آیا اردوغان نمی‌فهمد؟

اگرچه طرف ترک خواسته یا ناخواسته در موضوعی حساس از نگاه جمهوری اسلامی به بازیگری پرداخته است، اما با توجه به پاسخی که دریافت کرد احتمالاً شاهد کاهش موج رسانه ای و سیاسی به راه افتاده خواهیم بود، زیرا طرفین در سطوح عالی مایل به تنش در روابط دو جانبه آن هم در فضای منطقه ای کنونی نیستند.
شنبه، 22 آذر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آیا اردوغان نمی‌فهمد؟
روز گذشته مراسم رژه پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ با حضور رئیس جمهور این کشور و یک مهمان ویژه به نام رجب طیب اردوغان برگزار شد. مارش نظامی عثمانی و ذکر نام مناطقی در تبریز در این رژه که با حضور مشترک نیروهای نظامی ترکیه انجام شد اتفاقاتی افتاد که واکنشهای زیادی را در داخل ایران به همراه داشته است. پیش از مراسم سخنرانی رسمی روسای جمهور دو کشور، مارش مارش ویژه موسوم به "مهتر" که از مارش های سپاه عثمانی بود نواخته شد که با توجه به برگزاری این جشن در جمهوری آذربایجان اقدام بی ربطی بود و تناسبی با باکو نداشت. در سخنان حماسی اثنای رژه نیز از سوی مجری به "ارک تبریز" و "کوه سبلان" اشاره شد که ارتباطی با جمهوری آذربایجان نداشته و نام بردن از این اماکن تحریک آمیز قلمداد می شود.
 

سخنرانی اردوغان و اظهارات نسنجیده  

سخنرانی اردوغان نیز حواشی بسیاری به راه انداخته است. رئیس جمهور ترکیه در بخشی از سخنان خود با مداخله در امور ارمنستان اظهار داشته است: «آرزو داریم که مردم ارمنستان خود را از زیر بار تحمل رهبرانشان که همچنان اسیر دروغ های گذشته هستند و ملت را به فقر و تنگدستی کشانده اند رها کنند.» این اظهارات را می توان مداخله صریح رئیس جمهور ترکیه در امور داخلی ارمنستان دانست که مشابه این جملات را بارها درباره دولت رسمی و مشروع سوریه عنوان کرده است.

اردوغان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به یک شعر قدیمی آذری با نام ارس را خواند که می گوید: «ارس را جدا کردند و آن را با میله های آهنی و سنگ پر کردند/ من از تو جدا نمی شد، ما را به زور جدا کردند» این شعر از جمله اشعاری است که در حوزه ادبیات تجزیه طلبانه قلمداد می شود. در خوشبینانه ترین حالت می توان گفت که انتخاب این شعر یک بد سلیقگی بوده و نباید قرائت می شد، زیرا حساسیتهای موجود در ایران در خصوص اشعار یا اقدامات تجزیه طلبانه کاملاً روشن است.
 

سابقه اظهارات مداخله جویانه اردوغان

اما با کمی واقع بینی می توان گفت که این شعر در کنار مداخله در امور ارمنستان که در همین سخنرانی به چشم خورد حاکی از خوی توسعه طلبانه رئیس جمهور ترکیه است که در گذشته نیز بارها در قالب اقدامات نظامی در شمال سوریه و شمال عراق و نیز اقدام به براندازی دولت مشروع دمشق به چشم خورده است. اردوغان زمانی به دنبال خواندن نماز پیروزی در «مسجد اموی» دمشق بود. علاوه بر بازتاب اظهارات مداخله جویانه اردوغان، در داخل ترکیه نیز به این اقدامات و اظهارات واکنشهای زیادی نشان داده شده به نوعی که احزاب جمهوری خلق و حزب دموکراتیک خلق ها به روشنی و آشکارا نسبت به آن موضع گرفته اند.

«کلیچدار اوغلو» رهبر حزب جمهوری خلق مدتی پیش گفته بود که اردغان به دنبال تجزیه دیگر کشورهاست. آیا سیاست خارجی ترکیه در اختیار ملی گرایان است؟ حتی در داخل حزب عدالت و توسعه نیز از اینکه دیدگاههای افراطی ملی گرایانه همراه با مداخله خارجی در سیاست خارجی ترکیه پررنگ شده نگران و ناراحت هستند به طوریکه در ترکیه این دیدگاه وجود دارد که اردوغان تحت تاثیر سیاستهای دولت باغچلی رهبر حزب حرکت ملی است که دیدگاه ملی گرایانه افراطی او در حوزه های داخلی و خارجی بر همگان روشن است.

تحقیر ارمنستان که در جنگ شکست خورده نیز اقدامی نه چندان جالب بود که از سوی اردوغان و الهام علی اف بارها تکرار شده است. آن چه در این خصوص از روسای جمهور ترکیه و آذربایجان انتظار می رفت، نه تحقیر ایروان و اشاره به مسائل ملی گرایانه تند و هیجانی، بلکه تاکید بر بازسازی مناطق، نزدیک کردن ملتها به یکدیگر و تلاش برای تامین امنیت تجارت و اقتصاد است. اما گویی رؤسای دو کشور از پیروزی بر کشوری که تسلیحات آن مربوط به دوره شوروی است آنقدر سرمست شده بودند که بار حقوقی و سیاسی اظهاراتشان برایشان چندان قابل بررسی نبوده است.
 

واکنش تند تهران

این اظهارات در تهران واکنشهای زیادی به همراه داشت به طوریکه محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در توییتی نوشت: «‌به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادری شان ایران است! آیا او نفهمید که علیه حاکمیت جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمی‌تواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.»

ظریف به اتفاقی تاریخی اشاره کرد که باعث جدا شدن باکو از ایران شده است. همچنین دریا اورس سفیر ترکیه در ایران نیز به وزارت خارجه فراخوانده شد. به گفته سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت خارجه کشورمان، در جریان این احضار به سفیر ترکیه ابلاغ شد که دوران ادعاهای ارضی و امپراطوری های جنگ افروز و توسعه طلب سال هاست که سپری شده است. همچنین به سفیر ترکیه تاکید شد جمهوری اسلامی ایران به هیچ کس اجازه مداخله در مورد تمامیت ارضی خود را نمی دهد و همان طور که تاریخ پرافتخارش گواه است، در خصوص امنیت ملی خود حتی ذره‌ای کوتاه نمی‌آید.

علاوه بر وزارت خارجه، دیگر وزرای کشورمان از جمله جهرمی وزیر ارتباطات، بطحایی وزیر سابق آموزش و جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت و بسیاری از مقامات دولتی و حکومتی نیز در واکنشهایی این اظهارات اردوغان را محکوم کردند. به عنوان نمونه «محسن رضایی» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در صفحه توییتر خود نوشت: «اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است، درست است. زیرا آذربایجان در قلب ملت ایران و در کنار برادران دیگرش از قوم، لر و کرد و بلوچ و عرب قرار دارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکست خورده داعش در سوریه است، حرف غلطی است.:
 

آیا اراده بر تنش است؟

با نگاهی به روابط تهران - آنکارا طی سالهای گذشته و بخصوص پس از دوره بحرانی اوایل دهه جاری که بحران در سوریه به اوج خود رسیده بود، می توان دریافت که طرفین به سطحی رسیدند که همکاری را بر تنش ترجیح داده و برای حل مسائل منطقه ای در چارچوبهای مختلف، همکاری هایی را میان خود تعریف کردند. نمونه آن روند آستانه است که از مهمترین نقطه تنش بین دو کشور به یکی از نقاط همکاری راهبردی تبدیل شده و نتایج آن نیز برای مردم سوریه و کل منطقه قابل مشاهده و بهره برداری است. اختلافات طرفین هم در موضوعات مختلف معمولاً از سطح خاصی بالاتر نرفته است.

در این مورد نیز اگرچه طرف ترک خواسته یا ناخواسته در موضوعی حساس از نگاه جمهوری اسلامی به بازیگری پرداخته است، اما با توجه به پاسخی که دریافت کرد احتمالاً شاهد کاهش موج رسانه ای و سیاسی به راه افتاده خواهیم بود، زیرا طرفین در سطوح عالی مایل به تنش در روابط دو جانبه آن هم در فضای منطقه ای کنونی نیستند.

گفتگوهای دو جانبه، همکاری در محیط دو جانبه و منطقه ای و تلاش برای توسعه روابط در بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از جمله نکاتی است که تهران همواره به آن اهتمام ویژه ای داشته و علیرغم برخی اظهارات نسنجیده یا ماجرا جوییهایی که در سالهای گذشته شاهد آن بوده ایم، اجازه نداده که روابط ترکیه و ایران از کنترل خارج شود؛ در آنکارا نیز اراده ای برای درگیری یا تنش با ایران به چشم نمی خورد.
 

چرا و چگونه  استان آذربایجان غربی تبدیل به سوژه مطالعاتی چندپارگی ها می شود؟

یکی از مباحث مهمی که در مناطق مرزی کشور ما و مخصوصاً در شمالغرب ایران وجود دارد، بررسی بحث رابطه بین چندپارگی های متراکم و توسعه می باشد. منظور این است که اگر در مناطقی مثل شمالغرب کشور و مخصوصاً استان آذربایجان غربی، وجود دو یا تعدادی از چندپارگی ها، می‌توانند یکدیگر را تقویت کرده و در کوتاه مدت به یک آسیب مهم  و در بلند مدت به بحران تبدیل شوند، پس نحوه مقابله با آن می بایست چگونه باشد؟ و یا اینکه چگونه چندپارگی های مذکور می توانند در بلند مدت آن منطقه را از توسعه بازدارند؟ به راستی لازمه های سیاستگذاری در آن مناطق کدامند؟

چنانچه گفتیم یکی از مباحث بسیار مهم در بررسی مسائل توسعه سیاسی در ایران بررسی همین نوع تاثیر و تاثر چندپارگی ها در بحث توسعه است.یعنی اگر در استانی مثل آذربایجان غربی، چندپارگی های  قومی و زبانی و مذهبی بر هم منطبق شوند و باعث ایجاد یک نوع چندپارگی متراکم گردند، پس در این صورت تکلیف برای سیاست گذاری چیست و مدیریت این مناطق باید چگونه باشد؟ آیا مدیران و کارگزاران و حتی جامعه شناسان بومی آنجا وظیفه ندارند که از از متراکم شدن این نوع چندپارگی ها جلوگیری کنند و یا اینکه آنها را به چندپارگی  متقاطع تبدیل کنند؟

بررسی چنین مباحثی در استان‌هایی مثل آذربایجان غربی که هم از حساسیت جغرافیایی استراتژیک و خاص برخوردار می باشد و هم از بافت جمعیتی متفاوتی برخوردار است بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد. به نظر شیوه تخصیص منابع، نوع نگاه برای سیاستگذاری و مهمتر از همه نشان دادن چهره ای از ثبات برای حکومت مردان در این مناطق به عنوان لازمه سرمایه گذاری کلان بسیار مهم است.

یکی از آخرین  مباحثی  که در کلاس مسائل توسعه سیاسی ایران -  دکتر ابطحی - در  پرتو بررسی چندپارگی های مختلف موجود در کشور به آن پرداختیم، بررسی چندپارگی های متفاوت موجود تاریخی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی در ایران بود که همه آنها به نحوی مانع تحقق توسعه می‌شدند و نتیجه گرفتیم که لازمه این کار – رسیدن به توسعه -  مدیریت صحیح این چندپارگی ها بر مبنای عقلانیت و آینده نگری  می باشد.

نکته مهم برای من این بود که چرا نخستین مثالهای دکتر ابطحی برای نشان دادن حساسیت این چندپارگی های متراکم، در خصوص شهرستانهای نقده و مهاباد در استان آذربایجان غربی بود. سوال من این است که چرا در استان‌هایی مثل آذربایجان غربی و علی رغم برخورداری آنها از موقعیت جغرافیایی بسیار مهم و ژئوپلیتیک، همواره نگاه امنیتی و آن هم در پرتو وجود تراکمی از چند پارگی ها، حاکم بوده است؟
 

اساسا شیوه تغییر این نوع نگاه چیست؟

چه نگاه هایی مانع تبدیل بحث چندپارگی متراکم از تهدید به یک فرصت شده‌اند؟ و آیا اساساً  می‌توان به بحث تراکم سه مقوله  قومیت، زبان  و مذهب در یک منطقه، جنبه‌ ای غیر امنیتی داد؟ راهکارهای آن کدامند؟ کسانی که در استان آذربایجان غربی در مدارج بالای علمی و دانشگاهی و حتی سیاست‌گذاری و حکومتی هستند، به این سوالات چگونه پاسخ خواهند داد؟

چگونه می توانیم هم جنبه ی مثبت هم زیستی مسالمت آمیز اقوام و حل تعارضات را به دیگران نشان دهیم و همین اینکه به سوژه‌ای مثبت برای بحث در محافل علمی، سیاسی و فرهنگی تبدیل شویم؟ چه کسانی مسئول تغییر نگاه ها هستند؟ اگر بخواهیم نگاه ها را تغییر دهیم آیا نیازمند بازتعریف تاریخ گذشته هستیم؟ این بحث میتواند به کار ویژه اصلی نخبگان در محافل رسمی و غیر رسمی تبدیل شود. (محمد رضوی قره قشلاق)

طرح: فرهیختگان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط