به مناسبت سالروز ارتحال ملکوتی امام خمینی(ره)

امام جهانی

مسائل گفته شده نشان می‌دهد، در مکتب امام خمینی(ره) عملاً نباید فاصله‌ای بین حاکمان و مردم وجود داشته باشد. وقتی می‌گوییم رابطه ولایت فقیه با مردم، یعنی این یک رابطه مودت و دوستی و در حقیقت نزدیک بودن به...
پنجشنبه، 12 خرداد 1401
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام جهانی

نگاهی به زعامت حکیمانه رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بیداری جهان اسلام

تاریخ هیچ‌گاه بزرگ‌مرد انقلاب اسلامی ایران را از یاد نخواهد برد؛ بزرگ‌مردی که سال‌ها مجاهدت و تلاش کرد تا ایران اسلامی و ملت آزاده‌اش از چنگال استبداد و دژخیمان طاغوت پهلوی رها شده و خود سرنوشت و آینده‌شان را در نظامی اسلامی و مردمی به دست بگیرند. امام خمینی(ره) در طول دوران حیات پربرکت خود ‌چنان تأثیرات بزرگی را در اذهان و افکار عمومی جهان به جای گذاشته که تا همیشه از ذهن تاریخ پاک نخواهد شد. تاریخ نه تنها تاریخ ایران و جهان اسلام، بلکه تاریخ دنیا و حتی شخصیت‌های برجسته جهان و آنهایی که شاید حتی میانه خوبی با انقلاب اسلامی ایران و رهبری کبیر آن ندارند، توان بی‌تفاوتی در برابر این درجه از عظمت و روح بزرگ روح‌الله خمینی را نداشته و از این معمار بزرگ و مکتب انسان‌‌‌ساز او به ‌نیکی یاد می‌کنند.
 

رهبری فراتر از زمان

«میخائیل گورباچف» رئیس اتحاد جماهیر شوروی یکی از شخصیت‌های برجسته‌ای است که امام خمینی(ره) را دارای اثری ماندگار در تاریخ خوانده و گفته است: «امام خمینی(ره) فراتر از زمان می‌اندیشید و در بعد مکان نمی‌گنجید. او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان به جای بگذارد.» «حافظ اسد» رئیس‌جمهور سابق سوریه هم گفته است: «دشمنان ملت عرب و ملل تحت ستم دنیا و حتی خود رژیم اشغالگر قدس بارها و بارها از انقلاب اسلامی ایران که تحت لوای امام خمینی(ره) به پیروزی رسید، به وحشت افتاده و بارها از اربابش، یعنی آمریکا گله کرد که چرا نمی‌تواند جلوی نفوذ و تأثیر انقلاب اسلامی ایران را که به پیروزی فلسطین منجر می‌شود، بگیرد.» «نلسون ماندلا» رئیس‌جمهور اسبق آفریقا که خود از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ است نیز گفته است: «امام خمینی رهبری منحصربه‌فرد بود که توانست با دست خالی، انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی برساند.»
 

قهرمانی بزرگ

«جیمی کارتر» رئیس‌جمهور اسبق آمریکا نیز گفته است: «آیت‌الله خمینى در کشورش یک قهرمان بزرگ تلقی می‌شود.» «هنری کیسینجر» استراتژیست و مشاور یهودی‌الاصل رئیس‌جمهور سابق آمریکا پا را فراتر نهاده و گفته است: «آیت‌الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد، تصمیمات او آن‌چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌ریزی را از سیاست‌مداران و نظریه‌پردازان سیاسی می‌گرفت. هیچ‌کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند. او با معیارهای دیگری، غیر از معیارهای شناخته‌شده در دنیا، سخن می‌گفت و عمل می‌کرد، گویی از جایی دیگر الهام می‌گرفت، دشمنی آیت‌الله خمینی(ره) با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت.» «بن‌بلا» نخستین رئیس‌جمهور الجزایر هم گفته است: «ملل عرب باید زنده شدن اسلام را در قرن بیستم مدیون انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) بدانند. این انقلابی است که دنیای غرب را اجباراً دگرگون خواهد ساخت و بسیاری از رژیم‌های موجود در جهان عرب دیر یا زود سقوط خواهند کرد؛ زیرا آوای نهضت امام خمینی(ره) در دورافتاده‌ترین نقاط جهان اسلام به گوش می‌رسد.»
 

