خانواده آرمانى از منظر امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)

یکی از ابتدایی ترین نیازهای انسان، نیاز به حمایت است که در بستر خانواده شکل می گیرد. از همین روی سخن از خانواده، سخنی است که مرتبط با نیازهای انسان است. در این نوشتار برآنیم به بیان راهکارهای راهکارهاى تحقق خانواده آرمانى از منظر امام سجاد (علیه السلام) بپردازیم. با ما همراه باشید.
پنجشنبه، 14 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خانواده آرمانى از منظر امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)
تقوا یکی از مولفه های شکل دهنده به خانواده آرمانی است. 
 

راهکارهاى تحقق خانواده آرمانى

امام سجاد (علیه السلام)  براى تحقق و استحکام خانواده مطلوب، راهکارهایى هماهنگ و هم جهت با مبانى توحیدى بیان کرده اند که به برخى از آنها اشاره مى کنیم:

1. تقویت ایمان

به طور کلى، ایمان، باورها و ارزش هاى مذهبى، از دو راه مهم بر ثبات و استحکام خانواده و تحقق خانواده مطلوب تأثیر مى گذارد:
 
معنا بخشیدن به زندگى و ایجاد حس رضایت
 راه نخست، معنابخشى به زندگى و ایجاد حس رضایت در افراد و امیدوار ساختن آنان به آینده است که نتیجه آن، افزایش سازگارى افراد با ناملایمات و دشوارى هاى زندگى است. از آثار ایمان به خدا، تسلیم و رضا به مقدرات الهى است.

فرد باید باور داشته باشد که همه رویدادهاى جهان، منوط به اذن خداوند و توانى است که او به اسباب و علل افاضه مى کند. افزون بر این، خداوند نه تنها به مصالح انسان آگاه تر است، بلکه بیش از آنها برایشان خیرخواه و سعادت طلب است. بنابراین، همه حوادث در جهت خیر و صلاح انسان ها روى مى دهد. تسلیم و رضا به حوادث جهان که براساس خواست خداست، براى انسانى که هم به امور ماوراى طبیعت باور دارد و هم به خداوند تعلق عاطفى دارد، امرى مطلوب خواهد بود، اما اگر تسلیم رضاى الهى نشود، وضعیت مشکل تر مى شود.

سیره امام سجاد (علیه السلام)  در زندگى به گونه اى است که نشان از رضامندى آن حضرت از خداوند در همه زمینه هاست. امام باقر علیه السلام فرمودند: «سخت مریض شدم. پدرم به من گفت: چه میل دارى؟ گفتم: مایلم آنچه خدا برایم خواسته بر خلاف آن درخواستى نداشته باشم. فرمود: احسنت! شبیه ابراهیم خلیل شده اى؛ چنان که جبرئیل به او گفت: حاجتى دارى؟ گفت: در مقابل خدا اظهارنظرى ندارم. او کافى است و او بهترین پشتیبان من است.» (مجلسى، 1364، ج 46، ص 67)
 
تقویت اخلاق و کنترل درونى
 راه دوم تقویت و تحکیم مبناى اخلاقى فرد است که از نتایج آن، ایجاد یک عامل کنترل درونى است که از توسل شخص به اقدامات ظالمانه و خشونت در روابط خانوادگى جلوگیرى مى کند.

با توجه به اینکه بسیارى از نزاع هاى خانوادگى و خشونت ها در رذایل اخلاقى افراد ریشه دارد، مى توان این ادعا را مطرح کرد که آراسته بودن زن و شوهر به فضایل اخلاقى، یکى ازمهم ترین عوامل ثبات وتحکیم خانواده است.

واضح است که اگر زوجین از ویژگى هاى اخلاقى ارزشمندى مانند صداقت، وفادارى، اعتماد، خیرخواهى و انصاف برخوردار بوده، از امورى مانند خودخواهى، خودمحورى، تحقیر دیگران، توهین به آنها، حسادت، کینه توزى و دورویى مبرا باشند، بسیارى از تنش ها، بدرفتارى ها، خشونت ها و اختلافات ویرانگر، از ساحت زندگى خانوادگى رخت برخواهد بست؛ زیرا پاى بندى به اصول اخلاقى، نیرومندترین عامل کنترل درونى افراد است. از این رو، اسلام از میان معیارهاى متعدد گزینش همسر، به گونه اى کم نظیر بر تربیت اخلاقى فرد تأکید کرده است. (بستان، 1385، ص 219)

ابوحمزه ثمالى گوید: امام باقر علیه السلام فرمودند: پدرم على بن الحسین (علیهماالسلام) مى فرمود: چهار چیز است که در هر کس باشد، ایمانش کامل است و گناهانش پاک مى گردد و خدا را دیدار کند، در حالى که از وى خشنود و خرسند باشد: هر کس که با خانواده خویش به خوش خلقى رفتار کند. (مفید، 1413ق، ص 229)

این روایت، از وجود رابطه کلى بین رفتار اخلاقى (حسن خلق) و ایمان، و تأثیر و تأثر متقابل بین این دو خبر مى دهد؛ زیرا از دیدگاه اسلام، کارى از نظر اخلاقى ارزشمند است که به وسیله نیت با خدا مرتبط شود. چنین نیتى که رابطه با خدا را تحقق بخشد، از کسانى صادر مى شود که به خدا ایمان داشته باشند. متقابلاً، انجام کار اخلاقى نیز موجب ازدیاد ایمان خواهد شد؛ چنان که کار زشت نیز سلب ایمان را به دنبال مى آورد.
 

2.فرزندآورى

بسیارى از مطالعات و تجربه هاى عینى نشان مى دهند که تولید فرزند، به عنوان بارزترین محصول پیوند زناشویى، در تحکیم و تثبیت خانواده نقش ممتازى ایفا مى کند، و در مقابل، عقیم بودن و ناکامى در تولید فرزند، به ویژه در صورت اشتیاق وافر دو زوج و وجود حساسیت هاى محیطى مشوق، در بسیارى از موارد، فروغ مهر و صفا را در روابط زناشویى ضعیف و پیوندهاى متقابل را سست مى گرداند.

فرزندخواهى، به شدت متأثر از اوضاع اقتصادى و فرهنگى است، تا آنجا که در برخى جوامع، نازایى زن دلیل کافى براى طلاق وى قلمداد مى شود. در مقابل، در جوامع غربى با شمار زیادى از زوج هایى روبه رو مى شویم که فرزند را مانع پیشرفت فردى یا دستیابى به عشق و دیگر آرزوهاى شخصى مى انگارند. (بستان، 1390، ص 204)

اگرچه خوددارى از داشتن فرزند، گرایشى است که با تأثیرپذیرى از فرهنگ غربى به وجود آمده است، با توجه به آموزه هاى دینى، به طور قطع فرزندان مى توانند تأثیرات مثبت و سازنده اى در زندگى والدین داشته باشند و بعد از والدین، مهم ترین رکن خانواده شمرده مى شوند.

امام سجاد (علیه السلام)  با بیان کارکردهاى مثبت فرزندآورى، کوشیده است فرزندان را به جاى آنکه عاملى براى سرخوردگى و نارضایتى والدین باشند، به عاملى براى افزایش رضایت خاطر آنان، و در نتیجه، تحکیم پیوند زناشویى تبدیل کند:

الف) یادآورى ارزش ها و منافع دنیوى فرزندان براى والدین؛ مانند اینکه فرزندان موجب انس پدر و مادر و خارج شدن آنها از تنهایى اند و فرزندان یار و یاور پدر و مادر و یادگارهاى آنان پس از مرگ ایشان خواهند بود. (کفعمى، 1405ق، ص 164)

ب) تأکید بسیار بر منافع اخروى فرزندان؛ مانند اینکه براى والدین، در نتیجه کارهاى نیک فرزند، پاداشى منظور مى گردد. (شیروانى، 1386، دعاى 25)

ادامه دارد...

منبع: سایت معرفت


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.