با وجود قناعت، بسیاری از مشکلات که در زندگی امروزی وجود دارد بر طرف میشود.
چکیده : قناعت یک صفت اخلاقی است که همانند گنج ارزشمند است و به زندگی فرد، زیبایی میبخشد و نبود آن سبب حرص و طمع میشود و در نتیجه، زندگی دچار اختلال میشود. با قناعت، زندگی خود را زیبا بسازید.
تعداد کلمات 1198 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1198 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
سجاد رستمی چورتی
مقدمه
قناعت بهعنوان اصلی مهم در پایداری زندگی افراد محسوب میشود؛ چرا که بهعنوان مانعی محکم در برابر زیادی خواهیهای افراد قرار دارد تا به آنچه که خداوند به انسان داده است رضایت قلبی داشته باشد، هرچند متاسفانه عمل به این اصل بسیار کمرنگ شده است و رنگ باخته است.
با وجود قناعت، بسیاری از مشکلات که در زندگی امروزی وجود دارد بر طرف میشود.
چشم و هم چشمی عامل از بین رفتن قناعت؛
با نگاهی به زندگی افراد میتوان به راحتی به این نکته پی برد که چشم و همچشمی نیز بهعنوان اصلی مهم در مقابل قناعت ایستاده و موجب برهم زدن توازن در زندگی مشترک افراد شده است.
این صفت ناپسند(چشم و هم چشمی) هر کجا باشد سبب نابودی قناعت میشود.
با وجود قناعت، بسیاری از مشکلات که در زندگی امروزی وجود دارد بر طرف میشود.
چشم و هم چشمی عامل از بین رفتن قناعت؛
با نگاهی به زندگی افراد میتوان به راحتی به این نکته پی برد که چشم و همچشمی نیز بهعنوان اصلی مهم در مقابل قناعت ایستاده و موجب برهم زدن توازن در زندگی مشترک افراد شده است.
این صفت ناپسند(چشم و هم چشمی) هر کجا باشد سبب نابودی قناعت میشود.
قناعت در فرهنگ معین و دهخدا
قناعت در لغت به معنای خرسندی، رضا به قسمت، بسنده کردن، بسنده کاری، راضی شدن به اندک چیز، خرسند گردیدن به قسمت خود، آسان قرار گرفتن در مآکل و مشارب و ملابس و غیر آن و راضی شدن بدانچه سد خلل کند از هر جنس که اتفاق افتد گفتهاند[1]
فرهنگشناس قرآنی راغب اصفهانی مینویسد: قناعت در لغت به معنای اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز است.[2]
فرهنگشناس قرآنی راغب اصفهانی مینویسد: قناعت در لغت به معنای اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز است.[2]
قانع بودن یعنی چه؟
قانع بودن به این معنا است که هر آنچه که خداوند در اختیار بنده خود قرار داده، رضایت قلبی داشته باشد و این یکی از دلخوشیهای خانوادههایی است که سبک زندگی علوی و فاطمی را انتخاب کردهاند و توام با آرامش قلبی زندگی میکنند.
در بین خانواده ای که قناعت باشد، بسیاری از کمی ها و کاستی ها به چشم نمیآید و زندگی همراه با عشق و محبت میشود و با وجود قناعت، آرامش در زندگی آنها موج خواهد زد.
در زندگی فردی هم همین گونه است اگر فرد به داشته های خودش راضی باشد و آنچه مقدر او است را قبول داشته باشد، حس دنیا طلبی از بین میرودو اگر دستت توی جیب خودت باشد، اگر به جای اینکه چشمت دنبال دست مردم باشد، اگر کمتر خرج کنی، اگر نخواهی که به کسی رو بندازید، میتوانی سرت را بالا بگیری و بگویی که من محتاج هیچ کسی نیستم جز خدا. میتوانی همیشه سربلند باشی.
در بین خانواده ای که قناعت باشد، بسیاری از کمی ها و کاستی ها به چشم نمیآید و زندگی همراه با عشق و محبت میشود و با وجود قناعت، آرامش در زندگی آنها موج خواهد زد.
در زندگی فردی هم همین گونه است اگر فرد به داشته های خودش راضی باشد و آنچه مقدر او است را قبول داشته باشد، حس دنیا طلبی از بین میرودو اگر دستت توی جیب خودت باشد، اگر به جای اینکه چشمت دنبال دست مردم باشد، اگر کمتر خرج کنی، اگر نخواهی که به کسی رو بندازید، میتوانی سرت را بالا بگیری و بگویی که من محتاج هیچ کسی نیستم جز خدا. میتوانی همیشه سربلند باشی.
قناعت
قناعت از آن چیزهاست که در بکار بردنش اصلا و ابدا نباید قناعت کرد. مثل گنجی میماند که تمامی ندارد. هر چه بیشتر قناعت کنی گنجت بیشتر میشود و اگر درویش هم باشی، پادشاه خواهی بود.
قناعت کن ای نفس بر اندکی که سلطان و درویش بینی یکی [3]
بی نیازی و قناعت عین ثروت است. اگر خروار خروار طلا و جواهر داشته باشید و باز محتاج باشید به پول بیشتر و حرص و جوشش را بزنید که همه اش به ارزنی هم نمی ارزد و زندگی خود را نابود میسازید. آدم قانع به جویی هم سیر می شود ولی آدم حریص سیری ندارد. از آنجا که وجود روحیه قناعت پیشگی در بین مردم جامعه، موجب ایجاد آرامش درونی برای مردم و درنتیجه جامعه خواهد شد و جامعه را از شر برخی رذایل اخلاقی در امان خواهد داشت، اگر وجود روحیه قناعت در جامعه، همین یک هنر رسیدن آدمی به آرامش را داشته باشد، در ضرورت دستیابی به آن شکی باقی نمی ماند.جز از او نخواهید و جز به او محتاج نباشید. پس هر آنچه خدا داده است ما را راضی و خوشحال خواهد کرد. قطعا در آنچه خدا به ما داده است حکمتی وجود دارد و به آنچه که به ما نداده هم حکمتی است چون ما انسانها به ظاهر قضیه نگاه میکنیم و شاید چیزهای را دوست داشته باشیم و برای ما سبب شر باشد.
وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ . چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید. [4]
قناعت کن ای نفس بر اندکی که سلطان و درویش بینی یکی [3]
بی نیازی و قناعت عین ثروت است. اگر خروار خروار طلا و جواهر داشته باشید و باز محتاج باشید به پول بیشتر و حرص و جوشش را بزنید که همه اش به ارزنی هم نمی ارزد و زندگی خود را نابود میسازید. آدم قانع به جویی هم سیر می شود ولی آدم حریص سیری ندارد. از آنجا که وجود روحیه قناعت پیشگی در بین مردم جامعه، موجب ایجاد آرامش درونی برای مردم و درنتیجه جامعه خواهد شد و جامعه را از شر برخی رذایل اخلاقی در امان خواهد داشت، اگر وجود روحیه قناعت در جامعه، همین یک هنر رسیدن آدمی به آرامش را داشته باشد، در ضرورت دستیابی به آن شکی باقی نمی ماند.جز از او نخواهید و جز به او محتاج نباشید. پس هر آنچه خدا داده است ما را راضی و خوشحال خواهد کرد. قطعا در آنچه خدا به ما داده است حکمتی وجود دارد و به آنچه که به ما نداده هم حکمتی است چون ما انسانها به ظاهر قضیه نگاه میکنیم و شاید چیزهای را دوست داشته باشیم و برای ما سبب شر باشد.
وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ . چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید. [4]
آثار قناعت
بدون شک قناعت یکی از فضائل اخلاقی است که دارای آثار مادی و معنوی فراوانی بوده و ثمرات و میوه های شیرینی برای صاحب آن به بار می آورد همچون.
1. عزت و سربلندی
بی شک، یکی از چیزهایی که سبب عزت و بزرگی انسان می شود و او را از ذلت و خواری نجات می دهد قناعت است. امیرمومنان علیه السلام فرمود: «لا اعز من قانع»، [5] هیچکس از شخص قانع عزیزتر نیست.
انسان قانع خواسته هایش اندک است و از درخواست بی نیاز است. امام على علیه السلام می فرمایند :« ثَمرَةُ القَناعَةِ ، الإجمالُ فی المُکتَسَبِ و العُزوفُ عنِ الطَّلَبِ»میوه قناعت، میانه روى در کسب و کار است و خویشتن داری از دست دراز کردن سوى مردم[6]
انسان قانع خواسته هایش اندک است و از درخواست بی نیاز است. امام على علیه السلام می فرمایند :« ثَمرَةُ القَناعَةِ ، الإجمالُ فی المُکتَسَبِ و العُزوفُ عنِ الطَّلَبِ»میوه قناعت، میانه روى در کسب و کار است و خویشتن داری از دست دراز کردن سوى مردم[6]
2 . تحصیل شخصیت
زیرا همانطوری که طمع و چشم داشت به دیگران انسان را ذلیل و اسیر کرده و باعث می گردد که مردم با چشم حقارت با طمع کار می نگرند فردی که دارای قناعت طبع و عزت نفس است درنظر همگان عزیز و سربلند و با همت جلوه می کند.
3. زندگى پاکیزه
از امیرمؤمنان على علیه السلام پرسیدند منظور از (حیات طیّبه) در آیه شریفه:« مَن عَمِلَ صالِحا مِن ذَکَرٍ او انثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً »[7] چیست؟ فرمود: « هِیَ القَنَاعَةُ » ؛ حیات طیّبه قناعت است[8]
نگاه امام علی به قناعت
امام علی(علیهالسلام ) قناعت را بهرهمندی از دنیا به اندازه کفایت و رفع نیاز میداند. ایشان در بیان ویژگی انسان قانع میفرماید: کسی که به اندازه کفایت زندگی، از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد در حالی که دنیا پرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است[9].
یادآوری و تذکر به جوانان : آنچه اسلام میگوید آن است که انسان راضی به قسمت خود باشد نه آنکه دست از تلاش و کوشش و فعالیت اقتصادی برکشد. بر هر انسانی است که حرص و آز و طمع را کنار بگذارد، ولی برای تولید، تلاش کند و برای کفاف خویش و انفاق به دیگران فعالیت اقتصادی داشته باشد.
پاورقی
[1] محمد معین، فرهنگ معین (یکجلدی فارسی)، تهران؛ زرین، 1389.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه / علی اکبر دهخدا، تهران: موسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران، 1377 شرح لغت قنع
[2] حسینبنمحمد راغباصفهانی، ناشر: ذوی القربی، زبان عربی، 1383،صفحه 413 ذیل واژه قنع.
[3] بوستان سعدی، باب ششم، قناعت
[4] قرآن، سوره بقره، آیه 216
[5] عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، مترجم، محمدعلی انصاری، ناشر: امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ). صفحه 392
[6] همان ، صفحه 392
[7] قرآن کریم ، سوره نحل، آیه 97
[8] محمد دشتی، نهجالبلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی، 1393، صفحه 508
[9] همان ، صفحه 74
منبع
قرآن کریم ، سوره نحل
قرآن کریم ، سوره بقره
عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، مترجم، محمدعلی انصاری، ناشر: امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )
حسینبنمحمد راغباصفهانی، ناشر: ذوی القربی، زبان عربی، 1383
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه / علی اکبر دهخدا، تهران: موسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران، 1377
محمد دشتی، نهجالبلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی، 1393
بوستان سعدی، باب ششم، قناعت
یادآوری و تذکر به جوانان : آنچه اسلام میگوید آن است که انسان راضی به قسمت خود باشد نه آنکه دست از تلاش و کوشش و فعالیت اقتصادی برکشد. بر هر انسانی است که حرص و آز و طمع را کنار بگذارد، ولی برای تولید، تلاش کند و برای کفاف خویش و انفاق به دیگران فعالیت اقتصادی داشته باشد.
پاورقی
[1] محمد معین، فرهنگ معین (یکجلدی فارسی)، تهران؛ زرین، 1389.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه / علی اکبر دهخدا، تهران: موسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران، 1377 شرح لغت قنع
[2] حسینبنمحمد راغباصفهانی، ناشر: ذوی القربی، زبان عربی، 1383،صفحه 413 ذیل واژه قنع.
[3] بوستان سعدی، باب ششم، قناعت
[4] قرآن، سوره بقره، آیه 216
[5] عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، مترجم، محمدعلی انصاری، ناشر: امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ). صفحه 392
[6] همان ، صفحه 392
[7] قرآن کریم ، سوره نحل، آیه 97
[8] محمد دشتی، نهجالبلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی، 1393، صفحه 508
[9] همان ، صفحه 74
منبع
قرآن کریم ، سوره نحل
قرآن کریم ، سوره بقره
عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، مترجم، محمدعلی انصاری، ناشر: امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )
حسینبنمحمد راغباصفهانی، ناشر: ذوی القربی، زبان عربی، 1383
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه / علی اکبر دهخدا، تهران: موسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران، 1377
محمد دشتی، نهجالبلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی، 1393
بوستان سعدی، باب ششم، قناعت
بیشتر بخوانید :
انواع قناعت
قناعت، سبب آرامش در زندگی زناشویی
نقش قناعت در بهره مندی از زندگی
تبیین مفهوم قناعت
نقش قناعت در سلامت روان