در بحران کرونا افراد و ملتهایی که سبک زندگی آنها مصرف گرایی و ریختوپاش بوده است، بیشترین چالش را دارند و از نظر اقتصادی و رفاه دچار آسیب زیادی میشوند. در میان کشورها آن کشورهایی که به توان داخلی خود اتکا نداشتند و صرفا با فروش نفت یا گاز یا حتی توریست محوری و... رفاهی مطلوب برای خود دستوپا کرده بودند و کشورهایی که مصرف گرایی شدیدی در آنها حاکم است، نمیتوانند به آسانی با تبعات این بحران کنار بیایند. از آن طرف کشورهایی که سبک زندگیشان عاقلانه بوده و در تولید و مصرف راهی منطقی را پیش گرفته بودند کمتر از این بحران دچار آسیب میشوند و صدمه زیادی نمیبینند که البته تعداد زیادی را شامل نمیشود.
در کشور خودمان برخی بی انضباطیهای گذشته اکنون مانند آتشی زیر خاکستر عمل میکنند که میتوانند شعلهور شوند و اقتصاد، تولید، رفاه و مسیر پیشرفت را به آتش بکشند. وقتی دولت در روزهای غیربحرانی نتوانست سیستم أخذ مالیات را باز طراحی کند و اطلاعات دقیق تولید کننده، خدمات دهنده، مصرف کننده، طبقه ضعیف و قوی جامعه و در کل آمار کسانی که باید مالیات بپردازند و کسانی که نباید مالیات بپردازند را جمع آوری کند و رفتار مالیاتی دقیقی داشته باشد، اکنون در تامین بودجه دچار مشکل است.
در خصوص قیمت رو به نزول نفت هم هرچند به دلیل تولید پایین آسیب آنچنانی به ما نمیزند اما وابستگی بودجه کشور به نفت باز هم تامین بودجه ما را دچار مشکل میکند. عدم وجود برنامه ریزی دقیق در مورد اینکه در بحرانها چطور اقتصاد کشور را نجات دهیم؟ باز هم ما را دچار مشکل میکند. اینکه دولت بداند بودجه را چطور مدیریت کند و در کدام محل آن را خرج کند و یا خرج نکند نیاز به برنامه ریزیهای قبلی داشته و دارد. دستگاههای عریض و طویل مدیریت بحران که سالهای سال بودجه کشور را بلعیدند و نتوانستند چند سیل و زلزله را مدیریت کنند و اصلا در بحرانها معلوم نبود دقیقا به چه کاری مشغول هستند، باید برای بحرانهای بزرگتر از سیل و زلزله آماده میشدند و برنامههای متعددی را طراحی میکردند و هر اتفاقی را پیش بینی میکردند.
دولت در کرونا میبایست فایلی را باز میکرد و طبق آن عمل میکرد. میدانست بودجه اش را در کجا خرج کند؟ کدام برنامه را جلو ببرد؟ قبض و بسطش را در کجا اعمال کند؟ جمعیت از کار بیکار شده را چطور تحت پوشش قرار دهد و چطور آنها را در فعالیتهای دیگر تقسیم کند؟ به چه کسانی کمکهای بلاعوض دهد و مشمول بیمه بیکاری قرار دهد؟ و این کمکها را از کجا تأمین کند و چطور آن را پر کند. به طور مثال دولت باید دقیقا بداند کدام پروژه زیر ساختی را به اتمام برساند و کدام پروژه را موقتا تعطیل کند. باید بداند جمعیتی که از پروژههای اولویت دوم و سوم بیکار میشوند دقیقا چه تعدادی هستند؟ و... اما آیا این اطلاعات را دارد یا تازه میخواهد آن را جمع آوری کند؟ کشورهای دیگر هم مانند ما ظاهرا همین مشکلات را دارند، برخی از آنها بیشتر و برخی کمتر.
صدمات بیشتر
گفته شد در این شرایط برخی کشورها مشکلاتشان بیشتر است. مثلا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بیشتر در معرض سقوط هستند. زیرا اتکایشان به توان داخلی کم و به فروش نفت زیاد است و فقط مصرف کننده هستند و عادت به اسرافکاری دارند. با سقوط قیمت نفت سقوط میکنند و کسی نیست به فریادشان برسد. خدایی ناکرده اگر دچار بحرانی بزرگتر از کرونا شوند و فروش نفتشان نتواند کمترین مایحتاج آنها یعنی غذا را تأمین کند، از گشنگی جان میدهند و کسی نمیتواند برای آنها کاری انجام دهد. ظاهرا بحران کرونا در حال کنترل است و آنچنان هم که فکرش را میکردیم نتوانست دنیا را دچار دگرگونی کند و امیدواریم خسارت کمتر و قابل جبرانتری برای بگذارد. اما این بحران اخطاری بود برای مردم جهان نسبت به سبک زندگی اشتباهشان و به دولتهای جهان اخطاری بود نسبت به رفتارشان و برنامه ریزیشان. دولتهایی مانند امریکا که مدام در حال نفرت افکنی هستند و عمری قلدر مأبانه رفتار کردند، باید بفهمد اگر رابطه خوبی با جهان داشته باشد، در بحرانهای بزرگتر از کرونا دوستانی در کنار خود دارد و میتواند از نابودی نجات پیدا کند؛ البته اگر بفهمد. دولت امریکا باید راه خود را تغییر دهد و به رفتارهای انسانی رو بیاورد. در این حالت است که نه نیاز به دزدیدن اقلام مورد نیاز کشور دیگر دارد و نه نیاز به کشتن مردمش برای نجات اقتصادش دارد.وظیفه مردم دنیا
مردم دنیا در بحران کرونا فهمیدند اگر راه دوستی را پیش بگیرند و با یکدیگر در این دهکده مانند اعضای یک خانواده رفتار کنند به راحتی میتوانند از بحرانهای بزرگتر نجات پیدا کنند. آنها نیاز به یک برنامه ریزی دقیق برای آینده دارند. مردم جهان باید دولتها و حکومتهایشان را از دشمنی، کشتار و غارت منابع دیگر کشورها برحذر دارند و در انتخابهایشان به این مهم اهمیت دهند. آنها نباید به اعضای خانواده خود بی توجهی کنند و فقط به دنبال رفاه خود باشند و با مصرف بیش از حدشان انسانهای دیگر را فقیرتر کنند و نگاهشان به آنها در حد یک برده برای تامین مایحتاجشان باشد. لازم است مردم دنیا بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند و بیشتر با هم گفتگو کنند. باید سبکی نو در زندگی خود پیش بگیرند و اختیارشان را به دولتهای زورگو ندهند. پس از کرونا دیگر نباید کشتار مردم بی دفاع کشوری را ببینند و بی تفاوت باشند. چون در بحرانهای بزرگتر گرفتار میشوند و انسانهای دیگر نسبت به آنان بی تفاوت میشوند. اگر عادت انسانهای جهان که خود محوری و اهمیت به خود است تغییر نکند، نمیتوانند از بحرانهای بزرگتر جان سالم به در برند.همچنین سلامت نسلهای آینده در گرو تغییرات رفتاری ما است. نسلهای آینده از ما الگو میگیرند و رفتارشان را با دیگر همنوعان خود نظم میدهند. پس باید اکنون به آنان فکر کنیم و اشتباهاتمان را اصلاح کنیم. باید نسلهای آینده را فرزندان خود ببینیم و سلامتی، رفاه و خوشبختی را برایشان آرزو کنیم. مردم جهان باید به فکر باشند تا دولتها به فکر بیوفتند. مردم جهان باید سبک زندگی خود را اصلاح کنند تا دولتها مجبور به برنامه ریزی طبق آن شوند. مگر نه اینکه تا الان کشورهای جهان سوم کمتر از کرونا لطمه دیده اند و کشورهای پیشرفته هر روز حال بدتری پیدا میکنند؟ شاید در بحرانهای بزرگتر این لطمات بیشتر شود و به کلی وضعیت را تغییر دهد. شاید در بحرانی دیگر کشورهای پیشرفته نابود شوند و کشورهای جهان سوم به نظاره بنشینند! پس برای ایجاد مواسات در جهان، همه انسانها باید برنامه ریزی کنند. کیست در این روزها که بتواند این پیام را به همه انسانهای این کره کوچک خاکی برساند؟