مقدمه
انسان موجودی پیچیده و داری ابعاد روانشناختی مختلفی است. روانشناسان معتقدند ابعاد روانشناختی انسان را می توان به بعد شناختی، رفتاری و هیجانی تقسیم بندی کرد. البته در سال های اخیر روانشناسان بعد معنوی را نیز به این سه بعد اضافه نموده اند. ساحت و بعد هیجانی انسان از مهم ترین ابعاد وجودی او محسوب می شود که با توجه به پیچیدگی هایش، هنوز ابهامات فراوانی در مورد کارکرد آن وجود دارد. از سویی ابعاد دیگر وجود انسان از جمله بعد شناختی، تعاملی چند سویه با بعد هیجانی او دارند و در حقیقت می توان گفت که بعد شناختی رقیبی جدی برای بعد هیجانی انسان محسوب می شود. چرا که در برخی مواقع بعد شناختی در صدد نفی بعد هیجانی و در مواردی دیگر بعد هیجانی در تلاش برای کنار زدن و نادیده گرفتن بعد هیجانی بر می آید. سؤالی که معمولاً در بحث هیجانات مطرح می شود این است که آیا میان بعد هیجانی زنان و مردان تفاوت چشمگیری وجود دارد؟ و یا اینکه آیا جنسیت تأثیری بر ماهیت و کارکرد هیجانات دارد یا خیر؟
هیجان چیست؟
واکنش کلی و کوتاه به یک واقعیت غیرمنتظره همراه با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند هیجان نامیده میشود. هیجان ترجمه لغت انگلیسی Emotion که از نظر ریشه لغت عاملی که ارگانیسم را به حرکت در میآورد، مثلا خشم، ترس، دوست داشتن.
در روانشناسی هیجانها جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند. زیرا ریشه بسیاری از اختلالهای روانی را تشکیل میدهند. حتی سلامتی انسان را تضمین میکنند. مثلا ترس باعث فرار از خطر و خبط جان میشود. تلاشهای گسترده توسط فلاسفه، فیزیولوژیستها و روانشناسان برای بررسی هیجانها به عمل آمده، اما شیوه عمل آنها هنوز به صورت فرضیه باقی مانده است. مطالعات مختلف نشان داد که در ظهور و تکوین جلوههای هیجان، فرهنگ هم نقش بسزایی دارد[1].
کمپوس[2] می گوید هیجان را می توان به عنوان احساس یا تأثیری تعریف کرد که وقتی رخ می دهد فرد در حالت یا فعل و انفعالی قرار دارد که برای او مهم است، به ویژه از نظر خوشی[3].
در روانشناسی هیجانها جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند. زیرا ریشه بسیاری از اختلالهای روانی را تشکیل میدهند. حتی سلامتی انسان را تضمین میکنند. مثلا ترس باعث فرار از خطر و خبط جان میشود. تلاشهای گسترده توسط فلاسفه، فیزیولوژیستها و روانشناسان برای بررسی هیجانها به عمل آمده، اما شیوه عمل آنها هنوز به صورت فرضیه باقی مانده است. مطالعات مختلف نشان داد که در ظهور و تکوین جلوههای هیجان، فرهنگ هم نقش بسزایی دارد[1].
کمپوس[2] می گوید هیجان را می توان به عنوان احساس یا تأثیری تعریف کرد که وقتی رخ می دهد فرد در حالت یا فعل و انفعالی قرار دارد که برای او مهم است، به ویژه از نظر خوشی[3].
انواع هیجان ها
در تقسیم بندی و عنوان بندی هیجان ها میان دانشمندان علوم انسانی نظر واحدی وجود ندارد و هر کدام از آن ها هیجانات را به شیوه ی خاص خود طبقه بندی می کنند.
نگ، برادلی و کانیرت، تمامی انواع هیجان را در دو مقوله تقسیم بندی کردند: دسته اول، هیجانهایی که با رفتارهای روی آوردی، دلبستگی و تمایل همراه است؛ دسته دوم، شامل هیجان هایی است که در قالب رفتارهای اجتنابی، کنار کشیدن و فرار ظاهر میشوند. از این دیدگاه هیجان نوعی «آمادگی برای عمل» است و لذا می توان آن را در قالب هیجانهای مثبت (خوشایند) مانند شادی و نیرومندی وهیجان های منفی (ناخوشایند) مانند غم، خشم و... طبقه بندی کرد. آنها هم چنین حالت برانگیختگی و جاذب بودن را از جنبه خوشایندی ناخوشایندی هیجانها قابل تفکیک میدانند و معتقدند هیجانهای مثبت و منفی هر دو می توانند دروسط محورهای بر انگیختگی و جاذبه بودن مشاهده شوند[4].
در مجموع می توان 4 هیجان اصلی را به عنوان هیجانات اولیه ذکر کرد که تقریباً تمام هیجانات از این 4 هیجان ناشی می شوند: ترس، خشم، غم، شادی.
نگ، برادلی و کانیرت، تمامی انواع هیجان را در دو مقوله تقسیم بندی کردند: دسته اول، هیجانهایی که با رفتارهای روی آوردی، دلبستگی و تمایل همراه است؛ دسته دوم، شامل هیجان هایی است که در قالب رفتارهای اجتنابی، کنار کشیدن و فرار ظاهر میشوند. از این دیدگاه هیجان نوعی «آمادگی برای عمل» است و لذا می توان آن را در قالب هیجانهای مثبت (خوشایند) مانند شادی و نیرومندی وهیجان های منفی (ناخوشایند) مانند غم، خشم و... طبقه بندی کرد. آنها هم چنین حالت برانگیختگی و جاذب بودن را از جنبه خوشایندی ناخوشایندی هیجانها قابل تفکیک میدانند و معتقدند هیجانهای مثبت و منفی هر دو می توانند دروسط محورهای بر انگیختگی و جاذبه بودن مشاهده شوند[4].
در مجموع می توان 4 هیجان اصلی را به عنوان هیجانات اولیه ذکر کرد که تقریباً تمام هیجانات از این 4 هیجان ناشی می شوند: ترس، خشم، غم، شادی.
جنسیت و تفاوت های هیجانی
یک دیدگاه رایج وجود دارد که بر اساس آن زنان را هیجانی تر از مردان معرفی می کند. هر چند مطمئناً زنان خصوصاً در مکالمات و حرف زدن هایشان، بیش از مردان "هیجانی" هستند، اما هر دو جنس مرد و زن عکس العمل های هیجانی مشخصی را به محرک ها و موقعیت های مختلف از خود نشان می دهند. نکته جالب در مورد هیجانات مرد و زن این است که هر کدام از آن ها هیجانات را به اشکال و دلایل متفاوتی تجربه خواهند کرد. از آنجا که زن و مرد واکنش های هیجانی متفاوتی دارند در ادامه به مهمترین تفاوت های مرد و زن در بعد هیجانی اشاره می کنیم.
تفکر رایجی وجود دارد که بر اساس آن مردان نباید هیجانات خود را ابراز کنند، مثلاً می گویند مرد واقعی هرگز گریه نمی کند. اما حقیقت مطلب این است که مردان نیز هیجانات خود را ابراز می کنند. یکی از تفاوت های هیجانی مرد و زن این است که مردان هیجانات خود را برای افراد کمتری ابراز می کنند و معمولاً این کار را در برابر نزدیک ترین و عزیزترین افراد زندگی شان انجام می دهند.
از سوی دیگر مردان در مقایسه با زنان هیجانات خود را با شدت کمتری ابراز می کنند. همچنین مردها نسبت به زن ها کنترل بیشتری بر روی هیجانات خود دارند.
منشأ عمده تفاوت های زن و مرد در بعد هیجانی، تفاوت های فیزیولوژیکی آن هاست. مثلاً گروهی از نورون ها (سلول های عصبی) در مغز مردها و زن ها که وظیفه پردازش تجربیات هیجانیِ ترس و خشم را بر عهده دارند، دقیقاً شبیه یکدیگر است اما این نورون ها در مردان و زنان به نواحی متفاوتی از مغز آن ها متصل می شوند.
بیشتر مردان، هیجاناتی مانند خشم و ناامیدی را بسیار بیشتر از هیجاناتی مانند افسردگی، ابراز می کنند. این بدین خاطر است که بیشتر افراد این هیجانات را مردانه می دانند. پس از نظر اجتماعی ابراز این هیجانات توسط مردان مورد قبول واقع شده و در برخی موارد تحسین نیز می شود[5].
یکی دیگر از تفاوت های هیجانی مردان و زنان، قدرت درک آن ها نسبت به هیجانات طرف مقابل است که اصطلاحاً هوش هیجانی نامیده می شود. شدت هیجانات و عواطف در زنان سبب می شود که آنان بهتر و سریع تر بتوانند تغییرات احساسی و هیجانی دیگران را حس نمایند و آسان تر افکار و احساسات خود را با دیگران سازگار و از آن ها مراقبت کنند[6].
تفکر رایجی وجود دارد که بر اساس آن مردان نباید هیجانات خود را ابراز کنند، مثلاً می گویند مرد واقعی هرگز گریه نمی کند. اما حقیقت مطلب این است که مردان نیز هیجانات خود را ابراز می کنند. یکی از تفاوت های هیجانی مرد و زن این است که مردان هیجانات خود را برای افراد کمتری ابراز می کنند و معمولاً این کار را در برابر نزدیک ترین و عزیزترین افراد زندگی شان انجام می دهند.
از سوی دیگر مردان در مقایسه با زنان هیجانات خود را با شدت کمتری ابراز می کنند. همچنین مردها نسبت به زن ها کنترل بیشتری بر روی هیجانات خود دارند.
منشأ عمده تفاوت های زن و مرد در بعد هیجانی، تفاوت های فیزیولوژیکی آن هاست. مثلاً گروهی از نورون ها (سلول های عصبی) در مغز مردها و زن ها که وظیفه پردازش تجربیات هیجانیِ ترس و خشم را بر عهده دارند، دقیقاً شبیه یکدیگر است اما این نورون ها در مردان و زنان به نواحی متفاوتی از مغز آن ها متصل می شوند.
بیشتر مردان، هیجاناتی مانند خشم و ناامیدی را بسیار بیشتر از هیجاناتی مانند افسردگی، ابراز می کنند. این بدین خاطر است که بیشتر افراد این هیجانات را مردانه می دانند. پس از نظر اجتماعی ابراز این هیجانات توسط مردان مورد قبول واقع شده و در برخی موارد تحسین نیز می شود[5].
یکی دیگر از تفاوت های هیجانی مردان و زنان، قدرت درک آن ها نسبت به هیجانات طرف مقابل است که اصطلاحاً هوش هیجانی نامیده می شود. شدت هیجانات و عواطف در زنان سبب می شود که آنان بهتر و سریع تر بتوانند تغییرات احساسی و هیجانی دیگران را حس نمایند و آسان تر افکار و احساسات خود را با دیگران سازگار و از آن ها مراقبت کنند[6].
[1] کارل هافمن، مارک ورنوری، جودیت ورنوری. روانشناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد) ج. ۲٫ ترجمه مهران منصوری و همکاران. ارسباران، ۱۳۸۱، ص 203.
[2] campos
[3] Campos, J.J. (2004), Unpublished review of J.W.Santrock, s life span development, 10thed, New York: McGraw –Hill, P100.
[4] حسین کاویانی و همکاران، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) در کاهش افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب: پیگیری 60 روزه، تازه های علوم شناختی : بهار 1384 , دوره 7 , شماره 1 (مسلسل 25) ; از صفحه 49 تا صفحه 59.
[5] Margrit Bradley, Emotions Differences Between Men and Women, Miscellaneous (Sep, 2016), site: healthguidance.
[6] سیمون، بارون کوهن (1384)، زن چیست؟ مرد کیست؟ تفاوت اساسی زن و مرد، ترجمه گیسو ناصری، تهران: نشر پل، ص 64.