علی اکبر لبافی معاون اسبق وزیر کار در گفت و گو با راسخون

احیای اقتصاد روستایی و مرزی برای اقتصاد پایدار

ما به بهبود اقتصاد مرزی و شکل گیری یک اقتصاد جدید به نام اقتصاد روستایی نیازمندیم. کاری که دکتر یونس توانست در بنگلادش انجام دهد و نتیجه هم بگیرد. ایده دکتر یونس درباره ترویج فعالیت بنگاه های کوچک با تسهیلات خرد بود که توانست اقتصاد بنگلادش را زنده کند، این در واقع همان سیاست های مردمی کردن اقتصاد در قالب اقتصاد مقاومتی است که در فرمایشات رهبری نیز دیده شده و تاکید مستمری بر اجرای آن وجود دارد. در شرایط موجود می توان این کارها را انجام داد.
جمعه، 2 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
مصاحبه شونده : علی اکبر لبافی
مصاحبه کننده : حمیدرضا جوانبخت
موارد بیشتر برای شما
احیای اقتصاد روستایی و مرزی برای اقتصاد پایدار
کرونا و شرایط ایجاد شده از شیوع این ویروس باعث شده علاوه بر مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم ها و کاهش درآمدهای ارزی کشور، مشکلات دیگری نیز بر اقتصاد ایران تحمیل شود. مشکلاتی که افزایش قیمت کالاهای اساسی در 6 ماهه اول سال جاری و از دست رفتن بیش از یک میلیون شغل به دلیل تبعات شیوع کرونا را می توان از مهمترین آنها دانست. پایگاه خبری راسخون در گفت و گویی با «علی اکبر لبافی» کارشناس اقتصادی و معاون سابق وزیر کار به بررسی موضوع اشتغال در شرایط کرونایی و اقدامات دولت در راستای حمایت های اقتصادی از مردم پرداخته است.
 
 
طبق اعلام مقامات رسمی در دوران شیوع ویروس کرونا، چیزی حدود 1 تا 1.5 میلیون نفر شغل خود را از دست داده اند. با این حال نرخ بیکاری نه تنها افزایشی نداشته بلکه کاهش داشته است! سوال این است که چطور ممکن است با توجه به شرایط کرونایی کشور و بیکار شدن تعداد قابل توجهی از شهروندان، نرخ بیکاری نیز کاهش یافته باشد؟
دلیل اصلی این موضوع تغییرات ایجاد شده در نرخ مشارکت اقتصادی است به طوری که نرخ مشارکت روندی کاهشی داشته است. وقتی نرخ مشارکت یعنی کسانی که آماده به کار هستند تغییر ایجاد شود خود به خود این موضوع در نرخ بیکاری نیز تاثیر می گذارد که دلیل آن کاهش امید افراد برای پیدا کردن شغل است. کاهش امید افراد برای یافتن شغل، موجب کاهش نرخ بیکاری است یعنی نرخ بیکاری به رغم اینکه شغل جدیدی ایجاد نشده است اما کاهش می یابد.
 
این موضوع عموما در چه اقتصادهایی رخ می دهد؟ یعنی نمونه های مشابهی از این موضوع در دنیا دیده شده است؟
اصولا این فرمول از سازمان بین المللی کار گرفته شده و صرفا برای کشور ما نیست. داخل این فرمول بحث ساعات کار، نرخ مشارکت اقتصادی، نرخ بیکاری و... تقریبا شاخص های بین المللی هستند که ما از این شاخص ها تبعیت می کنیم. وقتی تعداد افراد و گروه هایی که در سن کار قرار دارند اما شاغل نیستند و البته به یافتن شغل نیز امید دارند افزایش پیدا می کند خود به خود، مشارکت اقتصادی در این جوامع بیشتر می شود. وقتی نرخ مشارکت اقتصادی در کشور کاهش پیدا می کند نرخ بیکاری نیز کاهش پیدا می کند. لذا این‌ها دقیقا ارتباط مستقیم با هم دارند.
 
با توجه به شرایط کرونایی و افزایش تعداد افرادی که شغل خود را از دست داده اند، به نظرتان دولت باید چه تمهیداتی در راستای حمایت از این افراد داشته باشد؟
ما باید یک واقع نگری دقیق از وضعیت موجود داشته باشیم. به هر حال ما کشوری هستیم که در شرایط عادی چیزی حدود 100 میلیارد دلار صادرات داشتیم که حدود 50 میلیارد دلار آن نفت و گاز، حدود 25 میلیارد دلار پتروشیمی و حدود 25 میلیارد دلار هم صادرات غیر نفتی از طریق بخش خصوصی داشتیم.
 
اما الان برای درآمدهای ما در حوزه نفت و گاز مشکلات جدی ایجاد شده است. حتی اگر فروشی هم داشته باشیم و کالایی را به خارج از کشور صادر کنیم برای بازگشت دلارهای صادراتی خود با مشکلاتی مواجه ایم.  در حوزه پتروشیمی نیز اگر چه وضعیت از نفت و گاز بهتر است، اما در این بخش نیز با مشکلاتی مواجه ایم.
 
در بخش خصوصی نیز موضوع کرونا و مشکلات موجود در مرزها و... مواردی است که باعث شده تقریبا ما به این قطعیت برسیم که در کشور باید روی پای خودمان بایستیم. یعنی نمی توانیم خیلی به منابع صادراتی مان که درآمدهای نفت، گاز و پتروشیمی هستند تکیه کنیم. لذا الان در شرایط موجود باید فرمایشات مقام معظم رهبری در راستای اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی را بیش از گذشته جدی بگیریم. نقدینگی بسیار زیادی در کشور وجود دارد که می توانیم آن را به سمت و سوی تولید هدایت کنیم. ما از طریق 16 استان با 15 کشور اطراف مان مرز زمینی و آبی داریم که به راحتی می توانیم با استفاده از ظرفیت، اقتصاد مرزی‌مان را تقویت کنیم.
 
این اقتصاد مرزی می تواند وضعیت موجود را بهبود داده و نجات دهد، در واقع وقتی ما می توانیم با حدود 15 کشور دنیا به صورت زمینی یا آبی ارتباط مستقیم داشته باشیم قطعا می توان حداقل از بخشی از معذوریت هایی که برایمان ایجاد شده عبور کنیم.
 
احیای اقتصاد روستایی و مرزی برای اقتصاد پایدار

نکته بعدی که به نظرم می توان دنبال کرد شکل گیری یک اقتصاد جدید به نام اقتصاد روستایی در کشور است. تقریبا روستاهای ما درحال خالی شدن از سکنه است. علی رغم اینکه در روستاهای ما ظرفیت بسیار خوبی وجود دارد و اگر ما بتوانیم مزیت های اجتماعی شرکتی و نهادی را در کشور احیا و راه اندای کنیم می توانیم خیلی از نقدینگی های موجود در جامعه را جذب کرده و شرایطی را ایجاد کنیم که اهالی روستاها به روستاهای خودشان باز گردند.
 
در واقع در این روش می گوییم بنگاه اقتصادی نسبت به مردمی که پیرامون بنگاه قرار دارند و از آب و فضا و محیط زیست متعلق به این مردم استفاده می کنند، در واقع نسبت به این مردم مسئولیت دارند و این مسئولیت تحت عنوان مسئولیت اجتماعی توانمندسازی مردم است. به تعبیر دیگر  تراوشات اقتصادی حاکم بر این بنگاه ها باید آثار خودش را بر سفره مردم پیرامونی خودش نیز نشان دهد.
 
نمونه آن، استان خوزستان است. این استان به رغم مجموعه های مختلف نفتی و پتروشیمی که در آن قرار دارد وقتی وارد آن می شوید،  کارکنان این مجموعه عمدتا افراد برخوردار و دارای درآمدهای بالا هستند، اما کسانی که پیرامون آن کارخانه و مجموعه ها زندگی می کنند افراد ضعیفی هستند که حتی گاها در تامین آب آشامیدنی خود نیز مشکل دارند.
 
وجود این مسائل و موارد باعث می شود اگر ما مردم پیرامونی خود را نبینیم پایداری امور اقتصادی مان به خطر بیفتد. برای مثال در منطقه ای ما حدود 15 هزار میلیارد در سال مبادلات اقتصادی داریم، اما مردم آن منطقه افراد نسبتا محرومی هستند. در حالی که این یک تونل درآمدی است که حتی یک درصد از این درآمدها برای توانمندسازی مردم آن منطقه کفایت می کند. موضوعی که اگر اتفاق بیفتد در نهایت منجر به پایداری بنگاه اقتصادی و رضایتمندی مردم آن منطقه میشود.
 
افزایش حقوق یا حمایت های نقدی دولت از مردم در شرایط فعلی تا چه حدی می تواند مفید باشد؟
به نظر می رسد افزایش حقوق ها در شرایط موجود هیچ کمکی به مردم نمی کند جز اینکه این افزایش حقوق ها  و همسان سازی ها، فقط موجب ایجاد یک تورم دوباره می شود و مشکلی را حل نمی کند. همان طور که گفتم ما به بهبود اقتصاد مرزی و شکل گیری یک اقتصاد جدید به نام اقتصاد روستایی نیازمندیم. کاری که «دکتر یونس» توانست در بنگلادش انجام دهد و نتیجه هم بگیرد. ایده دکتر یونس درباره ترویج فعالیت بنگاه های کوچک با تسهیلات خرد بود که توانست اقتصاد بنگلادش را زنده کند، این در واقع همان سیاست های مردمی کردن اقتصاد در قالب اقتصاد مقاومتی است که در فرمایشات رهبری نیز دیده شده و تاکید مستمری بر اجرای آن وجود دارد. در شرایط موجود می توان این کارها را انجام داد.
 
یعنی افزایش حقوق و دستمزد بی فایده است یا باید این منابع در جای دیگری هزینه شود؟
در شرایط فعلی نباید صرفا بر افزایش مزد تکیه کنیم، بلکه بهتر است این منابع در تامین کالاهای اساسی مورد نیاز مردم استفاده شود. چرا که این افزایش مزدها واقعا پاسخگوی کاهش قدرت خرید مردم نیست و تورم های موجود خیلی زود اثر مثبت این افزایش مزدها را از بین می برد. ضمن اینکه موضوع صادرات غیر نفتی و تولید صادرات محور باید با جدیت بیشتری دنبال شود ما الان فقط 2 یا 3 رایزن اقتصادی داریم. این دو رایزن در حوزه اقتصادی واقعا می توانند چه کار کنند؟ دولت می تواند حداقل در 16 کشوری که با ایران مرز مشترک دارند رایزن مستقر کند تا حداقل با استفاده از این ظرفیت درآمدهای ناشی از صادرات کشور افزایش یابد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.