یادداشت روزنامههای ۹ شهریور
روزنامه کیهان
غربگرایی؛ از تهران تا بیروت!/جعفر بلوری
اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، اولین کشتی حامل سوخت ایران، طی ۴۸ ساعت آینده به لبنان خواهد رسید. گفته میشود ۲ کشتی حامل سوخت ایران در راه است و برای اعزام سومین کشتی نیز بین ایران و لبنان توافق صورت گرفته است. آیا رژیم صهیونیستی به این کشتیها حمله میکند؟ اگر حمله کند چه اتفاقی میافتد؟ اگر حمله نکند چه؟ آیا ایران این سوختها را مفت و مجانی به لبنان داده است؟ و سؤال آخر هم اینکه، چرا فروش این سوختها به لبنان، «خیلی مهم» است؟ ابتدا نگاهی به وضعیت حاکم بر لبنان کرده سپس به پاسخ این سؤالها میپردازیم.۱- لبنان کشوری زیباست که کمتر از ۷ میلیون نفر جمعیت دارد. این کشور همواره در حوزه سوخت و برق دچار مشکل بوده و به کمکهای بینالمللی وابسته بوده است. اما اینبار بنا به دلایلی از جمله برخی مسائل سیاسی، مشکل سوخت در این کشور، بحرانی، عمیق، جدی و خطرناک شده است. بنابر گفته رئیسجمهور لبنان، رئیس بانک مرکزی این کشور (که از مواضعش میتوان فهمید، غربگراست و همین دیروز معلوم شد اقدام به قاچاق ارز میکرده) بدون مشورت با دولت و بهطور ناگهانی، یارانه سوخت را قطع و قیمت آن را آزاد کرد و همین مسئله، جرقهای شد برای تبدیل «مشکل سوخت» به «بحران سوخت». این سوءمدیریت مشکوک باعث نگرانی مردم این کشور و یورش آنها به سمت پمپ بنزینها و از طرف دیگر، پیدا شدن سر و کله محتکران و فرصتطلبان شده است. طی روزهای گذشته کار به جایی رسید که لبنان مجبور شد ارتش را وارد معرکه کند. میلیونها لیتر سوخت و بنزین احتکار شده (عمدتاً از سوی جریانهای سیاسی نزدیک به غرب) کشف و در اختیار مردم گذاشته شد، اما تورم سنگین در کنار افزایش شدید قیمت سوخت و صد البته حجم بالای احتکارها، باعث شده امروز سوخت در لبنان تبدیل به کالایی نایاب شود. بسیاری از خودروها از حرکت ایستاده و آن خودروهایی هم که هنوز در حرکتند، برای تامین سوخت در صفهای طولانی میایستند و بعضا برای پر کردن باک خود، با دیگران دست به یقه میشوند! مشکل کمبود سوخت را در کنار این مسئله ببینید که، حرکت بسیاری از صنایع و مراکز دیگر، به همین سوخت متکی است. از دل بحران سوخت لبنان، بحران «آب آشامیدنی» و «بحران برق و گاز» هم زائیده شده است. اگرچه بخشی از بحران آب لبنان بهدلیل خشکسالی کمسابقهای است که بر این کشور حاکم شده است.
۲- هیچ کشوری وجود این بحرانها را در لبنان رد نمیکند؛ چه آمریکا و عربستان و فرانسه و یا حتی رژیم صهیونیستی که تحولات لبنان برایشان حیاتی است و چه هر کشور دیگری، در وجود این بحرانها تردید و اختلافی ندارند چه اینکه، بخش قابل توجهی از این مشکلات اصولا، زیر سر همینهاست. منبع اصلی درآمد لبنان، صنعت توریسم است که بهدلیل شیوع کرونا، به شدت لطمه خورده. بخش دیگری از درآمد این کشور نیز از محل، کمکهای کشورهایی مثل عربستان یا برخی کشورهای غربی تامین میشود. البته آن را مفت و مجانی در اختیار لبنان قرار نمیدهند. این کمکها مشروط به خط و ربطهای سیاسی است که همواره به دولتها و برخی جریانهای سیاسی لبنان دیکته میشوند.
این نکته مهم را هم نباید فراموش کرد که ساختار سیاسی لبنان، از فساد و قبیله گرایی نیز رنج میبرد. در این کشور قدرت قبیلهای فرقهای است و میتوان به جرأت گفت، ریشه بخش عمدهای از مشکلات این کشور، قبیله گراییها و فسادهای سیاسی و اقتصادی است. کارشناسانی که روی لبنان مطالعه میکنند میگویند «حزبالله» جزو آن معدود گروههای سیاسی است که میتوان با قطعیت گفت، وارد این بازیهای سیاسی و مفاسد اقتصادی نشده است. وقتی کشوری که فقط ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر جمعیت دارد، صدمیلیارد دلار بدهی خارجی دارد، آیا غیر از این است که اقتصاد و سیاست آن، آلوده شده است؟!
در چنین فضایی است که عربستان و آمریکا و آن چند کشور غربی وارد میدان شده و به اعمال تحریم علیه لبنان مبادرت میورزند. برای چه؟ برای افزایش فشارها به مردم کشوری که تحت فشارند. عربستان هم، کمکهای مالی را قطع و احیاء این کمکها را مشروط به اجرای برخی سیاستها میکند. راهحل این کشورها برای لبنان بطور خلاصه به دو شکل پیشنهاد میشود. یک) خلع سلاح حزبالله لبنان و کاستن از نفوذ این جنبش دو) دریافت وام از صندوق بینالمللی پول! دریافت وام را هم مشروط میکنند به همان پیشنهاد اول یعنی، حذف یا خلع سلاح حزبالله لبنان! یعنی بزرگترین آرزوی رژیم صهیونیستی. بنابر این میتوان نتیجه گرفت، ریشه همه این فشارها و جنجالها و بحرانسازیها در لبنان، در نهایت برمیگردد به رژیم صهیونیستی...!
اینجاست که دبیرکل آن تنها حزب پاک و سالم لبنان از راه میرسد و میگوید، با اجازه و مشورت دولتمردان لبنان میخواهد، از ایران سوخت بخرد. به گفته سید حسن نصرالله، وقتی موضوع خرید سوخت از ایران بین دولتمردان این کشور مطرح شد، برخی گفتند از آمریکا میترسیم! یعنی آمریکا اجازه خرید سوخت هم به این کشور نمیدهد! حزبالله، اما با ایران وارد مذاکره شد و سوخت خرید. حالا این کشتیها در راه لبنانند و سید مقاومت خطاب به صهیونیستها گفته، اگر جرأت دارید به این کشتیها چپ نگاه کنید.
۳- فروش سوخت و رساندن این کشتیها به لبنانیها، بنا به دلایل اقتصادی و سیاسی و حتی اجتماعی «مهم» است. هر دو کشور تحریم و تحت فشار اقتصادیاند. فروش سوخت به لبنان برای ایران آورده اقتصادی دارد و بحران خطرناک سوخت در لبنان را هم حل میکند. این مسئله باعث افزایش محبوبیت ایران در جامعه لبنان نیز خواهد شد. آنها بهتر از هر زمانی دوست و دشمن خود را خواهند شناخت و خواهند گفت: «زمانی که هیچ کشوری ازترس آمریکا حاضر به کمک کردن به ما نبود، ایران به کمک ما آمد». درست مثل اتفاقی که در عراق و سوریه و زمان یورش تکفیریها رخ داد. رهبران سیاسی این دو کشور بارها و بارها گفتند وقتی داعش شهرها را یکی پس از دیگری تصاحب کرده و مردم را سر میبرید و زنان را به بردگی جنسی میبرد، هیچ کشوری حاضر به کمک نشد الا ایران!
شاید اهمیت سیاسی این مسئله حتی، مهمتر از همه باشد. تحریم (اینجا اقتصادی) در حال حاضر، بیرحمانهترین و بُرندهترین ابزار غرب برای تحت فشار گذاشتن برخی کشورها است. رسیدن این کشتیها به مقصد، یعنی کُند شدن برندهترین ابزار غرب! اطمینان داریم بزرگترین وحشت غرب و رژیم صهیونیستی در ماجرای کشتیها، همین مسئله است. آنها میدانند با رسیدن کشتیها به لبنان از این پس هیچکس برای آنها تره هم خرد نخواهد کرد. آنها از نامعتبر شدن ابزار تحریم میترسند و به همین دلیل است که میتوان گفت، فروش این سوختها به لبنان «خیلی مهم است». البته به دلیل همین اهمیت، این احتمال را هم نباید از نظر دور داشت که، ممکن است علیه کشتیها به شکلی وارد عمل شوند.
انتخاب این گزینه از سوی صهیونیستها، همانطور که سید مقاومت پیش از این گفته یعنی، تجاوز به خاک لبنان و هیچ کشوری نیست که در برابر تجاوز به خاکش، دست روی دست بگذارد. با توجه به جدی بودن تهدید حزبالله لبنان درباره این کشتیها و از آن طرف، حیاتی و حیثیتی بودن این مسئله برای غرب و رژیم صهیونیستی، شاید دشمن درمورد این کشتیها غیرمستقیم و با واسطه وارد شود (که در این صورت نیز تفاوتی برای حزبالله نخواهد داشت) شاید هم از خیر این کشتیها بگذرند، اما برای جلوگیری از ادامه این روند در آینده، به اقدامات دیگری متوسل شوند. مثلا دولت لبنان یا جریانهای سیاسی غرب زده و نزدیک به خود در این کشور را تحت فشار قرار داده یا از حوزه دیگری به این کشور فشار وارد کنند چرا که، غرب «نمیتواند»، از بین رفتن مهمترین سلاح خود یعنی، تحریمها را به نظاره نشیند!
