عبدالله احمدیه پاک نهاد
شناسنامه | |
1265 ه.ش | تولد |
4 مرداد سال 1338 ه.ش | درگذشت |
- | علت درگذشت |
مقبره امامزاده عبدالله شهر ری | آرامگاه |
ایرانی | ملیت |
اسلام | دین |
شیعه | مذهب |
- | دیگر نام ها |
پزشک | تحصیلات |
دارالفنون | دانشگاه |
طب سنتی، پزشکی، تدریس، ترجمه | زمینه فعالیت |
- | سبک |
از سال 1333 ه.ق | سال های فعالیت |
- | آثار مهم |
تقدیرنامههایی از مجامع پزشکی دنیا | جایزه ها |
- | وبگاه رسمی |
- | همسر |
هوشنگ، آذر، اسفندیار، سیروس، منیژه | فرزندان |
پدر: میرزا محمد حسن بیک بن دار | والدین |
زندگی نامه
تولد
«عبدالله خان احمدیه پاک نهاد» در سال ۱۲۶۵ ه.ش در شهر آمل به دنیا آمد. پدر عبدالله خان احمدیه پاک نهاد میرزا محمد حسن بیک بن دار از سران و محترمین طایفه بن دار ، یکی از طوایف دلارستاق، تیراندازی دلاور و سربازی عارف و فروتن بود. در شرح حال دکتر عبداله خان احمدیه می نویسند که ایشان نام خانوادگی خود را که بن دار بوده است به خاطر کار در بیمارستان نظامی از بن دار به احمدیه تبدیل می کند.درگذشت
استاد احمدیه در روز دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۳۸ ه.ش در سن ۷۳ سالگی درگذشت. مراسم تشیع وی روز سهشنبه از منزل شخصی خودش واقع در خیابان حقوقی، شماره ۱۰۳، و بنابه خواهش دوستان از مسیر خیابان پامنار از جلوی مطب خودش از محلی که در آن به مدت ۴۴ سال در آن طبابت میکرد و با استقبال عظیم جمعیت به طرف گورستان امامزاده عبدالله انجام و پیکرش در آنجا به خاک سپرده شد.سمت و فعالیت ها
فعالیت های علمی
تحصیلات و استادان
عبدالله احمدیه پس از تحصیلات مقدماتی در آمل، به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل طب پرداخت. زمان تحصیل عبدالله در دارالفنون، مصادف با حضور اساتید فرانسوی در آنجا بود. عبدالله در سال ۱۳۳۳ ه.ق به دریافت درجه دیپلم دکترا (اخذ دیپلم چهارخانه اصطلاحی که آن زمان به گواهی نامه پزشکی دارالفنون اطلاق می شد) نایل آمد. او در دارالفنون به تدریس تاریخ طبیعی و پارازیتولوژی پرداخت. البته ذیل همین دیپلم اجازه نامه طبابت به فارغ التحصیلان داده می شد. اما چون به موجب نظامنامه اجرای قانون راجع به اجازه طبابت مورخه 22 مرداد 1309 ه.ش اجازه اشتغال به طبابت را که از طرف وزارت معارف صادر می شد می بایست فارغ التحصیلان اخذ نمایند، به همین جهت اجازه اشتغال را عبداله احمدیه در سال 1310 ه.ش از وزارت معارف دریافت کرد و بدین طریق عبداله خان احمدیه با عنوان دکتر عبداله خان احمدیه (بن دار) رسماً دارای مجوز و حق طبابت در مملکت ایران شد. دکتر عبداله خان احمدیه پس از فراغت از تحصیل با سمت طبیب مریضخانه احمدیه یعنی بیمارستانی که به وسیله دکتر امیراعلم تاسیس و در زمان احمد شاه قاجار افتتاح شد، مشغول به کار گشت.فعالیت های پزشکی
وی در بیمارستان احمدیه تهران، که یک بیمارستان نظامی بود مشغول بکار شد. از این رو به خدمت ارتش نیز در آمد و به درجه سرگردی (ماژوری) نایل شد. او نام خانوادگی خود را بمناسبت خدمت در آن بیمارستان، احمدیه انتخاب نمود. در سال 1298 ه.ش به موجب حکمی که از طرف وزارت جنگ به ایشان داده شد و به لحاظ لیاقت و شایستگی به منصب یاوری منصوب می شوند.دکتر احمدیه از اول آبان 1302 ه.ش برحسب پیشنهاد اداره مدرسه طب و تصویب اداره کل معارف با حقوق ماهیانه بیست تومان به سمت معلم تاریخ طبیعی و مدرسه دواسازی منصوب می شود بعلاوه در همین سال جزء هیئت ممتحنه سال ششم دارالفنون نیز بوده است.
احمدیه چندی بعد از ارتش خارج و استاد رشته تاریخ طبیعی و انگل شناسی مدرسه طب گردید. مدتی بعد به ریاست قرنطینه بندر پهلوی منصوب و متعاقب آن پیشنهاد ریاست بهداری استان خراسان به او داده شده ولی او حاضر به قبول آن نشد. وی در سال ۱۳۱۴ ه.ش سفری به بلژیک و فرانسه کرد. او پس از بازگشت به یکباره از تدریس و کار اداری کناره گرفت و تنها آزادانه به طباطت در مطب شخصی خویش پرداخت.
در این اثناء بود که تحولی در افکار احمدیه روی نمود و به سمت طب نوین به کمک طب سنتی روی آورد. او در سال ۱۳۱۴ ه.ش سفری به اروپا نمود و از آن پس تا پایان عمر به طبابت پرداخت. در سال ۱۳۳۷ ه.ش مجمع پزشکی طرفدار طب قدیم که مرکزش در شهر کراچی بود استاد عبدالله احمدیه را به عضویت پذیرفت. از طرف این مجمع، از وی برای شرکت در یک کنگره بزرگ دعوت بعمل آمد، ولی چون او بخاطر بیمارانش حاضر به تعطیل مطب نبود از حضور در این کنگره سرباز زد.
بیمارانش او را بطور خودمانی دکتر عبدالله خان مینامیدند. در کوچه و خیابان مردم با دیدن او به استقبالش میشتافتند و از او اظهار رضایت میکردند. او را بهم نشان میدادند و میگفتند، دکتر عبدالله خان، است. مطب او در یکی از شلوغترین و پر سر و صداترین محلات تهران آن روز قرار داشت و مرکز رفت و آمد روستائیان و مردم عادی کوچه و بازار بود. او با آنکه از خانوادهای ثروتمند به دنیا آمده بود و نیاز مادی چندانی بدرآمد مطب خود نداشت و بیماران متمکن او که از متشخصترین خانوادههای آن دوران بودند بارها و بارها با تضمین و تأمین درآمد هنگفتی او را تشویق به دائر کردن مطب در خیابانهای جدید الاحداث و اعیاننشین شمال شهر مینمودند، هیچگاه از پامنار و طبقه زحمتکش و مردم بینوای آن دست برنداشت. ویزیتهای دکتر احمدیه برای مردم عادی به شکل کامل رایگان بود. وی برای کمک به مردم کوپن رایگان دارو در نظر میگرفت و برای آنها کوپن چای و زغال هدیه میداد. وی همچنین در زمان کوچ لهستانیها به ایران همزمان با جنگ دوم جهانی، دکتر احمدیه داوطلبانه به میان آنها میرفت و بیماران را ویزیت و درمان میکرد.
از جمله فعالیت های دیگر ایشان ارسال خطابه ای برای کنگره پزشکی ایران منعقده در تاریخ 10 تا 18 تیرماه 1324 ه.ش است. این کنگره در مراسم افتتاح مراسم هزاره ابن سینا در همدان با شرکت دانشمندان ایرانی و خارجی و به وسیله انجمن آثار ملی برگزار شده است. از بهمن 1310 ه.ش که وزارت معارف به ایشان اجازه نامه طبابت در مملکت را می دهد، دکتر عبداله احمدیه در خیابان چراغ برق (امیرکبیر کنونی) اول پامنار مطب خود را دایر می کند و در اعلانی که به دو زبان فارسی و فرانسه منتشر می کند افتتاح مطب خود را اعلام می دارد. متن اعلامیه چنین است: "دکتر عبداله خان طبیب جراح کحال صاحب نشان علمی و دیپلم درجه اول دکتری اکسترن انترن و طبیب مریضخانه احمدیه و معلم تاریخ طبیعی طبی در مدرسه مبارکه دارالفنون. "
مرحوم صحت الملک مربی دوران ابتدایی او بود و در دوران دانشجویی ایشان از اساتیدی ایرانی چون دکتر حکیم اعظم و دکتر امیر خان امیراعلم، علی پرتو اعظم، یحیی شمس ملکآرا، محمدحسین لقمانادهم، عباس ادهم و اساتید فرانسوی چون پروفسور گاله، گاشه، مولر و ژرژ بهره جسته بود.
آثار
۱. با طبیعت بر بالین بیمار.۲. درمان روماتیسم، نقرس و سیاتیک. این کتاب شامل پنج بخش است. نخست آشنایی با اصول پزشکی دیرین، بخش دوم درمان بیماریهای روماتیسم، نقرس و سیاتیک به روش ابنسینا، . بخش سوم پژوهش علمی، تطبیق و اثبات عملی روش درمانی ابنسینا، بخش چهارم برداشتهایی از نسخ پزشکان گذشته در زمینه این بیماریها و بخش پنجم توانمندی بالای علمی و خضوع استاد را در علم آموزی نشان میدهد، نمونههایی از مشاهدات بالینی و روشهای درمانی استاد دکتر عبدالله احمدیه است.
۳. راز درمان. در این کتاب به طور اختصار بیماریهای مختلفی که اکثراً جزو معضلات طب جدید محسوب میگردند، با دیدگاه خاص ایشان شرح گردیده است و معمولاً علت، علائم و به طور مفصلتر، درمان مورد بررسی قرار گرفته است.
۴. طبیب خادم طبیعت است.
سخنرانی اول، ۷ دیماه سال ۱۳۲۶ ه.ش در کنفرانس مشترک ایران و روس در محل بیمارستان شوروی در تهران که به ریاست دکتر امیراعلم با موضوع «موارد بهرهگیری از داروهای گیاهی در طبایع گوناگون» برگزار شد
سخنرانی دوم، ۲۴ اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۷ ه.ش ، با موضوع درمان سیفیلیس به روش قدیم
اندیشه / نظرات
شیوه پزشکی دکتر احمدیه استفاده از روشهای جدید پزشکی توام با روشهای طب سنتی ایران بوده است و هر دو روش برای دکتر احمدیه اهمیت و جایگاه خاصی داشته است. وی معتقد بود که پزشک باید سبک جدید و سبک قدیم را بداند و اگر در روش جدید ناامیدی حاصل شد به روش قدیم بپردازد. دکتر احمدیه معتقد بود که بر هر طبیب فرض است که از معالجات پیشینیان و خواص داروهای قدیم و موارد استعمال آنها کاملا آگاهی یابد و در موقع لزوم از خود در آن روش تصرفات و تتبعاتی بنماید. در موارد معضلات پزشکی و بیماریهایی که با روش جدید عاجز از علاج آن بود از روش تشخیص و درمان قدیم که در آن ابداعات و ابتکارات و تغییراتی می داد استفاده می کرد.جوایز و افتخارات
در طول قریب به ۴۴ سال مدت طبابت او که همراه تحقیقات دامنهداری در طب سنتی بود، احمدیه به دریافت تقدیرنامههایی از مجامع پزشکی دنیا ایالات متحده آمریکا، شوروی، پاکستان و آلمان نایل آمد.در نگاه دیگران
اشخاص
یکی از فرزندان دکتر احمدیه در خاطراتش می نویسد: روزی برای این که همانند پزشکان دیگر نظمی در حق ویزیت داده باشیم تابلویی را به دیوار نصب کردیم که میزان حق معاینه در مطب و عیادت در منزل را مشخص می کرد پدر با دیدن آن بسیار ناراحت شد و بر ما فریاد کشید که چرا با این کار مردم را مکلف می سازید؟ من که دکان بقالی باز نکرده ام حرفه طبابت شریف تر از آن است که برای درمان یک بنده خدا شرط و شروط تعیین کنیم.یکی از بیماران دکتر احمدیه که از شخصیت های سرشناس آن زمان بود و در نوجوانی بیمار دکتر احمدیه بوده است می نویسد: مطب او در آن زمان در خیابان چراغ برق نبش پامنار قرار داشت که بیشتر شبیه به یک خانه بود تا به یک مطب. کاسه ای روی میز در بیرون اتاق معاینه و دفتر گذاشته بود هرکس حق ویزیت را به صلاحدید خود در آن کاسه می گذاشت و اگر دکتر به اشخاص بی بضاعت حواله ای می داد وجه آن از همان کاسه برداشته می شد نمی دانم آخر هر روز این کاسه بدهکار می شد یا بستانکار.
منابع:
1. ویکی پدیا
2. دانشگاه تهران
3. ویکی فقه
4. روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران