عبور از بنبست؛ نگاهی به آخرین وضعیت سیاسی عراق
ایوب منادی: پس از گذشت چهار ماه از برگزاری انتخابات پارلمانی عراق، سرنوشت دولت آینده این کشور در سایه اختلافات میان احزاب سیاسی تاکنون نامعلوم باقی مانده است. اختلافات میان احزاب شیعی موسوم به «چارچوب هماهنگی» و «جریان صدر» بر سر معرفی نخستوزیر و اختلاف دو حزب مطرح کردی، یعنی «اتحادیه میهنی» و «دموکرات کردستان» بر سر معرفی رئیسجمهور از جمله دلایلی است که تشکیل دولت جدید عراق را تا این لحظه با تأخیر مواجه کرده است. در کنار چالشهای فوق، حکم اخیر دادگاه فدرال عراق درباره قانون نفت و گاز اقلیم کردستان، میتواند بر مسیر گفتوگوهای پسا انتخاباتی تأثیرگذار باشد.
پس از آنکه دادگاه فدرال عراق صلاحیت «هوشیار زیباری» نامزد حزب دموکرات کردستان عراق برای تصدی پست ریاستجمهوری را رد کرد، این حزب معرفی رئیسجمهور را همچنان حق خود میداند و افراد دیگری از نزدیکان خانواده بارزانی را به عنوان نامزد ریاستجمهوری معرفی کرده است. این در حالی است که «اتحادیه میهنی» انحصار پستهای کلیدی در دست سیاستمداران «پارتی» را مردود دانسته و همچنان بر معرفی «برهم صالح» اصرار دارد. اتحادیه میهنی همچنین اقدام رئیس پارلمان را برای دادن فرصت مجدد نامنویسی به نامزدهای ریاستجمهوری خلاف قانون دانسته و در حال پیگیری شکایتی علیه محمد الحلبوسی است.
اختلاف میان شیعیان بر سر معرفی نخستوزیر نیز با وجود برگزاری جلسات مشترک و رایزنی شخصیتهای متعدد از هر دو گروه، همچنان به قوت خود باقی است. از طرفی سید مقتدی صدر همچنان بر تشکیل دولت اکثریت ملی پافشاری میکند و از طرف دیگر چارچوب هماهنگی حاضر نیست برای ائتلاف با جریان صدر، از نوریالمالکی عبور کند. البته به نظر میرسد، صدر به دنبال همراه کردن بخشی از چارچوب هماهنگی با خود است تا بتواند شریکی برای شکستهای احتمالی دولت آینده پیدا کند و هم اینکه با ایجاد تشتّت، احزاب حامی مقاومت را از نوری المالکی دور کند. البته تاکنون نمایندگان چارچوب هماهنگی این پیشنهاد صدر را نپذیرفتهاند. تمایل صدر برای همراه کردن بقیه احزاب در تشکیل دولت به این دلیل است که درصورت بروز بحرانهای اجتماعی جدید یا تحقق نیافتن دستاوردهای ملموس، انگشت اتهام فقط به سمت جریان صدر نشانه نرود؛ بلکه جریانهای سیاسی دیگر نیز شریک اتهامات وارده به این جریان در ناکارآمدی و مشکلات مورد انتظار باشند.
در میانه اختلافات ذکر شده کردیـ کردی و شیعیـ شیعی، حکم اخیر دادگاه فدرال عراق درخصوص قانون نفت و گاز اقلیم کردستان از این جهت که مورد انتقاد شدید حزب دموکرات کردستان است، میتواند ائتلافهای سیاسی را دچار تغییر کند. این قانون که درآمد حاصل از فروش نفت کردستان را حق بغداد میداند، نه اربیل، مورد استقبال بیشتر جریانهای سیاسی غیرکردی از جمله مقتدی صدر قرار گرفته است. صدر در توئیت اخیر خود این حکم دادگاه را لازمالاجرا دانسته و موضعگیری او میتواند شکافی در همپیمانی صدر و بارزانی ایجاد کند. صدر همچنین در ماجرای نامزدی هوشیار زیباری برای ریاستجمهوری از طرف حزب دموکرات نیز مسیر دوگانهای را در پیش گرفت. او ابتدا از زیباری حمایت کرد، اما در ادامه و پس از مخالفت افکار عمومی با ریاستجمهوری زیباری، حمایت خود را پس گرفت و جلسه انتخاب رئیسجمهور را تحریم کرد. در پایان ذکر این نکته ضروری است که دولت آینده عراق باید تلاش کند که حمایت نیروهای مختلف را به دست آورد و تجربه دولت توافقی را که در چهار سال گذشته موفقیت چندانی برای عبور از مشکلات نداشته است، تکرار نکند.
شعله اختلافات در خاندان سعودی
پارسا فرخی: «بن سلمان» پس از آنکه توانست جایگاه خود را به عنوان پادشاه آتی تا حدودی تثبیت کند، نهادهای قدرت زیادی را به حاشیه رانده و خود عملاً همه امور را در دست گرفته است. اما چرا بن سلمان سناریوی خود را در خطر میبیند و بار دیگر اخباری مبنی بر افزایش تسویههای او در درون دربار و خاندان سعودی افزایش یافته است؟1ـ شکست بن سلمان در نبرد یمن: ولیعهد سعودی با تصور قدرت گزاف اقتصادی و زرادخانههای پر از تسلیحاتش، با شروع جنگ ناعادلانه علیه یمن، به دنبال برعهده گرفتن رهبری جهان عرب بود؛ ولی طولی نکشید که انصارالله توانست ورق جنگ را به نفع خود تغییر داده و خسارات سنگینی بر امور اقتصادی، نظامی و انسانی عربستان وارد کند. ولیعهد سعودی هیچگاه تصور نمیکرد برای ادامه سیاست اشتباهش ماهیانه ۱۷۵ میلیون دلار بابت بمباران یمن و ۵۰۰ میلیون دلار بابت عملیات زمینی هزینه کند و مجبور شود 2/1 میلیارد دلار از اموال عربستان را در بازارهای سهام اروپا بفروشد. از طرفی تأسیسات نفتی و عمق عربستان سعودی در تیررس موشکها و پهپادهای یمنی قرار دارند و آبرو و اعتبار عربستان سعودی در مجامع بینالمللی تا حدودی از دست رفته است. این جنگ آینده سیاسی او و نیز رویایش برای پادشاهی به عربستان سعودی را با تهدید مواجه کرده است.
2ـ از دست دادن حمایت آمریکا: پس از شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا و روی کار آمدن «جو بایدن»، ورق تا حد زیادی برای ریاض برگشت و بن سلمان دیگر چک سفید امضای دونالد ترامپ برای اجرای اقدامات خود را نداشت. دولت بایدن به طور مشخص برای رهبران عربستان این نکته را روشن کرد که واشنگتن آزادی عملِ بیحد و مرز عربستان را نمیپذیرد. در این راستا، شاهزادگان سعودی به دنبال آن هستند که با ترور یا مخلوع کردن بن سلمان، از شرایط موجود استفاده کرده و نظر قدرتهایی، نظیر آمریکا را به خود جلب کنند.
3ـ شکست چشمانداز 2030: بن سلمان پس از ولیعهدی، سعی داشته است تصویری مدرن را از خود و عربستان و همچنین آینده این کشور به جهانیان نشان دهد. در این راستا، او به طور خاص چشمانداز 2030 عربستان را مطرح کرد که در قالب آن، عربستان باید تا سال 2030 به یک قدرت اقتصادی، فناوری و سیاسی قابل توجه در غرب آسیا تبدیل شود. چشماندازی که اولاً برای اجرایی شدن آن، به دوری از تنش و روابط حسنه با همسایگانی نظیر یمن، لبنان و ایران نیاز دارد و ثانیاً به لحاظ ایدئولوژی جامعه بسته عربستان را به سمت سکولاریزه شدن پیش میبرد و غافل از اینکه یکی از لزومات جامعه باز، بهرهمندی مردم آن جامعه از حق آزادی است که با توجه به سیستم خفقان و سلطه کنونی عربستان و شیوه بن سلمان در سرکوب مخالفان خود، عملا در آینده نه چندان دور نه تنها منجر به اختلافات درونی در خاندان آل سعود میشود، بلکه به چالش عظیمی برای خاندان آل سعود تبدیل خواهد شد.
خودزنی از ترس؛ اهداف رژیم صهیونیستی از حمله به سوریه
فرزان شهیدی: در آخرین حمله هوایی رژیم صهیونیستی به حومه دمشق، پایتخت سوریه، یک نظامی سوری کشته و پنج نفر دیگر زخمی شدند. رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر بارها دمشق و مناطق گوناگون سوریه را مورد تهاجم قرار داده که با رهگیری پدافند هوایی ارتش سوریه، در بیشتر مواقع این حملات خنثی شده است. تلآویو به ندرت مسئولیت حملات در داخل سوریه را به عهده میگیرد؛ اما در حمله اخیر، ارتش این رژیم اعلام کرد در واکنش به پرتاب یک موشک از شمال سوریه به طرف سرزمینهای اشغالی، حملات هوایی را علیه این کشور ترتیب داده است.پیش از این، مطبوعات صهیونیستی در شهریور 1397 به نقل از وزارت دفاع این رژیم گزارش داده بودند که ارتش رژیم صهیونیستی بیش از ۲۰۰ حمله هوایی در سوریه انجام داده که عمدتاً مربوط به ایران و حزبالله بوده است. واقعیت این است که رژیم اشغالگر به شدت نگران حضور و نفوذ ایران در سوریه است؛ زیرا این حضور به معنای نزدیکی به مرزهای فلسطین اشغالی و آمادگی برای آزادسازی بلندیهای اشغالی جولان است. البته جمهوری اسلامی بدون خواست و هماهنگی دولت سوریه برنامهای برای آزادی جولان ندارد؛ اما صرف وجود سپاه و نیروهای سازمان یافته و آموزشدیده محور مقاومت در سوریه (اعم از حزبالله، فاطمیون، حیدریون، زینبیون و...) در کنار گوش رژیم صهیونیستی، کافی است تا هر شب، کابوس جنگ به سراغ مقامات صهیونیستی بیاید.
با این نگاه، حملات ایذایی و مستمر ارتش رژیم صهیونیستی علیه مراکز ایران و متحدانش در سوریه، نوعی پیام هشدار برای خروج از این کشور در جهت رفع نگرانیهای امنیتی خود است. از طرفی، هدف عمده حملات، زیرساختها و تسلیحات سوریه و جبهه مقاومت است که رژیم صهیونیستی مدعی است از طرف ایران وارد خاک سوریه شده و آن را تهدیدی علیه امنیت خود قلمداد میکند و در نتیجه طی حملات پیشدستانه به نابودی آن مبادرت میورزد. سوریه بارها نقض حریم هوایی خود را از سوی رژیم صهیونیستی محکوم کرده و گاه به سازمان ملل شکایت برده است. در حمله اخیر، وزارت امور خارجه سوریه تأکید کرد این تجاوز نقض آشکار قوانین بینالمللی بهویژه قطعنامه ۳۵۰ شورای امنیت است.
با این حال سوریه غیر از عملیاتی که در بلندیهای جولان در پاسخ به حمله خونین رژیم صهیونیستی به پایگاه «تیـ فور» در حمص در فروردین 1397 انجام داد، واکنش درخوری به حملات این رژیم نشان نداده است. سؤالی که مطرح است، این است که چرا سوریه پاسخ محکمی به حملات مکرر رژیم صهیونیستی نمیدهد و آیا خویشتنداری جبهه مقاومت موجب جریتر شدن رژیم صهیونیستی و استمرار حملات این رژیم نشده است؟ استدلال دمشق آن است که در شرایطی که درگیر نبرد با جبهه تروریسم در داخل است، تمایلی به گشودن جبهه جدیدی با رژیم صهیونیستی ندارد. با این حال، اگر حملات رژیم صهیونیستی از حد تحمل خارج شود، لازم است برای تأدیب سردمداران این رژیم، درس سختی به آنان داده شود.
در همین راستا، رسانههای رژیم صهیونیستی هشدار دادند بشار اسد برای پاسخ دادن به حملات اخیر این رژیم به سوریه مصمم است. به ادعای این رسانهها، سازمان امنیتی رژیم صهیونیستی از تلاشهای ایران برای وارد کردن تسلیحات جدید به منطقه نگران است، زیرا این سلاحها به ویژه پهپادهای انتحاری و سامانههای پدافند هوایی تولید ایران از قابلیتهای بالایی برخوردار هستند.
نکته دیگر واکنش روسیه به حمله اخیر رژیم متجاوز به سوریه است. وزارت خارجه روسیه اعلام کرد، حملات رژیم صهیونیستی به اهدافی در خاک سوریه نقض آشکار حاکمیت کشور سوریه بوده و مسکو در این باره موضع خود را بارها و در سطوح مختلف به اطلاع مقامات صهیونیستی رسانده است. با توجه به مناسبات حسنه بین مسکو و تلآویو، به نظر میرسد اگر روسیه در مخالفت با حملات رژیم صهیونیستی به سوریه جدی باشد، میتواند مانع این حملات یا دستکم کاهش آن شود.
معادلات را ایران مینویسد؛ خروشچف جدید
اندیشکده کوئینسی: رهبران غربی و مطبوعات، تهدیدهای پوتین در قبال اوکراین را همانگونه میدانند که تهدیدهای نیکیتا خروشچف را در قبال برلین غربی بهعنوان یک تصرف قریبالوقوع ارضی میدانستند. در واقع، خروشچف خواهان جنگ یا قلمرو جدیدی نبود و پوتین نیز ممکن است چنین چیزی را نخواسته باشد. پوتین مانند خروشچف، ممکن است از آسیبپذیری نظامی غرب برای دو هدف استفاده کند. اول، ایجاد اختلاف در اتحاد غربی و دوم، مجبور کردن ناتو به کنار گذاشتن ادعاهایی که مسکو آن را تهدیدی برای امنیت خود میداند.
تاوان جنگ در یمن
پایگاه خبری المسیره: حوادث اخیر به اقتصاد دولت امارات آسیب وارد کرد؛ کشوری که اقتصاد ملیاش بر پایه سرمایهگذاری و گردشگری بنا شده است. امارات در نظر جهانیان یک محیط امن و باثبات بود؛ اما اکنون این تصور کاملاً برعکس شده است؛ چنانچه ابوظبی به دستدرازیاش به یمن و اشغال مناطق این کشور [به تشویق و حمایت صهیونیستها و آمریکاییها] ادامه دهد، این وضعیت تداوم خواهد یافت.
تغییر معادلات منطقهای
رأیالیوم: با رونمایی از سه موشک، منطقه در آستانه تغییر قرار دارد و معادلات تغییر خواهد کرد. موشک اول، ایرانی است؛ «خیبرشکن». دو روز پیش از آن پرده برداشتند و به مناسبت چهلوسومین سالروز انقلاب ایران آن را شلیک کردند. بُرد موشک خیبرشکن ۱۴۵۰ کیلومتر است؛ به عبارتی این موشک به قلب تلآویو میرسد. این پیام ایران به اسرائیل و ایالات متحده آمریکاست. موشک دوم، سوری است. این موشک سوری تا «امالفحم» در الجلیل واقع در شمال فلسطین میرسد؛ یعنی آژیرهای خطر به صدا درآمدهاند. موشک سوم، موشک سام۸ است. حزبالله اعلام کرد، از حالا به بعد موشکهای ضدهواپیمای سام۸ در اختیار دارد. این موشکها پیشرفته هستند؛ به این معنا که هر موشک یا هر پرنده نظامی اسرائیلی که حریم لبنان را نقض میکند، این موشکهاـ برای اولین بار از زمان تأسیس حزبالله یا مقاومت اسلامیـ قادر خواهند بود با هر گونه نفوذ پرندههای نظامی اسرائیل مقابله کنند؛ ازاینرو این مرحلهای جدید است.
گرفتاریهای آمریکا
هاآرتص: بحران اوکراین، سیاست مهار چین و بحران در حال تکامل در تایوان و همچنین بازگشت به برجام به طور همزمان اولویتها، سیاستها، مدیریت اتحاد و رهبری ایالات متحده را آزمایش خواهند کرد. در عرض چند هفته یا چند ماه، جو بایدن ممکن است با طوفانی کامل در سیاست خارجی آمریکا روبهرو شود. سه بحران در سه مکان مهم استراتژیک شامل اروپا، هند و اقیانوسیه و خاورمیانه مطرح است. اگر همه چیز بد پیش برود، این همگرایی ممکن است باعث ایجاد تغییرات ساختاری در نظام بینالملل شود؛ اما اگر مسائل به درستی مدیریت شود، میتواند بار دیگر برتری آمریکا را حداقل به طور موقت حفظ کند.
حفظ برتری تکنولوژیک
میدلایستآی: پس از حملات موشکی و پهپادی اخیر جنبش حوثی یمن به ابوظبی، حاکمان امارات متحده عربی برای کمک نظامی به اسرائیل روی آوردهاند. مقامات اماراتی به ویژه به پدافند هوایی ساخت اسرائیل مانند گنبد آهنین، سامانه فلاخن داوود و همچنین سیستمهای راداری آنها علاقهمند هستند. معضل اسرائیل این است که چگونه میتواند در عین فروش سیستمها به شرکای استراتژیک، برتری تکنولوژیکی خود را حفظ کند. در این ارتباط باید توجه داشت، در گذشته گزارش شده بود که عربستان سعودی نیز به سیستمهای گنبد آهنین علاقهمند است.
چالش غرب و آمریکا
اندیشکده کوئینسی: در ۴ فوریه، در حاشیه المپیک پکن، ولادیمیر پوتین و شی شینپینگ با یکدیگر دیدار کردند و بیانیه مشترکی درباره ورود روابط بینالملل به عصر جدید صادر کردند. این بیانیه به عنوان لحظه مهمی که در آن دیدگاه غرب به جهان و روابط بینالملل اساساً به چالش کشیده شد، در تاریخ ثبت خواهد شد.این سند بهجای تعیین خطمشیهایی که در شکایات مستقیم از غرب بیان میشوند، ظاهراً نشاندهنده یک تغییر مطمئن است که در آن روسیه و چین رهبری جهان را بر عهده میگیرند و مجموعهای از اصول و جهانبینی جدید و مشترکی را ارائه میکنند.