۴- سالها پیش در جریان مصاحبهای که با «پپه اسکوبار»، روزنامهنگار مطرح برزیلی داشتیم، ایشان نکتهای گفتند با این مضمون که همه جای دنیا عوامل غرب و غربگرا وجود دارند که همه چیزشان غرب است (نقل به مضمون). در ماجرای لبنان و ایران نیز حضور این غربگرایان را میشود به خوبی حس کرد. چون «یک جور» فکر کرده و قبله آمال و آرزوهایشان «یک جاست» (غرب)، بالطبع در مواجهه با مسائل مشابه، رفتارهای مشابهی از خود بروز میدهند. در لبنان غربگرایان دست به کار شده و میگویند ایران بهخاطر پول است که به ما سوخت میدهد نه بهخاطر دوستی و مسائل انساندوستانه. اینجا در ایران نیز غربگرایان میگویند، ایران مفت و مجانی این سوختها را در اختیار لبنان قرار میدهد در حالی که خودمان دچار مشکل هستیم. مَخلص کلام اینکه، هر دو با فروش سوخت به لبنان و حل مشکلاتِ کشورشان مخالفند. با خواندن جملات پایانی این نوشتار تعجب کنید! ما در ایران خودمان غربگرایانی داشتیم که با دشمن تماس میگرفته و میگفتند «ایران را تحریم کنید»!
روزنامه وطن امروز
فرهنگ؛ زمینهساز رستاخیز اقتصادی و پیشرفت/امیرحسین کاظمی
رهبر معظم انقلاب، به سنت مألوف و معمول، در نخستین دیدار رسمی با اعضای کابینه جدید، سرفصلها و اولویتهایی را که باید مورد توجه دولت قرار گیرد، مطرح فرمودند. در واقع، آنچه به طور معمول در این نخستین دیدارها از سوی حضرت آیتالله خامنهای مطرح میشود، مانیفست انتظارات و مطالبات کلی ایشان از دولت جدید است.طبعا آنگونه که قابل انتظار بود و سیاق بیانات رهبری در دیدار مسؤولان در ۳-۲ سال گذشته نشان میداد، ایشان در بدو امر بر اولویت حل معضلات اقتصادی کشور و ساماندهی به معیشت ملت بزرگ ایران تاکید کردند. اما نکته بسیار قابل تأمل، طرح مساله فرهنگ به عنوان اولویت دوم است که رهبر انقلاب، بلافاصله بعد از مسائل اقتصادی آن را مطرح کردند و در توضیح اهمیت آن فرمودند: «فرهنگ واقعا زیربنا است؛ خیلی از این خطاهایی که ما در بخشهای مختلف انجام میدهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ما است. اگر ما اسراف داریم، اگر ما تقلید کورکورانه داریم، اگر ما سبک زندگی غلط داریم، اینها ناشی از مشکلات فرهنگی است؛ فرهنگ حاکم بر ذهنهاست که در عمل، این مشکلات را به وجود میآورد. زندگیهای تقلیدی، زندگیهای تجملاتی و اشرافیگری، غالبا منشأ و ریشه فرهنگی دارد. در واقع نرمافزار این حوادث، فرهنگ کشور و فرهنگ حاکم غلط و انحرافیای است که بر بعضی ذهنها مسلط است».
این تاکید در این مقطع زمانی- که همه نگاهها به مساله اقتصاد دوخته شده و بعضا افراط در نگاه تکساحتی منجر به تقلیلگرایی در تحلیل هم شده- برای اهل نظر بسیار معنادار است. کسانی که آشنایی عمیقتری با ساحات فکری رهبری دارند و شناخت آنان از اندیشه حضرت آیتالله خامنهای به ورای وجه سیاسی جایگاه ایشان راه میبرد، نیک میدانند رهبر انقلاب صاحب یک منظومه فکری هستند و باور و اعتقادی عمیق و دیرپا به رشد و تعالی متوازن ملی دارند. در چنین منظومهای، نمیتوان ساحات مختلف حیات بشری را از هم منتزع کرد و با تقویت و برجستهسازی یک ساحت و بیتوجهی یا فرعیسازی ساحات دیگر، نتیجهای باثبات و پایدار گرفت. نگاه منظومهای، در مقام تشبیه، مانند طب کلنگر حکمای قدیم ایرانزمین است که در مداوای بیمار، کلیت روح و پیکر بیمار را لحاظ میکردند و به درمان علت و نه علامت بیماری میپرداختند.
در این دید «کلنگر» به حیات اجتماعی انسان ایرانی، بین وضعیت اقتصادی و روحیه اجتماعی- فرهنگی هر دوره، یک برهمکنش یا به تعبیر هگلی، دیالکتیک وجود دارد. در نگاه عمیق آسیبشناسانه به رفتارهای سوء اقتصادی- فساد مالی، اختلاس، احتکار، کمفروشی و رانتخواری- درمییابیم یکی از علتهای اصلی، تغییر مبانی اعتقادی و فرهنگی است. در دهه ۶۰، به عنوان یک دهه آرمانی از منظر توجه به ارزشهای انقلابی و حاکمیت روح انقلابیگری، به اذعان عوام و خواص، رفتارها و عملکردهای فوقالذکر به نحو معناداری کمتر از امروز بود. این در حالی است که با وجود همه فشارها و تنگناهایی که تحریمهای ناجوانمردانه خارجی و سوءمدیریتها در سالهای اخیر بر کشورمان تحمیل کرده، به لحاظ شاخصههای رفاهی، نسبت به دهه ۶۰ بسیار جلوتر هستیم. کسانی که دهه ۶۰ را زیست کردهاند یا به هر صورت تصویر نسبتا واضحی از آن برهه در ذهن دارند، به یاد میآورند به دلایل مختلف، از جمله درگیری ۸ ساله کشور در یک جنگ تحمیلی، مطالبات اقتصادی در حد تامین حداقل کالاهای اساسی و پوشاک و جیرهبندی کالاهای اساسی و صفهای کوپنی بود، در حالی که علاوه بر این در اواسط همین دهه کشور با سقوط قیمت نفت و همچنین کاهش شدید ظرفیت صادرات به واسطه بمباران پیاپی تاسیسات نفتی توسط رژیم بعث هم مواجه بود. با همه اینها، با وجود اینکه میزان برخورداری کلی و رفاه عمومی کشور در ۱۴۰۰ قابل مقایسه با سال ۱۳۶۵ نیست، میزان فساد و رفتارهای سوء اقتصادی در آن زمان، به نحو معناداری کمتر از امروز بود.
فارغ از دلایل متعددی که میتوان برای این مساله مطرح کرد - و پژوهشهای بسیاری هم تاکنون به دلایل این تفاوت پرداختهاند- به زعم نگارنده، یک عامل مهم در روانشناسی اجتماعی و وضعیت فرهنگی جامعه ایرانی در دهه ۶۰، نقش پررنگی ایفا میکرد که باعث میشد هم معیارهای فردی و جمعی، متعالیتر باشند و هم همبستگی و انسجام اجتماعی قویتری را در آن دوره شاهد باشیم. ملت ایران در دهه ۶۰، خود را حامل یک رسالت تاریخی - تمدنی میدانست و اینکه در حال رقم زدن یکی از برگهای مهم تاریخ بشر است.
این احساس، تنها «شور» نبود، بلکه برخاسته از یک «شعور» تاریخی و عقبه تمدنی چند هزار ساله بود. شعور و عقبهای که ریشه در رود زنده و پویای تمدن شیعی - ایرانی داشت و «هویتی» به ایرانیان دهه ۶۰ میبخشید که جوانهای این مرز و بوم برای اهتزاز پرچم ۳ رنگ کشور خود بر فراز یک خاکریز که در تصرف دشمن بود در خون خود میغلتیدند و آن پیرزن فقیر، اما دریادل پشت جبهه، تنها دارایی خود را که چند تخممرغ بود، به جبههها میفرستاد. از تمدنی حرف میزنیم که به تعبیر بزرگترین فیلسوف قرن نوزدهم؛ «فریدریش هگل» نخستین دولت تاریخ را بنا نهاد و بنا بر روایت مکتوب سیاحان فرنگی در عصر صفوی، صاحب بزرگترین و پرشکوهترین شهر جهان در آن عصر، یعنی اصفهان بود. متاسفانه با پایان جنگ و فاصلهگیری از مبدأ پیروزی انقلاب، تغییرات فکری- فرهنگی ابتدا در بخش قابل ملاحظهای از «مسؤولان» کشور رقم خورد و سپس در روندی تدریجی و بطئی به سطح جامعه تسری یافت. شاید ذکر یک روایت، تا حدی این فضا را روشنتر کند.
یکی از فعالان باسابقه انقلابی در حوزه رسانه -که امروز بسان بسیاری دیگر، استحاله شده و حرفهایی کاملا متفاوت با سابقه و کردار سیاسی گذشته خود به زبان میآورد- در کانال تلگرامی خود، از قول نادر طالبزاده، چنین روایت کرده است:
آقای نادر طالبزاده نیز بعدا برای من تعریف کرد وقتی برای ساخت مستند ساعت ۲۵ (با مضمون انعکاس فقر و بیخانمانی در جامعه آمریکا) به آمریکا رفته بود، برای استمداد و طلب همکاری به دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل مراجعه میکند و وقتی درخواستش را مطرح میکند، یکی از کارمندان ارشد دفتر و عضو حلقه نیویورک، پرده پنجرهای را که در منطقه منهتن نیویورک باز میشد بالا میزند و به طالبزاده میگوید: «برجها را میبینی؟ بیا از عقل در جامعه آمریکا فیلم بساز؛ نه فقر»!
و او ظاهرا نمیدانست طالبزاده خود در آمریکا بزرگ شده است و کمبودی در برجبینی و مشاهده زرق و برق تمدن غربی و آمریکایی ندارد و این برخی ندیدبدیدهای سیاسی هستند که با سفر به نیویورک و چرخ زدن در منهتن و برخی دیگر از مناطق پرزرق و برق (و البته نه منطقه فقیر و خشونتزده هارلم)، افسون تمدن غربی میشوند و در برگشت از آمریکا به عقلانیت مورد نظر حلقه نیویورک خواهند رسید. این نشان میدهد نوع تفکر و زاویه دید آن دیپلمات ساکن نیویورک، در آن مقطع، آیینه تفکر بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور بود که بعدها به جریان «تکنوکرات» مشهور شدند. این طلیعه وادادگی هویتی و خودباختگی در برابر تجلیات فرهنگ غربی و فراموشی سابقه درخشان تمدنی اسلامی- ایرانی در اوایل دهه ۷۰ بود.
به عبارت بهتر، به همان نسبت که روحیه اجتماعی ایرانی از ۳ عنصر «رسالت تاریخی، هویت تمدنی و غرور ملی» فاصله گرفت و با نوعی از «فردگرایی جهانوطنی» انس گرفت، با تناسبی معنادار، رفتارهای سوء فرهنگی-اجتماعی همچون سوءاستفاده مالی، رانتخواری، حیف و میل بیتالمال، خویشاوندسالاری، ایجاد شبکههای فساد مالی و منفعتپرستی رشد یافت. به کلام سادهتر، هر اندازه تحت تاثیر فرهنگ القایی نظام سلطه، یعنی اومانیسم فردمحور و جهانوطن، «غیرت ملی» ملت ایران (و هر ملت مستقل دیگری) فرسایش یابد، نهتنها انگیزهها برای زیست «سالم» اجتماعی و مقدم داشتن خیر عمومی بر منفعت شخصی کاهش مییابد بلکه انسجام و یکپارچگی و وحدت ملی نیز تضعیف خواهد شد.
بلاتردید، معبر اصلی بازسازی این «هویت تمدنی»، احیای «غرور ملی» و قوامبخش وحدت و انسجام ملی، حوزه فرهنگ است. همین نگاه تمدنی و لزوم احیای آن که پایه و مایه اصلی آن فرهنگ است، در نخستین دیدار رهبر حکیم انقلاب با اعضای کابینه آقای رئیسی متجلی میشود که ایشان با اشاره به نقش زیربنایی و نرمافزاری فرهنگ، بسیاری از خطاها مانند اسراف، تقلید کورکورانه و سبک زندگی تجملاتی را ناشی از ریشههای فرهنگی دانستند و با تأکید بر ضرورت اصلاح این انحرافها با استفاده از ابزارهای فرهنگی، تأکید فرمودند: «ابزارهای فرهنگی [از قبیل]سینما و هنر و رسانههای صوتی و تصویری و امثال اینها را باید شکوفا کنید؛ مطبوعات و کتاب و امثال اینها ابزارهای فرهنگی هستند، باید به معنای واقعی کلمه اینها شکوفا بشوند».
ایشان البته راه این شکوفایی را نیز مشخص فرموده و بر استفاده از ظرفیتهای جوانان خلاق و مبتکر و رویشهای انقلاب در عرصه فرهنگ و هنر تأکید فرموده و دولت را به حمایت هوشمند از آنان توصیه فرمودند: «بحمدالله لشکر عظیمی از جوانهای علاقهمند به مسائل فرهنگی مشغول کارند، وجود دارند و تلاش میکنند و کار میکنند. اگر دولتها و بخشهای فرهنگی دولت به این مجموعههای جوان و علاقهمند کمک کنند، قطعا کارهای بزرگی انجام خواهد گرفت و قدمهای خلاقانهای برمیدارند؛ صدها طرح ابتکاری در این زمینه وجود دارد در اختیار این جوانها؛ که گاهی اوقات که مثلا انسان یک تماسهایی با جوانها دارد، میبیند کارهای بزرگی اینها میتوانند انجام بدهند و به ذهنشان میآید؛ خب! امکانات میخواهند و امکانات در اختیار دولت است؛ باید حمایت هوشمند انجام گیرد. استعدادها را کشف کنید، از آنها حمایت کنید، آزادیشان را تأمین کنید؛ البته آزادی در چارچوب اصول قانون».
حضرت آیتالله خامنهای همواره در افق دیدشان، چشمانداز احیا و سربلندی ایران فرهنگی (که دایره وسعت آن فراتر از مرزهای رسمی کشور است) را مدنظر داشتهاند و در این مسیر، بارها از اعتبار و جایگاه خود هزینه کردهاند تا بهرغم هجمههای سنگین معاندان و حتی ناباوری دوستان دیرباور، اهداف بلندمدت تمدنی برای انقلاب محقق شود. وقتی رجوعی به بیانات رهبر بزرگوار انقلاب درباره استوانههای فرهنگی و چهرههای شاخص تمدن اسلامی - ایرانی همچون فردوسی، حافظ، سهروردی، ملاصدرا و سیدحیدر آملی میکنیم، ایشان را از معدود چهرههای سیاسی در سپهر جمهوری اسلامی مییابیم که اینچنین انس عمیق با مواریث فرهنگی و تمدنی ایرانی دارند و از صمیم قلب باورمند به امتداد آن میراث در امروز ایران و قرار گرفتن کشورمان در جایگاه تمدنی شایسته آن هستند.
بر این اساس از دولت مردمی و انقلابی آقای رئیسی انتظار میرود همسو با این نگاه تمدنی رهبر معظم انقلاب اسلامی، با تدوین برنامههای عملی برای تحقق منویات و رهنمودهای ایشان، زمینههای بازسازی «انقلابی/ ساختاری» عرصه فرهنگ را فراهم آورند و این حقیقت را در دولت خویش محقق سازند که تا مشعل فرهنگ و میراث فرهنگی و تمدنی اسلامی - ایرانی، پرفروغ نشود و گرمای آن تا بطن جامعه رسوخ نکند، آن انرژی و تکانه جمعی برای رستاخیز اقتصادی کشور به وجود نخواهد آمد و موانع پیشرفت و سرافرازی از پیش پای ملت برداشته نخواهد شد.
روزنامه خراسان
گزینههای ایران در افغانستان چه بود؟/مصطفی غنی زاده
خروج آمریکا از افغانستان پس از ۲۰ سال حضور و اشغال موجب ایجاد سلسلهای از اتفاقات بسیار سریع و فاجعه بار شد. آمریکاییها که با ایجاد هزینههای سنگین جانی و مالی برای خود و افغانها امید داشتند دولت و ارتش ایجاد شده در افغانستان بتواند حداقلی از مقاومت درمقابل طالبان را از خود نشان دهد، از نابود شدن سریع این دست سازهای خود متحیر شدند. در این میان البته درباره آینده افغانستان بحثهای متفاوتی مطرح میشود، اما این که چگونه طالبان به سرعت بر افغانستان غالب شدند و همسایگان به ویژه ایران چه سناریوهایی در این باره پیش روی خود داشتند، میتوان از منظرهای متفاوتی به موضوع نگریست.به عبارتی پس از تاکید بر لزوم مطالبه گری از آمریکا سوال این جاست که با توجه به واقعیتهای میدانی، چه گزینههایی برای ایران وجود داشته است؟
سقوط دولت افغانستان و ارتش این کشور با توجه به بیکفایتی عجیب و بیمیلی تمام ساختارهای قبلی در دفاع از کشور، به صورت کامل از دست ایران خارج بوده و ایران عملا نمیتوانسته هیچ اقدامی در این راستا انجام دهد. از طرف دیگر اشرف غنی که سرسپردگی خود به آمریکاییها را در تمامی مراحل حکومتش نشان داده بود، در خصوص ایران دارای موضعی منفی بود و برای کمک گرفتن از ایران اشتیاقی نداشت.
ایران در سقوط افغانستان توسط طالبان نیز گزینه خاصی نداشت. ورود مستقیم به جنگ با این گروه به معنای ورود نظامی به افغانستان بود که قبل از این سه ابرقدرت در آن شکست خورده بودند: بریتانیاییها در اواخر قرن نوزده، شوروی در آخرین سالهای حیات خود و آمریکا هم با ۲.۲ هزارمیلیارد دلار هزینه. به همین دلیل هرگونه ورود خارجی به افغانستان به معنای ورود به باتلاق عمیقی است که خروج از آن، فرارگونه و شکست خورده خواهد بود. ارسال گروههای مقاومت به داخل افغانستان یا حمایت رسمی و علنی از برخی گروههای داخل افغانستان نیز عملا تفاوتی با گزینه قبلی ندارد. به ویژه آن که احتمال ایجاد جنگهای مذهبی و قومیتی را در افغانستان افزایش میداد؛ لذا این گزینه نیز برای ایران موجود نبوده یا مطلوب نبوده است.
به خصوص باید توجه شود طالبان یک گروه اشغالگر نیست و میزانی از حمایت مردمی را به واسطه قومیت یا برخی نگرشهای اعتقادی پشت سر خود دارد؛ گر چه قطعا این حمایت نسبت به جمعیت افغانستان محل سوال است. این موضوعات به معنای اعتماد به مدعای «تغییر» که طالبان آن را مکررا اعلام میکند نیست؛ چرا که برخی از رفتارهای افراطی این گروه نوعی از اعتقادات آن هاست و نمیتواند موضوع تغییر موضع قرار گیرد؛ لذا انتظار قطعی این است که برخی از رفتارهای افراطی در بین این گروه بروز خواهد کرد. به ویژه آن که طالبان در درون خود دارای گروه بندیهای متفاوت و متعددی است و هر لحظه ممکن است طرفهای افراطی به قدرت غالب تبدیل شوند.
از طرف دیگر طالبان به علت نداشتن ساختار رسمی و سازمانی، توان چندانی برای کنترل بر همه اعضا به ویژه اعضای رده پایینی خود ندارد و بروز انواع رفتارهای افراطی از آنان کاملا ممکن است؛ لذا نباید بر اساس یک فیلم یا خبر درباره کلیت این گروه و آینده آن قضاوت کرد. پس مسئله، تطهیر، امیدواری به تغییر یا عناوینی این چنینی نیست؛ بلکه به نوعی واقعیت میدانی حضور طالبان به عنوان حاکمیت هم مرز با کشورمان است که در نوع تعامل آینده با این گروه موثر است. این همان دلیلی است که همسایگان افغانستان را نیز به سمت همکاری حداقلی با طالبان معطوف کرده است. اما نکته مهم و اساسی در برهه کنونی نیاز طالبان به همکاری بینالمللی و مشروع شناخته شدن است. همین نیازمندی باعث شده تا دولتهای مختلف به دنبال ایجاد گزینههای مطلوب خود از طریق طالبان و دیگر طرفهای موجود در افغانستان باشند.
ایران نیز تلاش کرده تا با استفاده حداکثری از ظرفیتهای خود، طالبان را به سمت تشکیل دولتی فراگیر بکشاند. این قطعا مطلوبترین گزینه برای ایران و طیف گستردهای از دولتهای جهان است، چرا که قبضه کامل قدرت توسط طالبان هم مشروعیت حداکثری را ندارد و هم مشکلات بزرگی را برای همسایگان ایجاد میکند. اما در این جا البته به نظر میرسد مشکلات اساسی وجود دارد چرا که طالبان پس از دو دهه جنگ و درگیری، قدرت را به راحتی تقسیم نخواهد کرد. نکته مهم دیگر میزان وابستگی طالبان به آمریکاست. برخی نگرشها نشان میدهد که آمریکاییها طالبان را در افغانستان به قدرت رساندهاند یا نوعی تقسیم قدرت در این زمینه اتفاق افتاده است؛ قطعا مذاکرات دوحه قطر در دوره ترامپ و دوره اخیر دارای نوعی پذیرش دوطرفه برای آینده افغانستان بوده است.
اگر چه دو طرف برای رسیدن به اهداف خود بده بستانهایی کردهاند، اما این موضوع که تمام عاملیت را به طرف آمریکایی نسبت دهیم و معتقد باشیم آنها با یک برنامه ریزی ویژه توانسته اند آینده افغانستان را رقم بزنند، با واقعیت همخوانی ندارد؛ لذا باید از نگاههای استعمارزده که آمریکا را ابرقدرتی خارقالعاده معرفی میکند پرهیز کرد. نماد آمریکا در این زمینه دقیقا همان لحظه بغض بایدن در کنفرانس خبری پس از انفجار فرودگاه است؛ همان قدر مستاصل. با این اوصاف به نظر میرسد ایران تا این جای کار توانسته مدیریت نسبتا مناسبی در موضوع افغانستان داشته باشد هر چند باید منتظر تحولات آینده بود؛ تحولاتی که همانند سقوط برق آسای کابل میتواند به چشم بر هم زدنی دگرگون شود.
روزنامه ایران
ابزارهای اقتصادی ساخت یک میلیون مسکن در سال/بیتالله ستاریان
با تصویب شورای نگهبان، طرح جهش تولید و تأمین مسکن به قانون تبدیل شده است براساس آن ساخت سالانه یک میلیون مسکن در سال باید اجرا شود. قبل از پرداخت به این موضوع که ابزارهای اقتصادی ساخت یک میلیون مسکن در اقتصاد ما مهیا است یا خیر؟ مسأله مسکن در کشور ما چیست؟ مسکن موضوعی است که کشور حدود نیم قرن با این موضوع درگیر است. مسکن مشکل کوچک خانوار نیست که مثلاً بگویم ۲ درصد مشکلات خانوار مربوط به مسکن است، طبق آمار رسمی ۴۸ درصد هزینه سبد خانوار به مسکن اختصاص دارد. یعنی نیمی از مشکلات خانوار، مسکن و نیمی دیگر مربوط به کالاهای دیگر است. از دهکهای پایین تا بالای دهکهای میانی مشکل تأمین مسکن دارند. به عبارتی حدود ۶۰ درصد جمعیت کشور به مسکن نیاز دارند و برای تأمین آن با مشکل مواجه هستند.آیا مسکن فقط مقوله مهندسی و فنی است که مثلاً ابزارهای آن مانند مصالح... را تأمین کنیم و بگوییم خوب مسکن بسازیم؟ خیر. مسکن دارای زنجیره صنایع بیشماری است که این زنجیره باید منظم کار کند تا محصول آن ساخت یک ساختمان باشد. نیمی از اقتصاد ما مربوط به اقتصاد ساختمان است و نیمی از نقدینگی کشور در این بخش است. بیش از ۷۰ درصد جمعیت در زنجیره مربوط به مسکن و ساختمان اشتغال دارند و فقط حدود ۳۵ درصد جمعیت با بخشهای اقتصاد دولتی مانند نفت و گاز و.. درگیر هستند. پس نتیجه میگیریم مسکن یک مسأله کاملاً اقتصادی است و محدود به موضوعات فنی و مهندسی نمیشود. از طرف دیگر بحثهایی مانند حاشیهنشینی، هنجارهای اجتماعی، بهداشت روانی، بهداشت خانواده، مسائل فرهنگی و... در مسأله مسکن نهفته است. باید ببینیم مسکن به عنوان مهمترین بخش اقتصادی چه جایگاهی در ساختار دولتها داشته است. در کل دولت یک معاونت در یک وزارتخانه امور مربوط به مسکن را در دست دارد. آیا یک معاونت یا اصلاً یک وزارتخانه پتانسیل کنترل زنجیره اقتصاد مسکن را دارد؟ مسکن و صنعت ساختمان در شاکله تشکیلاتی دولت جایگاهی به اندازه اهمیتش ندارد.
سهمی که مسکن در کل اقتصاد دارد در ساختارهای دولتی به آن اختصاص داده نشده است. از طرف دیگر فرض را بر این میگیریم مشکلات هزینه مسکن خانوار را از ۴۸ درصد به مثلاً ۱۲ درصد برسانیم چقدر رفاه عمومی ایجاد میشود؟ چند درصد افراد از زیر خط فقر به بالای این خط میرسند؟ چقدر رضایت عمومی بالا میرود؟ چقدر از ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی کاسته میشود؟ پس مسأله مسکن در اقتصاد بسیار وسیع و عمیق است. چرا به این مسأله وسیع پرداخته نشده است؟ همه دولت به موضوع مسکن پرداختهاند، اما کافی نبوده است، چون تشکیلات دولت برای پرداختن به اقتصاد مسکن طراحی نشده است. تشکیلات دولت برای اقتصاد دولتی طراحی شده است.
نکته دیگر اینکه تولید یک میلیون مسکن در سال به حدود ۱۰۰ میلیون مترمربع فضای خالص مسکونی نیاز دارد ۱۰۰ میلیون متر مربع فضای خدماتی هم نیاز است، دو برابر این عدد یعنی ۴۰۰ میلیون متر مربع فضا که تمام فضاهای خدماتی، رفاهی، شهری، زیرساختی برای تولید هر یک میلیون مسکن قابل سکونت نیاز است اگر متوسط هر متر را ۱۰ میلیون تومان فرض کنیم برای ساخت یک میلیون مسکن، ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی نیاز داریم که از نقدینگی کل کشور بیشتر است. برای اجرای برنامه ساخت یک میلیون مسکن در سال نیازمند این هستیم که ساختار اقتصادی را عوض کنیم. یعنی گردش پول ما اجازه نمیدهد این مقدار نقدینگی را وارد بخش مسکن کنیم.
برای افزایش گردش پول باید ۱۵ ابزار مالی را که در دنیا وجود دارد در کشور اجرا کنیم. اقتصاد ما اجازه نمیدهد این ابزارهای مالی در کشور کار کند. بخش خصوصی هیچکدام از این ابزارها را در دست ندارد تا بتواند استفاده کند. این ابزارها اعم از تسهیلات، سرمایه گذاری خارجی، صکوک، فاینانس، صندوقها و.. باید در کشور فعال شود تا بتوانیم یک میلیون واحد مسکونی را در کشور بسازیم. پس به این ترتیب میبینیم که اقتصادی با شرایط اقتصادی کشور ما اجازه ساخت یک میلیون مسکن را نمیدهد و این موضوع در تمام دولتها وجود داشته است و محدود به یک دولت نیست.۹۵ درصد تولید مسکن در دست بخش خصوصی است. این بخش ابزار اقتصادی برای تولید این میزان مسکن را ندارد.
بخش خصوصی ما عاجز و ناتوان نیست، اما سازو کارهای اقتصاد ما دست و پای بخش خصوصی را بسته است. قابلیت بخش خصوصی ما و توان مهندسی و فنی کشور کمتر از کشورهای همسایه نیست، ولی مشکل مربوط به ساختار اقتصادی ما است. ساختار دولتی برای این طراحی نشده است که بخش مهم اقتصاد مسکن را رصد کند. با وجود این ساختار، اما ما نیاز داریم که سالانه یک میلیون مسکن بسازیم، ولی بحث کلان نگری اقتصاد برای این میزان تولید دیده نشده است. پس هیچ راهکاری برای ساخت مسکن نداریم مگر اینکه ترکیب ساختار اقتصادی را تغییر دهیم. آزادسازی و بازسازی اقتصاد باید پیاده شود. هیچ دولتی با این نیت نیامده که ارزش پول ملی کاهش یابد، همه دولتها با نیت تقویت اقتصاد و حل مشکل مسکن آمدهاند، اما باید قبول کنیم حل مشکل مسکن جز با تغییر ساختارهای اقتصادی ممکن نیست.
روزنامه شرق
متن و حواشی اجلاس بغداد/جاوید قرباناوغلی
اجلاس بغداد و حضور نسبتا چشمگیر رهبران و مقامات ارشد جهان گامی مهم و موفقیتی دیپلماتیک برای عراق بود. کشوری که بهتازگی از زیر بار چند دهه جنگ، اشغال و تهدید ویرانگر داعش بیرون آمده، توانست با جمعکردن سران و مقامات ارشد چند کشور و نمایشی از امنیت و ثبات، آمادگی خود را برای بازگشت به ایفای نقش در منطقه و جهان مطرح کند. امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه، عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور مصر، تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر، عبدالله دوم پادشاه اردن، صباح خالد الصباح نخستوزیر کویت، محمد بن راشد آل مکتوم معاون رئیس امارات عربی متحده، مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، فیصل بن فرحان وزیر خارجه سعودی و حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ازجمله شرکتکنندگان در این اجلاس بودند.با توجه به مشکلات امنیتی عراق، برگزاری این نشست دستاورد دیپلماتیک بزرگی برای عراق و نخستوزیر آن بود و پیامی هم به جهان و منطقه داشت؛ گذر عراق از دوره ناامنی و اطمینان به جهان در عرصه سیاسی و اقتصادی این کشور.
در این نشست نیز مانند هر اجلاس بینالمللی دیگر، هریک از مقامات شرکتکننده در پی دستاوردی برای کشور متبوع خود بودند. الکاظمی در این ابتکار سه هدف را دنبال میکرد:
اول، حفظ موقعیت خود در داخل عراق با توجه به انتخابات پیشرو
دوم، تلاش برای کنار نگهداشتن عراق از رقابتهای منطقهای بین ایران و عربستان
سوم، جذب کمکها و مشارکت کشورها برای بازسازی کشور.
عراق بهدرستی تشخیص داده که باید کشورش را از حوزه رقابت دو قدرت رقیب منطقه ایران و عربستان خارج کند. با غرب و بهویژه آمریکا رابطه حسنهای داشته باشد و دیگر کشورهای جهان را برای حضور و سرمایهگذاری در عراق تشویق کند. بهبود روابط ایران و عربستان تا حدودی تأمینکننده امنیت در عراق است که شرط لازم برای توسعه است. اینکه میگویم «تا حدودی» به این دلیل است که تکثر قومی و مذهبی عراق و ضعف دولت مرکزی، به ناچار اقلیتهای قومی و مذهبی را به کشورهای پیرامونی وابسته میکند. واکاوی انگیزه حضور سران و مقامات شرکتکننده در این اجلاس نمایانگر اهداف متفاوت آنان در این اجلاس و نوعا مرتبط با منافع آن کشور و اخذ امتیازهای سیاسی و اقتصادی از عراق پس از جنگ است.
نفت اصلیترین مزیت عراق و پروژههای عظیم مرتبط با بازسازی در زمره مهمترین دلیل مشارکت رهبران کشورهای جهان در این نشست بود. عراق برای خروج از وضع بحرانی کنونی و قرارگرفتن در ریل توسعه نیازمند حضور شرکتهای جهان تقریبا در تمام زمینههاست. حضور امانوئل مکرون که خود در برگزاری این نشست نقش مهمی ایفا کرد، در وهله اول تحکیم موقعیت فرانسه در شرایط خروج آمریکا از این کشور است. همچنین گفته میشود توتال سهم قابلتوجهی را در توسعه یکی از بزرگترین میادین نفتی به دست خواهد آورد. فرانسه به دلیل عدم مشارکت در ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا در تهاجم به عراق بهطور عامدانهای از حضور در فرصتهای اقتصادی این کشور بهویژه در حوزه نفت کنار گذاشته شد و به هیچیک از شرکتهای فرانسه اجازه مشارکت در پروژههای متعدد و توسعه میادین نفت داده نشد.
مکرون با بهرهگیری از شرایط بهوجودآمده جدید، درصدد گرفتن سهم کشورش از پروژههای عراق است. ترکیه بهعنوان قدرتی نوظهور در اقتصاد و بلندپروازی جاهطلبانه در دیپلماسی، در پی گرفتن امتیازهایی برای حضور شرکتهای خود و همچنین رایزنی برای مشکلات امنیتی در مسئله اکراد و برنامههای جاهطلبانه در منطقه است. برای کویت، عربستان و مصر علاوه بر انگیزههای اقتصادی، آینده عراق و بازگرداندن آن به جمع اعراب و فاصلهگرفتن از ایران هدف سیاسی مهمی است. برای ایران و عربستان بهعنوان دو بازیگر اصلی و قدرتمند در امنیت منطقهای، این نشست میتوانست از اهمیت فوقالعادهای برخوردار باشد.
بهخصوص اینکه در چند سال اخیر روابط تهران و ریاض از رقابت سیاسی به جنگ لفظی در عرصه دیپلماسی، اختلافات دو کشور را بهشدت تعمیق کرده است. یکی از اهداف اعلامشده اجلاس بغداد، کاهش تنش بین تهران و ریاض بود. الکاظمی از مدتها قبل درصدد ایفای نقشی در این مهم است. مقامات امنیتی تهران و ریاض تاکنون چند نشست را در بغداد برگزار کردهاند که اطلاعات اندکی در نتایج آن به بیرون درز کرده است. با توجه به اینکه ابتکار اخیر نخستوزیر عراق درواقع ارتقای فاز گفتگوهای امنیتی به مذاکرات سیاسی با مشارکت دیگر کشورها و بازیگران منطقهای و اروپایی برای پایاندادن به بحران روابط ایران بود، عدم انجام ملاقات امیرعبداللهیان و فیصل بن فرحان، همتای سعودی او موضوعی است که تاکنون دلیلی بر آن ذکر نشده و همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
انتظار اولیه از جناب امیرعبداللهیان پس از انتصاب، در اولین سفر خارجی، با برخورداری از بیش از دو دهه فعالیت دیپلماتیک در ردههای مختلف، حضوری تأثیرگذار با تمرکز بر اهداف اعلامشده جهتگیری سیاست خارجی و استفاده از فرصت برای پیشبرد آن بهویژه در رابطه با عربستان بود. متأسفانه نهتنها این انتظار برآورده نشد بلکه اولین حضور بینالمللی آقای وزیر با حاشیههایی همراه شد و جوسازیهای ناشی از آن بر موضوع سفر تأثیر سوء گذاشت. با اینکه گمانههای متعددی درباره جای ایستادن وزیر خارجه در عکس یادگاری با مقامات شرکتکننده در اجلاس مطرح شده، ولی این اقدام با هر انگیزهای، زیر پا گذاشتن ابتداییترین آداب دیپلماتیک در احترام به کشور میزبان است.
در تصاویری که از محل انتشار یافته، جایگاه رؤسا و نخستوزیران در ردیف جلو و وزرای خارجه ازجمله عربستان، ترکیه و ایران در ردیف پشتسر آنها قرار دارد. باور اینکه امیرعبداللهیان بهدلیل قرارگرفتن در کنار وزیر خارجه عربستان، تعمدا جای خود را تغییر داده، بسیار دشوار است؛ زیرا علاوهبر موضوع پیشگفته با سیاست اعلامی ایشان و دولت جدید در اولویت همسایگان مغایرت دارد. در کنار عدم رعایت آداب دیپلماتیک، اشتباه فاحش بیان رقم ۳۰۰ میلیارد دلار حجم روابط اقتصادی دو کشور و تصحیح آن از سوی نخستوزیر و تأکید وزیر برنامهریزی عراق بر رقم ۱۳میلیارد دلار، از نقاط بارز منفی حضور امیرعبداللهیان در اجلاس بغداد بود. ناگفته پیداست در هر دو این موضوع، نباید همه تقصیرها را متوجه وزیر خارجه کرد. در موضوع عکس، احتمالا کوتاهی تشریفات همراه هیئت در این مسئله نقش داشته است.
در موضوع حجم روابط نیز احتمالا اصرار جناب امیرعبداللهیان بر مذاکره و سخنرانی به زبان عربی موجد این اشتباه «لپی» شده است. در همینجا باید به این نکته ظریف نیز اشاره کرد که هیچ ضرورتی بر ایراد سخنرانی یا مذاکره به زبان کشور میزبان نیست و نمیتوان لزوما آن را یک امتیاز برای خود شمرد. اجازه میخواهم بر این مدعا شاهدی بیاورم که خود در آن حضور داشتم. سران یکی از کشورها در ملاقات با آیتالله خامنهای (در زمان ریاستجمهوری ایشان) با اشاره به سخنرانیهای ایشان در خطبههای جمعه به زبان عربی تصریح کرد: «عربی شما بسیار بهتر و فصیحتر از بسیاری از سران کشورهای عرب است». باوجوداین در ملاقاتها در چند کشور عربی که بنده در معیت ایشان بودم، ترجیح دادند به زبان شیوای فارسی مذاکره کنند.
اخبار ویژه ۹ شهریور
روزنامه کیهان
دنیای اقتصاد: دستور رئیسی نرخ ارز را کاهش داد
یک روزنامه اقتصادی اصلاحطلب در گزارشی خاطرنشان کرد: فرمان رئیسجمهور برای مدیریت بازار ارز باعث کاهش قیمت ارز شد. در حالی که طی دو روز اخیر قیمت دلار تا دو هزار تومان کاهش داشته، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: مرز ۲۸ هزار تومانی دلار از دست رفت. فرمان رئیسجمهور برای مدیریت بازار ارز و کنترل تورم در کنار کاهش معنادار آمار واردات موجب شد که نرخ دلار با کاهش مواجه شود. افزون بر این، برخی فعالان باور داشتند که شماری از معاملهگران از خریدهای پیشین خود سودگیری کردند و این عامل نیز در افت کانالی دلار اثر داشت.روز یکشنبه، زمانی برای اصلاح قیمت دلار بود. اصلاح قیمت دلار با دو سیگنال صورت گرفت، افت واردات در مردادماه و درخواست رئیسی برای مدیریت بازار ارز.
به گفته فعالان، بازار تصور میکرد که شکست محدوده مقاومتی ۲۸ هزار و ۲۰۰ تومان دشوار است و معاملهگران پس از سود چند هزار تومانی ترجیح میدادند که بخشی از ارزهای خریداری شده را به فروش برسانند. در کنار این، آخرین گزارشها نشان میداد که میزان واردات کشور نیز در مردادماه کاهش پیدا کرده است و این موضوع نیز به عنوان سیگنال کاهش تقاضای واقعی عمل کرد و زمینهساز عقبنشینی موقت معاملهگران از بازار شد.
در نخستین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، رئیسجمهور به تیم اقتصادی دولت ماموریت داد با استفاده از تجربهها و دیدگاههای نخبگان هرچه سریعتر بودجه دولت و راهکارهای تقویت ارزش پولی را بررسی و ارائه کند. همچنین تیم اقتصادی دولت مکلف شد درباره کنترل بازار ارز و نرخ تورم، اقدامات فوری و سازمانیافته انجام دهد بهنحوی که مردم اثرات آن را در زندگی خود احساس کنند و اطمینان یابند که دولت در این زمینه اهتمام لازم را بهکار گرفته است. به گفته فعالان، صحبتهای مطرح شده در ستاد هماهنگی اقتصادی دولت موجب شد که چنین تصوری در بازار ایجاد شود و معاملهگران احساس کردند که با توجه به صحبتهای رئیسجمهور به زودی در دولت جدید اقداماتی برای مدیریت بازار ارز صورت خواهد گرفت. این موضوع موجب شد دستهای از معاملهگران ترجیح دهند به صورت موقت ریسک خرید بیشتر ارز را به جان نخرند و از خریدهای قبلی خود سودگیری کنند. برخی معاملهگران نیز عنوان میکردند که رئیس کل بانک مرکزی به زودی انتخاب خواهد شد و بهتر است در زمان این انتخاب مالدار نباشند.
حضور سفیر سابق آمریکا در اسرائیل در «میز ایران»
سفیر سابق آمریکا در اسرائیل بهعنوان مشاور ارشد به تیم رابرت مالی، مسئول امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا پیوست. به گزارش دویچهوله، دن شاپیرو قرار است در تماس مستقیم با دفتر نخستوزیری و همچنین وزیران دفاع و امور خارجه اسرائیل باشد. شاپیرو در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ بهعنوان سفیر آمریکا در اسرائیل فعالیت میکرد و پیش از آن، مشاور امنیتی باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا بود. شاپیرو همچنین یکی از کسانی بود که در توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران نقش مهمی ایفا کرده بود. انتخاب شاپیرو برای عضویت در تیم ایران در وزارت امور خارجه آمریکا در شرایطی صورت میگیرد که نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل در دیدار با جو بایدن و قبل از آن، از برنامهریزی برای عملیات خرابکاری مخفیانه علیه برنامه هستهای ایران خبر داده بود.دویچهوله مینویسد: گفته میشود شاپیرو بهعنوان عضو تیم ایران وزارت امور خارجه آمریکا، شش ماه در واشنگتن و شش ماه در اسرائیل فعالیت خواهد کرد. او مستقیما در ارتباط با خطرات ناشی از فعالیتهای ایران فعالیت میکند و با دفتر نخستوزیری اسرائیل و همچنین با وزیران دفاع و امور خارجه آن کشور در تماس مستقیم خواهد بود. پایگاه خبری اکسیوس هم از قول یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا نوشت دانیل شاپیرو از هفته گذشته پس از تأیید صلاحیت امنیتی بهعنوان مشاور ارشد رابرت مالی به تیم وزارت خارجه در امور ایران پیوسته است.
پس از آغاز به کار دولت جو بایدن، بار دیگر نام او در برخی رویدادهای مربوط به روابط اسرائیل و کشورهای عربی، بهعنوان فرستاده ویژه، مطرح شد. بر اساس این گزارش، یکی از مأموریتهای اصلی شاپیرو در نقش مشاور رابرت مالی، مشارکت در گفتگو با دفتر نخستوزیری و وزارتهای خارجه و دفاع اسرائیل برای تقویت هماهنگی نزدیکتر درباره ایران خواهد بود. جا دادن یک طرفدار دو آتشه رژیم صهیونیستی در میز ویژه وزارت خارجه دموکراتها علیه ایران، بار دیگر دعاوی بیپایه گذشته مبنی بر «فاصله گرفتن آمریکا از اسرائیل در موضوع ایران در دوره دولتداری دموکراتها» را ابطال میکند.
فیگارو: آمریکا، تحقیر شده از افغانستان بیرون آمد
روزنامه فرانسوی فیگارو در گزارشی نوشت: آمریکا شکستخورده؛ و تحقیر شده از افغانستان بیرون آمد و پیروزی طالبان سرآغاز چرخشی تاریخی است که نه فقط به منزلۀ بازگشت تروریسم به افغانستان است، بلکه از نو و به دلیل حضور گستردۀ نیروهای خارجی در صفوف طالبان از نو افغانستان را به کانون تروریسم بینالمللی تبدیل خواهد کرد. فیگارو مینویسد: طالبان خواهند کوشید از بین رفتن کمکهای بینالمللی به افغانستان را که معادل ٢٢ درصد تولید ناخالص این کشور است از طریق واگذاری معادن مس، کوبالت و لیتیوم افغانستان به چین جبران کنند و قدرت خود را بر پکن، مسکو، تهران و اسلامآباد متکی کنند.سقوط کابل سرآغاز جهان بعد از آمریکا است. خروج فاجعهبار آمریکا از افغانستان نه فقط دولت بایدن را بیاعتبار کرده، بلکه طرح بازگشت آمریکا به صف نخست نظم بینالمللی را نابود ساخته است. این روند، با اقدامهای دونالد ترامپ علیه متحدان آمریکا آغاز شد و با خروج فاجعه بار بایدن از افغانستان، ضمانتهای امنیت ملی آمریکا را تضعیف کرد. به موازات این تضعیف، اما، موقعیت چین، روسیه و ایران تقویت شده است. با درسگیری از موقعیت تازه، پکن بلافاصله تهدیدهای خود را علیه تایوان تشدید کرد. آسیا کانون جنگ جدید سرد است که از هماکنون به تقسیم جهان حول دو ائتلاف منجر شده است: از یک طرف، چین، روسیه، ایران، پاکستان و افغانستان طالبان و از طرف دیگر، آمریکا، هند، ژاپن، کره جنوبی، ویتنام و تایوان.
بعد از بحران جهانی سال ٢٠٠٨ و شیوع ویروس کرونا، شکست آمریکا در افغانستان زنگ خطری برای نظامهای سیاسی غربی است که علاوهبر تهدیدهای تروریستی با مخاطرات راهبردی و ضعف و شکنندگی خود نیز روبرو شدهاند. باید فوراً ائتلافی از ملتهای آزاد حول محور آمریکا، اروپا و آسیا شکل بگیرد که در عین حال صرفاً به ایالات متحد آمریکا متکی نباشد. وضعیت جهانی بسیار تغییر کرده است. آمریکا به درستی در نظر دارد چین را اولویت خود بداند. اما، قدرت آمریکا در حال افول است و خود این کشور با انشقاق و دو دستگی روبرو است. افزون بر این، تهدید چین بمراتب خطرناکتر از تهدید شوروی سابق است. این تهدید علاوهبر ایدئولوژی و توان نظامی بر مدیریت سرمایهداری و تکنولوژی نیز متمرکز است. برخلاف آمریکا و چین، قارۀ اروپا موقعیتی مرکزی در حوزۀ عملیات جهادیون دارد. به همین خاطرکشورهای اروپایی باید بیش از هر وقت با ایجاد یک اتحادیۀ امنیتی به ویژه در زمینۀ مبارزه با تروریسم و کنترل مرزهای خارجی اروپا به سوی یک استقلال راهبردی پیش بروند. شکست آمریکا در افغانستان باید مسئلۀ امنیت داخلی و خارجی فرانسه را در رأس مباحث انتخابات ریاستجمهوری آیندۀ این کشور قرار بدهد.
ابطحی: با کروبی درباره آسیبهای دولت روحانی حرف زدیم
رئیس دفتر و معاون رئیسجمهور در دولت اصلاحات میگوید با کروبی هم نظر بودیم که دولت روحانی به اصلاحطلبان ضربه زد. محمدعلی ابطحی درباره دیدار چندی قبلش با مهدی کروبی نوشت: هفته پیش برادران بالا زنگ زدند که دو، سه بار است آقای کروبی اسم شما را دادهاند برای ملاقات، اگر خودتان موافقید قرار بگذاریم. خیلی ذوق کردم. رفتم. حاج خانم و حسین آقای کروبی هم بودند. حال جسمی آقای کروبی خوب بود. دو ساعت گپ زدیم. ازشب رحلت امام گفت و از فردای آن روز و اتفاقاتی را یادآوری کرد که البته میدانستم. اتفاقات سرنوشتساز در تاریخ انقلاب.میگفت از شرایط فعلی بگو. آینده را چه میبینی. من با خوشبینی ذاتیام کمی تحلیل کردم. صحبت به اتفاقات انتخابات ۸۴ کشید که من هم با آقای کروبی هم نظر بودم، استراتژیکترین اشتباه اصلاحطلبان در آن تاریخ بود. ابطحی میافزاید: از دوران آقای روحانی هم صحبت به میان آمد. از آسیبی که دولت او به همه ماها زد حرف زدیم و از یأسی که به وجود آمد افسوس خوردیم. من به روشهای اصلاحی که در دولت فعلی و سیستم قضایی در پیش گرفته شده اشاره داشتم. آقای کروبی به خوشبینی من نبود. وی در پایان مینویسد: حالا سیأست به کنار. دیدار پر مهری بود. خیلی پرحرفی کردم که روحیه آقای کروبی عوض شود. با مزه میگفت: خیلی از کسانی که مجوز ملاقات میگیرند و میآیند، نگاهی به دوربین گوشه حیاط میکنند و حتی توی اینجا با من حرف نمیزنند. فقط تعارفات بهجا میآورند. من جبران کردم. از سیأست و خاطره و حتی جوک بهره گرفتم.
تعبیر ابطحی درباره آسیب زدن دولت روحانی به اصلاحطلبان در حالی است که اصلاحطلبان بسیاری در دولت روحانی، از وزارت و معاونت رئیسجمهور تا معاونت وزرا و استانداران و مدیران شرکتهای اقتصادی زرخیز، پست گرفتند و ضمنا ریل انحرافی دولت در اعتماد به غرب، اشرافیگری، سیأسیکاری، حاشیهسازی و معطل گذاشتن اولویتها و مسئولیتها، همان ریلی است که اصلاحطلبان در گذشته در پیش گرفته و سپس پیش پای دولت روحانی گذاشته بودند. به عبارت دیگر، عملکرد دولت روحانی با همه خسارتها و یأسآفرینیهایش، در نسخه و اجرا، زیر سر خود اصلاحطلبان است و آنها نمیتوانند حالا که از امتیازت دولت بهره بردهاند و آن دولت به سر آمده، میان خود و روحانی فاصلهگذاری کنند یا خود را مبرّا سازند.
دشوار است، اما دولت جدید میتواند تورم را مهار کند
مهار تورم ۴۵ درصدی به یادگار مانده، کار سختی است، اما دولت سیزدهم با در پیش گرفتن تدبیر و انضباط میتواند در این امر موفق باشد. مرتضی الله داد، رئیساسبق مؤسسه عالی بانکداری در این زمینه در روزنامه ایران نوشت: اول شهریورماه مرکز آمار ایران، گزارش تغییرات نرخ تورم در مرداد امسال را منتشر کرد که بر اساس آن، نرخ تورم کشوری ۴۵/۲ درصد، نرخ تورم شهری ۴۴/۵ درصد و نرخ تورم روستایی ۴۸/۷ درصد شده است. حال دولت سیزدهم که به تازگی فعالیت خود را آغاز کرده، در شرایطی قرار دارد که برای گذر از مشکلات اقتصادی بایستی نسبت به کاهش نرخ تورم اقدام کند و اجازه ندهد این مسیر (افزایش نرخ تورم) برای ماههای آینده ادامه پیدا کند. دولتهای پیشین در سه دهه گذشته برای کنترل نرخ تورم و نزدیک شدن به تورم یک رقمی، اشتباهاتی داشتهاند که مهمترین آن عدم توفیق در تنظیم بودجه و انضباط مالی بوده است از اینرو توصیه میکنم با توجه به شرایط حاد اقتصاد کشور، راهکارهای زیر در دستور کار دولت آقای رئیسی قرار گیرد تا بتوان نسبت به مهار تورم اقدام کرد.اولین قدم که میتواند دولت در این راستا بردارد، انضباط مالی و تراز بودجه است که کار سادهای نیست، ولی امکانپذیر است. برای آنکه بتوان اقتصاد را از این نوع بیماری دور کرد توصیه میشود دولت با یک تیم منسجم روشهای منطبق بر علم اقتصاد در تراز بودجه سرلوحه اقدامات اقتصادی خود قرار دهد. گام بعدی مقرراتزدایی است که در میان مدت با مقررات زدایی از حجم مقررات زائد در کسب و کار به تولید و صنعت فرصت رشد و باز پروری داد. در کشور ما اگر شخصی بخواهد یک فعالیت اقتصادی را شروع وکسب و کاری را راه بیندازد، برای اخذ مجوز از ارگانهای مختلف در پیچ و خم اخذ مجوزها گاهی پشیمان میشود لذا دولت سیزدهم باید با فوریت و با بهرهگیری از تجربه کشورهای موفق حرکت کند تا سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی برای انجام فعالیتهای تولیدی انگیزه و رغبت خود را از دست ندهند و در عین حال هزینه فعالیتهای سوداگری را افزایش دهند.
سومین موضوع که پرداختن به آن از سوی دولت سیزدهم ضرورت دارد، مبارزه با فساد است که قاعدتاً این امر از بالا به پایین باید اجرا شود و برای رسیدن به این هدف بزرگ نیاز به شفاف سازی در سازمانها، وزارتخانهها، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی الزامآور است. متأسفانه خیلی از فعالیتها بر اساس قاعده درست، سازمانی و منطقی انجام نمیشود. بدین جهت هرگونه فساد در بدنه حکمرانی منجر به کاهش رقابت در تولید و نهایتاً افزایش نرخ تورم میشود.
چهارمین نکته؛ حرکت به سمت کوچکسازی دولت است. بارها کاندیداهای ریاستجمهوری شعار کوچکسازی دولت را دادند، اما وقتی انتخابات را میبرند و دولت شکل میگیرد، به سمت فربه شدن بیشتر میروند. وقتی دولت فربه و بر تعداد کارمندان افزوده میشود، دولت باید نسبت به تأمین حقوق آنها اقدام کند و همین امر باعث میشود که تراز بودجهای دچار بهم ریختگی شود. زمانی که میزان درآمد با میزان هزینه برابری نکند، دولت با کسری بودجه مواجه میشود و در نهایت مجبور به استقراض از بانک مرکزی شدهاند البته انتشار اوراق قرضه ضد تورمی است و نباید برای هزینههای جاری منتشر شوند، زیرا بدهی را به نسل بعد منتقل میکند لازم به یادآوری است که این اوراق هم در شرایط تورمی فعلی خیلی مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد.
روزنامه وطن امروز
امیر سرتیپ صباحیفرد: آسمان ایران امنتر از همیشه تحت پوشش شبکه یکپارچه پدافندی است
فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش در پایان تمرین دیدهبانی «بصیر»، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این تمرین آن را نشانه شکوه و اقتدار نیروی پدافند هوایی برای مقابله با هرگونه تهدید دانست و گفت: آسمان ایران امنتر از همیشه تحت پوشش شبکه یکپارچه پدافندی است. امیر سرتیپ صباحیفرد با بیان اینکه توانمندی قابل تحسین دانشمندان جوان و متخصصان پرتلاش عرصه صنعت در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، نهادهای دانشبنیان و سازمانهای تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروهای مسلح در ساخت تجهیزات کاملا بومی، بهروز و با قابلیتهای بالا متناسب با نیازهای نوین بینالمللی است، خاطرنشان کرد: اقتدار و بالندگی نیروهای مسلح بویژه نیروی همیشه هوشیار پدافند هوایی در فضای تحریمهای ظالمانه، نشاندهنده بیاثر بودن توطئههای روزافزون دشمن و باعث دلگرمی بیش از پیش همه فرماندهان و همرزمان حاضر در صحنه تمرین دیدهبانی «بصیر» شد.وی در عین حال تاکید کرد: سامانههای پدافندی و تجهیزات جدیدی نیز در این تمرین مورد تست و ارزیابی عملیاتی قرار گرفت که به دلیل رعایت ملاحظات حفاظتی در آینده معرفی و قابلیتهایی که برای ایجاد بازدارندگی و افزایش قدرت دفاعی کشور به همراه خواهند داشت، برای ملت شریف ایران تشریح خواهد شد.
ارتش در حوزه توپخانه به قابلیت نقطهزنی دست یافته است
فرمانده گروه ۴۴ توپخانه ارتش درباره ارتقای توان توپخانهای نیروی زمینی ارتش گفت: امروز ارتش در حوزه توپخانه، پیشرفتهای قابل توجهی داشته است و از گلولهها و موشکهای نقطهزن استفاده میکند. امیر سیاوش میهندوست با اشاره به پیشرفتهای انجام شده در حوزه توپخانه، گفت: ما در حوزه دیدهبانی توپخانه ضمن بهرهگیری از سیستم سنتی، از قابلیتهای پهپادی و بالگردی نیز استفاده میکنیم. وی افزود: در حوزه ارتقای یگانهای توپخانهای و مرکز هدایت آتش، این یگان را به صورت رایانهای ارتقا دادهایم و از گلولهها و موشکهای نقطهزن در حوزه توپخانه استفاده میکنیم که این کار ارزشمند مراحل تست عملیاتی را نیز گذرانده است. فرمانده گروه ۴۴ توپخانه نیروی زمینی ارتش اضافه کرد: امروز توپهای خودکششی ۱۵۰ میلیمتری ما که در داخل تولید میشوند، به مرحله دقت بسیار بالا دست یافته و قادرند اهداف را به صورت نقطهای مورد اصابت قرار دهند. امیر میهندوست با تأکید بر اهمیت نقش توپخانه در ایجاد قدرت بازدارندگی ادامه داد: ارتشی که از توپخانه برخوردار نباشد، گویی در برابر دشمن، مشت آهنین نداشته و قطعا در منازعات محکوم به شکست است.مصوبه هستهای نبود کلاه سرمان میرفت
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: دولت روحانی شعار «عقلانیت» سر میداد، اما هر کاری که انجام داد، برخلاف عقل و منطق بود. حجتالاسلام مجتبی ذوالنور در گفتگو با مهر اظهار داشت: روحانی بارها گفت به مذاکرات خوشبین است و دیدیم که با این تفکر اشتباه خود چه بلایی بر سر مردم ایران آورد. دولت تدبیر و امید همه ظرفیتها را وقف و معطل مذاکره با غربیها کرد و زمانی که این دولت به پایان رسید، میزان تحریمها بهمراتب بیشتر از زمانی بود که این دولت کار را آغاز کرده بود.وی تصریح کرد: اگر مقاومت مجلس شورای اسلامی و تأکید بر توجه به قانون نبود، در مذاکرات وین هم دولتمردان کلاهی گشادتر از برجام سر مردم میگذاشتند؛ بنابراین عقلایی و خردمندانه رفتار کردن به این معناست که منافع ملت کاملا در نظر گرفته شود، از تجارب تاریخی استفاده شود، ماهیت و باطن دشمنان مورد توجه قرار گیرد و گول ظواهر آنان را نخوریم.
خطیبزاده: بنبست غیرقابل حل با عربستان نداریم
سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به این سوال که آیا در حاشیه نشست بغداد گفتوگویی بین ایران و عربستان انجام شده است، گفت: درباره عربستان، بیشتر از گفتگوهایی که پیش از این در بغداد صورت گرفته، گفتوگویی بین ایران و عربستان انجام نشده و در نشست بغداد شاهد گفتوگوی جدیدی نبودیم.وی همچنین در پاسخ به سوال دیگری درباره موضوع عربستان و گفتگوها بین ۲ کشور تصریح کرد: تاکنون ۳ دور گفتگو بین ۲ کشور برگزار شده است و در صورت لزوم دورهای بعدی برگزار میشود و ما از نقش سازنده عراق هم در این زمینه تقدیر و تشکر میکنیم.
خطیبزاده همچنین در پاسخ به این سوال که آیا بنبستی در مذاکرات ایران و عربستان رخ داده که این مذاکرات ادامه پیدا نکرده یا اینکه ادامه این مذاکرات نیز منتظر ادامه تغییرات در ایران و استقرار دولت جدید است، تصریح کرد: عربستان همسایه ما در منطقه است. ما و عربستان نقاط اشتراک زیادی برای صلح و ثبات در منطقه داریم. ایران هیچگاه دست دوستی خود را از ریاض دریغ نکرده و هرگاه در عربستان این اراده ایجاد شده است که بر اساس سازوکار منطقهای عمل کند و در این مسیر حرکتی داشته باشد با استقبال ایران روبهرو شده است.
وی تأکید کرد: هیچ بنبستی میان این ۲ کشور بزرگ نیست که قابل حل نباشد و تنها به اراده سیاسی و به اقدام در پایتختهای ۲ کشور نیاز دارد و این امر میتواند کمککننده باشد. سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین در پاسخ به این سوال که آیا ایران در اجلاس سران شانگهای شرکت خواهد کرد یا نه، گفت: دعوتنامهای در این زمینه دریافت شده است و در حال بررسی هستیم که انشاءالله در سطح بسیار خوبی شرکت کنیم.
روزنامه خراسان
تصمیمگیری درباره قیمت خودرو، پس از شهریور
فارس- رئیس شورای رقابت با بیان این که خودروسازان حق پیش فروش خودرو با قیمت نامشخص را ندارند، اظهار کرد: درباره قیمت جدید خودرو پس از شهریور تصمیمگیری میشود.هویج در مسیر افت قیمت
ایسنا- رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی (تهران) از کاهش قیمت هویج در میدان مرکزی میوه و تره بار خبر داد. اسدا... کارگر با بیان این که بر اساس گزارشهای شفاهی اعضای اتحادیه، قیمت هویج رو به کاهش است، گفت: قیمت هویج در میادین مرکزی میوه و تره بار ۱۸ تا ۲۵ هزار تومان بود که در یکی دو روز اخیر این عدد به ۱۳ تا ۱۷ هزار تومان رسیده است.روزنامه ایران
پاسخ آیتالله جوادی آملی به برخی انتقادات نسبت به زیارتنامه امام خمینی (س)
خبر اول اینکه، در پی برخی انتقادات نسبت به زیارتنامه مربوط به حضرت امام خمینی در صفحه اینستاگرام آیتالله جوادی آملی آمده است: «حضرت امام راحل توانست... به جایی برسد که وقتی انسان به کنار مزار مطهرش مشرف میشود، با تمام وجود و با اطمینان خاطر بگوید: «اشهد انّک قد اقمت الحج و آتیت الزکوه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فیالله حقّ جهاده حتی اتیک الیقین». اگر برای سایر امامزادهها گفتند این جملات نورانی را بگویی، برای این امامزاده با چشم خود میبینیم و میگوییم، زیرا او سید و از سلاله انبیا و ائمه معصومین(علیهم السلام) و امامزادهای است که در عصر او جلوه ظهور حق بر باطل یافت شد؛ از اینرو بیهیچ تردیدی در کنار مرقد مطهر او این جملات نورانی یاد شده را میخوانیم.تکذیب شایعه تابعیت الهام یاوری
خبر دیگر اینکه، یک منبع مطلع شایعات درباره الهام یاوری، رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان و گزینه احتمالی معاون رئیس جمهوری در امور بانوان را رد کرد و گفت که وی هیچ تابعیت و اقامتی غیر از ایران ندارد. طی روزهای گذشته مطالبی در فضای مجازی پیرامون الهام یاوری، رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان مطرح شده است مبنی بر اینکه او دارای تابعیت یا اقامت از یک کشور خارجی است. در این رابطه یک منبع مطلع در گفتگو با تسنیم تأکید کرد که این شایعات درباره ایشان کذب محض است و خانم الهام یاوری هیچ تابعیت و اقامتی غیر از ایران ندارد. الهام یاوری متولد سال ۵۵، دانشآموخته دبیرستان فرزانگان است و تحصیلات خود را در رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه شریف و دکترای مهندسی صنایع در دانشگاه برکلی امریکا گذرانده است. او مدتی نیز ریاست اتاق فکر کارآفرینی و ریاست مرکز آمار و اطلاعات بازار کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را برعهده داشت. عضویت در هیأت علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، تهران (۱۳۹۱ تاکنون) از دیگر سوابق یاوری است.پیشنهاد برای تشکیل ائتلاف علیه ایران
شنیدیم که، رسانههای صهیونیستی اعلام کردند که «نفتالی بنت»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در دیدار اخیرش از واشنگتن به «جوبایدن»، رئیس جمهور امریکا پیشنهاد تشکیل ائتلاف نظامی شبیه به ائتلاف ناتو میان اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس و اردن را داده است. به گزارش ایسنا شبکه صهیونیستی «کان» اعلام کرد که هدف از این امر ایجاد پروژه دفاعی مشترک میان اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و اردن به منظور محافظت فراگیر از تهدیدات ایران است. در این گزارش آمده است: پیشنهاد «بنت» بهطور اساسی هماهنگی و همپوشانی رادارها و تجهیزات و دستگاههای هشدار سریع برای مقابله با تهدیدات هوایی ایران را شامل میشود. علاوه بر این «بنی گانتس»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در یک سخنرانی با تکرار ادعای وجود اهداف نظامی در برنامه هستهای ایران مدعی شد: بسیار مهم است که تمام جهان به این مأموریت متوقف کردن برنامه هستهای ایران بپیوندد. وبسایت «اکسیوس» هم به نقل از یک مقام ارشد وزارت خارجه امریکا از پیوستن «دان شاپیرو» سفیر سابق امریکا در اسرائیل به عنوان مشاور ارشد به تیم ایران وزارت خارجه امریکا به عنوان یکی از نشانههای آمادگی دولت امریکا برای شکست مذاکرات احیای برجام و اعمال «طرح بی» علیه ایران با همراهی اسرائیل خبر داده است.ورود بیش از ۱۰۰۰ افغانستانی به خاک ایران
دست آخر اینکه، به دنبال کنترل طالبان بر افغانستان گفته شده است که بیش از ۱۰۰۰ افغانستانی از گذرگاه مرزی در نزدیکی هرات وارد ایران شدهاند. به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه دستکم ۲۰۰۰ شهروند افغان دیگر نیز درخواست ورود به این کشور را کردهاند. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد پیشتر گفته بود که در پی تسلط طالبان، نیم میلیون افغان میتوانند کشور را ترک کنند. آژانس پناهندگان از همسایگان افغانستان خواسته است تا مرزهای خود را باز نگه دارند.روزنامه شرق