یادداشت روزنامههای چهارشنبه ۲ تیر
روزنامه کیهان
این ریل چگونه تغییر کرد؟/عباس شمسعلی
انتخابات ۲۸ خرداد پس از مدتها انتظار و گمانهزنیها برگزار شد. در این میان بحث پرتکرار این روزها، میزان مشارکت مردم و اظهارنظرهای مختلف و متفاوت در تحلیل این موضوع است. آنچه از مجموع و برآیند این تحلیلها مشاهده میشود این است که مشارکت بیش از ۴۸ درصدی که البته در بسیاری از کشورها آرزو و هدفی دور از دسترس میباشد با توجه به میزان مشارکت و حد نصابهایی که مردم کشورمان در انتخابات مختلف سالهای گذشته از خود بهجا گذاشتهاند عدد بالایی نیست. عمده دلایل این کاهش مشارکت از سوی تحلیلگران و کارشناسان در چند موضوع خلاصه میشود از جمله؛۱- ادامه شیوع کرونا که طبق بررسیها و تجربه سایرین حداقل ۱۰ درصد و چهبسا بیشتر در کاهش میزان مشارکت تأثیر دارد. در این خصوص گفتنی است که علیرغم همه زحمات کادر بهداشت و درمان کشور و همراهی بخش عمدهای از مردم در رعایت شیوهنامههای اتخاذ شده، بیتدبیری دولت و برخی از بیتوجهیهای ستاد کرونا به هشدار کارشناسان درخصوص لزوم جلوگیری از سفرهای نوروزی در شرایطی که در روزهای پایانی سال گذشته بیش از هر زمان دیگری به مهار کرونا نزدیک شده بودیم و آمار فوتیها و ابتلا به شدت کاهش یافته بود کار را به آنجا رساند که همچنان کشور درگیر ابتلای روزانه بیش از ۱۰ هزار نفر و مرگ بالای ۱۰۰ بیمار کرونایی میباشد.
در این شرایط طبیعی است که درصد قابل توجهی از سالمندان یا افراد دارای بیماری زمینهای و سایر افراد که در گذشته با آسودگی برای رای دادن در محل شعب رایگیری حاضر میشدند علیرغم تمایل به رای دادن ریسک این موضوع را نپذیرند، البته شاید این افراد وقتی قرنطینه وسواسگونه و دورکاری عجیب برخی مسئولان را در طول دوران کرونا میبینند که با وجود امکان برنامهریزی برای رعایت شیوهنامهها تقریباً از حضور در بیشتر مجامع عمومی و رفتن بین مردمی که با همین دستورالعملهای ابلاغی مشغول زندگی روزمره خود هستند خودداری میکنند، به خود حق میدهند که برای حضور در پای صندوق رای تردید داشته باشند و احتیاط کنند. به این شرایط باید بیتوجهی دولت در افزایش و هدایت صندوقهای سیار متناسب با رایگیری در شرایط کرونایی و همچنین ضعف اجرایی در برگزاری منظم و بدون تاخیر انتخابات که روز جمعه موارد متعددی از این ضعف مشهود بود را نیز اضافه کرد.
۲- از دیگر عوامل بیانشده در تحلیل چرایی علت کاهش مشارکت مردم در کنار موضوع مهم و اثرگذار کرونا، میتوان به عملکرد نامطلوب دولت در سالهای اخیر بهویژه در حوزههایی همچون اقتصاد و مدیریت معیشت مردم اشاره کرد. ناتوانی و کمکاری دولت در عمل به وعدههای پرزرق و برق خود از یکسو و معطل نگه داشتن تولید و گره زدن عجیب و سؤالبرانگیز معیشت و سفره مردم به برجامِ نافرجام و مذاکرات بیحاصل با غربیها در کنار سوءتدبیر در انجام بسیاری از وظایفی که اساساًً هیچ ارتباطی با خارج مرزها و مذاکره ندارند، همچنین ثبت رکوردهای تازه از جمله در تورم و گرانی سرسامآور، از افزایش قیمت مداوم مایحتاج روزانه مردم تا هفت برابر شدن قیمت مسکن و چند برابر شدن قیمت خودرو و... طبیعتاًً گلایه و سرخوردگی بسیاری از مردم را در پی داشته که بیشک در میزان مشارکت آنها در انتخابات نقش مستقیم داشته است.
۳- در کنار موضوعات مهمی که اشاره شد، مواردی همچون تلاش رسانههای معاند و متصل به دلارهای نفتی سعودی و سرویسهای امنیتی غرب و تلاش آنها برای پمپاژ پرحجم ناامیدی و سوار شدن آنها بر موج بیتدبیریهای داخلی برای القای بیاثر بودن انتخابات هم در بین نظرات تحلیلگران به چشم میخورد. در این بین همنوایی تأسفبرانگیز برخی عناصر داخلی که حیات سیاسی و تمام اسم و رسم خود را مدیون همین صندوقهای رای و مشارکت مردم در انتخابات هستند و تلاش آنها برای از رونق انداختن انتخابات (که تفاوتی با آن فحاشی و چوب و چماقکشی ضدانقلاب برای جلوگیری از رای دادن هموطنان غیور ساکن غرب نداشت) از نکات خاص این دوره از انتخابات بود هرچند باید به این افراد گفت «عرض خود میبری و زحمت ما میداری».
عدهای نیز تلاشکردند نحوه بررسی صلاحیت نامزدها را عاملی برای کاهش مشارکت بدانند که با وجود حضور نامزدهایی از طیفهای مختلف سیاسی از جمله جریان اصلاحات در مناظرات و انتخابات و حضور همراه با حمایت سران و رسانههای این طیف از کاندیدای خود که با بیاعتنایی مردم به آنها (که ناکارآمدیهای موجود را نتیجه عملکرد دولت مورد حمایت و برآمده از تلاش گذشته آنها میدانستند) همراه بود، نمیتوان ادعای آنها را پذیرفت. اما واقعیت آن است که دو دلیل اول یعنی کرونا و نارضایتی مردم از عملکرد دولت را در کنار ضعف اجرایی دولت در شیوه برگزاری انتخابات باید دلیل اصلی کاهش مشارکت دانست. هر چند در تلاشی مضحک رسانههای معاند و جاماندگان داخلی از همراهی ملت، تلاش میکنند با وجود قابل پیشبینی بودن کاهش مشارکت مردم به دلایلی همچون کرونا و نارضایتی شدید از عملکرد دولت، کاهش مشارکت را به نفع خود مصادره کرده و سند حقانیت خود معرفی کنند که باید گفت؛ سمپاشیهای داخلی و خارجی و جنگ تبلیغاتی دشمن و رسانههای آن موضوع جدیدی نیست و بارها در دورههای مختلف انتخابات، با بیاعتنایی و جواب سخت مردم خنثی شده است.
اما وقتی سخن از گلایههای مردم میکنیم علاوه بر مواردی همچون نارضایتی گسترده از عملکرد دولت در حوزه معیشت و اقتصاد، نباید از یک آسیب بزرگ غافل شد و آن هم چیزی نیست جز لطمه رساندن به سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام مظلوم توسط دولتهای مختلف در سالهای گذشته با عملکرد و خطمشیهایی که اساساًً سنخیتی با خط اصیل انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی نداشته است.
هرچند با دید انصاف نمیتوان از خدمات دولتها در دورههای مختلف چشمپوشی کرد، اما مردم که دولتهای مختلف را با رای و مشارکت ارزشمند خود و با امید به رفع موانع و مشکلات به صحنه خدمت وارد کردهاند از مواردی همچون اصرار و افتخار به مانور تجمل در دولت سازندگی و تولد نسلی از مسئولانی که با فاصله گرفتن از خلق و خوی انقلابیگری و سادهزیستی و رفتن به سمت اشرافیگری مسیر خود را از مردمی که چشم امید به خدمتگزاری آنها داشتند جدا کردند یا از پرداختن به حواشی بیثمر و افزایش سیاست زدگیها و رفتارهای ساختارشکنانه به جای تمرکز بر خدمت به مردم در دولت اصلاحات گلایه دارند. مردم از سرانجام تلخ و ناخوشایند دولتی که با روحیه خدمت و تلاش وارد میدان شد و امید به بازگشت ریل مدیریتی کشور به مسیر اصلی انقلاب را در مردم زنده کرد، اما در پایان اسیر حواشی و حلقه انحرافی دشمنان دوستنما شد گلایه دارند.
جالب آنکه امروز برخی از سردمداران آن دولت به جای شرمندگی از خیانت به امید مردم انقلابی، ژست طلبکار نیز گرفتهاند. مردم از کندی و کمکاری دولتی که کلید تدبیر به آنها نشان داد، اما ۸ سال از عمر یک کشور و ملت را در پای وعدههای واهی و لبخند تصنعی دشمن هدر داد و با غفلت از مهمترین وظایف و کمتوجهی به ظرفیتهای داخلی در موارد بسیاری بدترین شاخصها و نمرات را از خود به جای گذاشت و سختترین فشارها را با سوءتدبیر و پرداختن به دوقطبیهای غیرواقعی بر کشور و مردم تحمیل کرد گلایه دارند. مردم از رانتخواریها و مقدم دانستن جناح و گروه و برخی نزدیکان بر مصالح ملی ناراحتند. متأسفانه به همان نسبت که این دولتها به جای در پیش گرفتن مشی انقلابی و مورد تایید و انتظار مردم از خط اصلی انقلاب فاصله گرفتند، نه تنها به خود بلکه به سرمایه اجتماعی و ارزشمند انقلاب نیز آسیب زدند.
اما اینکه امروز فردی با شعار و تابلوی بازگشت به اصول و ارزشهای انقلاب از جمله سادهزیستی و مبارزه با اشرافیت در مدیران، عدالتطلبی، مبارزه با فساد و رانت، توجه به کرامت اقشار ضعیف و آسیبپذیر و معتقد به حضور مسئولان در بین مردم برای شنیدن دردها و نظرات آنها در عرصه انتخابات حاضر میشود و مردم با اتکا به صداقت و کارنامهای که موید این شعارها است وی را برای ریاست جمهوری بر میگزینند نشاندهنده این است که مردم بر خلاف عدهای از مسئولان و سیاستبازان و بر خلاف تلاش دشمن و رسانههای وابسته برای القای روگردانی ملت از انقلاب، همچنان دل در گرو ارزشهای انقلاب اسلامی دارند و اتفاقاً نسخه شفابخش دردهای امروز جامعه و کلید واقعی باز کردن قفلهای موجود در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی و... را در بازگشت به آرمانهای انقلاب میدانند.
حال که امروز مردم خسته از ناکارآمدیهای سالهای اخیر با رای خود اعتقادشان به اصلاحطلبی و لزوم تغییر وضع موجود نه با الگوبرداری نامعقول از نسخههای نامأنوس غربی یا دل سپردن به شعارهای پررنگ و لعاب، اما توخالی روشنفکرنماهای مدعی سیاستدانی، بلکه از طریق بازگشت به اصول و مبانی ارزشمند انقلاب اسلامی جلوهگر کردهاند، وظیفه سنگینی بر دوش رئیسجمهور منتخب و دولت جدید قرار گرفته است تا ضمن تشکیل کابینهای قوی و خدمتگزار، طعم واقعی و شیرین اثرات فعالیت و خدمت دولتی در تراز انقلاب را به مردمی که یا خاطره سالهای نخست انقلاب و این طعم شیرین را در ذهن دارند و یا جوانانی که زیر بمباران تبلیغاتی دشمن بهویژه در فضای مجازی کمتر شناختی از عینیت یافتن این نسخه ارزشمند دارند بچشانند و البته سرمایه اجتماعی ارزشمند نظام جمهوری اسلامی را بیش از پیش ترمیم کرده و افزایش دهند.
بیشک با وجود حجم انبوهی از مشکلات موجود اقتصادی و اجتماعی که بخشی از آن ناشی از کمکاری و سوءتدبیر دولت فعلی و بخشی نیز مشکلات ریشهدار گذشته است کار دولت جدید دشوار است و باید توقع و مطالبه ما نیز منطقی باشد، اما از آنجا که هرجا و در هر عرصهای انقلابی عمل کردهایم به خوبی و گاه معجزهآسا پیش رفتهایم قطعاً یک دولت انقلابی و مردمی و پرتلاش هم پشت دیوار و بنبستها نمیماند. انشاءالله.
روزنامه وطن امروز
۱۶۵ سال سایه ژئوپلیتیک جنگ در افغانستان/محمدرضا جوفار*
با فشار انگلستان در سال ۱۲۳۵ خورشیدی افغانستان از ایران جدا شد. بدون دولت-ملتسازی کشوری با وجود اقوام و مذاهب متعدد شکل گرفت که در تاریخ خود سابقه استقلال و مدیریت در سطح کشوری را نداشته است. نامگذاری آن نیز به غلط با نام افغانستان که تنها بخشی از قوم این کشور (پشتون) را تشکیل میداد از دلایل مرکزگریزی مردم این کشور است. محصور بودن در خشکی و ژئوپلیتیک بودن همسایگان نیز یکی از دلایل عدم ثبات و پیشرفت در این کشور است.از طرفی دموکراسی وارداتی و نیمبند که بدون توجه به ساختارهای فرهنگی و ویژگیهای اجتماعی جوامع منطقه در نظام سیاسی کشورها رخنه کرده، منجر به برگزاری انتخابات چالشزایی شده است که سهمخواهیهای سیاسی از طرف اقوام و مذاهب در این کشور را به همراه داشته است. هر چند با توجه به ظلم و ستمهایی که به گروههای قومی و مذهبی در این کشور شده، افراط گرایی طالبان و آموزشهای غلط اسلامی در گذشته و همچنین نادیده گرفتن حق همه مردم در قانون اساسی این سهمخواهی سیاسی منطقی به نظر میرسد، اما سازوکار آن چندان روشن و مشروع نیست. بدون شک از مهمترین علل عدم ثبات در فضای داخلی، نادیده گرفتن اقوام و مذاهب این کشور در عدالت فضایی و جغرافیایی است. مجلس لویهجرگه نیز در ایجاد صلح و ثبات در ۲ دهه گذشته توفیق چندانی نداشته است.
با اعلام خروج آمریکا از افغانستان که بنا بر اعلام دولت بایدن در شهریورماه پیش رو نهایی خواهد شد، جابهجایی قدرت در عرصه امنیت امری طبیعی است. در این زمان بازیگران متعدد به هر ریسمانی چنگ میزنند تا بر سر قدرت بیایند. ذکر این نکته ضروری است که هر گونه عدم ثبات سیاسی و حمله تروریستی در این کشور، بازی کردن در پازل آمریکاست، چرا که حمله و حضور آمریکا در ۲ دهه گذشته را مشروعیت میبخشد. راهکار ایجاد ثبات سیاسی، امنیت و صلحگرایی در این کشور، آموزشهای مدنی برای ایجاد همگرایی و به رسمیت شناختن حق همه مردم در قانون اساسی و تقسیم پستهای سیاسی بین تمام مردم این کشور و در نهایت ایجاد مسیری امن برای دستیابی به دریا است که با توجه به شرایط همسایگان این کشور، به غیر از ایران، مسیر نزدیک و باثباتی وجود ندارد.
*کارشناس جغرافیای سیاسی
روزنامه خراسان
پشت پرده سقوط سریالی شهرها در افغانستان/سیداحمد موسوی مبلغ
در افغانستان چه خبر است؟ و سقوط سریالی شهرها به دست طالبان در این کشور چه چشم اندازی را تصویر میکند؟ هرچند روند سقوط ولسوالیها (شهرستان ها) به دست گروه طالبان طی چند روز گذشته در مناطق مختلف افغانستان شدت قابل ملاحظهای پیدا کرده و دهها ولسوالی (شهرستان) طی کمتر از یک هفته به دست طالبان افتاده است، اما همچنان نشانههای قدرتمندی از احتمال ساقط شدن حکومت افغانستان به دست گروه طالبان وجود ندارد. حقیقت این است که مدیریت جنگ در افغانستان در اختیار کنشگران داخلی نیست و عناصر تعیین کنندهای همچون دولت افغانستان یا طالبان و سایر جریانهای سیاسی و نظامی، هیچ یک به طور مستقل توان تصمیم گیری و بازی در میدان سخت جنگ در افغانستان را ندارند بلکه آن چه بر میزان جنگ یا جغرافیای جنگ یا حتی بر قدرت و ضعف دوطرف در جنگ تاثیر مستقیم دارد، از خارج از مرزها تدبیر، برنامه ریزی و بر کنشگران داخلی تحمیل میشود. این ادعا، با تحلیل وضعیت کنونی افغانستان، به روشنی قابل فهم و درک است. در حالی که طالبان هر روز از ورود نیروهای خود به منطقهای جدید خبر میدهند، این توسعه جغرافیایی قدرت طالبان، عملا بدون هیچ جنگی در حال صورت گرفتن است.نیروهای دولتی، مناطق دورافتاده و نسبتا غیر مهم را از امکانات و نیروی انسانی تخلیه میکنند تا از آن نیروها و ابزارها برای حفظ مناطق مهمتر و استراتژیک استفاده کنند. سقوط مناطق متعدد به دست طالبان در حالی صورت میگیرد که محمد اشرف غنی و همکارانش در دولت، بدون هیچ نگرانی و استرسی، به صورت کاملا عادی به انجام امور روزمره خود مشغول هستند. عزل و نصبها در سطوح مختلف حکومتی به گونهای در حال انجام است که گویی هیچ خطری، حکومت کابل را تهدید نمیکند. همچنین مقامات دولت افغانستان سفرهای خارجی خود را به صورت منظم انجام میدهند. حنیف اتمر وزیر خارجه در هفته جاری در سفری رسمی به ترکیه رفت و خود اشرف غنی به همراه دکتر عبدا... رئیس شورای عالی مصالحه نیز قرار است به صورت مشترک روز جمعه آینده در واشنگتن با جو بایدن رئیس جمهور آمریکا ملاقات کند. این اطمینان خاطر حکومت افغانستان، ممکن است برای عدهای سوال برانگیز باشد، اما خود دوطرف قدرت در افغانستان به خوبی آگاه هستند که در چه وضعیتی قرار دارند و مبتنی بر همان وضعیت نیز آرایش جنگی و سیاسی خود را تنظیم میکنند.
با تغییر استراتژی آمریکا در افغانستان که از چند سال پیش کلید خورد، این نکته بارها از سوی تحلیل گران ارائه شد که آمریکا به دنبال راهی است که با کمترین هزینه، به حضور خود در جنگ افغانستان خاتمه دهد. در عین حال، چون تداوم جنگ در افغانستان به نفع آمریکاست، آمریکا همواره به دنبال راهی بود که ضمن فراهم آوردن زمینه خروج خود از جنگ، آتش جنگ را همچنان شعله ور نگه دارد و در عوض، هزینههای جنگ را بر سایر کشورهای ذی مدخل در افغانستان تحمیل و سرشکن کند. شرایط کنونی افغانستان، دقیقا همان پوست اندازی تحمل بار جنگ از آمریکا به سایر کشورهاست و البته نباید ناگفته گذاشت که پاکستان نیز به عنوان پدرخوانده طالبان، در این باره کاملا با آمریکا هماهنگ و هم نظر است. به عبارت روشن تر، در استراتژی آمریکا اکنون زمان آن فرارسیده که طالبان، به جای این که تهدیدی برای آمریکا باشند، تهدیدی برای کشورهای رقیب آمریکا شوند تا زحمت تامین هزینههای جنگ در افغانستان به دوش این رقبا بیفتد.
زمانی که از این زاویه به موضوع نگاه کنیم راحتتر میتوانیم این مطلب را درک کنیم که چرا سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی پاکستان از یک سو نیروهای کارکشته خود را در اختیار طالبان میگذارند تا در طراحی عملیاتهای نظامی به آنها کمک کنند و از سوی دیگر، قریشی وزیر خارجه پاکستان رسما تاکید و تایید میکند که پاکستان خواهان تسلط طالبان بر تمام قدرت از طریق زور نیست. همچنین در چنین وضعیتی است که قابل فهم میشود چرا آمریکا از یک سو به طالبان از طریق امضای موافقت نامه صلح رسمیت بخشیده و با اعطای کمکهای مالی، طالبان را تقویت میکند و از سوی دیگر، با تضمین تامین هزینههای بخشی از نیروهای دفاعی و دولت افغانستان و نیز تامین کامل مالی و امنیتی فرودگاه کابل، به دولت کابل اطمینان خاطر میدهد که همچنان مورد حمایت آمریکاست.
آمریکا و پاکستان به شدت متمایل هستند که جغرافیای جنگ، از جنوب افغانستان به شمال آن کشانده شود. این تغییر جغرافیای جنگ و قدرت یافتن طالبان در مناطقی که خاستگاه بومی طالبان نیست و به نوعی، حیاط خلوت کشورهایی، چون روسیه، چین، هند، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود، احتمالا در دراز مدت بر منافع این کشورها تاثیر منفی خواهد گذاشت و خیلی طبیعی است که این کشورها از هم اکنون به دنبال مهار طالبان در این منطقه از طریق تقویت نیروهای متخاصم با طالبان باشند. مهار طالبان ممکن است از طریق حمایت از دولت رسمی افغانستان یا حمایت از شبه نظامیان مستقل یا ترکیبی از هر دو باشد، اما در مجموع، باعث ورود این کشورها به جنگی میشود که ممکن است آیندهای همچون وضعیت فعلی آمریکا را برایشان در پی داشته باشد و این دقیقا همان چیزی است که آمریکا و پاکستان به دنبال آن هستند.
تجهیز گسترده کسانی همچون احمد مسعود و مارشال دوستم توسط روسیه و ترکیه و نیز اعلام آمادگی ترکیه برای مدیریت فرودگاه کابل و سخنان اردوغان در حمایت از شبه نظامیان ضد طالب در شمال افغانستان، همگی نشان از این واقعیت دارد که افغانستان، به سرعت در حال ورود عملی به همان پوست اندازی است که پیشتر ذکر آن رفت بنابراین باید در نظر داشت با نوع بازی که آمریکا و پاکستان خواب آن را برای افغانستان دیده اند، تقریبا میتوان مطمئن بود که حکومت کابل به این زودیها سقوط نخواهد کرد و طالبان نیز دچار شکست نخواهند شد بلکه دامنه جنگ میان دولت افغانستان و هستههای مردمی مقاومت از یک سو و طالبان از سوی دیگر، مدتهای طولانی در نیمه شمالی ومرکزی افغانستان گسترش خواهد یافت.
روزنامه ایران
دولت آینده افقهای امیدوار کننده ترسیم کند/محمد هاشمی*
آقـای رئیسـی اکنون بـهعنـوان رئیـــس جمهوری منتخب در آستانه شروع دورهای بسیار حیاتی برای کشور قرار گرفته؛ چه در دوره انتقال قدرت و چه پس از آن در موقعیت آغاز ریاست جمهوری. اساساً این ماههای ابتدایی ریاست جمهوری به لحاظ اینکه میتواند به مثابه شالودهسازی برای یک دوره چهار یا هشتساله مدیریت کشور باشد دارای اهمیت بسیار زیادی است. از همین رو میطلبد که رئیس جمهوری منتخب و تیم او با حداکثر دقت و ظرافت مسائل را در این دوره دنبال کنند. از یک منظر مهمترین مسأله کشور در شرایط فعلی بحث سرمایه اجتماعی است. در انتخابات اخیر هر چند به مانند ادوار گذشته تلاش دشمنان نظام برای تحریم انتخابات ناکام ماند، اما در عین حال شکی نیست که انتظار دوستداران کشور رسیدن به مشارکتی بیش از این بود. این مسأله از آن رو مهم است که وضعیت مشارکت در انتخابات قبلتر برای مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ هم سطح مطلوب و قابل قبولی نداشت. پیکره سرمایه اجتماعی کشور اکنون زخم خورده است. چنانکه آقای رئیسی هم در مواضع خود و در نشست خبری به موضوع سرمایه اجتماعی و اینکه میخواهند رئیسجمهوری همه باشند تأکید داشتند.این مهم را میتوان به شکلی کارویژه اصلی دولت آقای رئیسی دانست و انتظار این است که بقیه برنامهها، راهبردها و اقدامات ایشان حول همین موضوع یعنی افزایش مجدد سرمایه اجتماعی کشور باشد. کما اینکه خود ایشان هم چه در مناظرههای تلویزیونی و تبلیغات انتخاباتی و چه بعد از پیروزی در رقابت ۲۸ خرداد بر این موضوع بهصورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره کردهاند که نیاز است تا دوباره رضایت مردم به شکلی در حوزههای مختلف جلب گردد. جلب این رضایت در حوزههای مختلف و از جمله رفاه و معیشت به نوعی همان افزایش سرمایه اجتماعی است.
اما این مهم رخ نمیدهد جز اداره صحیح و واقعبینانه کشور. چنین امری خود نیازمند پرهیز از سیاستگذاریها و راهبردهای شعاری است و در عین حال جلب یک مشارکت عمومی در سطوح مختلف را میطلبد. تأکید آقای رئیسی بر مستقل بودنشان در مقام ریاست جمهوری این امیدواری را ایجاد میکند که ایشان در پی استفاده از تمام ظرفیت اجتماعی، سیاسی و کارشناسی کشور به نفع اداره ایران هستند. دولت سیزدهم میراثی نه چندان مطلوب را از وضعیت کشور به ارث میبرد. شکی نیست که سرنوشت همه ما به تغییر وضعیت این میراث و دگرگونی مثبت در اوضاع و پدیدار شدن افقهای امیدوارکننده بستگی دارد. همانطور که دولت آقای رئیسی باید از فضای شعارهای جناحی و انتخاباتی خارج شود و بر مبنای یک واقعبینی مدیریتی کار خود را آغاز کند، رقبای این دولت هم باید برای تقویت نقاط قوت این دولت و یاری رساندن به آن حداکثر کوشش را از خود بروز دهند. این مهم هیچ تنافر و تناقضی با نقد احتمالی دولت سیزدهم نخواهد داشت. چه اینکه بردن این دولت به گوشه رینگ نقد و حملات سیاسی از همان ابتدای کار، همانقدر مخرب و زیانبار است که اشتباهات دولت میتواند منتج به آثار منفی برای کشور شود. *فعال سیاسی
روزنامه شرق
آرای باطله به روایت دیگر/حمزه نوذری*
در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا آرای باطله مسئله اساسی و مهمی شده است؛ به گونهای که دولتمردان، پژوهشگران و عموم مردم علاقهمند هستند بیشتر درباره آن بدانند. این مسئله چنان چالشبرانگیز شده است؛ که در برخی متون از آرای باطله بهعنوان رتبه دوم انتخابات ریاستجمهوری یاد میشود یا گفته میشود در شهر تهران بیش از ۱۲ درصد آرا، باطله بوده است. جنبه عجیب و مهم مسئله این است که در برخی شهرهای بزرگ تعداد آرای باطله از آرای منتخب اول این شهرها بیشتر و گاهی دو برابر بوده است. مثلا آرای باطله شورای اسلامی شهر کرج ۱۶ هزار بیش از آرای نفر اول گزارش شده است. فهم دقیق این مسئله نیازمند پژوهش علمی است. اما مهمترین فرضیهای که این روزها در رسانهها مطرح شده، این است که رأیدهندگان علاقهمند به مشارکت و دموکراسی هستند، اما به جهت اینکه نماینده یا فردی در میان نامزدها نداشتهاند، رأی سفید دادهاند یا به کسانی غیر از افراد تأییدشده رأی دادهاند.با این فرضیه، دلیل اصلی به نهادهای تعیین صلاحیتها برمیگردد. اما به نظر میرسد فرضیه مهم دیگری و از زاویه متفاوتی میتوان برای تحلیل این مسئله مطرح کرد؛ فرضیه ترس. ترس ازدستدادن فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. بخشی از فرضیهای که در رسانهها منعکس شده درست است؛ یعنی، چون افراد نمایندهای نداشتند، نام افراد دیگر را نوشته یا رأی سفید دادهاند، اما اینکه این افراد دوستدار دموکراسی هستند و برای پاسداشت آن مشارکت کردهاند، قابل نقد است.
دولتمردانی که مدام دوگانهسازی میکنند و کسانی را که رأی نمیدهند ضد نظم موجود و طرفدار استکبار میدانند، نقش مهمی در افزایش آرای باطله دارند. این تهدید که ممکن است نیروی غیر تلقی شوند، برخی را به سمت رأیدادن سوق میدهد درحالیکه نمایندهای در میان کاندیداها ندارند. افرادی که شغل تثبیتشدهای ندارند یا قراردادهای کاری کوتاهمدت دارند یا امید دارند در سازمان رسمی مشغول به کار شوند، رأی میدهند که به خاطر رأیندادن از کار بیکار نشوند یا فرصت اشتغال را از دست ندهند. برخی یارانهبگیران نگراناند که این منبع اقتصادی ناچیز را با رأیندادن از دست بدهند. مفهوم احساس ترس ازدستدادن منابع و منافع، فرضیهای است که میتوان برای افزایش آرای باطله مطرح کرد. لازم است این دوگانهانگاری و گسترش این تفکر را که کسانی که رأی نمیدهند غیر هستند، متوقف کنیم.
افرادی که رأی باطله میدهند احساس میکنند که نمیتوانند از میان افراد موجود نمایندهای انتخاب کنند که تغییر ایجاد کند، اما در عین حال نگران سرنوشت شخصیشان هستند. این احساس و طرز تلقی که رأیندادن باعث ازمیانرفتن فرصتهای شغلی میشود، ربطی به سیاستهای کلان کشور ندارد و تاکنون نه در قانون و نه در استخدامها و جذب و... کسی به خاطر رأیندادن طرد و محروم نشده است، اما سخنان برخی دولتمردان و سیاسیون این شایعه را در میان گروههای مختلف اجتماعی شدت میبخشد. دولتمردانی که تریبون دارند نباید این احساس ترس را در جامعه رواج دهند و باعث نگرانی شوند؛ درحالیکه در قانون کشور و رویههای اجرائی و اداری رأیندادن موجب ازدستدادن منابع و فرصتها نمیشود.
*جامعهشناس و استاد دانشگاه
اخبار ویژه چهارشنبه ۲ تیر
روزنامه کیهان
رأیالیوم: اسرائیل از انتخاب رئیسی ترسیده است
یک روزنامه عربزبان منطقهای در ارزیابی انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشت: ایرانی جدید در برابر آمریکا قرار گرفته و آمریکا مجبور است امتیاز بدهد و عقب بنشیند. رأیالیوم مینویسد: انتخاب سید ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهور ایران این کشور را وارد مرحله جدیدی کرد که مهمترین مشخصه آن بازگشت جریان اسلامگرا و انقلابی به حاکمیت کشور، قویتر از هر زمان گذشته بود. چرا که برای اولینبار بعد از رحلت امام خمینی قوای مقننه، قضائیه و مجریه در دست جریان انقلابی قرار گرفت.اگر بخواهیم نسبت به اهمیت این انتخاب واقف شویم، میبینیم که قوه مجریه به شخصی سپرده شده که به قدرت و صلابت و حمایت از فقرا و مبارزه با فساد و عناصر فاسد معروف است. میتوان اهمیت این انتخاب را در وحشتی دید که رژیم صهیونیستی با آن مواجه شده و کابینه و نخبگان سیاسی و تبلیغاتی این رژیم واکنشهای متعددی را بعد از لحظات اولیه اعلام پیروزی وی نشان دادهاند. چرا که محافل رسمی و غیر رسمی رژیم صهیونیستی معتقدند که رئیسجمهور آینده ایران میتواند توانمندیهای این کشور را در خاورمیانه گسترش دهد. ایران در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی با چالشهایی روبهرو است. اما نکته اساسی این است که رئیسی از نزدیکترین شخصیتها به رهبر معظم انقلاب است و نقشه راه مشخصی در نحوه تعامل با این پروندهها دارد.
ایران جدید که هویت خود را طی چند ماه آینده نشان میدهد کاملا متفاوت با ایرانی خواهد بود که ما در دو دهه اخیر دیدهایم و نشانههای آن بیشترین همگرایی را با سرچشمههای اولیه انقلاب اسلامی ایران خواهد داشت که امام خمینی بنیانگذار آن بوده است. در این زمینه تنها یک تفاوت اساسی وجود دارد و آن اینکه ایران جدید از نظر نظامی و سیاسی در ابعاد منطقهای و بینالمللی بسیار قدرتمندتر و تاثیرگذارتر از گذشته است، چرا که صنایع نظامی خودکفا و ناوگان گستردهای از موشکها و هواپیماهای بدون سرنشین بسیار پیشرفته دارد و متحدان خود را در کشورهای مختلف خاورمیانه نظیر عراق، لبنان، یمن و نوار غزه گسترش داده است.
ریاست جمهوری آقای رئیسی به معنی بازگشت ایران به مرحله قبل از امضای توافق برجام و تقویت موضع مذاکراتی ایران در مذاکرات خواهد بود، چرا که حضور وی به عنوان یک رئیس جمهور انقلابی، به خودی خود اهرم فشار قدرتمندی مقابل آمریکا خواهد بود تا امتیازات روشنی نسبت به رفع کامل تحریمها از ایران و به رسمیت شناختن موقعیت منطقهای این کشور ارائه دهد.
سینهخیز خاتمی پس از بیاعتنایی مردم به وی
در حالی که قاطبه مردم- اعم از رأیدهندگان و رأی ندادگان- به خاتمی بیمحلی کردند، او به جای عذرخواهی از مردم مدعی شد انتخابات، زنگ هشدار برای حکومت است. خاتمی که به همراه ۱۶ حزب اصلاحطلب، از عبدالناصر همتی در انتخابات ریاست جمهوری و لیستی موسوم به «ائتلاف جمهور» در انتخابات شورای شهر تهران حمایت کرده بود، با ناکامی مطلق روبهرو شد. این نتیجه ۸ سال سوءمدیریت اقتصادی و خسارتهایی بود که دولت ائتلافی مدعی اصلاحات و اعتدال (با حمایت خاتمی) به مردم تحمیل کرد. اما خاتمی بدون این که بابت خسارتهای وارده به زندگی مردم عذرخواهی یا درباره واکنش انتخاباتی مردم اظهار شرمندگی کند، بیانیهای منتشر کرده و نسبت به کاهش مشارکت (که نتیجه طبیعی سوءمدیریت بیسابقه دولت است) اظهار نگرانی کرده و ضمناً حاکمیت (و نه دولت مورد حمایت خود) را مخاطب هشدار قرار داده است.او در این میان نه اشارهای به نقش حداقل ۱۱ درصدی کرونا در کاهش مشارکت کرده، نه به کاهلی برخی دستگاههای دولتی در تدارک نشاط انتخاباتی و اخذ رأی، نه به تأثیر تورم ۴۲ درصدی در دلسردی مردم، و نه نقش خود و همطیفانش در منفیبافی و سیاهنمایی ۸-۹ ماه اخیر علیه انتخابات؛ چنان که او و همقطارانش اصرار داشتند انتخابات را مهندسیشده بدانند و ضمناً از مردم بخواهند با رأی دادن به همتی، با این مهندسی مقابله کنند. با این اوصاف، و فارغ از تحلیل علل و عوامل کاهش مشارکت، یک اتفاق قطعی و غیر قابل انکار است و آن این که مردم متفقاً به خاتمی تودهنی زدهاند. توضیح این که ۹۵ درصد کل واجدان حق رأی و ۷۲ درصد رأیدهندگان به دعوت خاتمی و اصلاحطلبان برای رأی به همتی و مقابله با مهندسی کذایی، «نه» گفتند و در کل، زیر ۳ میلیون نفر به همتی رأی دادند. اما خاتمی و دوستانش با رندی و برای این که سرشکستگی بزرگ خود را لاپوشانی کنند، سراغ تحریف واقعیات درباره مشارکت رفتهاند.
اصلاحطلبان به کارنامه باختند نه نبودن جهانگیری و لاریجانی و پزشکیان
یک روزنامه اصلاحطلب تصریح کرد: ما اصلاحطلبان نباید درباره انتخابات فرافکنی بکنیم، این زمین ساخته و پرداخته ما ظرف ۸ سال است. روزنامه آفتاب یزد در گزارشی نوشت: جریان رقیب از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد؛ نخست، مجلس شورای اسلامی را قبضه کرد، بعد مبنا را گذاشت بر فتح پاستور و بهشت و حالا سرمست از پیروزی، بیتوجه به «نق زدن»های تمامناشدنی ما (!) دارد تلاش میکند برای رفع و رجوع همه ایرادها و تخریبها. ما «اصلاحطلبها» در حالی سالها از تنش و تفرقه احزاب رقیب گفتیم با این غفلت آشکار که، تنش و تفرقه، همانی است که اصلاحطلبها را «تکهتکه» کرد، بله! دقیقا تکهتکه!در میانه آن شادی و سرمستی و این غفلت و اندوه، بر آن هستیم که بررسی کنیم چگونه میشود یک تفکر پویا و تقریبا نوپا (!) ناگهان در سراشیبی سقوط و اضمحلال فرو میافتد و سرعت میگیرد و اصرار میورزد به سقوط با تمام وجود. در تمامی سالهای سپری شده، بعد به پایان رسیدن دولت «خاتمی»، یا نظارهگر بودیم یا ناراضی و در این نظارهگری و ناراضی بودن، روز به روز از هم دورتر، طلبکارتر و آبزیرکاهتر شدیم بهگونهای که در همین انتخابات اخیر، خودمان نیز نمیدانستیم چه نمیخواهیم. آن هم بعد مدتها که فراموش کرده بودیم چه میخواهیم.
یکی از کاربران در روزها و شبهایی که تا پاسی از نیمه شب در «اتاقهای ۸۰۰۰ تایی» سرود پیروزی میخواندند و نوید غلبه بر رقیب میدادند؛ هشدار داده بود که رئیسجمهور شدن از مسیر «کلابهاوس» نمیگذرد بلکه در کف جامعه باید در جستوجوی رای بود، اما باز هم در همان پس پشت ماجرا، قول و قرارها را گذاشته بودند. روزی که گفته بودند دقیقه ۹۰ سورپرایز خود را رونمایی میکنیم همه متوجه شدند منظور؛ «علی لاریجانی» است، اما وقتی دیدند بازی عوض شد، کوتاه نیامدند و اینگونه وانمود کردند که آن پدیده ناپیدا «عبدالناصر همتی» بود نه شخصیتی دیگر!
الان بهتر میشود به ماجراهای یک ماهه رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری نگریست و تحلیل ارائه داد یعنی ۸ سال بیتوجهی حسن روحانی به اصلاحطلبان، تمام آن هشت سال همراهی و بهرهوری کارگزاران و در نهایت دلخوش داشتن به «کلابهاوس» یک «مثلث برمودای سیاسی» پیش پای اصلاحطلبها قرار داد که یا باید از کنار آن میگذشتند یا باید ورود میکردند و نیست و نابود میشدند برخی تا لحظه آخر ایستادگی کردند، اما بعضی تاب نیاوردند و با تمام وجود سقوط خود به این مثلث برمودای سیاست را به نظاره ایستادند. شورای نگهبان از میان صدها نامزد رسید به هفت نام، اما با قطعیت میگویم حتی اگر همه نام و نشاندارها آمده بودند با همه سلایق، باز هم در دو مسئله هیچ خللی ایجاد نمیشد؛ یکی در جلب و جذب مشارکت، دیگری در پیروزی «سید ابراهیم رئیسی» این وسط فقط شورای نگهبان به داد پزشکیان و جهانگیری و لاریجانی رسید که در کشاکش قرار گرفتن در معرض قضاوت عموم به تیر غیب حسن روحانی و کلابهاوس و کارگزاران سازندگی دچار نشوند.
خلاصه و مفید، رقابت در زمین بازی ساخته و پرداخته ما اصلاحطلبها است و اگر نه ۸ سال ایستادیم و اعتمادکشی حسن روحانی را نظاره کردیم با کلابهاوس میخواستیم اعتمادسازی کنیم یا با تکیه بر مثلث «مرعشی، کرباسچی و قوچانی»؟ خلاصه و مفیدتر بازی با مشارکت پایین دو رو دارد؛ یک رو واقعیتی است که داریم میبینیم روی دیگر فرافکنی ما اصلاحطلبها است یعنی مردمی که هشت سال هست و نیستشان را از دست دادند باید یقه کدام طرف ماجرا را میگرفتند؛ اصلاحاتیها را یا اصولگرایان را دولتی که با حمایت اصلاحطلبها بر سر کار آمده بود در میانه راه، با بخشی از اصلاحطلبها بهتر کنار آمد، اما مردم تمام اصلاحطلبها را مقصر دانستند. در این میان ما اصلاحطلبها یا با همراهی با حسن روحانی اعتماد و معیشت و هست و نیست مردم را سوزاندیم یا با سکوتمان که در هر دو صورت مقصر بودیم و باید تاوان پس میدادیم که دادیم. ظرفیت رای اصلاحطلبها همانی بود که دیدیم با یا بدون جهانگیری، پزشکیان و حتی علی لاریجانی، اصل ماجرا هیچ تغییری نمیکرد، چون ما در «مثلث برمودای سیاست» از نظر مردم «نیست و محو» شده بودیم و چارهای جز پذیرش شکست نداشتیم!
رأی همتی با حمایت خاتمی و ۱۶ گروه اصلاحطلب، زیر ۳ میلیون!
رأی همتی نشان داد حمایت انبوه اصلاحطلبان از او هیچ تأثیر مهمی نداشته است. روزنامه جوان در سرمقاله خود ضمن ارزیابی انتخابات نوشت: از عوامل کاهش مشارکت؛ کرونا عاملی مهم بود که ۲۸ درصد مردم معتقد بودند احتمالاً به خاطر آن شرکت نمیکنند. فشارهای اقتصادی و معیشتی عامل مهم دیگری است. علاوه بر این دو عامل کلیدی، بسیج جهان غرب و اپوزیسیون نیز بیتأثیر نبود. رد صلاحیتها کمترین تأثیر را داشت چراکه در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ که مرحوم هاشمی و احمدینژاد تأیید صلاحیت نشدند، مشارکت کاهش نیافت. حال نیز امثال جهانگیری و لاریجانی بالاترین رأی منفی را در نظرسنجیها داشتند (هر کدام حدود ۳۹ درصد)، بنابراین از اول رأیآوری آنان جدی برآورد نمیشد.بهرغم فشارهای اقتصادی، کرونا، جنگ روانی و تحریم بخشی از اصلاحطلبان باید مشارکت را مطلوب دانست که اگر این عوامل نبودند، باید برای درک کاهش مشارکت به شاخصهای دیگری رجوع میشد. رأی جناب همتی نشان داد از خاتمی تا سروش و ۱۶ حزب اصلاحطلب هیچ تأثیری بر مشارکت نداشتهاند. این نشان میدهد اگر جهانگیری هم حضور داشت، چفت و بست وی با دولت مستقر شرایط را بدتر میکرد، بنابراین یا مردم پذیرفتهاند که اصلاحطلبی در مسیر اولویتهای آنان نیست یا رقیب توانسته است با اثبات خود این گزاره را در ذهن جامعه معتبر نماید.
صوفی: علت کاهش مشارکت مشکلات اقتصادی بود نه سیاسی
عضو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان گفت: مشکلات اقتصادی، ریشه کاهش مشارکت و قهر با صندوق بود. روزنامه آرمان از علی صوفی وزیر دولت اصلاحات پرسید «جنس اعتراض مردمی که پای صندوقهای رأی نرفتند با جنس اعتراض اصلاحطلبانی که رأی ندادند چه تفاوتی دارد؟»صوفی در پاسخ گفت: به باور من علت قهر مردم با صندوقهای رأی ریشهاش به مشکلات و فشارهای اقتصادی باز میگردد... هم به دلیل مشکلات اقتصادی و هم به علت ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی همچنین علت دیگر آن مربوط میشود به نزدیکان و تخلفات، البته نباید از عملکردهای مثبت اصلاحطلبان غافل شد چرا که در زمینه خارجی، تفاهمنامهها، برجام و در اینکه اعتقاد دارند که کشور نباید منزوی باشد، طرز تفکراتشان خوب است، ولی در میان اصلاحطلبان رانتبازی و اینکه کدام وزارتخانه را بگیرند، ایران خودرو و سایپا را چه کسی بگیرد متأسفانه بسیار زیاد است. «چرا با وجود اینکه جبهه اصلاحات اعلام کرد که کاندیدایی در این انتخابات ندارد و از کاندیدایی حمایت نکرد، اما برخی از احزاب از عبدالناصر همتی حمایت کردند با وجود اینکه نظرسنجیها نشان میداد که اصلاحطلبان پیروز این میدان نیستند؟» صوفی در پاسخ این سؤال میگوید: به باور من حتی اگر همه اصلاحات هم حمایتش را از آقای همتی اعلام میکرد، باز هم ایشان رأی نمیآورد. علت آن هم همان مشکلات اقتصادی است که عنوان کردم.
روزنامه وطن امروز
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت فرزند علیرضا محجوب
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت فرزند آقای علیرضا محجوب را تسلیت گفتند.متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب آقای علیرضا محجوب
درگذشت فرزند عزیزتان را به شما و دیگر بازماندگان تسلیت عرض میکنم. امید است که این داغ سنگین موجب توجه فیض و رحمت الهی به همه شما باشد. برای آن مرحوم از خداوند مغفرت و رحمت مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای/ ۱ تیر ۱۴۰۰
پیروزی رئیسی، زمینهساز همکاری مجلس و دولت است
رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب پیروزی حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی را مکمل مجلس یازدهم دانست و نوشت: «این پیروزی زمینهساز همکاری مثبت و همافزایی سازنده مجلس و دولت در گرهگشایی از مشکلات مردم است». غلامعلی حدادعادل که به مناسبت انتخابات ۲۸ خرداد بیانیهای با عنوان «فردا روز دیگری است» صادر کرد، با بیان اینکه انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ را نباید پیروزی بخشی از ملت بر بخشی دیگر یا پیروزی یک فرد یا یک جریان سیاسی در کشور محسوب کرد، نوشت: روح سیاسی حاکم بر حضور مردم در انتخابات اخیر «مطالبه جدی مردم برای تغییر و تحول» بود و این حقیقت در مواضع و بیانات همه نامزدها در تبلیغات و مناظرههای انتخاباتی نیز آشکار بود. مردم خواهان کارآمدی بیشتر، مبارزه با فساد و رفع تبعیض و گسترش عدالت بودند و هستند؛ و از رئیسجمهوری که با اراده خود انتخاب کردهاند انتظار دارند نسبت به بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی آنان اهتمام بلیغ داشته باشد. در بخش دیگری از بیانیه آمده است: شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی که نهادی برخاسته از تجربه سیاسی و اجتماعی ۴۲ ساله پس از انقلاب و مخصوصا تجربههای چند سال اخیر است، خدا را شاکر است که توانسته با پشتیبانی از نامزدی آیتالله رئیسی و تلاش برای پیروزی ایشان به وظیفه دینی، ملی و سیاسی خود عمل کند. شورای ائتلاف پیروزی آیتالله رئیسی را مکمل مجلس یازدهم میداند و آن را زمینه همکاری مثبت و همافزایی سازنده مجلس و دولت در گرهگشایی از مشکلات مردم محسوب میکند.حرکتهای موازی جوانان جبهه انقلاب باید یکپارچه شود
سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدار مجازی با جمعی از فعالان انقلابی شهرستان لارستان استان فارس گفت: جوانان دغدغهمند و کارشناس در هر جای ممکن با همافزایی با یکدیگر میتوانند الگوی دولت سایه را در شهر و روستای خود ادامه بدهند و در این مسیر نباید معطل بمانند. وی افزود: حرکتهای موازی جوانان جبهه انقلاب در ایام انتخابات باید یکپارچه شود و همه با هم برای پیشرفت و جهش کشور تلاش کنند. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: نباید بر سر موضوعات گذشته معطل ماند، حرکت باید رو به جلو، جمعی، نتیجهمند و برای رفع مشکلات مردم صورت بگیرد. از ظرفیت ادارات دولتی، نمایندگان مجلس و... استفاده کنید تا انشاءالله در ۴ سال آینده بتوانیم پیشرفت واقعی در کشور را شاهد باشیم. جلیلی در رابطه با فعالیتهای دولت سایه، خاطرنشان کرد: ویژگی یکماهه اخیر این بود که دولت سایه تبیین و به همت جوانان در شهرهای مختلف به یک حرکت اجتماعی تبدیل شد. وی افزود: این حرکت اجتماعی زمانی ادامه خواهد یافت که جوانان شهرها و روستاها و مناطق مختلف کشور سایه به سایه روند کشور را دنبال کنند و در حد وسع خود بر آن تأثیر بگذارند. نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی با اشاره به فعالیتهای انتخاباتی جوانان انقلابی در مناطق مختلف کشور، گفت: این حرکتها اگر ادامه پیدا کند و شما جوانان در مناطق و محلات خود پیگیر مشکلات مردم باشید، شیرینی آن چشیده خواهد شد.مأمور امنیتی انگلیسی با پوشش دیپلماتیک در راه تهران
وزارت خارجه انگلیس روز دوشنبه با انتشار بیانیهای اعلام کرد «سایمون شرکلیف» به عنوان سفیر جدید این کشور در ایران معرفی شده است. به گزارش مشرق، سفیر جدید انگلیس در ایران پیش از آنکه سابقه دیپلماتیک داشته باشد، یک مأمور امنیتی کارکشته است که سابقه مدیریت در بخش امنیت ملی وزارت خارجه بریتانیا را در کارنامه دارد. سایمون شرکلیف فارغالتحصیل دانشگاه کمبریج است که در یمن، نیجریه، کابل، واشنگتن و بغداد نیز سابقه کار دارد. وی همچنین مسؤول بخش مبارزه با تروریسم وزارت خارجه بریتانیا در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ بوده و بعد از آن هم به عنوان معاون نمایندگی سفارت انگلیس در نیجریه فعالیت کرده است. نکته قابل تأمل اینکه دوره مأموریت شرکلیف در نیجریه نقطه اوج فعالیتهای گروه تروریستی بوکوحرام نیز محسوب میشود. در آن روزها این گروه شورشی- سلفی دست به کشتار و گروگانگیریهای سریالی در شهرهای مختلف کشور نیجریه میزد. آخرین مأموریت شرکلیف به مدت یک سال، از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ در یمن بوده است. در این تاریخ انگلیسیها برای نخستینبار به صورت مستقیم در موقعیت میدانی جنگ یمن حاضر شده و البته ضربات و خسارات شدیدی نیز از مقاومت خوردند. اخیرا یک منبع در وزارت دفاع دولت نجات ملی یمن در گزارشی اعلام کرده است بریتانیا در سال ۲۰۱۷ به شکل مستقیم در جنگ یمن نقش داشته و تجهیزات نظامی ائتلاف متجاوز سعودی را اداره کرده همچنین علاوه بر خدمات مستشاری در جبهههای شمالی، بخش زیادی از انواع سلاحهای عربستان توسط انگلیسیها تأمین شده است. سایمون شرکلیف چهره امنیتی انگلیس با پوشش دیپلماتیک از سال ۱۹۹۸ به وزارت خارجه بریتانیا پیوسته است؛ او قرار است جای سفیر پرحاشیه «رابرت مکایر» را در ایران بگیرد.روزنامه خراسان
فارس و تهران در صدر زمینخواری
ایسنا- بر اساس اعلام وزارت راه و شهرسازی در خرداد امسال استانهای فارس، تهران، ایرانشهر و بوشهر به ترتیب با ۴۷، ۴۱، ۳۰ و ۳۰ مورد رتبههای اول تا سوم را از نظر رفع تصرف از اراضی دولتی به خود اختصاص دادند.قاچاق دامهای مولد به کردستان عراق
ایسنا- مدیر عامل اتحادیه مرکزی دام سبک گفت: قاچاق دام سبک در نواحی غربی کشور رونق گرفته است. قاچاقچیان، بره و میشهای مولد را خریداری میکنند و پس از این که دام وزن گرفت و آماده شد در فصول مدنظر آن را به خارج از کشور قاچاق میکنند که عمدتاً به کردستان عراق قاچاق میشود.احتمال صعود نفت به ۱۰۰ دلار در سال آینده
ایسنا- نفت برنت برای نخستین بار از آوریل سال ۲۰۱۹ به بیش از ۷۵ دلار در هر بشکه صعود کرد. همزمان بانک آمریکا پیش بینی کرد پیشی گرفتن رشد تقاضا از عرضه در ماههای آینده ممکن است به صعود قیمت هر بشکه نفت به ۱۰۰ دلار در سال ۲۰۲۲ منتهی شود.روزنامه ایران
گفتوگوی وزیر خارجه عربستان و گروسی درباره ایران
خبر اول اینکه، وزیر امورخارجه عربستان و مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در دیدار با یکدیگر درباره تحولات اخیر در برنامه هستهای ایران رایزنی کردند. به گزارش ایسنا به نوشته روزنامه عرب نیوز، وزارت امورخارجه عربستان اعلام کرد که فیصل بن فرحان، روز دوشنبه در وین پایتخت اتریش با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیدار کرده است. وزیر امورخارجه عربستان در این دیدار در اظهاراتی مداخله جویانه خواستار تعیین سازوکارهای لازم برای انجام بازرسیهای جامع از تمام سایتهای هستهای ایران شد. وی همچنین در این دیدار با تکیه بر ادعاهای بیاساس و نخ نما شده مقامات سعودی علیه کشورمان بر توقف آنچه نقض قوانین بینالمللی از سوی ایران خواند، تأکید کرد که بنابر ادعای او، منطقه را بیثبات میکند و امنیت و ثبات جهان را نیز برهم میزند. بنابر اعلام وزارت امورخارجه عربستان، دو طرف علاوه براین درباره اهمیت پایبندی به استانداردهای بینالمللی مرتبط با انرژی هستهای بهمنظور دستیابی به پیشرفت و توسعه پایدار در سطح جهانی و همچنین تحولات منطقهای و بینالمللی رایزنی کردند.خبر هدیه لاکچری امیر قطر به رئیسی جعلی بود
خبر دیگر اینکه، خبر هدیه لاکچری امیر قطر به رئیسجمهوری منتخب ایران جعلی از کار درآمد. بهگزارش فارس، از صبح دیروز خبری با عنوان «هواپیمای لوکس؛ هدیه امیر قطر به ابراهیم رئیسی» در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی درحال دست به دست شدن است. در جزئیات این خبر آمده است: تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر یک ایرباس لوکس مدل A۳۸۰ به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری منتخب ایران هدیه داد. پیش از این نیز، او یک فروند هواپیمای لوکس ۴۰۰ میلیون دلاری را بهعنوان هدیه ویژه به رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه هدیه داد. اما منبع این خبر که اکثر رسانهها به آن استناد کردند سایت مباشر العرب بوده که خبر را با استناد به تصویری منتسب به توئیتر فارسبینالملل منتشر کرده. اما نکته قابل تأمل آن است که این خبر جعلی از توئیتر فارس بینالملل با تصویری از عین الاسد فوتوشاپ (دستکاری) شده است. درواقع درحالی که روز دوشنبه فارس، خبری را با عنوان «صابرین نیوز» از حمله موشکی به پایگاه هوایی عینالاسد در غرب عراق که در اختیار نیروهای امریکایی است، خبر داد با تصویری از پایگاه عینالاسد توئیت کرد بود، این سودجویان خبر جعلی هدیه هواپیمای تجملی به رئیسی را با همان تصویر پایگاه خبری عینالاسد جعل کردند!انهدام سه تیم تروریستی ضدانقلاب در ایام انتخابات
دست آخر اینکه، سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: در ایام انتخابات نیروی زمینی سپاه موفق به شناسایی و انهدام سه گروه تروریستی ضدانقلاب شد. به گزارش فارس، وی از تأمین امنیت تمامی مرزها خبر داد و افزود: در ایام انتخابات دشمن برنامههای خاصی داشت و بهدنبال اقدامات تروریستی بود که با واکنش قاطع نیروی زمینی سپاه مواجه شد. سردار پاکپور تصریح: در ۱۰ روز گذشته منتهی به انتخابات، نیروی زمینی سپاه موفق به شناسایی و انهدام سه تیم تروریستی در شمال غرب کشور شد. فرمانده نیروی زمینی سپاه با اشاره به اینکه دو تیم تروریستی و عناصر ضدانقلاب در منطقه اشنویه و بانه منهدم شدند گفت: یک تیم تروریستی هم که از مرز عبور کرده بود در منطقه سروآباد درهم کوبیده شد.روزنامه شرق