چکیده: مهریه و غوغای بر سر آن باعث شده است که مهریه از فلسفه وجودیش خارج شده و رنگ حسادت و رقابت به خود بگیرد. بر این اساس دختری خوشبخت تر به شمار می آید که مهریه او بیشتر باشد. با ما همراه باشید تا با مساله ای به نام مهریه بیشتر آشنا شوید.
تعداد کلمات 1248 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1248 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
غوغاى مهریّه
برخلاف آنچه بعضى مى پندارند اسلام اهمّیّت کمى براى مهریّه قائل است، تا آنجا که اگر زن و مردى ازدواج دائم کنند، و سخنى از مهریّه به میان نیاورند هیچ مشکلى ایجاد نمى شود، ازدواجشان صحیح است، و باید براى چنین زنى مهریّه اى همانند زنان امثال او قائل شد (مهرالمثل).
افراط و تفریط در این مسأله، مانند بسیارى از مسائل دیگر، هنوز بر جامعه ما حاکم است، بعضى چنان به سراغ مهریّه هاى سنگین مى روند و خطّ و نشان براى آن مى کشند که گوئى تمام افتخار و ارزش زن در آن خلاصه مى شود، کمى مهریّه را دلیل بر بى شخصیّتى زن، و زیادى آن را مایه افتخار و مباهات و نشانه عظمت او مى پندارند.
بسیارى از مردم چنان براى مهریّه چانه مى زنند که گوئى مى خواهند خانه و ملکى را خریدوفروش کنند، نه تنها به مهریّه هاى نسیه و در ذمّه بلکه مهریّه هاى نقدى از نوع «پول رایج» قانع نیستند، چراکه با گذشت زمان کاهش پیدا مى کند و ارزش آن کاسته مى شود. باید حتماً «سکّه هاى طلا» و «املاک ششدانگ» و مانند آن باشد.
در برابر این گروه اخیر، بعضى (به تقلید اروپائی ها که مهریّه ندارند) بطور کلّى با مهریّه مخالفند، و آن را بى معنى مى دانند؛ درحالى که مهریّه فلسفه هائى دارد که این گروه از آن غافل و بیخبرند.
افراط و تفریط در این مسأله، مانند بسیارى از مسائل دیگر، هنوز بر جامعه ما حاکم است، بعضى چنان به سراغ مهریّه هاى سنگین مى روند و خطّ و نشان براى آن مى کشند که گوئى تمام افتخار و ارزش زن در آن خلاصه مى شود، کمى مهریّه را دلیل بر بى شخصیّتى زن، و زیادى آن را مایه افتخار و مباهات و نشانه عظمت او مى پندارند.
بسیارى از مردم چنان براى مهریّه چانه مى زنند که گوئى مى خواهند خانه و ملکى را خریدوفروش کنند، نه تنها به مهریّه هاى نسیه و در ذمّه بلکه مهریّه هاى نقدى از نوع «پول رایج» قانع نیستند، چراکه با گذشت زمان کاهش پیدا مى کند و ارزش آن کاسته مى شود. باید حتماً «سکّه هاى طلا» و «املاک ششدانگ» و مانند آن باشد.
در برابر این گروه اخیر، بعضى (به تقلید اروپائی ها که مهریّه ندارند) بطور کلّى با مهریّه مخالفند، و آن را بى معنى مى دانند؛ درحالى که مهریّه فلسفه هائى دارد که این گروه از آن غافل و بیخبرند.
[فلسفه مهریه]
فلسفه مهریه را در چند مورد مى توان خلاصه کرد:
1.مهریّه یک نوع اکرام و احترام نسبت به مقام والاى زن است، و در واقع هدیه است از سوى شوهر که دلیل محبّت، و نشانه جدّى بودن پیمان زناشوئى است.
2. همه جا معمول است که زن با خود جهیزیّه اى به خانه شوهر مى برد و غالباً در تهیّه این جهیزیّه گرفتار مشکلات مى شوند، «مهریّه نقدى» کمکى است از سوى شوهر براى تهیّه جهیزیّه و نشانه اى است از وفادارى و قبول مسؤولیّت نسبت به زندگى آینده.
3.مهریّه مى تواند تا حدّى خسارت اقتصادى زن را در صورت جدائى جبران کند، زیرا مى دانیم زنانى که از شوهر خود طلاق مى گیرند شانس کمترى براى ازدواج دارند تا مردان آنها.
4.مهریّه غیر نقدى عامل بازدارنده اى است در برابر طلاق، و شاید به همین دلیل شارع مقدّس اسلام به هیچوجه حدّ و مرزى براى آن تعیین نکرده و نوع خاصّى قائل نشده، از امورى که تنها جنبه معنوى دارد مانند «تعلیم قرآن» گرفته، تا مهریّه هاى فراوان مادّى را شامل مى شود، چرا که شرایط مختلفند و اشخاص متفاوتند.
در عین حال توصیه مؤکّد براى سبک کردن مهریّه نموده است چنانکه على(علیه السلام)مى فرماید: « لا تُغالُوا بِمُهُورِ النِّساءِ فَتَکُونَ عَداوَةً.»[1]؛مهریّه هاى زنان را گران و سنگین نکنید، چرا که سبب عداوت و کینه توزى مى شود.
مرحوم صدوق در روایت مرسله اى از معصومین(علیهم السلام) چنین نقل مى کند: «مِنْ بَرَکَةِ الْمَرأةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُومِها کَثْرَةُ مَهْرِها.»[2]؛ از برکات زن این است که مهرش کم باشد و از شوم و نامیمونى او، فزونى مهر او است.
زیادى مهر در عصر ما عمدتاً از سه عامل سرچشمه مى گیرد:
1.گاه از چشم و همچشمى ها و مسابقه در این گونه مسائل است که افرادى از این طریق مى خواهند به پندار خویش شخصیّت والاترى براى خود یا فرزندان خویش کسب نمایند.
2. گاه از غلبه روح مادّیگرى و ارزشهاى مادّى است که اساساً تمام تلاشهاى گروهى براى رسیدن به آن است، و از آنجا که مهر فزونتر در کوتاه مدّت یا درازمدّت درآمد بیشترى را همراه دارد آن را ترجیح مى دهند.
3.و بالاخره گاهى از عدم اعتماد متقابل میان دو همسر یا خانواده هاى آنها سرچشمه مى گیرد، زیرا از این بیم دارند که زندگانى مشترک آن دو، دوام پیدا نکند، و مى خواهند این مهریّه سنگین مانعى بر سر راه جدائى گردد، و یا در فرض جدائى کمکى به زن در مشکلات ناشى از آن نماید.
مسلّماً اگر سه عامل فوق از بین برود، چشم و همچشمى ها و رقابتها در میان نباشد، و نخواهند بهوسیله ازدواج تجارت کنند، و به زندگى مشترک آینده در سایه ایمان و تقوا امیدوار باشند، دلیلى ندارد که به دنبال این گونه مهرهاى کمرشکن بروند.
1.مهریّه یک نوع اکرام و احترام نسبت به مقام والاى زن است، و در واقع هدیه است از سوى شوهر که دلیل محبّت، و نشانه جدّى بودن پیمان زناشوئى است.
2. همه جا معمول است که زن با خود جهیزیّه اى به خانه شوهر مى برد و غالباً در تهیّه این جهیزیّه گرفتار مشکلات مى شوند، «مهریّه نقدى» کمکى است از سوى شوهر براى تهیّه جهیزیّه و نشانه اى است از وفادارى و قبول مسؤولیّت نسبت به زندگى آینده.
3.مهریّه مى تواند تا حدّى خسارت اقتصادى زن را در صورت جدائى جبران کند، زیرا مى دانیم زنانى که از شوهر خود طلاق مى گیرند شانس کمترى براى ازدواج دارند تا مردان آنها.
4.مهریّه غیر نقدى عامل بازدارنده اى است در برابر طلاق، و شاید به همین دلیل شارع مقدّس اسلام به هیچوجه حدّ و مرزى براى آن تعیین نکرده و نوع خاصّى قائل نشده، از امورى که تنها جنبه معنوى دارد مانند «تعلیم قرآن» گرفته، تا مهریّه هاى فراوان مادّى را شامل مى شود، چرا که شرایط مختلفند و اشخاص متفاوتند.
در عین حال توصیه مؤکّد براى سبک کردن مهریّه نموده است چنانکه على(علیه السلام)مى فرماید: « لا تُغالُوا بِمُهُورِ النِّساءِ فَتَکُونَ عَداوَةً.»[1]؛مهریّه هاى زنان را گران و سنگین نکنید، چرا که سبب عداوت و کینه توزى مى شود.
مرحوم صدوق در روایت مرسله اى از معصومین(علیهم السلام) چنین نقل مى کند: «مِنْ بَرَکَةِ الْمَرأةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُومِها کَثْرَةُ مَهْرِها.»[2]؛ از برکات زن این است که مهرش کم باشد و از شوم و نامیمونى او، فزونى مهر او است.
زیادى مهر در عصر ما عمدتاً از سه عامل سرچشمه مى گیرد:
1.گاه از چشم و همچشمى ها و مسابقه در این گونه مسائل است که افرادى از این طریق مى خواهند به پندار خویش شخصیّت والاترى براى خود یا فرزندان خویش کسب نمایند.
2. گاه از غلبه روح مادّیگرى و ارزشهاى مادّى است که اساساً تمام تلاشهاى گروهى براى رسیدن به آن است، و از آنجا که مهر فزونتر در کوتاه مدّت یا درازمدّت درآمد بیشترى را همراه دارد آن را ترجیح مى دهند.
3.و بالاخره گاهى از عدم اعتماد متقابل میان دو همسر یا خانواده هاى آنها سرچشمه مى گیرد، زیرا از این بیم دارند که زندگانى مشترک آن دو، دوام پیدا نکند، و مى خواهند این مهریّه سنگین مانعى بر سر راه جدائى گردد، و یا در فرض جدائى کمکى به زن در مشکلات ناشى از آن نماید.
مسلّماً اگر سه عامل فوق از بین برود، چشم و همچشمى ها و رقابتها در میان نباشد، و نخواهند بهوسیله ازدواج تجارت کنند، و به زندگى مشترک آینده در سایه ایمان و تقوا امیدوار باشند، دلیلى ندارد که به دنبال این گونه مهرهاى کمرشکن بروند.
مهر «بانوى اسلام»
اکنون به سراغ «خانواده نمونه» برویم تا از آن الگو بگیریم و در پرتو هدایتش راه و رسم زندگى توأم با خوشبختى را پیدا کنیم، و مهریّه اسلامى را از غیر اسلامى بشناسیم.
در حدیث آمده است که تمام مهریّه بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام)و هزینه هاى جهیزیّه و عطریات او از پول زرهى تأمین شد که على(علیه السلام) براى جنگ خریده بود.
پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «زره خود را بفروش، على(علیه السلام) مى گوید زره را فروختم و پول آن را در دامان مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله) ریختم، بى آن که از من سؤال کند چه مقدار است، و یا من خبر دهم، دست کرد و مشتى از آن را گرفت و به بلال داد فرمود: با این براى فاطمه عطر و بوى خوش بخر. باز دست کرد و یک مشت دیگر به جمعى از اصحاب داد و فرمود براى فاطمه آنچه نیاز دارد، از لباس و اثاث البیت بخرید.»[3]
در حدیث دیگرى آمده است که صداق و مهریّه فاطمه(علیها السلام)زرهى از آهن بود...[4]
ولى در حدیثى آمده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)دخترش فاطمه(علیها السلام) را به هنگام تزویج با على(علیه السلام) به چهارصد و هشتاد درهم مهر نمود. و در حدیثى پانصد درهم آمده است.[5]
در حدیث دیگرى آمده هنگامى که سخن از کمى این مهریّه به میان آمد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) به بانوى اسلام فرمود: من تو را به على تزویج نکردم، بلکه خدا تو را به على تزویج فرموده، و مهر تو را یک پنجم تمام دنیا تا زمانى که آسمان و زمین برپاست، قرار داده است! (وَ جَعَلَ مَهْرَکِ خُمْسَ الدُّنْیا مادامَتِ السَّمواتُ و الاَْرْضُ)[6]
این مهریّه عظیم معنوى و الهى پاداش آن گذشتى است که زهرا(علیها السلام) از خود نشان داد، حتّى در حدیثى که در «مصباح الانوار» آمده است مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به على(علیه السلام)فرمود: «اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ زَوَّجَکَ فاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَداقَهَا الاَْرْضَ فَمَنْ مَشى عَلَیْها مُبْغِضاً لَکَ مَشى عَلَیْها حَراماً»[7]؛ خداوند فاطمه را به همسرى تو درآورد، و مهر او را تمام زمین قرار داد، کسى که بر روى آن راه رود در حالى که دشمن تو باشد، قدم به حرام برداشته است (و استفاده از زمین و آنچه بر آن است حرامش باد) !
معمولا کسان داماد نسبت به اموال خانواده عروس کنجکاو و حسّاسند، همچنین کسان عروس نسبت به ثروت داماد، و لذا غالباً به جاى تحقیق در ارزشهاى معنوى و کمالات انسانى و فضائل اخلاقى طرفین، جستجو از ثروتهاى موجود یا بالقوّه یکدیگر مى کنند، و آن را به رخ هم مى کشند.
از پست و مقام هاى بستگان عروس و داماد سخن مى گویند که پدرش چه کاره است و پسر عمویش چه کاره، و پسر پسر عمویش یا نوه دائى اش چه پست و مقامى دارد!
ولى در حدیث مى خوانیم هنگامى که على(علیه السلام) به محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى خواستگارى فاطمه(علیها السلام) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: چه چیز صداق و مهریّه قرار خواهى داد؟
عرض کرد: شمشیر و اسب و زره و شترى را که با آن آبیارى مى کنم (یعنى تمام هستى مادّى ام).
فرمود: اینجا بود که على(علیه السلام)رفت و زره را فروخت و پول آن را در دامان پیامبر(صلى الله علیه وآله)ریخت...
در حدیث آمده است که تمام مهریّه بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام)و هزینه هاى جهیزیّه و عطریات او از پول زرهى تأمین شد که على(علیه السلام) براى جنگ خریده بود.
پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «زره خود را بفروش، على(علیه السلام) مى گوید زره را فروختم و پول آن را در دامان مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله) ریختم، بى آن که از من سؤال کند چه مقدار است، و یا من خبر دهم، دست کرد و مشتى از آن را گرفت و به بلال داد فرمود: با این براى فاطمه عطر و بوى خوش بخر. باز دست کرد و یک مشت دیگر به جمعى از اصحاب داد و فرمود براى فاطمه آنچه نیاز دارد، از لباس و اثاث البیت بخرید.»[3]
در حدیث دیگرى آمده است که صداق و مهریّه فاطمه(علیها السلام)زرهى از آهن بود...[4]
ولى در حدیثى آمده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)دخترش فاطمه(علیها السلام) را به هنگام تزویج با على(علیه السلام) به چهارصد و هشتاد درهم مهر نمود. و در حدیثى پانصد درهم آمده است.[5]
در حدیث دیگرى آمده هنگامى که سخن از کمى این مهریّه به میان آمد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) به بانوى اسلام فرمود: من تو را به على تزویج نکردم، بلکه خدا تو را به على تزویج فرموده، و مهر تو را یک پنجم تمام دنیا تا زمانى که آسمان و زمین برپاست، قرار داده است! (وَ جَعَلَ مَهْرَکِ خُمْسَ الدُّنْیا مادامَتِ السَّمواتُ و الاَْرْضُ)[6]
این مهریّه عظیم معنوى و الهى پاداش آن گذشتى است که زهرا(علیها السلام) از خود نشان داد، حتّى در حدیثى که در «مصباح الانوار» آمده است مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به على(علیه السلام)فرمود: «اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ زَوَّجَکَ فاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَداقَهَا الاَْرْضَ فَمَنْ مَشى عَلَیْها مُبْغِضاً لَکَ مَشى عَلَیْها حَراماً»[7]؛ خداوند فاطمه را به همسرى تو درآورد، و مهر او را تمام زمین قرار داد، کسى که بر روى آن راه رود در حالى که دشمن تو باشد، قدم به حرام برداشته است (و استفاده از زمین و آنچه بر آن است حرامش باد) !
معمولا کسان داماد نسبت به اموال خانواده عروس کنجکاو و حسّاسند، همچنین کسان عروس نسبت به ثروت داماد، و لذا غالباً به جاى تحقیق در ارزشهاى معنوى و کمالات انسانى و فضائل اخلاقى طرفین، جستجو از ثروتهاى موجود یا بالقوّه یکدیگر مى کنند، و آن را به رخ هم مى کشند.
از پست و مقام هاى بستگان عروس و داماد سخن مى گویند که پدرش چه کاره است و پسر عمویش چه کاره، و پسر پسر عمویش یا نوه دائى اش چه پست و مقامى دارد!
ولى در حدیث مى خوانیم هنگامى که على(علیه السلام) به محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى خواستگارى فاطمه(علیها السلام) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: چه چیز صداق و مهریّه قرار خواهى داد؟
عرض کرد: شمشیر و اسب و زره و شترى را که با آن آبیارى مى کنم (یعنى تمام هستى مادّى ام).
فرمود: اینجا بود که على(علیه السلام)رفت و زره را فروخت و پول آن را در دامان پیامبر(صلى الله علیه وآله)ریخت...
پاورقی:
[1] . وسائل الشّیعه، جلد 15، صفحه 11، حدیث 12.
[2] . همان ، صفحه 10، حدیث 8.
[3] . بحارالانوار، جلد 43، صفحه 94.
[4] . همان ، صفحه 104.
[5] . همان ، صفحه 122.
[6] . همان، صفحه 144.
[7] .همان، صفحه 145.
منبع: کتاب «شیوه همسری در خانواده نمونه»
نویسنده: حضرت آیت الله مکارم شیرازی
نویسنده: حضرت آیت الله مکارم شیرازی
بیشتر بخوانید:
مَهرُ السُّنّه (مهر محمّدى)
مفهوم و فلسفه مهریه
"مهریه" نگرشهای عاقلانه و یا برداشتهای عامیانه