل شود، برای نمونه، خروج زن از محیط خانه باید با اجازه و رضایت شوهر باشد. بدیهى است اگر بین زن و شوهر در این مورد اختلافى بروز کند و هیچیک نتواند دیگری را قانع کند، براى حل اختلاف ازنظر تعالیم اسلام، پیروی زن از شوهر مناسبترین راه ممکن است. همینطور در مورد کودکان و نیز انتخاب محل سکونت، اگر مشورت به توافق نینجامد، باید نظر شوهر رعایت شود؛ زیرا این مسائل متضمن هزینههای اقتصادى است که شوهر متکفل آن است. البته مرد نمیتواند برخلاف عرف و مصلحت، نظرى را بر همسر و فرزندان خود تحمیل کند و در صورت پافشاری وی، باید مراجع بالاتری به حل مشکلات خانواده بپردازند.
با رشد کودکان و رسیدن آنها به مرحله نوجوانى و جوانى، گاه در خانوادهها، اختلافهایی پدید میآید که به عدم رعایت اقتدار والدینى بازمیگردد. در پژوهشهای روان-تاریخى به الگویى از روابط والدین و فرزندان بهعنوان یاریدهنده اشارهشده است که بر اساس آن، فرزندان، والدین خود را بیشتر خدمتکار و نه داراى اقتدار میپندارند؛ زیرا آنها بهتر از والدین آگاهاند که در هر مرحلهی تحول، چه چیز برای آنها مفید و مطلوب است. همین الگو باعث شده که فرزندان از روى توقع و طلبکارانه با والدین برخورد کرده و در اختلافها به نظریات آنها وقعى ننهند و مشکلات را تشدید کنند.
بر اساس تعالیم اسلام، فرزندان در هر مرحلهی سنى یا جایگاه اجتماعى، باید براى دیدگاههای پدر و مادر ارزش قائل شوند و در حد امکان ازنظریات آنها پیروی کنند، مگر آنکه این امر مستلزم تخلف از قوانین دینى و عرفى باشد. فرزندان تا زمانى که در چهارچوب خانوادهی اصلى زندگى میکنند، در اختلافات و تشخیص مصالح باید به نظریات والدین خود اولویت دهند؛ زیرا مسئولیت اداره آنها بر عهده والدین است. -البته همانگونه که بیان شد- والدین باید اعضای خانواده بهویژه نوجوانان و جوانان را در تصمیمگیریها دخالت دهند تا آنها نظر والدین را با استدلال منطقى و معقول بپذیرند، هرچند اگر مذاکرات به تصمیم یکسانى نینجامد، براى حفظ انسجام خانواده پذیرش نظریات والدین ضروری است. والدین نیز نباید برخلاف قوانین و عرف مردم چیزی را بر فرزندان تحمیل کنند و در چنین فرضى، مراجع بالاتر باید به رفع اختلاف پرداخته و مصالح فرزندان را تأمین کنند.
با رشد کودکان و رسیدن آنها به مرحله نوجوانى و جوانى، گاه در خانوادهها، اختلافهایی پدید میآید که به عدم رعایت اقتدار والدینى بازمیگردد. در پژوهشهای روان-تاریخى به الگویى از روابط والدین و فرزندان بهعنوان یاریدهنده اشارهشده است که بر اساس آن، فرزندان، والدین خود را بیشتر خدمتکار و نه داراى اقتدار میپندارند؛ زیرا آنها بهتر از والدین آگاهاند که در هر مرحلهی تحول، چه چیز برای آنها مفید و مطلوب است. همین الگو باعث شده که فرزندان از روى توقع و طلبکارانه با والدین برخورد کرده و در اختلافها به نظریات آنها وقعى ننهند و مشکلات را تشدید کنند.
بر اساس تعالیم اسلام، فرزندان در هر مرحلهی سنى یا جایگاه اجتماعى، باید براى دیدگاههای پدر و مادر ارزش قائل شوند و در حد امکان ازنظریات آنها پیروی کنند، مگر آنکه این امر مستلزم تخلف از قوانین دینى و عرفى باشد. فرزندان تا زمانى که در چهارچوب خانوادهی اصلى زندگى میکنند، در اختلافات و تشخیص مصالح باید به نظریات والدین خود اولویت دهند؛ زیرا مسئولیت اداره آنها بر عهده والدین است. -البته همانگونه که بیان شد- والدین باید اعضای خانواده بهویژه نوجوانان و جوانان را در تصمیمگیریها دخالت دهند تا آنها نظر والدین را با استدلال منطقى و معقول بپذیرند، هرچند اگر مذاکرات به تصمیم یکسانى نینجامد، براى حفظ انسجام خانواده پذیرش نظریات والدین ضروری است. والدین نیز نباید برخلاف قوانین و عرف مردم چیزی را بر فرزندان تحمیل کنند و در چنین فرضى، مراجع بالاتر باید به رفع اختلاف پرداخته و مصالح فرزندان را تأمین کنند.
2. حل مشکلات عاطفى و جنسى
گاه روابط عاطفى زن و مرد به علت رفتارهای نامناسب، مانند پرخاشگرى کلامى و غیرکلامى و بیاعتنایی نسبت به هم به سردى میگراید. در این صورت، توجه به توصیههای اسلام به هریک از زن و مرد میتواند تا حدى مشکلات را حل کند. یک توصیهی اساسى به مرد آن است که درهرصورت با همسرش مدارا کند. این اصل کلى، مرد را وامیدارد که بهصرف یک رفتار نامناسب زن، با واکنشى تند روابط را ناخوشایند نکند. توجه به نکات دیگرى نیز مرد را از رفتار نامناسب بازمیدارد؛ ازجمله اینکه زن را در دست خود امانتى بداند که بدرفتارى و ستم نسبت به او موجب خشم خداوند میشود.
این نکات، افزون بر توصیههایى است که به برقراری روابط عاطفى مثبت با زن تأکید دارد. از سوی دیگر، به زنان نیز توصیههایى شده ازجمله اینکه بکوشند به هنگام اختلاف، سوءتفاهمها در کمترین زمان ممکن رفع شود. در این خصوص گفتهشده زن سعى کند مسائل اختلافى حتى بهروز بعد کشیده نشود و در همان شبانهروز اول خاتمه یابد. افزون بر این، تلاش کند با مهار خویش در برابر رفتار نامناسب همسر، همه جنبههای مثبت روابط یکدیگر را زیر سؤال نبرد. پذیرش معذرتخواهی همسر و گذشت از خطاهاى او، به حل مشکل کمک میکند. در روابط جنسى، از زن خواستهشده که در حد امکان با مرد همراهى کند و از مخالفت و درگیرى در این زمینه خودداری نماید. به مرد نیز توصیهشده که نیاز زن را در نظر گرفته و فقط به فکر ارضای نیازهای خود نباشد. با این توصیهها، بسیاری از اختلافهاى زن و شوهر حل میشود.
این نکات، افزون بر توصیههایى است که به برقراری روابط عاطفى مثبت با زن تأکید دارد. از سوی دیگر، به زنان نیز توصیههایى شده ازجمله اینکه بکوشند به هنگام اختلاف، سوءتفاهمها در کمترین زمان ممکن رفع شود. در این خصوص گفتهشده زن سعى کند مسائل اختلافى حتى بهروز بعد کشیده نشود و در همان شبانهروز اول خاتمه یابد. افزون بر این، تلاش کند با مهار خویش در برابر رفتار نامناسب همسر، همه جنبههای مثبت روابط یکدیگر را زیر سؤال نبرد. پذیرش معذرتخواهی همسر و گذشت از خطاهاى او، به حل مشکل کمک میکند. در روابط جنسى، از زن خواستهشده که در حد امکان با مرد همراهى کند و از مخالفت و درگیرى در این زمینه خودداری نماید. به مرد نیز توصیهشده که نیاز زن را در نظر گرفته و فقط به فکر ارضای نیازهای خود نباشد. با این توصیهها، بسیاری از اختلافهاى زن و شوهر حل میشود.
قرآن و حل اختلافات خانوادگى
در مباحث پیشین بیان شد که زن و شوهر نسبت به هم حقوق و مسئولیتهایی دارند. معمولاً اختلاف وقتى بروز میکند که یکى از آنان یا هر دو، از ایفای وظایف همسری خوددارى میکند. قرآن از این امر به نشوز و شقاق تعبیر کرده است. قرآن کلمه نشوز را در مورد زن و مرد بهکاربرده و در هر مورد روش مناسب براى حل مشکل را بیان کرده است. نشوز زن عبارت است از ترک وظایف لازم نسبت به همسر که شامل مواردی از این قبیل میشود: خوددارى از برآوردن نیازهاى عاطفى و جنسى مرد، آماده نکردن زمینه مناسب براى روابط عاطفى و جنسى مرد، آماده نکردن زمینه مناسب برای روابط عاطفى لذتبخش مانند رها کردن آرایش، خروج از منزل بدون اجازه همسر، تغییر در گفتار و رفتار مانند واکنش تند و خشونتآمیز، چهره درهم کشیدن و بدزبانى. به سخن دیگر ناسازگاری با مرد در امور زندگى نشانههای نشوز زن است. البته صرف خوددارى از اداره خانه و فعالیتهای آن نشوز محسوب نمیشود. قرآن کریم در این شرایط، برای حل مشکل و جهت دادن زن بهسوی زندگى متداول خانوادگى و ایفاى وظایف همسری، شیوهای سه مرحلهای ارائه کرده است: نصیحت زن، دورى از او در بستر و تنبیه.
روشن است که در بیشتر موارد، اگر مرد با صمیمیت و صداقت رفتار کند و در فکر کنار آمدن با همسرش در زندگى باشد، چنین مشکلى از طرف زن بروز نمیکند. اگر باوجود چنین شرایطى که مرد در بیشتر جنبههای زندگى سعى در خشنود ساختن همسر داشته باشد، ولى باز زن به نشوز رو آورد، این شیوه حل اختلاف میتواند در بیشتر موارد مشکل را حل کند. البته از این راهحل، برداشتهای نامناسبى در میان خانوادههاى مسلمان دیده میشود که تبیین این شیوه، نادرستى آن برداشتها را روشن خواهد کرد. پیش از بررسى مراحل سهگانه این شیوه، به لزوم ترتیب بین این مراحل میپردازیم. دیدگاههای مختلفى درباره چگونگى بهکارگیری این سه مرحله از سوى دانشمندان مسلمان، ارائهشده است. باوجوداین، بر اساس کلمات اهلبیت (علیهمالسلام) و تفاسیر قرآن، بیشتر صاحبنظران علوم اسلامى، لزوم رعایت ترتیب در این امور را مناسبترین دیدگاه میدانند و آن را بر اساس لزوم ترتیب در مراتب نهى از منکر تبیین میکنند.
منبع: درسنامه مهارتهای زندگی با رویکرد ازدواج و خانواده
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون
روشن است که در بیشتر موارد، اگر مرد با صمیمیت و صداقت رفتار کند و در فکر کنار آمدن با همسرش در زندگى باشد، چنین مشکلى از طرف زن بروز نمیکند. اگر باوجود چنین شرایطى که مرد در بیشتر جنبههای زندگى سعى در خشنود ساختن همسر داشته باشد، ولى باز زن به نشوز رو آورد، این شیوه حل اختلاف میتواند در بیشتر موارد مشکل را حل کند. البته از این راهحل، برداشتهای نامناسبى در میان خانوادههاى مسلمان دیده میشود که تبیین این شیوه، نادرستى آن برداشتها را روشن خواهد کرد. پیش از بررسى مراحل سهگانه این شیوه، به لزوم ترتیب بین این مراحل میپردازیم. دیدگاههای مختلفى درباره چگونگى بهکارگیری این سه مرحله از سوى دانشمندان مسلمان، ارائهشده است. باوجوداین، بر اساس کلمات اهلبیت (علیهمالسلام) و تفاسیر قرآن، بیشتر صاحبنظران علوم اسلامى، لزوم رعایت ترتیب در این امور را مناسبترین دیدگاه میدانند و آن را بر اساس لزوم ترتیب در مراتب نهى از منکر تبیین میکنند.
منبع: درسنامه مهارتهای زندگی با رویکرد ازدواج و خانواده
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون
بیشتر بخوانید :
راهکاری برای حل اختلافات خانوادگی
اختلافات زن و شوهر و راه حل آن
راهکارهاى حل اختلافات خانوادگى بر اساس تعالیم اسلام
عوامل مؤثر بر اختلافات خانوادگی
راه های پیشگیری از اختلاف های خانوادگی