با نگاهی به شرایط جاری کشور، آشکارا در مییابیم که به واسطه برخی از کاستیها، کمبودها، عدم مدیریت مطلوب؛ اکنون در جامعه دوقطبیهای مختلفی در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در حال شکلگیری است و بسیاری نیز برای دستیابی به منافع خود در داخل و خارج از کشور بر این آسیاب آب میریزند. این در حالی است که برخی از مسئولین کشور گمان میکنند که هر نوع تغییر در برخی از موارد به معنای تغییر در کل ساختار سیاسی – فرهنگی کشور است؛ اما باید در نظر داشت که برخوردهای حساب نشده با این مشکلات میتواند زمینهساز ایجاد دو قطبیهای مخرب در جامعه شود که جبران این قبیل خسارات بعضاً غیرممکن خواهد بود و منجر به شکاف میان مردم و حکومت خواهد شد.
چرایی توجه ویژه به دوقطبیسازی؟
اصطلاح دوقطبیسازی (Polarization) به فرایندی اطلاق میشود که در آن جامعه یا گروهی از افراد به دو یا چند قطب متضاد و متخاصم تقسیم میشوند. این پدیده معمولاً در زمینههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشاهده میشود و میتواند منجر به افزایش تنشها، درگیریها و کاهش همبستگی اجتماعی شود.به بیان دیگر دوقطبیسازی به معنای تقسیم جامعه به دو گروه اصلی است که هر یک دارای دیدگاهها، ارزشها و منافع متفاوت و متضاد هستند. این تقسیمبندی میتواند به شکلهای مختلفی از جمله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی بروز کند.
ویژگیهای دوقطبیسازی
تضاد و تقابل؛ در دوقطبیسازی، گروههای مختلف به شدت با یکدیگر در تضاد و تقابل قرار میگیرند. این تضاد میتواند به شکل اختلافات سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی بروز کند.کاهش تنوع؛ در فرایند دوقطبیسازی، تنوع نظرات و دیدگاهها کاهش مییابد و افراد بیشتر به سمت گروههای خاص و همفکر خود تمایل پیدا میکنند.
افزایش احساسات منفی؛ دوقطبیسازی معمولاً به افزایش احساسات منفی نسبت به گروههای مخالف منجر میشود و میتواند به نفرت و خصومت دامن بزند.
عوامل مؤثر بر دوقطبیسازی
رسانهها و شبکههای اجتماعی میتوانند نقش مهمی در دوقطبیسازی ایفا کنند. انتشار اخبار و اطلاعات یکسویه و تأکید بر تضادها میتواند به تشدید این پدیده کمک کند. از دیگر سو؛ تغییرات سیاسی و بحرانهای اجتماعی میتوانند به بروز دوقطبیسازی منجر شوند. به عنوان مثال، انتخابات و نتایج آن میتواند جوامع را به دو یا چند قطب تقسیم کند. نابرابریهای اقتصادی، بیکاری و سایر مسائل اجتماعی میتوانند به افزایش نارضایتی و دوقطبیسازی منجر شوند.باید توجه داشت که اشاعه دوقطبی در جامعه منجر به کاهش همبستگی اجتماعی میشود. دوقطبیسازی میتواند به کاهش همبستگی و همکاری میان گروههای مختلف در جامعه منجر شود. در جوامع دوقطبی، احتمال بروز درگیریها و تنشهای اجتماعی و سیاسی روند صعودی دارد و میتواند زمینه ساز کاهش میزان اعتماد عموم مردم به نهادها، مسئولان و همچنین یکدیگر شود.
قطبیسازی سیاسی در جامعه
به بیان ساده دوقطبیسازی سیاسی به معنای تقسیم جامعه به دو یا چند گروه متضاد و متخاصم است که هر یک دارای دیدگاهها، منافع و هویتهای متفاوتی هستند. این پدیده میتواند به تضعیف همبستگی اجتماعی، افزایش تنشها و کاهش اعتماد عمومی منجر شود. در ایران اسلامی، قطبیسازی سیاسی به ویژه در سالهای اخیر به یکی از چالشهای جدی تبدیل شده است تا جایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره فرمودهاند: "مخالفت ممکن است در هر جامعهای وجود داشته باشد لکن قاطبه ملّت، عمده ملّت، حرفشان یکی بود و ایستادگی کردند روی حرف، این همان چیزی است که مورد نظر ما است که انسجام و اتّحاد ملّی است. کشور را دوقطبی نباید کرد، مردم را به دو دسته نباید تقسیم کرد؛ آن حالتی که در سال ۵۹ متأسّفانه از ناحیه رئیسجمهور آن روز اتّفاق افتاد که مردم را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم کرده بودند که چیز خطرناکی است." (بیانات در دیدار مسئولان نظام 22 خرداد 96)راههای مقابله با فضای دوقطبی در جامعه
یکی از راهکارهای مهم و ضروری مقابله با دوقطبیسازی در جامعه، برگزاری جلسات و کارگاههای گفتوگویی که در آن افراد با دیدگاههای مختلف بتوانند نظرات خود را به اشتراک بگذارند، میتواند به کاهش تنشها و افزایش فهم متقابل کمک کند. تشویق به شنیدن نظرات مخالف: آموزش و ترویج فرهنگ شنیدن و احترام به نظرات مخالف میتواند به کاهش قطبیسازی کمک کند.راهکار دیگر؛ ارائه برنامههای آموزشی در مدارس و دانشگاهها است که بر اهمیت مدارا و همزیستی تأکید دارند، میتوانند به کاهش تنشهای سیاسی کمک کنند. ترویج ارزشهای مشترک: تأکید بر ارزشهای مشترک ملی و انسانی میتواند به ایجاد همبستگی و کاهش قطبیسازی کمک کند.
تقویت و حمایت از نهادهای مدنی که به دنبال تقویت جامعه و ایجاد همبستگی هستند نیز میتواند به کاهش قطبیسازی سیاسی کمک کند که این مهم در کنار ایجاد شبکههای اجتماعی که افراد با دیدگاههای مختلف را به هم متصل کند، میتواند به کاهش تنشها و افزایش همکاری کمک حائز اهمتی داشته باشد.
در این میان باید توجه داشت که نهادهای دولتی باید به شفافیت در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها توجه کنند. این شفافیت میتواند به افزایش اعتماد عمومی و کاهش قطبیسازی کمک کند. ایجاد سازوکارهای پاسخگویی برای نهادهای دولتی و سیاسی میتواند به کاهش احساس بیاعتمادی و تنشهای سیاسی کمک کند.
تشویق شهروندان به مشارکت در انتخابات و تصمیمگیریهای محلی میتواند به کاهش احساس بیتوجهی و ناامیدی در میان گروههای مختلف کمک کند. ایجاد فرصتهای برابر: فراهم کردن فرصتهای برابر برای همه گروهها در فرایندهای سیاسی میتواند به کاهش قطبیسازی کمک کند.
توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی و تلاش برای حل آنها میتواند به کاهش تنشها و احساسات منفی در جامعه کمک کند. توسعه برنامههای اجتماعی: برنامههای اجتماعی که به نیازهای مختلف گروهها توجه دارند، میتوانند به کاهش نارضایتیها و تنشها کمک کنند.