يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

حسینعلی نکیسا تفرشی مصفا

حسینعلی  نکیسا تفرشی مصفا
درباره‏ى مرحوم حسینعلى نكیسا، آقاى حاتم عسگرى استاد آواز، كه خود یكى از شاگردان ایشان بوده چنین مى‏گوید: «حسینعلى نكیسا، حدود 1258 شمسى در تفرش دیده به جهان گشود، دوران تحصیل ابتایى را كه مكتب بود در آنجا طى كرد. پدر وى ملا رجبعلى، یكى از تعزیه‏خوان‏هاى قدیمى و از صاحب نظران تعزیه در آن دوران بود و حتى گاهى به تهران دعوت مى‏شد و در تكیه دولت تعزیه مى‏خواند و تعزیه‏گردانى مى‏كرد، تعزیه‏گردانى این طور بوده افرادى كه سال‏ها در تعزیه قدرت و سابقه داشتند و چندین مرحله را طى و پشت سر گذاشته بودند آخر سر به مرحله تعزیه‏گردانى مى‏رسیدند و این زمانى بود كه دیگر تمام راز و رمز فنون تعزیه را مى‏دانستند. مرحوم نكیسا، زیر نظر چنین پدرى رشد و نمو كرد و بعد كه صداى خوب پدر را به ارث برده بود از پدر تعلیم گرفت و خود به مسلك تعزیه‏خوانان شهر درآمد. تعزیه‏خوانان بزرگى در شهر وجود داشتند كه هنوز هم هستند و این رسوم قدیم را برپا مى‏دارند، نكیسا میان آنان خواند و خیلى زود گوى سبقت را از همگان ربود. نكیسا، غیر از پدر نزد استادان دیگر شهر خود رفت و قسمت‏هایى از ردیف‏هاى مهجور آوازى را نزد آنان آموخت و به قدرى این معلمین در آموزش سختگیر بودند كه هنگام تعلیم اگر گوشه‏اى را وى خارج مى‏خواند چوب یا مداد لاى انگشت او مى‏گذاشتند و بدینوسیله او را تنبیه مى‏كردند تا حواسش را جمع كند. حسینعلى نكیسا چندى بعد به تهران آمد و چون از صداى بسیار مطلوب و رسایى برخوردار بود، در تهران، با بزرگان موسیقى آن زمان آشنا شد و مسافرت‏هایى با آنان كرد كه حاصلش صفحاتى است با سازهاى ایشان كه ضبط كردند و هم‏اكنون آن صفحات موجود مى‏باشد و به حق هم كه خیلى خوب از عهده برآمده. نكیسا یكى از آن خواننده‏هایى است كه در خوانندگى صاحب سبك است، چرا كه ما مى‏ببینم بعد از وى خیلى‏ها خواستند از او تقلید نمایند و نتوانستند براى اینكه نه صداى نكیسا را داشتند و نه آن استعداد را، من باب مثال قطعه آوازى نكیسا در دستگاه «شور» با تار شادروان حاج على‏اكبرخان شهنازى با شعرى از شاعر بزرگ ایران سعدى كه: «یك روز به شیدایى در زلف تو آویزم» و من به ایشان گفتم «كه استاد چرا یك را یَك گفتى؟ گفتند: «نخیر یك درست است.» این آواز در «شور» را چنان با مهارت اجرا كرده كه یكى از شاهكارهاى آواز در موسیقى ایرانى به شمار مى‏رود كه با هیچ گفتن و تعریفى از عهده‏اش نمى‏توان برآمد زیرا وى پنج مرحله «شوار» را با یك صفحه‏ى سه چهار دقیقه‏اى از عهده‏اش برآمده ولى دیگران با همان تار حاج على‏اكبرخان شهنازى تقلید كرده‏اند و چهار مرحله را خوانده‏اند و با چهار صفحه نتوانسته‏اند آن را اجرا نمایند به طورى كه ارزش آن چهار صفحه‏ى ایشان به اندازه‏ى ارزش آن یك صفحه‏ى وى نمى‏باشد. مرحوم نكیسا، هیچگاه كار دولتى قبول نكرد، زیرا او كشاورز بود و از نظر مالى هم چیزى كسر نداشت و خودش همیشه دلش مى‏خواست با كار و كوشش امرار معاش نماید. وى مردى بود متدین و متقى و هیچگاه بى‏وضو آواز نمى‏خواند و اصولاً احترامى خاص براى موسیقى قائل بود و همیشه مى‏گفت براى وارد شدن به موسیقى كه راز و نیاز معنوى و عاطفى و احساسى با خالق یكتا است نباید بى‏وضو بود. بنده كه مدت‏ها در خدمت ایشان بودم، چون متولد آن طرف فراهان هستم و پدرم هم اهل تعزیه بود و ایشان با پدرم دوست بود كه افتخار آشنایى با این استاد گرانقدر را پیدا كردم و تا آخر عمر ایشان در خدمت وى بودم. مرحوم نكیسا در ابتداى تأسیس رادیو همكارى كمى با آن مؤسسه كرد ولى چون آنجا را باب طبع خود نیافت دیگر به رادیو نرفت. سبك و سیقا خوانندگى حسینعلى‏خان نكیسا با آن صداى باز و ظریف خود، اگر درست بررسى شود، مى‏بینیم كه وى بالاترین و والترین خواننده‏اى بوده كه به حق از عهده‏ى موسیقى ایرانى برآمده هر چیزى را كه خوانده بى‏نظیر است. مرحوم نكیسا به تهران زیاد مسافرت مى‏كرد و در طول ایام سال، زمستان و تابستان و غیره برایش مطرح نبود، در تهران دوستان فراوانى داشت ولى با مرحوم امیرى فیروز كوهى خیلى صمیمى بود و به منزل وى زیاد رفت و آمد داشت و همین مسئله هم موجب شد كه وصلتى بین آنان درگرفت و براى پسر برادرشان از این خانواده عروسى انتخاب كرد. مرحوم نكیسا مدتى هم با اركستر درویش‏خان در انجمن اخوت كنسرت‏هایى برپا كرد و یك ذكرى هم به نام «مولود نبى (ص)» است كه با تار امیرى فیروزكوهى و سه‏تار مرحوم حسن مشحون اجرا كرده كه بنده نوارش را دارم. من در این پنجاه سال كه با آواز و موسیقى سر و كار دارم، اغلب خوانندگان طراز اول را كه خدمتشان رسیدم نظیر: مرحوم طاهرزاده، جناب دماوندى و مرحوم امیرقاسمى و مرحوم ضیاءالذاكرین كه افتخار شاگردى ایشان را نیز داشته‏ام و غلامعلى شهپر كه ایشان هم در موسیقى بسیار زحمت كشیده‏اند و مرحوم بوذرى كه خیلى خوب بودند و ادیب خوانسارى كه ایشان هم صاحب سبك بودند و یادشان به خیر، ولى به نظر من هیچكدام مرحله‏ى حسینعلى نكیسا را نیافتند، به همین دلیل هم لقب «نكیسا» موسیقى‏دان بزرگ ایران باستان را به وى دادند و حقیقتاً هم اسمى بود درخور شأن و مقام ایشان و ما در عصر اخیر كسى را از جمیع جهات خوانندگى و وارد به راز و رمز گوشه‏هاى موسیقى ایرانى نداشتیم و به حق نكیساى زمان خود بود. صفحاتى را هم كه با كمانچه و ویولن ضبط كرده در دست افراد خانواده‏هایى كه به موسیقى علاقه دارند باید موجود باشد، منتها این مرد ناشناخته به جهان آمد و ناشناخته و بى‏سر و صدا هم از دنیا رخت بربست، چون مردى بود مظلوم و محجوب و به كلى از ریا و تملق دور و به همین دلیل در كتاب «سرگذشت موسیقى ایران» كه مرحوم روح‏اللَّه خالقى جمع‏آورى كردند همه‏اش از قول و گفته‏هاى مرحوم نكیسا است چون آنها را دیده بوده و با آن كار كرده بوده و در تكیه دولت كه تحت تعلیم قرار گرفته بودند دیده و مى‏شناخته كه از اوزان موسیقى قدیم خیلى با اطلاع بوده‏اند. كمتر خواننده‏اى را مى‏شناسم كه آنقدر مسلط باشد به تمام رموز آواز و ما اگر بخواهیم دوره‏اى حساب بكنیم، حسینعلى نكیسا دوره‏ى سوم آواز را مى‏دانستند و من در این چند سال اخیر خیلى به ندرت برخورد كردم كه خواننده‏اى دوره‏ى سوم آواز را بداند و این‏هایى را كه من دیدم، اصلاً دوره‏ى اول و دوم و سوم را نمى‏شناختند. پس حسینعلى‏خان نكیسا، یكى از استادان مسلم آواز این مملكت بوده و هست. فوت وى حدود 1355 اتفاق افتاده و هنگام این فوت یكصد و دوازده سال از عمرش مى‏گذشته كه در این سن هم بسیار خوب مى‏خواند و از عهده‏ى مایه‏هاى بالاى آواز برمى‏آمدند. خداوند رحمتش كند. (تو 1300 ق)، موسیقیدان. در تفرش به دنیا آمد. پدر وى از تعزیه‏خوان‏هاى قدیمى بود. نكیسا پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى به علت صداى رسا و خوبى كه داشت، تحت تعلیم پدر و دیگر استادان قرار گرفت و قسمتهایى از ردیفهاى مهجور آواز را نزد آنان آموخت. سپس به تهران آمد و با بزرگان موسیقى زمان خود آشنا شد و مسافرت‏هایى با آنان كرد و صفحاتى از جمله با على اكبرخان شهنازى از خود به جاى گذاشت. او در خوانندگى صاحب سبك بود و در ابتداى تأسیس رادیو مدتى با آن مؤسسه همكارى داشت. نكیسا همچنین با اركستر درویش خان در انجمن اخوت كنسرتهایى برپا كرد كه یكى از آنها «مولود نبى (ص)» است. از وى صفحاتى نیز در «سه گاه»، «چهار گاه»، «افشارى» و «ابوعطا» باقى مانده است. به آورده‏ى صاحب «مردان موسیقى سنتى و نوین ایران» او هنگام فوت یكصد و دوازده سال داشته است.[1]


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.