
جاهطلبیهای ترامپ برای الحاق مناطق مختلف به ایالات متحده
کمی قبل تر از مراسم تحلیف و سپس بعد از مراسم، اقای ترامپ بدون رودربایستیف هر چه را باید میگفت، گفت. از علاقه اش برای گسترش امریکا تا تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا. این سخنان درباره الحاق مناطق مختلف به آمریکا، نه تنها بازتابدهنده طمع و روحیه استعماری اوست، بلکه واکنشهای منفی گستردهای را در سطح داخلی و بینالمللی به دنبال داشته است. این جاهطلبیها، چهرهای تهاجمی از سیاست خارجی آمریکا به نمایش گذاشته که میتواند نه تنها به تشدید تنشها، بلکه به انزوای بیشتر این کشور در عرصه جهانی منجر شود. در ادامه برخی از این موارد را میخوانیم.1: ادعای تصاحب جزیره گرینلند
یکی از برجستهترین سخنان ترامپ درباره جاهطلبیهایش، پیشنهاد الحاق جزیره گرینلند دانمارک بود. او در دوره اول ریاست جمهوری خود و مجدداً پس از بازگشت به قدرت، این موضوع را مطرح کرد. ترامپ گرینلند را "یک ضرورت استراتژیک" برای امنیت آمریکا خواند و گفت:فکر میکنم آن را به دست خواهیم آورد؛ زیرا آزادی جهان به این موضوع بستگی دارد.
این پیشنهاد، هرچند در ظاهر مضحک به نظر میرسید، اما از نظر ترامپ کاملاً جدی بود. منابع طبیعی ارزشمند گرینلند، مانند اورانیوم و آهن، در کنار موقعیت استراتژیک آن، از دلایل اصلی این جاهطلبی بودند.
بازخوردها:
- دانمارک: نخستوزیر دانمارک، مته فردریکسن، این پیشنهاد را "مضحک" خواند و گفت: «گرینلند فروشی نیست.» او در تماس تلفنی پرتنش با ترامپ، تأکید کرد که دولت دانمارک به هیچ وجه تحت تأثیر فشارهای آمریکا قرار نخواهد گرفت.
- گرینلند: مقامات محلی گرینلند نیز به شدت به این ایده واکنش نشان دادند و اعلام کردند که گرینلند بخشی از پادشاهی دانمارک است و هرگونه تغییر وضعیت آن، تنها به تصمیم ساکنان جزیره بستگی دارد.
- رسانهها: رسانههای، این پیشنهاد را به عنوان بخشی از تفکر استعماری و جاهطلبانه ترامپ تحلیل کردند و از آن به عنوان "بازگشت به سیاست قرن نوزدهم" یاد کردند.
2: ادعای الحاق کانادا به ایالات متحده
ترامپ بارها با لحن شوخی-جدی، پیشنهاد داده که کانادا بخشی از ایالات متحده شود. او مدعی شد:شما از شر آن خطی که بهطور مصنوعی ترسیم شده است، خلاص میشوید. نگاهی به ظاهر آن بیندازید! و این همچنین، برای امنیت ملی بسیار بهتر است.
ترامپ همچنین نقشهای منتشر کرد که در آن مرزهای ایالات متحده و کانادا حذف شده بود و کل منطقه تحت عنوان "ایالات متحده آمریکا" مشخص شده بود. این اقدام، واکنشهای گستردهای در کانادا به دنبال داشت.
بازخوردها:
- جاستین ترودو (نخستوزیر وقت کانادا): وی با قاطعیت گفت: «هیچ امکانی وجود ندارد که کانادا بخشی از ایالات متحده شود. ما به عنوان بزرگترین شریک تجاری و امنیتی یکدیگر، از استقلال و هویت خود محافظت میکنیم.»
- مردم کانادا: نظرسنجیها نشان داد که اکثریت قریب به اتفاق کاناداییها مخالف چنین ایدهای هستند و آن را تهدیدی برای هویت و استقلال کشورشان میدانند.
- رسانهها: رسانهها نیز این ادعا را نوعی دخالت آشکار در امور داخلی کانادا تعبیر کردند و آن را با سیاستهای استعماری گذشته مقایسه کردند.
ترامپ همچنین تمایل خود را برای بازپسگیری کانال پاناما ابراز کرد. او مدعی شد:
بیشترین هزینه را برای کانال پاناما دادیم و 3800 نفر را از دست دادیم.
این اظهارات، یادآور دخالتهای تاریخی آمریکا در آمریکای لاتین و سیاستهای استعماری این کشور بود.
بازخوردها:
- دولت پاناما: مقامات پانامایی به شدت به این اظهارات اعتراض کردند و اعلام کردند که کانال پاناما، یک نماد ملی و بخشی از هویت مستقل پاناما است.
- رسانهها: تحلیلگران، این سخنان را بخشی از سیاست "مداخلهگرانه" آمریکا در منطقه دانستند که میتواند به افزایش تنشها در این حوزه جغرافیایی منجر شود.
4: تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا
در اقدامی جنجالی، دولت ترامپ رسماً اعلام کرد که نام خلیج مکزیک به "خلیج آمریکا" تغییر داده شده است. وزارت کشور آمریکا در بیانیهای اعلام کرد:مطابق دستور رئیسجمهور نام خلیج مکزیک از این به بعد خلیج آمریکا خواهد بود و بلندترین قله شمال آمریکا یک بار دیگر نام "کوه مککینلی" را خواهد داشت.
بازخوردها:
- مکزیک: دولت مکزیک این اقدام را به عنوان "تجاوز فرهنگی" محکوم کرد و هشدار داد که چنین تصمیمی میتواند روابط دو کشور را به شدت تخریب کند.
- جامعه بینالمللی: سازمانهای بینالمللی و بسیاری از کشورها، این اقدام را محکوم کردند و آن را نشانهای از خودبرتربینی آمریکا دانستند.
- تحلیلگران: برخی تحلیلگران معتقدند که این تغییر نام، بیش از هر چیز، برای جلب حمایت ملیگرایان آمریکایی انجام شده و فاقد هرگونه مبنای حقوقی یا تاریخی است.
5: بدون تعارف، آمریکایی بزرگتر میخواهیم
ترامپ در یکی از سخنرانیهای خود مدعی شد:آمریکا به زودی به میزان بسیار چشمگیری وسیعتر خواهد شد.
به نظر میرسد که مفهوم «کشورگشایی» بار دیگر، چه با جنگ و چه بدون آن، در صحنه جهانی جان تازهای گرفته است. از ادعاهای مکرر ترکیه درباره سوریه و عراق گرفته تا هیولای کشورگشایی آمریکا که گویا از خواب بیدار شده است و با طمعی بیپایان، گرینلند، کانادا، پاناما و دیگر مناطق را هدف قرار داده، گویی این اشتهای سیریناپذیر تمامی ندارد!
بازخوردها:
- منتقدان داخلی: حتی در داخل آمریکا، بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران این سخنان را غیرواقعی و تهدیدی برای روابط دیپلماتیک این کشور دانستند.
- جامعه بینالمللی: کشورهای مختلف، این اظهارات را یادآور جاهطلبیهای امپریالیستی قرن گذشته دانستند و آن را تهدیدی برای نظم جهانی ارزیابی کردند.
سادهلوحی برخی احزاب ایرانی
در شرایطی که تاریخ معاصر ایران مملو از تجربههای تلخ از مواجهه با سیاستهای استکباری آمریکا است، همچنان برخی احزاب و جریانهای سیاسی داخلی، با نگاهی سادهانگارانه و خوشبینانه، بر طبل مذاکره با این کشور میکوبند. این رویکرد، نه تنها ریشه در ناآگاهی نسبت به ماهیت سلطهجویانه آمریکا دارد، بلکه گاه ناشی از غفلت از تجربههای گذشته است که بارها نشان داده هرگونه اعتماد به این قدرت جهانی، صرفاً به باجدهیهای مکرر و تضعیف استقلال ملی منجر شده است. در حالی که جاهطلبیهای آمریکا و اقدامات خصمانهاش علیه ایران کاملاً آشکار است، این سادهلوحی میتواند بهای سنگینی برای کشور به همراه داشته باشد. اکنون زمان آن است که با تحلیل عمیقتر از این رویکردها، پیامدهای خطرناک آنها را مورد بررسی قرار دهیم.1: غفلت از تجربه تاریخی: تجربههای تاریخی نشان داده که مذاکره با آمریکا، جز باجدهی مداوم نتیجهای ندارد. برجام نمونه بارزی از این مسئله است؛ توافقی که ایران تمامی تعهدات خود را انجام داد، اما آمریکا نه تنها به تعهداتش پایبند نماند، بلکه تحریمهای بیشتری اعمال کرد. با این وجود، برخی احزاب و سیاسیون ایرانی هنوز بر طبل مذاکره با آمریکا میکوبند.
2: نادیده گرفتن اهداف واقعی آمریکا: آمریکا نهتنها به دنبال محدود کردن توان هستهای ایران، بلکه خواستار توقف برنامه موشکی، تغییر نظام سیاسی و حذف توان دفاعی کشور است. این اهداف، به وضوح نشاندهنده نیت واقعی این کشور در تضعیف ایران است.
3: پیامدهای سادهانگاری در مذاکرات: سادهلوحی برخی احزاب ایرانی در تمایل به مذاکره، میتواند پیامدهای خطرناکی به همراه داشته باشد:
- خدشه به استقلال ملی: مذاکره با کشوری که به دنبال سلطهجویی است، استقلال ایران را به خطر میاندازد.
- تشدید اختلافات داخلی: بحث درباره مذاکره، میتواند موجب دوقطبی شدن جامعه و اختلافافکنی میان اقشار مختلف مردم شود.
- هدررفت ظرفیتهای داخلی: اتکا به مذاکره، مانع از بهرهبرداری از ظرفیتهای داخلی برای حل مشکلات میشود.