نقطه عطف فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» توجه به رابطه پدر ـ فرزندی است

یک روان­شناس بالینی حوزه کودک و نوجوان معتقد است: نقطه عطف فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» توجه به رابطه پدر-فرزندی است؛ رابطه­‌ای که کم­تر در رسانه و حتی پژوهش­‌ها بدان پرداخته می­‌شود.
يکشنبه، 1 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقطه عطف فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» توجه به رابطه پدر ـ فرزندی است
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری فارس، «زهرا حسین‌زاده ملکی» دکتری تخصصی روان‌شناسی، روانشناس بالینی حوزه کودک و نوجوان در یادداشتی نگاهی روانشناختانه به فیلم «منطقه پرواز ممنوع» داشته است که در ادامه آن را با هم می‌خوانیم:

دوره نوجوانی معمولاً بازه‌ای است که در حوزه تولید محتوا کم‌تر بدان پرداخته می‌شود و دلیل آن دشواری فراهم نمودن محصولاتی متناسب برای این دوره سنی است؛ زیرا زمانی که محصولی تولید می‌شود می‌بایست مخاطب آن محصول، از منظر خصوصیات، حساسیت‌ها، توانمندی‌های شناختی، تمایل‌ها، ارزش‌ها و... به خوبی شناخته شود و دوره نوجوانی از این لحاظ بازه‌ای است که با تنوعی از این ویژگی‌ها همراه می‌باشد و در نتیجه فرآیند مخاطب‌شناسی را به موضوعی پیچیده مبدل می‌سازد.

شایان توجه است که در ادامه، پس از شناسایی مخاطب، تبدیل داده‌های گردآوری شده به محصولی جالب توجه و در عین حال مفید، خود مستلزم هوشمندی گروه تولیدکننده و نیز بکارگیری امکاناتی است که مسلماً به آسانی میسر نخواهد شد.  از این رو حتی با سرمایه‌گذاری زمان و هزینه، صرف شناخت مخاطب نخواهد توانست به محصول مطلوب منتج شود. به همین دلیل است که غالب محصولات فرهنگی مخاطب پسند یا رایج در کشور ما برای گروه سنی نوجوان، محصولات داخلی یا حداقل متناسب با ویژگی‌های فرهنگی مخاطب ایرانی نیستند.

فیلم «منطقه پرواز ممنوع» از جمله معدود محصولاتی است که توانسته است با وجود محدودیت امکانات موجود، دو فرآیند مخاطب شناسی و تولید محتوای جذاب را با هم پیش‌ببرد. در این فیلم ماجراجویانه، مبتنی بر وقایع روزمره زندگی نوجوان در بازه زمانی کنونی روایتی خلق شده است که بر خلاف غالب محصولات رایج برای جذب مخاطب سراغ هنجارشکنی‌ها یا استفاده ازموضوعات زرد نرفته است و اتفاقا به نحوی غیرزننده محتوایی مفید را به مخاطب نوجوان خود تقدیم می‌کند.

در حوزه مخاطب‌شناسی، دست اندرکاران این پروژه به خوبی با نیاز اصلی نوجوانی که قهرمان‌پروری، ریسک‌پذیری و تلاش جهت کسب استقلال و دست‌یابی به هویت است آشنایی دارند؛ آن‌ها با تمرکز برعلاقه نوجوان به شخصیت‌های قهرمان و تمایل او به ریسک‌پذیری، در فرآیند روایت داستان تلاش کرده‌اند قهرمان‌هایی از جنس خود نوجوان با تمام کاستی‌ها و چالش‌های عادی آنان ترسیم کنند تا بدین وسیله، مسیر دستیابی به هویت را به خوبی روشن کرده و در عین حال حتی آن را از مؤلفه‌ی آشنای رایج فراتر برده و گسترش دهند؛ بدین صورت که این فیلم نه تنها به موضوع «هویت» می‌پردازد بلکه مؤلفه‌هایی از این مفهوم همچون «هویت ملی» و «هویت علمی» را نیز برجسته می‌سازد؛ بنابراین، مسیر «هویت بخشی» را در عمل ترسیم می‌کند.

به عنوان مثال، جالب توجه است که در فیلم بارها شاهد آن هستیم که نوجوانان فراتر از آنچه در تکالیف مدرسه موظف به انجام آن هستند به مطالعه در حوزه‌ای خاص می‌پردازند و یا دست به آزمون و خطا می‌زنند؛ حتی در شرایطی آنچنان توانمندی استدلال آن‌ها رشد یافته است و به درجه‌ای از استقلال دست یافته‌اند که حتی تشخیص می‌دهند که نرفتن به مدرسه گاهی بر رفتن به آن ارجحیت دارد. در واقع، فیلمنامه نویس و کارگردان این فیلم به خوبی می‌دانسته‌اند که کلیشه‌های رایج از تصویر فرزند یا دانش‌آموز خوبِ، تنها ویژگی‌های یک نوجوان منفعل است و به عنوان نمونه‌ای از مثال‌های واقعی، نوجوان در این فیلم دانش را فراتر از کسب نمره یا رعایت ضوابط مدرسه، بلکه مبتنی بر ویژگی‌های فرهنگی، در زندگی روزمره و با اهدافی متعالی بکار می‌بندد.

همچنین، در این فیلم ما صرفاً شاهد روایت داستانی از قهرمان‌های «ذاتاً قهرمان»، یا «به طور اتفاقی قهرمان شده» نیستیم، بلکه در سرتاسر فیلم به مسیر شکل‌گیری ویژگی‌های قهرمان اشاره می‌کند و این فرآیند، دقیقاً مبتنی بر شواهد پژوهشی در حوزه روان‌شناختی ارائه شده است؛ یعنی روایت داستان به خوبی به اهمیت رابطه مطلوب والد-فرزندی، که بستر لازم جهت شکل‌دهی غیرمستقیم و در عین حال صحیح این حد از رشدیافتگی است را برجسته ساخته است.

در این فیلم هر دو والد، در پرورش نوجوان ایفای نقش دارند؛ مادر به دلیل تفاوت جنسیتی با نوجوان از فرآیند فرزندپروری در این بازه حساس کنار گذاشته نشده است؛ در حقیقت، به خوبی همراهی و حمایت مادر در کنجکاوی‌ها و در عین حال نظارت او بر احساسات و رفتار نوجوان مشاهده می‌شود، مادر نه تنها در ماجراجویی فرزندش مشارکت می‌کند بلکه در زمان مناسب به عواطف او نیز توجه دارد و مثلاً هنگامی که قرار است پدر برای مدتی از خانه دور باشد زمینه روانشناختی لازم برای این اطلاع رسانی را فراهم می‌سازد؛ یا در هنگامی که ممکن است فرزندش نگران وقوع حادثه‌ای برای پدر باشد نقش آرامش‌دهندگی خود را ایفا می‌کند.

نقطه عطف این فیلم توجه به رابطه پدر-فرزندی است؛ رابطه‌ای که کم‌تر در رسانه و حتی پژوهش‌ها بدان پرداخته می‌شود؛ حقیقت آن است که در حال حاضر، افراد غالباً با مسیولیت‌های روانشناختی پدران کم‌تر یا با وضوح پایین‌تری آشنا هستند؛ غالب محتوای در دسترس، چه در حوزه محصولات فرهنگی و چه حاصل از انجام پژوهش‌ها، بارِ پرورش کودک را صرفاً متعلق به مادر می‌دانند و در نتیجه همین تصویر ناکامل نیز در رسانه‌ها منعکس می‌گردد؛ حال آنکه با وجود اهمیت غیرقابل انکار تاثیرات مادر، نقش پدر به طور خاص با در نظر گرفتن همه کاستی‌هایی که به دلیل محدودیت‌های زمانی و مسئولیت‌های شغلی برای پدران وجود دارد در این فیلم مورد توجه قرار گرفته است.

در این فیلم به زیبایی شاهد آن هستیم که رابطه مطلوب والد-فرزندی، نه صرفا در کمیت، بلکه در کیفیت وضوح دارد؛ و این کیفیت چنان اثرگذار است که حتی کاستی‌های کمیت زمانی را جبران می‌کند. کیفیت رابطه پدر و پسر، چنان عمیق رقم خورده است که هرچند حضور پدر بسیار اندک است؛ اما اصول و ارزش‌های او در بستر رابطه‌ای مقتدرانه و در عین حال صمیمی در ذهن فرزندش نقش بسته و پدر الگویی است که نوجوان در هر شرایطی که مردد می‌شود برای انتخاب راه حل مناسب، به اصول و ارزش‌های پدر خود رجوع می‌کند و در نتیجه، موفق می‌شود تا راه درست را تشخیص دهد؛ هرچند که راه درست به معنی راه آسان و یا عاری از هرگونه خطر نباشد.

شایان توجه است که در فیلم منطقه پرواز ممنوع، فراتر از گفت و گوهای رایج، که معمولاً وجهه‌ی نصیحت به خود می‌گیرد و غالباً بی‌اثر است، تصاویری از چگونگی ارتباط صحیح پدر با نوجوانش را به مشاهده می‌نشینیم؛ این فیلم راه حل را صرفاً بیان نمی‌کند بلکه در عمل آن را آموزش می‌دهد؛ بدین ترتیب که میبینیم پدر نه در غالب سخنران، بلکه در مقام یک همراه، آگاهانه با نیازهای نوجوانش پیش می‌رود؛ فرزندش را به تفریحی لذت‌بخش می‌برد، کنجکاوی او را برمی‌انگیزد، علاقه پسرش به سپری کردن زمان با هم‌سالان را به رسمیت می‌شمارد و در عین حال، اقتدار خود و آینده‌نگری اش را بکار می‌بندد و هرگز، حتی زمانی که از فرزندش دور است نظارت خود را بر او محدود نمی‌سازد و بدین سان، در زمان ماموریت که با دوری از خانه و خانواده رقم می‌خورد؛ نیز کسی را در محل زندگی برای تداوم امر رفع نیازهای فرزندش در دسترس او قرار می‌دهد.

بنابراین، نشان دادن مسیری عملی از چگونگی اجرای اصول روان‌شناختی فرزندپروری برای والدین در این فیلم، ویژگی قابل توجهی است که کم‌تر در محصولات داخلی بدان پرداخته می‌شود. علاوه بر این، از ویژگی‌های بومی فیلم منطقه پرواز ممنوع، جدا از اتفاقات روزمره جامعه ما همچون موضوع ماهواره، انرژی هسته‌ای، محیط زیست و ...که در روایت داستان به آن پرداخته می‌شود، فراتر رفتن از هویت ملی و پرداختن به مفهوم جهان‌شهری بودن است که در فرهنگ ما معادل واژه «امت» در نظر گرفته می‌شود. در این فیلم مشاهده می‌شود که نوجوان‌ها فراتر از ملیت با یکدیگر همراه می‌شوند و کارِ درست را پیش می‌برند و این یکی بودن چنان عادی است که مخاطب تا زمانی که خانواده پسر متعلق به کشور افغانستان را نمی‌بیند، ممکن است متوجه وجود این تفاوت در ملیت‌ها نشود.

همچنین، در فیلم استفاده از شبکه‌های مجازی نفی نشده است بلکه راهبردهای بکارگیری مفید آن به صورتی غیرزننده در داستان جریان دارد؛ که اتفاقاً برخلاف تصور رایج بجای تخریب روابط والد-فرزندی یا به بیراهه بردن نوجوان، به عنوان ابزاری امروزی رسالت خود در تسهیل و تداوم رابطه را بر عهده دارد.

در پایان شایان ذکر است که در قضاوت جامع نسبت به فیلم محدودیت‌های آن نیز می‌بایست در نظر گرفته شود؛ از جمله معایب روان‌شناختی فیلم که می‌تواند در موارد آتی اصلاح شود، گسترش لحن غیرخشن‌تر و مودبانه شخصیت‌های مورد وثوق نوجوان مانند معلم و دیگر بزرگترهاست که بهتر است با دقت نظر بیش‌تری به آن توجه شود و نکته دیگر کاستی‌هایی در حوزه تخصصی مرتبط با سینما می‌باشد که دست‌اندکاران فیلم می‌بایست از اظهار نظر خبرگان این حیطه در این ارتباط بهره ببرند، اما به راستی، از منظر روان‌شناختی، این فیلم، محصولی مناسب برای نوجوانان و والدین آن‌هاست که جسارت آن در پرداختن به این گروه سنیِ مغفول مانده و دشوار ستودنی است و فیلم به خوبی توانسته است به مفهوم هویت بخشی به معنای ارایه راهکار و پاسخ‌گویی مناسب و منطقی به نیازهای متنوع نوجوان بپردازد به نحوی که هویت بخشی، در قالب اهمیت پیوندهای خانوادگی، اجتماعی و ملی انجام گرفته است، و در عین حال وظایف و نقش‌های افراد برجسته شده است، همچنین توانسته است فرهنگِ ما کیستیم و چگونه ما شدیم را تشریح کرده و پرورش احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزش‌ها و باورها را به شیوه‌ای عملی نشان دهد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط