یادداشت روزنامهها 29 فروردین ماه
روزنامه کیهانغرق مصنوعی؛ مذاکرات و انتخابات/محمد ایمانی
یک نگرانی مهم غرب درباره ایران، انتخابات ریاستجمهوری است؛ اینکه ریل دولت با رای مردم تغییر کند و دولتی دارای اهتمام و باورمند به ظرفیتهای بزرگ ملت ایران، سکان اداره کشور را به دست بگیرد. این به معنای پایان وضعیت هشتساله «انفعال، معطلی و انتظار» است. دولتی جوان و باانگیزه، و دارای روحیه خودباوری ملی و اعتماد به نفس، بیتردید دست روی دست نخواهد گذاشت تا غربیها به هر نحو که خواستند در اجرای توافق موش بدوانند و او تماشاچی باشد. بلکه اصلا همه مسئولیتهای خود را بار وزارت خارجه و برجام نخواهد کرد و پاسخ هر مطالبه اقتصادی و اجتماعی را به برجام و وعده برداشتن تحریمها مشروط نخواهد کرد. تغییر ریل در انتخابات، همچنین میتواند به این معنا باشد که دولت جدید، چون خود را معطل و گروگان توافق یکطرفه نمیداند، پاسخگوی مردم میشود و حس نشاط و امید واقعی را که مقدمه هر حرکت ملی است، در کالبد جامعه میدمد.پیشبینی چنین چشماندازی، آمریکا و غرب را که در طول این سالها به نُرمالیزاسیون رفتار طرف ایرانی امید بسته بودند و میتوانستند عهد بشکنند یا ضربه بزنند، در هراسی زایدالوصف فرو میبرد. باید راه تغییر و تحولی آنچنانی را که ایران را به تراز اقتدار انقلابی خود باز میگرداند، بست. اما چگونه؟ نگاه بسیط این بود که آمریکا بهراحتی به توافق برگردد و با احیای برجام، از این طریق به دوپینگ جریان غربگرا در انتخابات ایران همت گمارد. اما آنها گزینه متفاوتتری را در پیش گرفتند که دادن امتیاز موردی و موقتی -و چند برابر مطالبه کردن آن پس از انتخابات- بخشی از آن است. از نگاه غرب، تغییر ریل دولت در ایران، متوقف به نوع فهم افکار عمومی از توانمندی یا ناتوانی کشور است. اگر مردم به این ارزیابی رسیده باشند که ایران، قدرتمند است و ظرفیت قویتر و روئین تن شدن در برابر فشارها را دارد، آنگاه بر تغییر ریل اهتمام میکنند و جنبش ملی ذیل شعار «تغییر برای ایران قوی» شکل میگیرد. اما اگر بتوان ذهن مردم ایران را این گونه دستکاری کرد که «کشور شما، درمانده و بیچاره است»، در آن صورت، انفعال هشتساله توجیه میشود و گزینهای عاقلانه به نظر میآید.
از زاویه نگاه دشمن، باید شبانهروز به مردم ایران قبولاند که کشورشان درمانده است. از یک سو باید تولید رنج و محرومیت و مصدومیت نمود و از طرف دیگر، تصویرسازی کرد. کنارش هم گفت که اگر کوتاه میآمدید، گرفتار این رنجها نبودید! این فضاسازی، برنامهای برای سلب روحیه از یک ملت مستقل است. بردن او در شرایط حبسشدگی سخت (غرق مصنوعی)، به کمک عواملی در داخل که عرصه معیشت را سخت میکنند تا احساس ناتوانی بازتولید شود. این یک مهندسی عینی - ذهنی است که راه اجرای بازی «پلیس بد- پلیس خوب» را باز میکند.
تامین امنیت اقتصاد و معیشت مردم، متوقف به مدیریت مسئولانه است. اگر برخی مدیران که مسئول نگهبانی حریم اقتصاد هستند، کاربلد نباشند، بیمبالاتی کنند، یا در مقابل دستدرازی مماشات کنند، طبیعی است که ریسک دستکاری در اقتصاد و دستبرد به آن پایین میآید. در این صورت، مفسدان زالوصفت از یک طرف به زندگی مردم دستدرازی میکنند و تروریستهای اقتصادی سازمانیافته، از طرف دیگر؛ و چهبسا، چون منافع آنها با هم منطبق است، همپوشانی هم بکنند؛ چنانکه در چند سال اخیر، بلعیده شدن ۱۸ میلیارد دلار ارز حراجشده ظرف دو ماه و گسیل چند ده میلیارد دلار به استانبول و اربیل و دوبی و هرات را شاهد بودیم. همین طور است قاچاق سازمانیافته مایحتاج مردم، یا کمیابی مرغ و تخم مرغ و روغن و پوشک و گرانیهای آنچنانی.
قطعا در این «بازی- جنایت» با معیشت مردم، هم اتاق عملیات دشمن نقشآفرینی میکند، هم دلالان و مفسدان اقتصادی، و هم فضای رسانهای مسموم؛ اما آن متغیر اصلی که به عوامل دیگر ضریب میدهد، بلکه مجال اخلال را فراهم میسازد، «مدیریت اشرافی فشل، آلوده و نفوذزده» است. مدیریتی که گوشهای از مفاسد و آلودگیهای آن، در قالب نجومیبگیران سیریناپذیر و مدیران رانتخوار(ارز، کارخانهها، انحصارهای واردات و...) آشکار شد. چنین مدیریت ناکارآمد و پرهزینهای میل به تکثیر دارد. دستیار فلان دولتمرد ارشد، یا دختر و پسر و داماد بهمان وزیر و یا قوم و خویشهای سیاسی آنها را میبینید که بدون کمترین لیاقتی، نفوذ اداری پیدا کرده و فرصتهای اقتصادی ناب را به نیش کشیدهاند. کارخانههایی که به نام خصوصیسازی، توسط فلان عضو ارشد ستاد انتخاباتی، در قالب زد و بند اقتصادی یا سیاسی هبه شدهاند و سپس، همان امتیازگیرندگان، بخشی از اموال غارتی را در خدمت سرمایهگذاری سیاسی و رسانهای و هنری و اجتماعی قرار دادهاند که خروجی آن در انتخابات یا التهابات (فتنههای) سیاسی خودنمایی میکند.
بدین ترتیب، موقعیتهای متعلق به بیتالمال به جای اینکه در خدمت رفع مشکلات مردم باشد و گرههای زندگی آنها را بگشاید، صرف ایجاد یگان سیاسی، اقتصادی و رسانهای میشود که دلش جای دیگری است. طیفی که اول، گروگان جاهطلبی، امتیازطلبی و زیادهخواهی خود میشوند، سپس به خاطر همین نقطه ضعف، توسط بیگانه مهاجم، گروگان گرفته میشوند. از اینجا به بعد است که انواع فشار را به ملت خود تحمیل میکنند. آنها هستند که به فشارهای دشمن ضریب میدهند و در زندگی ملتی عزتمند کارگر میشود.
کشور ما تا قبل از برجام، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بود و اکنون نیز با وجود سوءمدیریت اقتصادی، در رتبههای ۲۲ تا ۲۶ (بر اساس شاخصهای متفاوت) ارزیابی میشود. برجام و برجامیزاسیون، با اقتصاد ما چه کرد که دچار این پسرفت شد؟ مگر نه اینکه قبل از برجام در سالهای ۹۰ تا ۹۲ با وجود همه تحریمهای فلجکننده دولت اوباما، توانسته بودیم به رتبه هجدهم اقتصادی دست پیدا کنیم؟
چه شد که امروز بازگشت به همان شرایط اقتصادی پیشابرجام برای برخی دولتمردان تبدیل به آرزو شده و بعد از هشت سال خودرایی و سوءمدیریت، میگویند چند سال طول میکشد تا به وضعیت اقتصادی سال ۹۰ یا ۹۲ برگردیم؟! آیا غیر از این است که تمام فرصت هشتساله را با همین تعلیق و انتظار، و وعده این صد روز یا صد روز بعدی، تباه کردهاند؛ و حال آنکه میشد صرف اجرای دو برنامه چهارساله درونزا برای رونق اقتصادی کرد؟
دو ماه دیگر، زمان انتخابات در ایران است. غرب نه میخواهد از اخلاق مستکبرانه کوتاه بیاید و حق ملت ایران را به او بدهد و نه میخواهد مردم ایران به این نتیجه برسند که چاره خروج از گرفتاری هشت ساله، تغییر رویکرد دولت است. پس چه باید کرد؟ نخست اینکه باب مذاکره را گشوده نگه داشت. این کار، هم احتمال «گشایش از طریق رفع تحریمها» را سر پا نگه میدارد و هم به غرب این مجال را میدهد تا از طرفی که پذیرفته با وجود نقض حقوقش، باز هم مذاکره کند، امتیاز جدید مطالبه کند. اما این کافی نیست. مذاکره، به مفهوم میزی برای طلبکاری و دیکته کردن، و نه احترام متقابل و تعامل مشترک، برای غرب بسیار مهم است؛ و برای اینکه این میز برقرار بماند، باید طرفی که به این بازی یکطرفه و نامتوازن تن داده، در قدرت بماند.
آیا باید به او امتیازی بزرگ در حد حقوق کشورش را داد؟ اینکه میشود مذاکره با یک دولت ملی و انقلابی وفادار به خطوط قرمز کشورش و در آن صورت باید بقیه طلبهایشان را هم داد و سرشکستگی پس از سالها گردنکشی را پذیرفت؟! آمریکا به چنین مسیری تن نمیدهد. راه جایگزین برای آمریکای مستکبر این است که شرایط به شکل اتاق بازجویی و غرق مصنوعی انگارهسازی شود. از یک طرف و تا نزدیکی انتخابات، سوء مدیریت به علاوه تروریسم اقتصادی سازمانیافته و سودجویی دلالان زالوصفت، تسمه از گرده مردم بکشد و از طرف دیگر، کسانی باشند که در این تنگنای رنج و فشار، نقش پلیس خوب یا واسطه دلسوز (!) را ایفا کنند و مثل یک سوپرمن وارد میدان شوند. کار ویژه واسطه (بازجوی خوب) چیست؟ از پلیسهای بد بخواهند کمی عقبتر بروند. سایه آنها که کناری رفت و فشار موقتا کم شد، امکان دستکاری در ذهن فراهم میشود: «تو الان میتوانستی راحت و آزاد باشی، خوب زندگی کنی، دسترسی داشته باشی. اصلا میخواهی برایت دسترسیهایی فراهم کنم؟ آب و غذای کافی نداشتهای؟ برایش آب و غذا بیاورید! جراحت داری و درد میکشی؟ پزشک و مُسکّن قوی بیاورید و...».
فشارهای تحریمی سال ۹۰ تا ۹۲ توسط دولت اوباما که پس از برجام، با فشارهای تحریمی آیسا و سیسادا ادامه یافت، و سپس، فشارهای تحریمی دولت ترامپ که تا امروز توسط دولت بایدن حفظ شده، یک هدف بیشتر نداشته است.
اینکه به واسطه بد کارکردی برخی مدیران در داخل و عملیات رسانهای شبانهروز، ملت ایران را به رنج بیندازد. بقبولاند که بیچاره و ناچار از تسلیم هستید. اما دست ملت ایران در همه این سالهای بیمهری برخی مدیران، بسته نبود. مدیران و کارآفرینان پرتلاشی هم بودند که محاصرهها را شجاعانه شکستند و «ما قدرتمندیم و میتوانیم» را چنان به نمایش گذاشتند که تحسین جهانی و ناله دشمن را برانگیخت. شهید سلیمانی و همرزمانش نشان دادند که حتی در مصاف نظامی نابرابر با دشمن، چگونه میتوان حماسهای پیروز را رقم زد و با وجود انبوه ترور شخصیتها، تبدیل به شخصیت محبوب و قهرمان ملی شد. شهید شهریاری و همسنگران گمنامش با خون خویش امضا کردند که میتوان حصار تحریمها را شکست و با درنوردیدن مرز فناوریهای فوقپیشرفته، سوخت بیست درصد غنیسازی شده را برای تولید رادیوداروها تولید کرد.
اگر طهرانیمقدمها، موشکهای قدرتمند نقطهزنی ساختند که توانست تور راداری و پدافندی پیشرفته آمریکا را بدرد و امنترین دژ منطقهایاش در عینالاسد را درهم بکوبد، یا هواپیمای جاسوسی فوقمدرن آنها را شکار کند، مجاهدان مسئولیتشناس دیگری بودند که پالایشگاه ستاره خلیجفارس را در اوج تحریمها برافراشتند، کشور نیازمند واردات بنزین (تحریم شده) را به صادرکننده بنزین تبدیل کردند و تحریم را دو بار زیر پا گذاشتند. اگر مدیریت اشرافیتزده، در بحبوحه مذاکرات به دروغ میگفت خزانه خالی است و دست کشور را حتی در چانه زنی و مذاکره میبست، مدیران غیوری بودند که خط قرمزهای اشرافیت سیاسی و اقتصادی را زیر پا گذاشتند، گریبان دانهدرشتها را گرفتند و با وجود جیغها و تهدیدها، آنها را پای محاکمه آوردند تا معلوم شود دهها هزار میلیارد تومان از سرمایهها و اموال و امکانات بیتالمال، در دوره تحریم دشمن، هزینه کامجویی اشرافیت بدمست شده است.
در همین دو سال اخیر به همت دستگاه قضایی، دو هزار واحد تولیدی تعطیل، نیمهتعطیل و یا غارت شده، به چرخه اقتصاد کشور برگشت و شغل دهها هزار کارگری را احیا کرد که تقریبا امیدی به احیای معیشت خود نداشتند. این اتفاقات شیرین همگی در حالی رخ داد که برخی متولیان اصلی امور در دولت، اهتمام و همراهی نداشتند؛ بنابراین تصور این ادعا موجب تصدیق آن است که اگر اختیارات فراوان دولت در اختیار خدمتگزاران با انگیزه و شجاع و خطرپذیر و نامعادله به همزن قرار بگیرد، میتواند حصارهای خود ساخته را در هم بشکند و فشارهای خصمانه دشمن را بیرمق کند.
روزنامه وطن امروز
مجلس قدرت مذاکره را بازگرداند/دکتر عباس مقتدایی
مجلس یازدهم نشان داد در حفظ منافع ملت قاطعیت لازم را دارد؛ تصویب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران، دستاوردی بود که به واسطه آن دست دولت مجددا پر شد و ملت ایران بر اساس این قانون، دارای قدرت بیشتری در اقدام راهبردی شده است.ما اکنون از یک سو شاهد آن هستیم که این قانون دستاوردهای قابل توجهی برای ملت داشته است و هر روز بر دستاوردهای آن که حاصل دوراندیشی مجلس بود، اضافه میشود و از سوی دیگر شاهدیم که مماشات دولت با کشورهای غربی در حال تضعیف این قاطعیت برآمده از مصوبه مجلس است و توقع آن است که آقای روحانی به این روند کاهنده قدرت کشور خاتمه دهد.
ما در مصوبه مجلس تصویب کرده بودیم ایران از ۵ اسفند به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی خاتمه دهد، چون تحریمها برداشته نشده است، اما عملا فرصتی که دولت به کشورهای بدعهد و آژانس داد، نشان از این داشت که بنا بر حراست از قانون مجلس را ندارد. البته مجلس نظارتهای خاص خود را دارد و بارها تأکید کرده عدم دقت دولت در اجرای مصوبه پذیرفته نیست؛ به دولت مستقیم و غیرمستقیم گفتهایم در مساله برجام رفتارهای گام به گام وجود ندارد، چون ما قبلا گامهای خود را برداشتهایم و به تعهدات خود نقداً عمل کرده و بدعهدی دشمن را در عمل دیدهایم.
به همین دلیل، اینکه آمریکا اعلام کند من از برجام خارج میشوم و بعدا اعلام کند دوباره به برجام وارد میشوم، این نوعی امتیاز دادن به یک کشور بدعهد و بدرفتار است؛ بنابراین اینکه امروز غربیها اعلام کنند برای آزادسازی پول ایران مذاکره میکنیم یا آمریکاییها بگویند به کره اجازه میدهیم یک میلیارد از اموال شما را آزاد کند، «بدعهدی روی بدعهدی» است، زیرا بنا بر این بود که تحریمها لغو شود نه اینکه اموال و داراییهای ایران، آن هم به صورت قطرهچکانی آزاد شود و پذیرش این امر از سوی دولت و وزیر امور خارجه یعنی نادیده گرفتن عزت ملت ایران.
در هر صورت اقدامات کنونی دولت به نظر میرسد شائبههای تبلیغاتی و تأثیرگذاری بر انتخابات دارد تا رعایت تام و تمام منافع ملت ایران. ما دیدیم در عمل بایدن و ترامپ تفاوتی ندارند و اتفاقا همین موضوع درباره آقای روحانی هم قابل مشاهده است، دکتر روحانی هم نشان داد تجربه را به عنوان یک موضوع مهم در نظر نمیگیرد. ما نباید از یک سوراخ ۲ بار گزیده شویم. آمریکاییها تحریمها را متوقف نکردند، موانع پیش پای صادرات نفتی و غیرنفتی را برنداشتند و، چون اینچنین نکردند، ما نباید مجددا به بدعهدان فرصت دهیم یا به آنان اینگونه وانمود کنیم که هر چه شما انجام دهید، ما با شما همراه هستیم.
در هر صورت ایران تعهدات خود را انجام داده و بارها آژانس اجرای این تعهدات را تایید کرده است، بنابراین دولت نباید مانع اجرای مصوبه مجلس شود. ۵ خردادماه پایان توافق ۳ ماهه ایران با آژانس است و آقای روحانی نباید همانگونه که در ابتدای دولت تلاش کرد ۱۰۰ روزه اقداماتی را انجام دهد که بعدها مشخص شد شتابزده عمل کرده است، اکنون هم در ۱۰۰ روز مانده به پایان دولت، همان اشتباه قبلی را تکرار کند و از هول حلیم در دیگ بیفتد. ماده ۷ قانون اقدام راهبردی، تکلیف را مشخص کرده؛ مجلس تصمیمگیرنده است و دولت باید به این نکته توجه کند که حتی رفع محدود تحریمها در تناقض با منافع کلان ملت ایران است. ما باید به فکر خاتمه تحریمها و لغو کامل آنها و صیانت از حقوق ملت باشیم.
با روش رفتاری دولت، عملا یک سال بعد از خروج آمریکا، در برجام ماندیم. اروپا با توجه به روحیهای که دولت فعلی ایران داشت، به تضمینهایی که داده بود، عمل نکرد و قانون مجلس پس از ۲ سال بدعهدی، به کمک دولت آمده است. مجلس هیچگاه دریچه دیپلماسی را نبسته است، در عین حال عملا دست دولت را برای آنکه بتواند در مذاکرات برتری داشته باشد، باز کرد. به عنوان مثال مجددا غنیسازی ۲۰ درصد را احیا کرد، مجوز استفاده از سانتریفیوژها را داد و قدرت ایران را برای اقدامات راهبردی افزایش داد. حالا هم غنیسازی ۶۰ درصدی، اروپا و آمریکا را به دست و پا انداخته است. توقع آن است که مذاکرهکنندگان ایرانی در جلسات وین بیش از هر چیز به فکر صیانت از منافع ملت ایران باشند نه اینکه به فکر دلجویی باشند یا مطابق سلیقه غربیها عمل کنند. غربیها در عمل نشان دادهاند تضعیف ایران را برنامهریزی میکنند و خواهان تقویت شدن ایران و دستیابی ما به منافعمان نیستند.
روزنامه خراسان
ارتش؛ محبوب و مقتدر/کورش شجاعی
اگر کشوری توان تولید و حفاظت از استقلال و تمامیت ارضی و تامین امنیت خود را نداشته باشد، نه تنها قطعا نمیتواند امیدی به رشد و پیشرفت، تعالی و سرافرازی و آیندهای روشن در تولید علم، خود اتکایی، ایجاد رفاه و تولید ثروت و ... داشته باشد بلکه حتی در چنین کشوری نمیتوان به چرخیدن چرخ زندگی روزمره مردم و دستیابی به امکانات اولیه امیدوار بود و البته قطعه قطعه شدن، تجزیه و سلطه پذیری و زانو زدن در مقابل سلطه گران و کُرنش در مقابل زورگویان و «گدایی تامین امنیت» از دیگران سرنوشت دور از انتظاری نیست و اگر امروز در ایران عزیز به رغم همه مشکلات اقتصادی و تورم و گرانی افسار گسیخته ناشی از کم تدبیری برخی مسئولان و تحریمهای ظالمانه در بسیاری از عرصهها از جمله تولید علم، تبدیل شدن به صادرکننده بسیاری از محصولات از جمله بنزین و انواع تولیدات پتروشیمی و ...، شاهد دستیابی به توفیقات قابل توجه در صنعت و کشاورزی، طراحی و ساخت عظیمترین سکوهای نفت و گاز و پیشرفتهای محیرالعقول در عرصههای گوناگون پزشکی و تجهیزات و صنایع دفاعی و ... هستیم، همه و همه محصول شکوفایی استعدادها و توان ایرانی در محیط «امن» ایران بزرگ است، امنیتی که حاصل تلاش، جان فدایی، ایثار و دلاورمردی غیورمردانی است که لباس مقدس سربازی دین و میهن را با افتخار به تن دارند و امنیت کم نظیر کشورمان آن هم در این منطقه خاص را به بهترین شکل تامین میکنند، در منطقهای که یکی از کشورهای همسایه، بزرگترین تولیدکننده تریاک و قاچاق مواد مخدر است و آن دیگری لانه تروریستهای خانگی و فراری و آن دیگری همچنان درگیر تامین امنیت خود و مبارزه با تروریستهای باقی مانده داعش و... و تلاش شکسته بسته برای بیرون کردن نیروهای آمریکایی و... و آن سوتر سعودیهای وهابی که مرکز نشر تفکر تکفیری و تروریستی و تربیت و صادرات تروریست هستند.آری در چنین منطقه و شرایطی دلاور مردان بی ادعایی که لباس ارتش و سپاه و مرزبانی و بسیج و نیروهای انتظامی و امنیتی را لباس غیرت و دفاع از دین و ناموس وطن میدانند، با پوشیدن این لباس عاشقانه مشغول خدمت و تامین و حفاظت از استقلال و امنیت و تمامیت ارضی وطن هستند. وطنی که استقلال مثال زدنی و کم نظیر و امنیت پایدار امروزش آسان به دست نیامده بلکه خونهای فراوانی از بهترین فرزندان این سامان بر زمین ریخته تا ایران، امروز امن و مستقل و سرافراز باشد، خون بیش از ۲۳۰ هزار شهید انقلاب و دفاع مقدس که بیش از ۴۵ هزار نفر از ایشان در قالب نیروهای وظیفه و کادر مفتخر به برتن داشتن لباسهای مقدس ارتش بوده اند.
ارتشی که استقلالش، کارآمدی و اقتدارش، مردمی بودن و ایمانش، آمادگی و نظم و انضباطش و عزت و اعتبار و محبوبیتش زبانزد است و خاص دوران دفاع مقدس نبود بلکه به خاطر پای کار و در کنار مردم بودنش همچون دیگر نیروها در حوادث گوناگون از جمله سیل و زلزله و ... این عزیزان همچنان و امروز نیز همچون دیگر حافظان استقلال و امنیت و تمامیت ارضی کشور و دیگر خدمتگزاران واقعی، محبوب اند و در دل مردم جای دارند. ارتشیان غیور، سرافراز و دلاورمردی که حتی در شرایط کرونا مانند بسیاری دیگر از نیروها، جوانمردانه در کنار مردم هستند و برای حفاظت از جان و سلامت مردم در کنار مدافعان سلامت فداکارانه و ایثارگرانه در میدان حاضرند. جمعه شب ۲۷ فروردین بود که خانم دکتر سوسن عزیزمحمدی، رئیس بیمارستان هاجر ارتش در برنامه «بدون تعارف» شبکه دو سیما وقتی از شهادت همسرش دکتر ابوالفضل محمدعلیزاده، جراح مغز و اعصاب بر اثر کرونا و حین خدمت سخن به میان آورد، از شهادت ۱۵ ارتشی در جریان مبارزه با کرونا خبر داد، خبری که دیگر بار از رشادت و ایثارگری و ایمان و اخلاص و تعهد فرزندان نیک نام و سرافراز ایران اسلامی حکایت میکند.ای ارتشیان وای همه خدمتگزاران و حافظان امنیت و استقلال و عزت کشور درود بی پایانتان باد.
روزنامه ایران
افزایش مبتلایان کرونا در سایه تقدیرگرایی/شهلا کاظمی پور
همکاری مردم با مسئولان و رعایت پروتکلهای بهداشتی در ماههای آخر سال گذشته باعث شده بود در اسفند ماه تنها چند شهر قرمز و نارنجی داشته باشیم و شهرهای دیگر در شرایط نسبتاً بهتری قرار داشتند. اما متأسفانه کاهش محدودیتها و حضور مردم خسته از قرنطینه در بازارهای شب عید و بعد از آن دورهمیها و مسافرتهای نوروزی باعث شد امروز با موج جدید بحران همهگیری کرونا در کشور مواجه شویم. به این معنا که بیشتر شهرها در شرایط قرمز و فراتر از آن قرار گرفتهاند.هرچند با کاهش محدودیتها این شرایط قابل پیشبینی بود، اما درشرایط فعلی بیتفاوتی مردم بر شدت بحران موجود دامن میزند. متأسفانه با وجود اعلام محدودیتها هنوز برخی از کسبه به فعالیت خود ادامه میدهند. در این شرایط نه تنها نظارت درستی بر رعایت محدودیتها وجود ندارد بلکه خود مردم هم نسبت به رعایت دستورالعملها بیتفاوت شدهاند. از آن بدتر اینکه برخی از پزشکان تحصیلکرده که فعالیتهای غیرضروری مانند عملهای زیبایی انجام میدهند و هرروزه بیماران بسیاری در مطب آنان بدون رعایت پروتکلها در کنار هم مینشینند نسبت به همکارانشان در بخش عفونی احساس مسئولیت نمیکنند. در حقیقت احساس مسئولیت نسبت به یکدیگر در جامعه کمرنگ شده است.
احساس مسئولیت و احترام باید در تک تک اعضای جامعه وجود داشته باشد بهطوری که آنها از بیم بیماری و انتقال آن به دیگران پروتکلهای بهداشتی را بیش از پیش رعایت کنند. موضوع دیگر بحث تقدیرگرایی است. متأسفانه هنوز تقدیرگرایی در جامعه وجود دارد وبرخی با این اعتقاد که هرچه قسمت باشد پیش خواهد آمد در جامعه تردد میکنند. این درحالی است که آنها باید بدانند که فقط خودشان در معرض بیماری قرار ندارند و با بیمارشدن بهعنوان یک ناقل بیماری را به چندین نفر دیگر منتقل خواهند کرد.
ارزش و منزلت انسان موضوع مهم دیگری است که تک تک افراد جامعه باید به آن توجه داشته باشند. مردم باید قدر خود را بدانند و برای خرید یا مسافرتهایی که میتوان به تأخیر انداخت جان خود را به خطر نیندازند. این آمبولانسهایی که شبها تا دیروقت از بیمارستانی به بیمارستان دیگر میروند تا برای مریضشان تخت خالی بیابند برای نجات جان یکی از مردم همین جامعه تلاش میکنند پس باید وخامت شرایط را جدی گرفت. البته برخی از بزرگترها نیز بیتقصیر نیستند. طولانی شدن قرنطینه و کاهش رفت و آمدها باعث خسته شدن و کسالت بسیاری از آنها شده بههمین دلیل است که میبینیم از فرزندانشان دعوت میکنند که به دیدنشان بروند. این درحالی است که هریک از فرزندان میتوانند ناقلین بیعلامت و تهدیدی برای سلامت و جان پدر یا مادر عزیز خود باشند. در نهایت باید بگویم که حتی در کشورهای توسعه یافته هم عملکرد مسئولان در مقابله با این بیماری زیر سؤال رفته است؛ بنابراین این خود مردم هستند که باید بیش از پیش به جان خود و خانواده خود اهمیت بدهند و پروتکلها را رعایت کنند.
روزنامه شرق
مذاکرات فرسایشی و قدرت/کیومرث اشتریان
نظریه بازیها این آموزه را دارد که در بحرانهای بینالمللی هرچه شمار بازیگران و گستره موضوعات مورد مناقشه بیشتر باشد، دستیابی به توافق سختتر و بلکه امکانناپذیر میشود. گفتگوهای برجامی ایران و شش قدرت جهانی از این سنخ است و براساس نظریه بازیها چشمانداز دستیابی به توافق بسیار مبهم است. هریک از این کشورها، خواستهها و مطالباتی دارند و سعی میکنند که از این نمد برای خود کلاهی به دست بیاورند. از سوی دیگر، عربستان و اسرائیل و دیگران در پی مداخلهاند و عملا دامنه این مناقشه فراتر از ایران و آمریکا رفته؛ بلکه عملا تبدیل به یک موضوع فرامنطقهای و شبهجهانی شده است.از حیث موضوع نیز آمریکا و اروپا در پی آناند که فراتر از مناقشه هستهای به قدرت موشکی ایران و مناقشه پایانناپذیر حقوق بشر بپردازند. نتیجه سخن ساده است؛ هر کشوری که در پی افزایش بازیگران و تکثر موضوعات باشد، عملا نمیخواهد این توافق به سرانجام برسد؛ بلکه در پی کشدارکردن موضوع است. در کشدارکردن موضوع هم که تقریبا همه کشورهای طرف ما منتفع میشوند؛ هریک به گونهای. از سوی دیگر، مطالعات فرهنگ سیاسی آمریکایی به ما نکته مهمی را نشان میدهد: به قول یکی از پژوهشگران این حوزه، فرهنگ سیاسی آمریکا چنان است که منظورش از همکاری بینالمللی این است که کشورها به پروژههای آمریکایی بپیوندند و با موضوعات مدنظر آنان همکاری کنند.
اما این سخنان به معنای آن نیست که باید میز مذاکره را ترک کرد یا اینکه به مذاکرهکنندگان ایرانی ناسزا گفت. واقعیت این است که در وضعیت متناقضنمایی قرار گرفتهایم که بهسختی میتوانیم از فرصت احتمالی بهره لازم را ببریم. یک گزینه رادیکال این است که یکباره با آمریکا کنار بیاییم و به کلی عطای انرژی هستهای را به لقایش ببخشیم. این گزینه نهتنها از سوی ایران امکانپذیر نیست؛ بلکه به نظرم از سوی آمریکا و اروپا هم به معنای پایان مناقشه نیست؛ چراکه بلافاصله موضوع موشکها و سپس حضور منطقهای و حقوق بشر را پیش میکشند.
عملا راه را خود بستهاند؛ نه اینکه ایران بسته باشد؛ چون در این مناقشه آمریکا، فرانسه، چین و حتی روسیه میلیاردها دلار از اعراب خلیج فارس سود بردهاند. اتحاد با ایران «موضوعیت استراتژیک» برای این کشورها ندارد؛ بلکه حفظ «وضعیت مناقشهای» برای اغلب و بلکه همه کشورهایی که نام بردیم، موضوعیت استراتژیک پیدا کرده است. فهم این نکته مهم است که عمق مسئله را برای ما آشکار میکند و استراتژی ما را در سیاست داخلی و خارجی تعیین میکند. ما در یک وضعیت تاریخی قرار گرفتهایم که فهم آن از سوی همه نیروهای مذهبی و ملی ضروری است؛ بنابراین نباید به این بسنده کرد که همه مقاصد خود را در گفتگوها دنبال کنیم که اساسا امکان ندارد؛ چون آنچنانکه گفته شد، تقریبا هر شش کشور برجامی هریک به درجاتی از طولانیشدن این موضوع بهره میبرند؛ بنابراین زمان به سود ما نیست و بلکه فرسایشی است.
در هر صورت راهی بیبازگشت را آمدهایم. این راه با افزایش قدرت در همه ابعاد به سرانجام میرسد. از قدرت موشکی تا افزایش نفوذ منطقهای. از حیث داخلی نیز این مذاکرات نباید به انسجام داخلی ضربه بزند. درحالیکه همگی میدانند که راهی جز مذاکره کوتاهمدت نداریم و رهبری هم فرمودند که «ما بحثی در این زمینه نداریم.
ولی باید مراقبت شود که مذاکره فرسایشی نباشد». حیرتآور است که این مذاکرات به عاملی برای عدم انسجام و فرسایش داخلی تبدیل شده است و حیرتآورتر آن است که در درون نظام هم اقدامی جدی در راستای کاهش تفرقه نمیشود. این تفرقه در درازمدت بسیار آسیبزا است. از سویی شماری از نیروهای خدوم این کشور را از میدان به در میکند و از سوی دیگر افراطگری و جهالت را در مدیریت دامن میزند.
اخبار ویژه 29 فروردین ماه
روزنامه کیهان
دهنکجی به کارشناسان این بار درباره راستیآزمایی لغو تحریمها
سادهسازی موضوع راستیآزمایی تعهدات آمریکا برای بازگشت به برجام توسط آقای روحانی، اقدامی زیانبار برای منافع ملی است. آقای روحانی اخیراً برای چندین بار گفت که اگر آمریکا به تعهداتش برگردد، ما هم بلافاصله به تعهدات خود برمیگردیم. روزنامه فرهیختگان ضمن نقد این سخنان نوشت: دنیایی که روحانی در آن زندگی میکند، دنیای زیبایی است. در آنجا، صبح جمعه که از خواب بیدار میشوی، دیرتر از همه میفهمی دولتت، بنزین لیتری هزار تومان را به ۳ هزار تومان رسانده است.در دنیای روحانی، به راحتی در ۱۰۰ روز اول میتوانی با یک توافق همه تحریمها را «بالمره لغو» کنی و وقتی اصلیترین طرف توافق هستهای از آن خارج میشود، ابراز خوشحالی کنی که «یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است.» این دنیا به قدری زیباست که با افزایش ۹۰۰ درصدی قیمت ارز و افزایش ۶۰۰ درصدی قیمت مسکن و افزایش چند صد درصدی مایحتاج مردم، مدعی باشی که هم چرخ اقتصاد را چرخاندی و هم چرخ سانتریفیوژ را.
در همین دنیاست که میتوانی بدون نگاه کردن به سوابق مدیریت نزدیک به هشت سالهات، بگویی «همان طور که تحریم را در ۱۰۰ روز اول شکستیم، بگذارید در ۱۰۰ روز آخر یک بار دیگر هم میشکنیم.» آقای روحانی در سخنانش زمان لازم برای راستیآزمایی به سبک خودش و با معیار وزیر نفت و رئیس کل بانک مرکزی را مشخص نکرده، ولی کسانی که بازهای را اعلام کردهاند را متهم کرده که «بلد نیستند» تعیین زمان برای راستیآزمایی پس از آن مورد توجه قرار گرفت که ایران، راستیآزمایی را پیش شرط بازگشت به برجام اعلام کرد. نخستین اظهار نظر در این باره را یک منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده هستهای در وین اعلام کرد و کمترین زمان مورد نیاز برای راستیآزمایی لغو تحریمها، سه تا ۶ ماه است و رفع تحریم به صورت موقت یا نیازمند به تمدید برداشته شدن موسوم به waiver مورد قبول ایران نیست.»
علاوه بر این عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه نیز گفته: «برای ما مهم است که وقتی این تحریمها برداشته میشود، آثار آن را در عمل ببینیم. اگر تحریم نفتی برداشته میشود، اینکه یک دستوری امضا شود کفایت نمیکند و باید نفت در عمل هم فروش برود و خریداران نفت ایران بدون هیچ مشکلی بتوانند نفت را بخرند. راستی آزمایی یعنی دیدن رفع تحریم در عمل و برای ما باید مسجل شود که این تحریم برداشته میشود.
اخیراً مرکز پژوهشهای مجلس نیز «شاخصهای راستیآزمایی رفع تحریمها در حوزه انرژی، صنعت و فناوری هوایی» را منتشر کرده که بررسی جزئیات این پژوهش نشان میدهد در حداقلیترین حالت، راستیآزمایی چند ماه زمان خواهد برد. فرهیختگان در ادامه نمونههایی از «ما بلدیم»های آقای روحانی را ردیف کرده که گشایش اقتصادی ظرف ۱۰۰ روز، «آمریکا قول داده به تعهداتش عمل کند» (سال ۹۵، تمام تحریمها در روز اجرای توافق بالمره لغو خواهد شد و در صورت انتخاب مجدد آمادگی داریم بقیه تحریمها را برداریم (سال ۹۶) از آن جمله است.
دور زدن نظر کارشناسان اقتصاد درباره زمانبر بودن راستیآزمایی لغو تحریمها، در حالی است که همین چند هفته قبل، دور زدن نظر کارشناسان بهداشتی درباره تشدید کردن و اعلام «از پیک کرونا عبور کردهایم»، موجب ۵ برابر شدن تعداد قربانیان کرونا به نسبت قبل از عید نوروز شد.
مشکل اصلاحطلبان بیاعتمادی مردم است، نه نامزد
صادق زیباکلام میگوید مشکل اصلاحطلبان در انتخابات، بیاعتمادی مردمی است که به روحانی رأی دادند و نه آوردن این یا آن نامزد. او ضمن تحلیل در روزنامه آرمان با اشاره به منتفی شدن موضوع نامزدی سیدحسن خمینی نوشت: مسئله فوری و فوتیتر، نقش اصلاحطلبان و تأثیر کنار رفتن سید حسن خمینی در اردوگاه اصلاحطلبان است. میدانیم که اصلاحطلبان ظرف هفتههای اخیر پس از عید، تلاش و تقلای بسیاری کردند که سید حسن آقا خمینی را به عنوان یک نامزد جدی برای اصلاحطلبان مطرح کنند.بگذریم که این کار از ابتدا اشتباه بود و اصلاحطلبانی که به دنبال مطرح کردن سیدحسن خمینی بودند، تصور میکردند که با آمدن ایشان موج، شور و گرمایی در تنور سرد انتخابات به وجود میآمد که این خیلی شاید دقیق نیست، چرا که مطرح کردن نامزد جدی و اصلی اصلاحطلبان، همانطور که شاهد بودیم، هیچ نشاط به وجود نیاورد و تردیدی نیست که اگر ایشان به فرض نامزد شده بودند، به عنوان نامزد اصلی اصلاحطلبان و حتی اگر فرض دوم را نیز اختیار کنیم که شورای نگهبان ایشان را تأیید میکرد، در حقیقت هیچ چیز برای اصلاحطلبان در انتخابات خرداد چندان عوض نمیشد.
به بیان سادهتر اینگونه نبود که با آمدن سید حسن خمینی به عنوان نامزد اصلاحطلبان شوری در انتخابات به وجود بیاید و اقشار و لایههای زیادی که نمیخواستند در انتخابات شرکت کنند، حالا با آمدن سیدحسن خمینی برای شرکت در انتخابات ترغیب میشدند. این تحلیل نارسا اصلاحطلبانی بود که تصور میکردند، با آوردن او انتخابات گرم میشد؛ بنابراین آن دسته از اصلاحطلبانی که فکر میکردند، با آمدن سید حسن خمینی تنور انتخابات گرم میشد، حالا مجبور هستند، سراغ نامزد دیگری بروند، اما اصل بحث همچنان باقی میماند.
بسیاری از اصلاحطلبان اینگونه فکر میکنند که با آمدن یک چهره (از نظر آنها ملی و محبوب) تنور انتخابات گرم شده و کسر قابل توجهی از آن ۲۴ میلیون که در سال ۹۶ به حسن روحانی رأی دادند، مجدداً پای صندوقهای رأی خواهند آمد، اما همانطور که گفتیم، این توأم با خطای محاسباتی این دسته از اصلاحطلبان است. واقعیت تلخی که بسیاری از اصلاحطلبان نمیخواهند آن را ببینند و بپذیرند، آن است که حتی اگر شخص رئیس دولت اسبق نیز بیاید و وارد انتخابات شود و به فرض شورای نگهبان او را تأیید صلاحیت کند، چندان چیزی عوض نخواهد شد.
فعال گروهکی: شکست خوردیم اصلاحطلبان ما را فروختند
عضو متواری گروهک ملی - مذهبی میگوید: ما در حمایت از روحانی با اصلاحطلبان برای براندازی نرم، همراهی کردیم، اما شکست خوردیم. تقی رحمانی از عناصر فعال در فتنه سبز که در پاریس اقامت دارد، در سایت گروهک ملی - مذهبی نوشت: داستان کنش انتخاباتی، داستان تلخی است. بهخصوص بعد از سرکوب جنبش سبز از سال ۱۳۸۸، در سال ۱۳۹۲ و ۹۴ و ۹۶ برای اینکه راست را عقب بزنیم، در انتخابات شرکت کردیم. اما نتیجه را واگذار کردیم. نباید فراموش کرد که دولت روحانی و اصلاحطلبان دوم خردادی، نقش بس منفی بازی کردند و بر سر پیمان خود نماندند.غفلت امثال ما این بود که در موضعگیری و حمایت از اصلاحطلبان دوم خردادی، منافع اقتصادی اصلاحطلبان را ندیدیم. اصلاحطلبان به قدرت بازگشتند و به ثروت رسیدند، اما زمانی که قرار شد میان ثروت و پیمان خود یکی را انتخاب کنند با این نگاه که نباید از قدرت بیرون رویم و مانند نهضت آزادی شویم، ثروت را انتخاب کردند. امروز دیگر اصلاحطلبان را سودای سر پیمان بودن نیست. اولویتشان چیز دیگری شده است. ماندن در قدرت حتی در سطح پایین برای آنان مهم است، چرا که حفظ منافعشان مهم است ما این ویژگی را درک نمیکردیم. فرق است میان آن فعال ستادی که برای پست مقام در انتخابات شرکت میکند، با امثال من و مایی که بعد از انتخابات دستگیر میشویم.
ما این نقد به خود را باید جدی بگیریم و در حمایت، نگاه عمیقتری داشته باشیم. اگر چه شکست از نتیجه ۳ انتخابات برای امثال ما حاصل شده، اما دستاوردهایی بوده است، اما بر سر اصول ماندن است که آدمی را در نقد خود معیاردار میکند. منتقدان اصلاحطلبی دور اخیر، به درستی از شکست در نتیجه اصلاحطلبی میگویند، اما آنچه پیشنهاد میکنند هزینه بیشتر و هم امکان عملی آن کمتر بوده است. سال ۱۳۶۰ تغییر نظام با هزینه زیادی شکست خورد که دستاوردهای دوره اصلاحات را هم نداشت. یعنی براندازی سخت شکست خورد.
شما که از محبوبیت بالای رئیسی در نظرسنجیها خبر دارید آقای عطریانفر!
عضو مرکزیت حزب کارگزاران میگوید رئیسی از کروبی درس بگیرد و نامزد انتخابات ریاست جمهوری نشود(!) محمد عطریانفر در مصاحبه با خبر آنلاین و درباره این که آقای رئیسی رقیب جدی برای اصلاحطلبان است، گفت: اگر آقای رئیسی بیایند باید معادلات را به گونهای دیگر مطالعه کنیم. بالاخره تجربه ۱۶ میلیون رأی برای ایشان تجربه مهمی است، ولی من میخواهم توصیه کنم اگر چنانچه جریان اصولگرا به این داستان دل بسته است، حادثه آقای کروبی را از نظر دور ندارد.در واقع حتماً کاندیدا شدن برای دومین بار به معنای بیشتر شدن آرا نیست؛ رأی ۴ میلیونی آقای کروبی در سال ۸۴ در سال ۸۸ تبدیل به یک رأی ۶۰۰ الی ۷۰۰ هزاری شد. ایشان مدعی بودند مگر میشود ۴ میلیون رأی به ۷۰۰ هزار رأی تقلیل پیدا کند؟ بله ممکن است.
عطریانفر افزود: دلبستگی جریان راست به ۱۶ میلیون رأی نباید آنها را اغوا کند؛ آنها باید فکر کنند که میخواهند از صفر وارد عرصه شوند یعنی به این امید که پیروزی آنها قطعی است، نباید بیکار بنشینند، چون ممکن است معادلات به گونهای پیش برود که آقای رئیسی هم به پیروزی نرسد. وی در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشت: میانهروی عین اصلاحطلبی است. میانهروها و اصلاحطلبان یک گروه هستند. اگر حمل بر خودستایی نباشد حقیقت و جوهره مرکزی نظریه اصلاحطلبی نوع نگاه کارگزاران است.
عطریانفر در عین حال گفت: اصلاحطلبی از یک مسئله بزرگ رنج میبرد و آن اینکه یک مانیفست مشخص ندارد. کارگزاران به صفت حزبی این کار را انجام داده است؛ یعنی اگر روزی جبهه اصلاحات به یک فهم مشترکی دست پیدا کند شاید مکتوبات و مانیفستی که مدون شده است را ارایه کنیم و از آن برای رسیدن به یک تعریف مشترک کمک بگیریم و آن را به رسمیت بشناسیم.
اظهارات عطریانفر درباره نامزدی آقای رئیسی و یادآوری رأی کروبی در دومین نامزدی در سال ۸۸، در حالی است که اولاً دبیر کل حزب کارگزاران و محمدعلی نجفی جزو اداره کنندگان ستاد کروبی در این سال بودند و ثانیاً با وجود رأی چندصد هزار نفری، به کروبی چنین القا میکردند که او رأی آورده، اما تقلب شده است. اکنون پس از ۱۲ سال و صرفاً برای فضاسازی علیه نامزدی آیتالله رئیسی یک عضو کارگزاران اذعان میکند که کروبی واقعاً چندصد هزار بیشتر رأی نداشته و بیخودی در انتخابات ۸۸ مدعی تقلب شده و گرد و خاک کرده است.
اما از این واقعیت تلخ درباره دودوزهبازی کارگزاران که بگذریم، مقایسه کروبی با رئیسی مقایسه بلا وجهی است. کروبی در سال ۸۸، نامزد دوم طیف اصلاحطلبان بود و از نگاه این طیف قرار بود رادیکالیسم نامزد اول (موسوی) را تشدید کند. ضمن این که او در این سالها کارنامه درخور توجهی نزد مردم نداشت. اما آقای رئیسی در سال ۹۶ با وجود فضاسازی سنگین علیه وی توانست ۱۶ میلیون رأی کسب کند که بالاترین رأی نفر دوم انتخابات در طول ادوار انتخابات میشود. پس از آن نیز به اعتبار کارنامه درخشان در دو سال مدیریت دستگاه قضایی، به شهادت همه نظرسنجیهای دولتی، محبوبیت آقای رئیسی روند رشد صعودی و افزایشی داشته که به نحوی که نام وی در همین نظرسنجیها، در میان چند شخصیت اول محبوب ملی دیده میشود.
مبارزه با فساد دانهدرشتها، رسیدگی به کارخانههای غیرقانونی واگذار شده (غارت شده) و پیگیری برای احیای آنها، در کنار بهبود وضعیت دادرسی و احقاق حقوق مردم، در این افزایش محبوبیت مؤثر بوده است؛ و به نظر میرسد اطلاع آقای عطریانفر از دخالت این ملاکها در میزان محبوبیت آقای رئیسی، موجب فضاسازی اخیر وی شده است.
هیچ بحثی در جبهه اصلاحات درباره نامزدی سیدحسن خمینی نشده بود
برخلاف فضاسازیهای رسانهای اخیر برای القای این نکته که نامزدی سیدحسن خمینی برای اصلاحطلبان جدی بود، یک فعال اصلاحطلب تصریح کرد جبهه اصلاحات در یک سال اخیر هیچ بررسی موردی درباره امکان نامزدی وی نداشته است. احمد شریف دبیر کل حزب همبستگی دانشآموختگان در گفتگو با ایلنا و درباره این ادعا که گفته میشود اصلاحطلبان، اجماعی روی کاندیداتوری سید حسن خمینی داشتهاند»، اظهار داشت: نزدیک یک سال است که اصلاحطلبان در قالب شورای هماهنگی و جبهه اصلاحات فعالیت میکنند؛ البته کمیته سیاسی شورای هماهنگی ۶ ماه به طور مداوم در مورد راهبردها کار کرد تا این راهبردها تصویب و نهایی شده تا منجر به یک ساز و کار شود.وی ادامه داد: در این مدت هیچ بحثی در مورد آقای سید حسن خمینی در جبهه اصلاحات صورت نگرفته است و ما وارد مصادیق نشدیم، زیرا ساز و کار نهایی نشده است و به هیچ عنوان حرفی نیامد که ایشان میخواهد کاندیدا شود یا خیر، اما اینکه کاندیدای ما (پزشکیان) چقدر ممکن است مورد اقبال قرار گیرد، بسته به نظر اعضا است؛ ما هم نظرمان این است که اگر کاندیدایی قویتر از آقای پزشکیان وجود دارد حتماً کاندیدای نهایی او باید باشد. دبیر کل حزب همبستگی دانشآموختگان بیان کرد: هر حزب و جریانی میتواند کاندیدای حزب خودش را مطرح کند، اما با نشانهها و علائمی که وجود دارد و کاندیداهایی که تا امروز حضور پیدا کردهاند، آقای پزشکیان میتواند یکی از کاندیداهای اصلی جریان اصلاحطلب باشد.
وی ادامه داد: از آنجایی که آقای پزشکیان اولین بار در دفتر حزب ما اعلام کاندیداتوری کردند، تا امروز ۴ جلسه چند ساعته با ایشان برگزار کردیم و صحبتهایی را با ایشان داشتیم و گفتند که به صورت جدی میخواهم به انتخابات ورود کنم؛ مطمئناً اقشار مختلف مردم هم از ایشان حمایت میکنند. شریف که حزب متبوعش عنصر جبهه اصلاحات است، میگوید: از اول هم اعتقاد ما این بود که یک کاندیدا با شناسنامه اصلاحطلبی داشته باشیم چرا که متأسفانه ائتلاف ناموفقی را از سال ۹۲ پشت سر گذاشتیم؛ مخصوصاً در روز دوم دولت در سال ۹۶ به این نتیجه رسیدیم که دولت ائتلافی آنچنان سرانجام خوبی ندارد.
وی ادامه داد: معتقدم دولت ائتلافی صدمات بسیار زیادی را به وجهه اصلاحطلبان وارد کرده و ریزش سرمایه اجتماعی ما را در پی داشته است؛ به همین خاطر تأکید بر این بود اگر میخواهیم بر روی گزینهای تأکید و اجماع کنیم حتماً باید از جریان اصلاحطلب باشد. دبیرکل حزب همبستگی دانشآموختگان افزود: گزینههای مختلفی را بررسی کردیم؛ پس از مدتها بررسی در حزب، ما به آقای پزشکیان رسیدیم.
روزنامه وطن امروز
ترک فعل مدیران عامل بسیاری از مشکلات کنونی کشور است
رئیس کل دیوان محاسبات کشور گفت: ترک فعل مدیران عامل بسیاری از مشکلات کنونی کشور است. مهرداد بذرپاش با تاکید بر اینکه ترک فعل یکی از اصلیترین مبناهای رسیدگی به پروندهها در دیوان محاسبات است، گفت: متاسفانه بسیاری از مشکلات کنونی در کشور ناشی از ترک فعلها (عدم اجرای قوانین مصوب) است، بنابراین قطعا نباید عدم اجرای قانون به امری عادی تبدیل شود. وی با بیان اینکه باید همانقدر که در تخلف حساس هستیم در عدم اجرای قانون نیز که خودش تخلف بزرگی است حساس باشیم، ادامه داد: دیوان محاسبات در بررسی پروندههای تخلف دستگاههای اجرایی بسیاری اوقات شاهد انحراف از اجرا در منابع مالی و اختیارات توسط مدیران است، اما گاهی هم مدیران با وجود قوانین مصوب، هیچ اقدامی برای اجرا انجام ندادهاند و یکی از مشکلات عمده کنونی ناشی از عدم اجرای همین قوانین است، مانند قانون هوای پاک که بر اساس گزارش دیوان کمتر از ۱۰ درصد احکام در این قانون اجرا شده است.بذرپاش تاکید کرد: دیوان محاسبات برای بررسی موضوع ترک فعل گزارش دیگری درباره میزان اجرای احکام در برنامه ششم توسعه تدوین و به مجلس ارسال کرد که بر اساس آن تنها حدود ۳۰ درصد احکام اجرا شده، همچنین در گزارش تفریغ بودجه سال ۹۸ حدود یکسوم احکام بودجه اجرایی شده است؛ بنابراین جهتگیری دیوان، پیگیری علل عدم اجرای قانون و شناسایی مقصران است. رئیس کل دیوان محاسبات کشور تصریح کرد: گاهی ابلاغ یک آییننامه یا اصلاح رویه یک حکم، قانون را پیش میبرد، اما متاسفانه بحث مراعا مانده است و باید این موضوع به صورت جدی از سوی دستگاههای نظارتی و مجلس شورای اسلامی پیگیری شود.
عامل خرابکاری در نطنز شناسایی شد
رضا کریمی، عامل خرابکاری در نطنز که به خارج از کشور فرار کرده، شناسایی شد. به گزارش فارس، بر اساس گزارش منتشرشده، رضا کریمی متهم به خرابکاری در نطنز که به خارج از کشور فرار کرده به عنوان عامل خرابکاری در نطنز شناسایی شد. رضا کریمی عامل این خرابکاری توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسایی شده؛ او قبل از حادثه به خارج از کشور گریخت. این متهم ۴۳ سال سن دارد. ۲۲ فروردین سال جاری بود که یک خرابکاری در سایت غنیسازی نطنز به وقوع پیوست. در همین راستا، بهروز کمالوندی، معاون و سخنگوی سازمان انرژی اتمی از وقوع این حادثه در بخشی از شبکه برق تاسیسات غنیسازی شهید مصطفی احمدیروشن نطنز خبر داده بود.نباید به وعده غرب و لبخند دیپلماتیک آن اعتماد کرد
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: همزمانی تحریمهای اخیر اتحادیه اروپایی علیه ایران و نیز خرابکاری در نطنز در زمانی که طرف مقابل باید حسن نیت خود را به اثبات برساند به همه ما گوشزد میکند نباید به وعده غرب و لبخند دیپلماتیک آن اعتماد کرد. احمد نادری در گفتگو با فارس اظهار داشت: تجربه مذاکرات در سالهای اخیر نشان داده است جریان مذاکرات با تعجیل و شتاب زدگی همراه است و مقام معظم رهبری بارها این نوع تعجیل و شتاب را مانع استیفای حقوق ملی برشمرده و از آن انتقاد کردهاند. امروز نیز نشانههایی از شتاب و عجله برای رسیدن به توافقی هر چند غیرمتوازن به چشم میخورد. نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه عنوان کرد: روزی با دستور کار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» تعجیل در مذاکره نهادینه شد و ثمره آن برجامی عاری از دستاوردهای عینی و ملموس در زندگی مردم بود و امروز با شعار «پرهیز از فرصتسوزی» در حال ورود به خسارت دیگری هستیم که با دادن امتیازهای نقد، وعدههای نسیهای دریافت کنیم.روزنامه خراسان
تذکر به روحانی درباره محرمانه کردن معاملات بین المللی
بر اساس نامه روزهای اخیر محمدباقر قالیباف رئیس مجلس به حجت الاسلام روحانی رئیس جمهور، با اشاره به مصوبه اواخر سال گذشته کابینه در خصوص درج معاملات مربوط به دستگاههای اجرایی در سامانه طراحی شده توسط دولت، تاکید شده با توجه به این که مطابق مصوبات سالهای گذشته مجلس، فقط انتشار اطلاعات معاملات محرمانه از طریق این سامانه ممنوع شده، لذا تصمیم جدید هیئت وزیران مبنی بر اطلاق کلی ممنوعیت درج اطلاعات معاملات بین المللی مربوط به نهادهای دولتی در این سامانه، مغایر با قوانین بوده و باید اصلاح یا ابطال شود.دستور مهم درباره سنوات کارمندانی که بازداشت میشوند
یک نهاد مسئول در نامه جدید خود خطاب به تعدادی از سازمانها و ادارات دولتی، به آنها تاکید کرده با توجه به وجود ابهامات و سوالاتی در خصوص تعیین تکلیف نحوه محاسبه ایامی که کارمندان دولتی به خاطر آرا و احکام قضایی در بازداشت یا حبس به سر میبرند، مدیران مربوط توجه داشته باشند این ایام جزو سنوات خدمت فرد محسوب نشود چرا که در این دوران، حالت استخدامی فرد، انفصال موقت از خدمت بوده و حتی اشتغال کارکنان محکوم به حبس باز که با حکم مراجع قضایی بلامانع باشد، جزو سنوات خدمت آنها قابل محاسبه نیستروزنامه ایران
فرار عامل خرابکاری نطنز به خارج از کشور قبل از حادثه
خبر اول اینکه، بر اساس گزارشی که دیروز در اخبار ۱۴ شبکه یک سیما منتشر شد، وزارت اطلاعات عامل اقدام خرابکارانه در سایت هستهای نطنز را شناسایی کرد. به گزارش عصر ایران، رضا کریمی عامل اصلی این اقدام خرابکارانه قبل از حادثه به خارج از کشور گریخته است. البته اقدامات لازم برای بازگشت این عامل خرابکاری از مسیرهای قانونی در دست اجراست. بر اساس تصویری که در گزارش نشان داده شده، کریمی ۴۳ ساله است. یکشنبه هفته گذشته (۲۲ فروردین) در بخشی از شبکه برق تأسیسات غنیسازی شهید احمدی روشن نطنز حادثهای رخ داده بود که طبق اعلام صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی این اقدام خرابکاری بوده و سرنخهای خرابکاری در سایت نطنز پیدا شده است.تیک تاک ساعت برای بایدن
خبر دیگر اینکه، یک روزنامه امریکایی در گزارشی درباره مذاکرات بر سر بازگشت واشنگتن به برجام با هشدار نسبت به شکست دیپلماسی تأکید کرد: امریکا باید هرچه سریعتر درخصوص برداشتن تحریمها و ارائه یک نقشه راه معتبر برای احیای توافق هستهای با ایران تصمیمگیری کند. به گزارش ایسنا، روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود با اشاره به مذاکرات هستهای در وین نوشت: این روند دیپلماتیک برای جلوگیری از تشدید درگیریها در خاورمیانه و اجازه به جو بایدن برای تمرکز بر رقابت با چین بسیار حائز اهمیت است، اما تا زمانی که دولت بایدن سرعت عمل نداشته باشد، متزلزل خواهد شد. مذاکرهکنندگان امریکایی باید تحریمهایی را که ایالات متحده آمادگی دارد در ازای پایبندی کامل ایران حذف کند، فهرست کنند. در این گزارش آمده: اگر هیچ پیشرفتی در وین حاصل نشود و تهران به این نتیجه برسد که ایالات متحده تحریمها را لغو نخواهد کرد، مسأله هستهای میتواند چرخشی خطرناک داشته باشد و به طور بالقوه واشنگتن را به جنگ دیگری در خاورمیانه بکشاند. اکنون دولت بایدن باید با لغو تحریمهای دوران ترامپ و ارائه یک نقشه راه معتبر برای احیای توافق هستهای که ایالات متحده و ایران میتوانند بر سر آن توافق کنند، قاطعانه عمل کند.هشدار دولت امریکا به اسرائیل
شنیدیم که، رسانههای اسرائیلی جمعه شب گزارش دادند که دولت جو بایدن رئیس جمهوری امریکا به اسرائیل هشدار داده است تا از «وراجی خجالتآور» درباره ایران دست بردارد. به گزارش ایرنا، کانال ۱۲ اسرائیل گزارش داد که دولت بایدن به اسرائیل اعلام کرده است که از «وراجی» درباره خرابکاری در تأسیسات هستهای ایران دست بردارد. بر اساس گزارش کانال ۱۲، پیام امریکا در این باره «قاطع» بوده است. این رسانه از یک واژه عبری استفاده کرد که معنی «تهاجمی» نیز دارد. این پیام از طریق «چندین کانال» منتقل شده است. کانال ۱۲ به نقل از مقامهای امریکایی در قدس که نامی از آنها نبرد، گزارش داد که اقدام مقامهای اسرائیلی درباره «نشت» اطلاعات مربوط به عملیات خرابکارانه درباره برنامه هستهای ایران باعث تضعیف تلاشهای امریکا برای بازگشت به میز مذاکره میشود. نیویورک تایمز چند روز پیش به نقل از «مقامهای اطلاعاتی غربی» از خرابکاری رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هستهای نطنز پرده برداشت.بازداشت مداح معروف در دورود
دست آخر اینکه، فرماندار دورود از بازداشت مداح معروف در این شهر خبر داد. به گزارش ایلنا، خدانظر دریکوند گفت: مداح متخلف اندیمشکی با دستور دادستان در شهرستان دورود بازداشت شد. این مداح بهنام «م. ح» بهدلیل حضور در مراسم ترحیم و رعایت نکردن مصوبات ستاد مدیریت کرونا با همکاری نیروی انتظامی شهرستان دورود بازداشت شد. فرماندار دورود افزود: با توجه به شیوع ویروس کرونا و ممنوعیت برگزاری مراسم، این مداح بهدلیل تهدید بهداشت و سلامت عمومی و رعایت نکردن مصوبات ستاد کرونا، با وجود تذکر از قبل، با هماهنگی دادستانی و قرار قانونی به بازداشتگاه معرفی شد.روزنامه شرق