رهبری که تکرار نمی‌شود

«بی‌نظیر بوتو» نخست‌وزیر اسبق پاکستان هم در بی‌مانندی خمینی کبیر گفته است: «رهبرانی مانند امام خمینی یک بار در قرن‌ها زاده می‌شوند.» «پاپ ژان پل دوم» هم عنوان کرده است: «درباره آنچه آیت‌الله خمینی در کشورش و در بخش وسیعی از جهان انجام داده، با احترامی عظیم و تفکری عمیق باید اظهارنظر کرد.» «یرواند آبراهامیان» نویسنده آمریکایی کتاب «ایران بین دو انقلاب» گفته است: «آیت‌الله خمینی را غالباً یک روحانی سنتی توصیف کرده‌اند؛ اما ایشان در واقع، نوآور بزرگی در ایران بودند، هم به‌لحاظ نظریه سیاسی‌شان و هم از نظر استراتژی مردمی که وجهه مذهبی داشت. نقش تعیین‌کننده و محبوبیت وسیع ایشان را با دو عامل می‌توان توضیح داد؛ عامل اول شخصیت ایشان به‌خصوص زندگی ساده و سازش‌ناپذیری با طاغوت بود.

در کشوری که بیشتر سیاستمداران زندگی پرتجملی داشتند، او زندگی زاهدانه‌ای چون عارفان و صوفیان و عاری از آلایش‌های مادی چون مردمان عادی داشت.» «برهان‌الدین ربانی» از رهبران جهادی افغانستان هم گفته است: «امام خمینی(ره) کاپیتالیسم و کمونیسم را مردود خواند و راه نجات بشریت را تنها در پیروی از تعالیم والای اسلام می‌دانست. او در برابر مستکبران شرق و غرب، قوی و مقاوم ایستاد و با هر نوع فساد و توطئه پنجه نرم کرد، ایشان بزرگ‌مرد تاریخ معاصر جهان اسلام است.» «فرانسیسکو اسکو درو بداته» رئیس فدراسیون جوامع اسلامی اسپانیا هم امام خمینی را عامل حیات دوباره اسلام توصیف کرده و گفته است: «آیت‌الله خمینی عامل حیات دوباره اسلام و از بزرگ‌‌ترین شخصیت‌های قرن حاضر به شمار می‌آید.

وی چهره جدیدی از اسلام را ارائه کرد و زندگی ایشان الگوی مناسبی برای همه مسلمانان است.» «ریاج تاتاری» رئیس جامعه مسلمانان اسپانیا هم امام را عامل بیداری مسلمانان دانسته است. «میخاییل لمشف» نویسنده روسی هم گفته است: «اندیشه امام خمینی سراسر جهان اسلام را در بر گرفت و با آمریکا و رژیم صهیونیستی به‌عنوان معضلات گریبانگیر جهان اسلام به مبارزه برخاست و ثابت کرد که انقلاب اسلامی با انقلاب‌های مادی روسیه و فرانسه متفاوت است.»
 

انسانی استثنایی

«سیدصدرالدین» متفکر و اندیشمند معاصر الجزایری هم امام را استثنایی خوانده و گفته است: «این انسان هدیه خداوند به مسلمین بود تا بتوانند مسیرشان را در اسلام تصحیح کنند.» «احمد جبرئیل» دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین هم با بیان اینکه امام اسلام را از انزوا نجات داد، گفته است: «بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، دیدگاه مرتجعانه نسبت به این دین مبین اسلام را که دشمنان در طول صدها سال ارائه کرده بودند، از میان برد و مقوله دین افیون ملت‌ها را منسوخ کرد و اسلام را در سطح بین‌المللی به‌عنوان یک نیاز انسانی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، مادی و معنوی مطرح کرد. امام خمینى(ره) توانست جهان اسلام را از خواب بیدار کرده، به مسلمانان حیات جدیدی ببخشد.» «زاپاتا» نویسنده کلمبیایی نیز با بیان اینکه در قرن بیستم سه شخص در دنیا مطرح شدند و در تمامی مجامع سیاسی مورد توجه سیاست‌مداران قرار گرفتند، گفته است: «یکی از آنها گاندی بود، دیگری یحیی (رهبر مردم واتیکان) و سومین آنها حضرت امام خمینی(ره) است.

از بین این سه رهبر تنها کسی که فرهنگ روحیات و سخنانش در بین مردم مؤثر واقع شد، امام خمینی بود. امام خمینی رهبر مسلمان و آزاده‌ای بود که توانست با قیامی، اسلام را در بستر کشور پهناور ایران جای دهد و نیاز به اسلام را در دنیا احیا کند.» «دانیل پایپز» رئیس انجمن سیاست خارجی آمریکا عنوان کرده است: «باید اعتراف کنیم که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ما برای افکار دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم؛ ولی از این‌پس برای ما آمریکایی‌ها ضروری است که زمینه‌ای برای مطالعه و تحقیق پیرامون مذهب فراهم آوریم و به‌طور خاص درزمینه اندیشه و اعتقادات و خط‌مشی و هدف امام خمینی تحقیقاتی به عمل آوریم؛ چراکه نمی‌توان از تأثیرات اندیشه امام خمینی در جهان به‌راحتی گذشت و دنیای غرب به‌دلیل نفوذ افکار امام خمینی بار دیگر اسلام را کشف کرده است و این ما آمریکایی‌ها را با مشکل مواجه می‌کند.»
 

تنها رهبر آزاده قرن

«ادریس جزایری» رئیس سابق صندوق بین‌المللی توسعه کشاورزی هم گفته است: «باید امام خمینی را تنها رهبر آزاده قرن بیستم و رهبر میلیون‌ها مسلمان جهان نامید.» «محمد حسنین هیکل» نویسنده مشهور مصری هم گفته است: «امام خمینی مردی بزرگ بود که از دورانی دیگر آمده بود.» به راستی خمینی کبیر مردی بود که از زمان دیگری آمده بود تا با رهنمودها و نظریات انسان‌ساز خود انقلابی را راهبری کند که سربازانش مردم عادی بودند.
 

فرهنگ، در نگاه پیر جماران

انقلاب اسلامی ملت ایران که در سحرگاه 22 بهمن 1357 به ثمر نشست، اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده و بیش و پیش از آنکه تحول در اقتصاد و سیاست و دیگر میدان‌ها را دنبال کند[...]
 حامد حسین‌عسگری: انقلاب اسلامی ملت ایران که در سحرگاه 22 بهمن 1357 به ثمر نشست، اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده و بیش و پیش از آنکه تحول در اقتصاد و سیاست و دیگر میدان‌ها را دنبال کند، به دنبال تحول و تعالی در «فرهنگ» جامعه بوده است. به بیان دیگر، امام امت خمینی کبیر(ره) که چند روز دیگر سی‌وسومین سالروز آسمانی شدنش فرا می‌رسد، هنگامی که علم مبارزه را بلند کرد، بیش از هر چیز در اندیشه انقلاب در فکر و اندیشه آحاد مختلف مردم بود تا با این تحول فکری و فرهنگی، هم زمینه‌های رهایی از اسارت زورگویان و استعمارگران و استثمارکنندگان انسان‌ها برای آنها ایجاد شود و هم مقدمه تعالی و شکوفایی آنها در بالاترین درجات کمال انسانی فراهم شود.

گواه این حقیقت، اندیشه امام(ره) است که در جای جای آن بر اهمیت و تعیین‌کننده بودن مسئله «فرهنگ» تأکید شده است و برخی اقدامات ابتکاری امام خمینی(ره) در ماه‌ها و سال‌های اول بعد از پیروزی انقلاب و تأسیس برخی نهادهای فرهنگی خاص، در همین چارچوب قابل توجه و بررسی است. اما نگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به مسئله «فرهنگ» و ابعاد و لایه‌های گوناگون آن چیست و دغدغه آن پیر سفر کرده به معراج چه بوده است و امروز این دغدغه چقدر زنده است؟
 

هویت جامعه

در نگاه امام راحل(ره)، فرهنگ نه یک مسئله تزئینی و تشریفاتی، بلکه حیاتی‌ترین و اساسی‌ترین مؤلفه هویتی و عامل بقای جامعه است؛ به گفته روح خدا، «بی‌شک، بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در ابعاد اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ، پوک و میان تهی است... .»

این نگاه راهبردی و در عین حال، مترقی به جایگاه «فرهنگ» در جامعه، تکلیف مردم و مسئولان را در همه اعصار و دوران‌های بعدی مشخص کرده و با این اشاره صریح رهبر کبیر انقلاب، دغدغه ذهنی مسئولان در هر دوره‌ای باید این نکته مهم باشد که فرهنگ در برنامه‌های‌شان چه جایگاهی دارد و اساساً تأثیر اقدامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... آنها بر «فرهنگ» مردم چیست؟!
 

رگ حیاتی

هرچند «فرهنگ» به همه مؤلفه‌های هویت‌بخش یک جامعه اطلاق می‌شود؛ از دین و آیین آنها گرفته تا سبک زندگی، زبان، رسانه، پوشش و...، اما ظرافت نگاه امام خمینی(ره) به مسئله فرهنگ آنجا مشخص می‌شود که زیربناهای فرهنگی جامعه را مورد توجه قرار می‌دهد و مهم‌ترین زیربنای فرهنگی نیز، استقلال فکری و خودباوری فرهنگی است.

امام(ره) در این باره می‌فرمایند: «فرزندان عزیزتان را در سر کلاس‌ها به صورتی تربیت نمایید که وقتی فارغ‌التحصیل می‌شوند، جوانان برومندی تحویل جامعه گردند که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختی داشته‌اند، از ابرقدرت شرق و غرب و شرق‌زدگی و غرب‌زدگی است.»(1361/7/1)

و در همین راستا هشدار می‌دهند: «مبادا اساتید و معلمینی که به وسیله معاشرت‌ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت استعمار رهیده‌اند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجی‌ها بت بتراشند و روحیه پیروی و تقلید و گداصفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند... به جای اینکه گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم، به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند.(1367/4/29)

و بالاخره راه پر فراز و نشیب تحول فرهنگی را نشان داده و با تأکید بر مسئله صبر و استقامت در این مسیر، یادآور می‌شوند: «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه‌ها در سطح کشور، آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه‌دار غرب مبارزه کرد.»(1363/9/19)
 

میراث‌های ماندگار

ابتکارات فرهنگی امام امت(رضوان‌الله علیه) در ماه‌های نخست پس از پیروزی انقلاب، نشان می‌دهد آنچه را جوان در آینه نمی‌دید، پیر مراد ملت ایران در خشت خام به وضوح مشاهده می‌کرد و می‌دانست که این نهادها و مولودهای فرهنگی انقلاب، چه تأثیری می‌تواند در حرکت عمومی جامعه ایرانی در آن مقطع و در دهه‌های بعدی ایفا ‌کند.

تأسیس نهادهای مهمی، همچون نهضت سوادآموزی، سازمان تبلیغات اسلامی و از همه مهم‌تر، فرمان «انقلاب فرهنگی» در دانشگاه‌ها و تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی برای پالایش و انسجام‌بخشی فرآیند تعلیم و تربیت در دانشگاه‌ها و شکوفایی استعدادهای جوان نهفته، همگی گویای اهمیت مسئله «فرهنگ» در مکتب امام(ره) است و امروز هم راه تحول و شکوفایی همه‌جانبه در فرهنگ جامعه، درک عمیق و دقیق مفهوم فرهنگ و عناصر اثرگذار بر آن و نیز منظومه معرفتی بنیانگذار انقلاب اسلامی و خلف صالح ایشان در عرصه فرهنگ و در نهایت، برنامه‌ریزی هوشمندانه در این میدان خطیر است.
 

مبارزه با اشرافی‌گری

در گفت‌وگو با غلامرضا خواجه سروی سبک زندگی کارگزاران نظام اسلامی از منظر امام خمینی(ره) بررسی شد
خانم زرین پور: چهل و اندی سال از پیروزى انقلاب و برپایى نظام جمهورى اسلامى به رهبری معمار کبیر انقلاب می‌گذرد؛ اما هنوز محور اصلى تبلیغات خشم‌آلود دشمنان انقلاب و نظام اسلامی ایران، دشمنى با امام، آرمان‌ها و مکتب سیاسی ایشان است. دشمنان انقلاب مهم‌ترین هدف خود را حتی پس از گذشت چهل و اندی سال از پیروزی انقلاب این قرار داده‌اند که با هزاران ساعت برنامه‌ریزى و برنامه‌سازى در رادیو و تلویزیون و فضای مجازی از سوى محافل صهیونیستى و استکبارى، شخصیت امام خمینی(ره) و انقلابی را که به رهبری ایشان به پیروزی رسید و مشتی بر دهان آنان شد، زیر سؤال ببرند. البته جز این چاره‌اى هم ندارند؛ زیرا عامل مهم تسلیم‌ناپذیرى و ایستادگى ملت ایران در راه پر افتخار خود، فلسفه سیاسى و مکتب سیاسى امام خمینی(ره) بوده است؛ مکتبی که با شاخصه‌های منحصر به فرد از اشرافی‌گری و اختلاف طبقاتی ابراز انزجار می‌کند. برای بررسی بیشتر شاخصه‌های این مکتب نظری و عملی با دکتر غلامرضا خواجه سروی، استاد دانشگاه و کارشناس سیاسی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

* شاخصه‌های مکتب سیاسی حضرت امام(ره) از منظر شما چیست ؟
اولین شاخصه مکتب امام بحث خدا‌‌محوری و توحید‌‌محوری آن است که به مثابه مهم‌ترین شاخصه این مکتب مطرح است؛ این شاخصه به منزله زیربنایی مهم برای سایر ویژگی‌ها و شاخصه‌های این مکتب سیاسی مطرح است و به عبارتی شاکله همه ابعاد مکتب سیاسی امام است و بقیه شاخصه‌ها به نوعی زیرمجموعه این شاخص هستند. پس از خدا‌‌محوری، شاخصه بعدی مکتب امام(ره) بحث مردم‌‌محوری یا انسان‌‌محوری است. نکته مهم در اینجا این است که حضرت امام(ره) انسانی را شاخص می‌دانند که در عرض خداوند قرار ندارد، بلکه در طول خداوند قرار دارد. این انسان ویژگی‌های خاصی دارد که مهم‌ترین آن ویژگی خلیفه خدا بودن به معنای جانشین خداوند بر روی زمین و مجری احکام الهی بر روی زمین و در حقیقت نمودی از سلسله‌مراتب آفرینش جهان است که این انسان به منزله محور بعدی قرار می‌گیرد.

شاخصه بعدی که در این مقطع قابل مشاهده است، بحث مهم امامت‌‌محوری است که اینجا به مثابه یک شاخص بسیار مهم خود را نشان می‌دهد. این اصل بسیار مهم است؛ چرا که مکتب سیاسی امام خمینی(ره) به طور کلی ادامه مکتب سیاسی امامت و امامان معصوم در عصر غیبت است. بنابراین این هم شاخص بسیار مهمی است که ‌‌محوریت داشته و در این مکتب قابل مشاهده است. یکی دیگر از شاخصه‌های سیاسی مکتب حضرت امام(ره) بحث مهم صف‌بندی یا ترسیم مرز بین کسانی است که این مکتب را به طور کلی می‌پذیرند و کسانی که با این مکتب دشمنی می‌کنند و در جبهه برانداز قرار می‌گیرند. این مرزبندی از لحاظ مکتب سیاسی و گروه‌ها و افراد و به طور کلی جریان‌های سیاسی که این مکتب را می‌پذیرند، کاملاً مشاهده می‌شود ولو اینکه از لحاظ مبانی و اعتقادی هم این مکتب را نتوانند قبول کنند؛ با دشمنان این مکتب مرزبندی دارند.

شاخصه دیگر مکتب سیاسی امام خمینی(ره) بر اساس مواردی که تاکنون عنوان شد جذب حداکثری و دفع حداقلی تمامی کسانی است که دل در گرو توحید و حفظ منافع انسان‌ها دارند. در حقیقت این بیان دیگری از آیه شریفه قرآن است که یکی از ویژگی‌های پیامبر اسلام را «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» تلقی می‌کند که اینجا و در این مکتب سیاسی هم نمود آن را می‌بینیم. یکی دیگر از شاخصه‌های مکتب امام خمینی(ره) نبود هیچ‌گونه فاصله‌ای بین مردم و نظام امامت است که نظام امامت بر دوش مردم استوار بوده و لذا فاصله‌ای بین این دو به طور کلی نقض می‌شود و در حقیقت آنچه در اینجا به منزله ولایت فقیه مطرح می‌شود، تداعی‌کننده همین شاخصه است. شاخصه دیگر مکتب ولایت فقیه نشاندن ولی‌فقیه به جای امامت در عصر غیبت است و در حقیقت قرار دادن آن به مثابه ابزاری مهم برای اجرای اصل امامت در عصر غیبت امام معصوم و همچنین مجری قرار دادن ولی‌فقیه برای اجرای احکام الهی است.

یکی دیگر از ویژگی‌های سیاسی مکتب امام خمینی(ره) اختیارات سیاسی فوق‌العاده‌ای است که در این مکتب ولی‌فقیه در عصر غیبت پیدا می‌کند و همه اختیاراتی که رسول خدا و امام معصوم دارند، ولی‌فقیه در عصر غیبت از آن برخوردار می‌شود تا بتواند با این قدرت فوق‌العاده و تمام عیار تمامی احکام الهی را اجرا کند. بنابراین، در این مکتب ما از طرف خدا این توفیق را داریم و از طرف دیگر مردم را داریم که این مردم تعریف خاص خودشان را دارند. بنابراین تمام تلاش این مکتب این است که نظامی براساس توحید‌‌محوری و خدامحوری روی کار می‌آید هم ایجاد و هم بقایش بر دوش مردمی قرار داشته باشد که آن را می‌پذیرند و به پای آن ایستاده‌اند.

این مسائل در مکتب حضرت امام قابل مشاهده است. یکی دیگر از شاخصه‌های مهم دیگر پویایی این مکتب در تمامی عصرها و زمان‌ها و توقف نداشتن آن و عدم بن بست در این مکتب سیاسی است که مرتبه بسیار مهمی است و حرکت آن دائمی و همیشگی بوده و عملاً هیچ‌گاه در بن بست قرار نمی‌گیرد و سکونی در آن ایجاد نمی‌شود و برای کوتاه‌مدت، بلندمدت و میان‌مدت است. البته شاخصه‌های فرعی‌تری هم در این زمینه وجود دارد که شاید در این گفت‌وگو خیلی نباید به آن بپردازیم، چون بحث مفصلی دارد، ولی اهم قضیه این است و نقطه پایانی که در این زمینه قابل مشاهده است جدای از آنچه تا کنون گفته‌ایم، عملاً یکی از شاخصه‌های مهم این مکتب توسل جدی به اصل نه شرقی و نه غربی هم در سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی است که عین عبارت حضرت امام(ره) است.

* فرمودید یکی از شاخصه‌های مهم مکتب امام(ره) «مردمی بودن» آن و شاخصه مهم دیگر «ولایت فقیه» است که مخالف اشرافی‌گری است. نقش این بینش متعالی را در جلوگیری از اشرافی‌گری مسئولان‌ و سایر مردم چطور ارزیابی می‌کنید؟
مسائل گفته شده نشان می‌دهد، در مکتب امام خمینی(ره) عملاً نباید فاصله‌ای بین حاکمان و مردم وجود داشته باشد. وقتی می‌گوییم رابطه ولایت فقیه با مردم، یعنی این یک رابطه مودت و دوستی و در حقیقت نزدیک بودن به یکدیگر است و بنابراین عملاً اشرافی‌گری و تظاهر به کلیه اموری که این فاصله را ایجاد می‌کند، اینجا منتفی است. البته نکته ظریفی اینجا وجود دارد که سلسله‌مراتبی که در جامعه وجود دارد از باب تخصص و تعهد و پاداشی که مردم به سبب تلاش‌شان به دست می‌آورند که طبیعی هم است، اینها به این معنا نیست که اینها نباید وجود داشته باشد. طبیعتاً هر کسی که بیشتر تلاش کند، در این دنیا طبق آیات شریفه قرآن پاداش بیشتری را به دست خواهد آورد و آن چیزی است که هم طبق فرمایش قرآن و هم روال طبیعی دنیا اتفاق می‌افتد.

چیزی که اینجا نهی می‌شود و نباید وجود داشته باشد، این است که این اصل سلسله‌مراتب نباید موجب ایجاد اشرافی‌گری در یک جامعه اسلامی به مثابه پدیده‌ای شود که می‌تواند فاصله و طبقات اجتماعی کاذب ایجاد کند. با این تفکری که حضرت امام(ره) داشتند، این سلسله‌مراتب موضوع پذیرفته شده‌ای است؛ اما اشرافی‌گری که از ریشه بزرگی‌فروشی و فخرفروشی است، عملاً اینجا جایی ندارد؛ چون در اینجا همه بندگان خدا حساب می‌شوند و در این مکتب سیاسی به منزله مظهری از آفرینش الهی به حساب می‌آیند. اگرچه ممکن است جایگاه‌های گوناگونی داشته باشند؛ اما در نهایتا در این مکتب هم چنین چیزی پذیرفته نیست. شاید این سؤال پیش بیاید که اگر نیست، چرا جامعه ما دچار این مسئله است؟ جواب آن این است که مکتب سیاسی امام خمینی(ره) و به ویژه قانون اساسی جمهوری اسلامی و آموزه‌های نظام جمهوری اسلامی که برخاسته از این تفکر است، متأسفانه در جامعه ما هنوز پیاده نشده است.

بنابراین هنوز مظاهر به جا مانده از نظام سلطنتی و طاغوت در جامعه ما وجود دارد؛ چرا که به هرحال جامعه ایران بیشتر از 6 هزار سال تحت تسلط پادشاهان بوده و خیلی از بنیان‌های فرهنگی آن در این اعصار ایجاد شده است. بنابراین با این 43 سال و این همه اتفاقات پیش آمده این تفکر خیلی ساری و جاری نشده است. آن چیزی که ما می‌بینیم تفاوت زیادی با تفکر حضرت امام دارد که باید برای تحقق آنها گام برداریم.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط