تحلیل تکنیکال
به طور کلی در این نوع تحلیل از نمودارها استفاده می شود و با توجه به نوسانات قیمت روی نمودار، تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری گرفته می شود. در نتیجه تحلیل تکنیکال در بازارهایی که نمودار قیمتی دارند مانند بازارهای بورس اوراق بهادار، ارز، طلا و فلزات کاربردی و قابل استفاده است.همانطور که گفته شد، «قیمت» مهمترین بخش تحلیل تکنیکال است و هدف این تحلیل به طور خلاصه، پیش بینی روند قیمت در آینده است. با استفاده از تحلیل تکنیکال می توان تحلیل درستی از بازار داشت و همانند یک تحلیلگر حرفه ای همیشه چندقدم جلوتر از دیگران بود.
تاریخچه ای از تحلیل تکنیکال
تحلیل فنی به شکلی که امروزه ما آن را می شناسیم، برای اولین بار در اوایل سال 1900 میلادی توسط «چارلز داو» (Charles Dow) و به نام تئوری داو معرفی شد. تمرکز نظریه ها و دیدگاه های داو براساس روند تغییر قیمت بوده و بعد از آن محققان برجسته بسیاری همچون ویلیام پی همیلتون و جان مگی و... به بسط و توسعه این تئوری کمک کردند و در نهایت پیروان او موفق شدند بر اساس نظریه های وی روشی برای پیش بینی قیمت در آینده را به بازارهای مالی عرضه کردند. (1)تئوری داو اساس و بنیان تحلیل تکنیکال است و بسیاری از ابزارهای کاربردی در این تحلیل بر مبنای این تئوری کار می کنند. در حال حاضر این تحلیل، شامل صدها الگو و سیگنال است که در طی این سال ها تحقیق و توسعه یافته اند.
سه اصل تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر سه اصل اولیه استوار است:همه چیز در نمودار قیمت لحاظ شده است
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که مهمترین تاثیر هر عاملی در بازار همچون اقتصاد کلان، روانشناسی بازار و موارد دیگر در نهایت در قیمت سهام منعکس می شود، به همین دلیل نیازی به تحلیل موارد جانبی نیست و توجه به تحلیل رفتار نمودار قیمت است که در این تحلیل اهمیت ویژه ای دارد.قیمت ها طبق روند خاصی تغییر می کنند
اعتقاد دیگر تحلیلگران تکنیکال، روند خاص قیمت ها در بازار است. به این معنی که بعد از ایجاد یک روند، حرکت قیمت در آینده در همان جهت خواهد بود و روند حرکت قیمت ها به صورت تصادفی تغییر نمی کند. به زبان ساده تر قیمت ها روند تغییرات خود را حفظ می کنند مگر اینکه یک عامل بازدارنده این روند را منحرف کند.تاریخ تکرار می شود
اصل مهم دیگر در تحلیل تکنیکال اعتقاد به تکرارپذیری تاریخ (در قالب حرکت قیمت) است. در واقع این اصل اشاره به روانشناسی بازار دارد که شرکت کنندگان در طول زمان های خاصی واکنش های مشابهی به تغییرات قیمت در بازار نشان می دهند. (1)تفاوت های تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
اگر با تحلیل بنیادی آشنایی داشته باشید می دانید که این نوع تحلیل با صورت های مالی شروع می شود، برخلاف تحلیل تکنیکال که با نمودارها آغاز می گردد. در ضمن تحلیلگران بنیادی از یک رویکرد بلند مدت و نسبتاً طولانی برای تحلیل در بازار فارکس استفاده می کنند در حالی که تحلیلگران تکنیکال یک افق دید کوتاه تری را برای تحلیل در نظر می گیرند که ممکن است هفته ای یا حتی روزانه باشد.علاوه بر این دو مورد، در تحلیل بنیادی فاکتورهای بیشتری لحاظ می شود و همینطور باید به عوامل دولتی، سیاسی و جغرافیایی نیز برای اندازه گیری داده ها توجه شود. در واقع بر خلاف یک تحلیلگر تکنیکال، تحلیلگران بنیادی می توانند مشخص کنند که در موضوعات کلان آیا اقتصاد یک کشور در حال ضعیف شدن یا در حال قوی تر شدن است (کاهش یا افزایش میزان تقاضا برای پول ملی). (2)
دلایل استفاده از تحلیل تکنیکال در پیش بینی قیمت سهام چیست؟
تحلیلگران تکنیکال معتقد هستند که با مطالعه تغییرات گذشته در قیمت های سهام می توان نوسان های آتی آن ها را پیش بینی کرد. اطلاعات مالی سهام ها روی نمودار ثبت می شوند و با استفاده از آن ها، الگوهای تکرار استخراج شده و مورد بررسی قرار می گیرند. در تحلیل تکنیکال قیمت، منعکس کننده تمام اطلاعات یک سهام است و تغییرات آن روندی دارد که حتی اگر دچار نوسان های کمی هم شده باشد، این روند برای یک بازه زمانی خاص دوام خواهد داشت.در نتیجه با دسترسی به نمودارهایی که بر اساس قیمت ارائه می شود امکان تشخیص روند در آینده ممکن می شود و با استفاده از آن می توان تصمیماتی از قبیل خرید سهام و یا انتظار برای کاهش قیمت آن و یا حتی انصراف از خرید گرفت.
تحلیل تکنیکال چگونه می تواند به سرمایه گذاران برای موفقیت در بورس کمک کند؟
در هنگام تجارت در بازار بورس و مابین حجم بالای نقل و انتقالات، همیشه امکان ریسک و اینکه مبلغ زیادی در معرض خطر باشد وجود دارد. این شرایط پرخطر باعث ایجاد اضطراب در بین سرمایه گذاران و تاجران می شود.تحلیل تکنیکال به کاهش این میزان ریسک و اضطراب کمک می کند. به عبارت دیگر یک تحلیلگر یا سرمایه گذار با استفاده از روش های تحلیل تکنیکال و مطالعه بازار در گذشته می تواند قیمت و حجم معماملات را پیش بینی کند و باعث کاهش ریسک سرمایه گذاری شود.
با استفاده از این تحلیل، سرمایه گذار مجهز به قدرت تحلیل منطقی می شود که به او کمک می کند گزینه های سودآور را انتخاب کند و از سرمایه گذاری های اشتباه صرف نظر نماید. (2)
تحلیلگران تکنیکال از چه ابزاری استفاده می کنند؟
در تحلیل تکنیکال ابزارهای متفاوتی وجود دارد، ابزارهایی مانند مقاومت ها، کانال های قیمتی و... یک تحلیلگر تکنیکال از ابزارها و تکنیک های زیادی استفاده می کند که مهمترین آن نمودار (Chart) است. نمودارها بیانگر تغییر رفتار قیمت در طول زمان هستند. سه نوع نمودار اصلی در این تحلیل وجود دارد که عبارتند از:نمودار شمعدانی ( candlestick chart)
نمودار میله ای (bar chart)
نمودار خطی (line chart)
-
نمودار شمعدانی
قیمت آغازین، قیمت پایانی، بالاترین قیمت در بازه زمانی و پایین ترین قیمت در بازه زمانی
هر شمع از دو بخش سایه و بدنه تشکیل شده و سایه ها نشان دهنده دامنه تغییرات در یک بازه زمانی هستند. بدنه شمع نیز ممکن است توپر یا توخالی باشد، اگر قیمت پایانی از قیمت آغازین بیشتر باشد بدنه شمع به صورت توپر نمایش داده می شود و در غیر این صورت به شکل توخالی در نمودار دیده می شود.
علاوه بر این موارد طول شمع ها نشان می دهند که قیمت قبل از بسته شدن چقدر از میزان اولیه آن فاصله گرفته است. مورد مهم دیگری که از این نوع نمودار می توانید برداشت کنید الگوی ساخته شده، جهت و روند تغییر قیمت است. این نمودار یکی از محبوب ترین نمودارهایی است که توسط تحلیگران تکنیکال استفاده می شود. (3)
-
نمودار میله ای
تنها تفاوتی که این نمودار با مدل شمعدانی دارد این است که در این نمودار، آیتم ها شامل بدنه نیستند و اطلاعاتی که از بدنه و سایه آن در نمودار شمعدانی به دست می آید در این نمودار وجود ندارد. در حالت کلی از نمودار میله ای برای بازه های زمانی طولانی تر و از نمودار شمعدانی برای گرفتن تصمیمات مربوط به معاملات استفاده می شود. (3)
-
نمودار خطی
- در ادامه ی مقاله به صورت تخصصی به تشریح و تفسیر هر سه نمودار قیمتی خواهیم پرداخت و روش های خواندن هر یک را بررسی خواهیم کرد.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال مشابه روش های دیگر تحلیل در بازارهای مالی دارای معایب و مزایای خاص خود است. در ادامه به برخی از این نقط ضعف و قوت اشاره می کنیم:مزایای اصلی تحلیل تکنیکال
بزرگترین مزیت تحلیل فنی این است که به سرمایه گذاران کمک می کند ترند (روند) بازار را پیش بینی کنند. پیش بینی روند صعودی یا نزولی بازار و تغییرات فرعی در بازار با استفاده از تحلیل نمودارها کار آسانی است. از مزایای دیگر این نوع تحلیل می توان به موارد زیر اشاره کرد:-
یادگیری تحلیل فنی آسان است
- یکی از مهمترین ویژگی های تحلیل فنی، گستردگی ابزار و روش های تحلیل آن است. یادگیری و فهم اغلب این روش ها ساده است و نحوه استفاده از آن ها به راحتی در مدت کوتاهی قابل یادگیری است.
-
نقاط ورود و خروج دقیق
- زمان بندی نقش مهمی در تجارت و سرمایه گذاری دارد. سرمایه گذاران با کمک تحلیل تکنیکال می توانند زمان مناسبی برای ورود به یک تجارت و خروج از آن را پیش بینی کنند. نمودارهای شمعدانی و تحلیل موج الیوت و شاخص های دیگر برای دستیابی به نقاط ورود و خروج مناسب هستند.
-
سرعت بالا و هزینه پایین تحلیل
- در معاملات ارزی، تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی ارزان تر است و شرکت های زیادی هستند که نرم افزارهای مورد نیاز این تحلیل را به شکل رایگان ارائه می دهند. در ضمن با استفاده از نمودارهای 5 دقیقه ای، 30 دقیقه ای و یک ساعته می توان با سرعت بالا به نتایج مورد نظر دسترسی داشت.
-
زمان سنجی مناسب
- یکی دیگر از مزایای تحلیل تکنیکال تعیین زمان مناسب برای مبادلات تجاری است. تحلیل تکنیکال می تواند اطلاعات مربوط به زمان مناسب برای سرمایه گذاری را در اختیار شما قرار دهد تا در فرصت هایی سرمایه گذاری کنید که امکان افزایش قیمت سهام وجود داشته باشد.
-
اطلاعات زیادی ارائه می شود
- تحلیل فنی برای تجارت کوتاه مدت، تجارت نوسانی و حتی سرمایه گذاری بلند مدت مفید است. نمودارهای این نوع تحلیل، اطلاعات زیادی به تحلیلگران ارائه می دهد که می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تصمیمات بهتری بگیرند و معاملات خود را انجام دهند. (4)
محدودیت های تحلیل تکنیکال
یکی از انتفاداتی که به تحلیل تکنیکال وارد می شود این است که «تاریخ هیچگاه دقیقا تکرار نمی شود». بنابراین مطالعه الگوی قیمت ها ممکن است تا حدودی غیرقابل اعتماد باشد که این موضوع را نمی توان نادیده گرفت و با استفاده از مدل سازی تصادفی می توان نتایج بهتری گرفت.انتقاد بعدی مربوط به سهامی است که به تازگی به بازار عرضه شده است و با توجه به اینکه گذشته ای از آن وجود ندارد و در نتیجه از داده های کافی برخوردار نیست، امکان تحلیل آن با این روش وجود ندارد. هرچند عرضه های اولیه به دلیل اینکه در هر حال سودآور هستند، به راحتی به فروش می رسند.
وجود تفاسیر مختلف از ابزارها و داده های مشابه یکی دیگر از انتقاداتی است که در رابطه با تحلیل تکنیکال مطرح شده است. به عنوان مثال با مشاهده یک اندیکاتور با نشانه صعودی و واگرایی منفی ممکن است دو تحلیلگر متفاوت تشخیص متفاوتی داشته باشند و در صورتی که یک تحلیلگر با توجه به نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، تحلیگر دیگر با توجه به نشانه واگرایی در انتظار سقوط قیمت خواهد بود. (4)
تحلیل فنی با این پیش فرض که مطالعه فعالیت های بازار در گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می تواند نشانه ای از روند قیمت ها در آینده باشد کار می کند. با توجه به اینکه در این نوع تحلیل، تاکید بر روند تغییرات قیمت است و عوامل دیگر بررسی نمی شوند، در نتیجه برای بررسی نقاط ضعف یا قوت یک سازمان یا شرکت نمی توان از آن استفاده کرد.
البته تحلیل گران حرفه ای معمولاً خود را به یک نوع تحلیل (فنی یا بنیادی) محدود نمی کنند و از تحلیل فنی همراه با سایر تحلیل ها استفاده می نمایند اما خرده فروش ها می توانند با استفاده از نمودارهای قیمتی در این روش و آمارهای مشابه تصمیمات خود را بگیرند.
انواع نمودارهای قیمتی و نقش آن در تحلیل تکنیکال
بازار سرمایه و بورس دنیای جالبی دارد. پر از ارقام و اعداد و نمودارهای مختلفی است که می تواند این فرصت را به هر کسی بدهد تا با دانستن زبان این بازار از آن سود خوبی داشته باشد. زبان اصلی و الفبای بازار بورس در همه جای دنیا نمودارهای قیمتی آن هستند.نمودارهای قیمتی می توانند شما را از گذشته و حال یک شرکت، صنعت و حتی یک وضعیت اقتصادی کلان آگاه کنند و شما می توانید بر اساس دانش خود این وضعیت را برای روزهای آینده پیش بینی کنید. از این رو شناخت نمودارهای قیمتی و توانایی کار با آن ها که به شکل عمومی تحلیل تکنیکال گفته می شود می تواند به عنوان یک ابزار اساسی برای تحلیل دو اقتصاد خرد و کلان به کار شما بیاید.
شاید شما از آن دسته دوستان باشید که به بازار سرمایه چندان اعتقادی ندارید و به نوعی دلتان نمی خواهد وارد این دنیای عجیب و غریب شوید؛ اما به این نکته دقت داشته باشید شما چه بخواهید و چه نخواهید بخشی از دنیای اقتصاد هستید و اقتصاد کلان جامعه مانند قیمت های ارز و طلا بر اقتصاد خرد که شما به آن ها وابسته هستند تاثیر می گذارد.
شما هم مانند بسیاری از انسان ها برای تامین نیازها خود دست به خرید و فروش می زنید. حال چرا این خرید و فروش را به شکل هوشمندانه تر انجام ندهید؟
تحلیل تکنیکال و شناخت الفبای دنیای اقتصاد می تواند این قدرت را به شما بدهد که بفهمید در چه زمانی و چگونه به خرید و فروش بپردازید.
یکی از بزرگترین سرمایه داران دنیا نکته ای جالب درباره ثروتمند شدن می گوید. او معتقد است که امروزه با افزایش درآمد نمی توان چندان به ثروتمند شدن امید داشت، بلکه این هوشمندانه رفتار کردن در دنیای اقتصاد است که شما را در مسیر درست ثروت قرار می دهد؛ بنابراین چه در بازار سرمایه حضور دارید یا ندارید، نمودارهای قیمتی را یاد بگیرید تا بتوانید با آن ها کار کنید. (5)
تعریفی پایه از نمودار و معرفی OHLC
اما قبل از آن که بخواهیم با انواع نمودارهای قیمتی آشنا شویم بهتر است به شکل پایه ای با مفهوم نمودار قیمت آشنا شویم و هدف این نمودار را بیان کنیم.به شکل کلی نمودار قیمت مفهومی بسیار ساده دارد. این نمودار دارای دو محور عمودی و افقی است که محور عمودی آن بر اساس قیمت و محور افقی آن بر اساس زمان شکل گرفته است. در ادامه توضیح خواهیم داد که این محور زمان بر اساس چه نوع تایم فریم هایی قابل تنظیم است.
بنابراین یک نمودار قیمتی، قیمت را بر اساس زمان به ما نشان می دهد؛ اما این داستان ساده برای خود پیچیدگی هایی نیز دارد. یکی از پیچیدگی های این جریان که مسلما شما هم آن را در اطراف خود احساس کرده اید این است که یک جنس یا یک خدمت یا یک سهام در یک زمان مشخص یک قیمت مشخص ندارد. به بیان بهتر یک سهام در یک زمان به سبب این که بین چندین نفر معامله می شود ممکن است قیمت های مختلفی به خود ببیند. اینجاست که سوال پیش می آید این قیمت های مختلف در یک زمان را چگونه می توان در نمودارهای قیمتی به نمایش گذاشت؟
شاخصه OHLC به کمک نمودارهای قیمتی آمده و باعث شده است تا این مشکل حل شود و تحلیل ها به شکل درست تری صورت بگیرند. این شاخص می تواند نمودار را بر اساس چهار ویژگی قیمت باز شده (اولین قیمت معامله شده) بیشترین قیمت، پایین ترین قیمت و قیمت بسته شدن (آخرین قیمت معامله شده) یک جنس یا یک سهام بیان کند. اضافه شدن این ویژگی به دنیای نمودارها باعث ایجاد دو نوع نمودار اصلی میله ای و شمعی شده است که بسیار مورد توجه تحلیلگران و اقتصاد دان ها قرار گرفته است.
اما به طور کلی دنیای اقتصاد از سه نوع کلی نمودارهای قیمتی بهره می برد. نمودار خطی، نمودار میله ای و نمودار شمعی این سه نمودار هستند که در ادامه قصد داریم به تحلیل و بررسی هر کدام از آن ها بپردازیم. توجه داشته باشید این معرفی ها به شکل اجمالی است و می توانید آن را به عنوان مقدمه ای برای شروع مباحث تکنیکالی در نظر بگیرید. (6)
نمودار خطی، قدیمی ترین انواع نمودارهای قیمتی
نمودار خطی مانند نامش از خطی پیوسته تشکیل شده است که بین نقاط مختلف (قیمت به زمان) کشیده شده است. این نمودار از شاخصه OHLC تنها یک نوع قیمت را که در اغلب موارد قیمت پایانی است، نشان می دهد. این نمودار بیشتر برای داشتن یک دید کلی از روند کلی نماد و سهم، مورد استفاده قرار می گیرد.قبل از مطرح شدن مسئله OHLC نمودار خطی معتبرترین و شاید تنها نمودار مورد استفاده و تحلیل محسوب می شد اما با تاثیرگذار بودن سه عنصر دیگر قیمتی در نمودار، امروزه نمودار خطی می تواند برای تحلیل های کلی تر و البته تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار بگیرد.
توجه داشته باشید همانطور که گفته شد معمولا نمودار خطی بر اساس قیمت پایانی یک معامله ایجاد می شود اما شما در صورت لزوم و بر اساس استراتژی خود می توانید این قیمت را بر اساس یکی دیگر از شاخص های چهارگانه استفاده کنید؛ اما همیشه یادتان باشد نمودار خطی تنها می تواند بر اساس یک شاخص OHLC کار کند.
بنابراین به طور کلی می توان گفت کارایی نمودار خطی عبارت است از:
1-برای کسب اطلاعات کلی در یک نگاه
2-مناسب برای تحلیل های بنیادی و کلی
3-بهترین نمودار برای داشتن مقایسه بین چند نماد
در مورد آخر دقت داشته باشید که در مقایسه بین روند چند نماد مختلف معمولا مهم نیست که سه شاخص دیگر چگونه رفتار می کنند. برای ما تنها نوع روند مهم است که نمودار خطی بین نمودارهای قیمتی می تواند بهترین انتخاب باشد؛ بنابراین گرچه این نمودار به نظر بسیار ساده و قدیمی باشد اما کارایی های خاص خودش را دارد که می تواند کمک بسزایی در تحلیل های شما داشته باشد. (7)
نمودار میله ای، یکی دیگر از انواع نمودارهای قیمتی
نیاز به داشتن نموداری با توانایی نشان دادن هر چهار شاخص قیمت شروع، بیشترین قیمت، کمترین قیمت و قیمت پایانی، متخصصان را به سمت ایجاد نمودارهایی میله ای و شمعی برد.نمودار میله ای مانند نامش، بدنه اصلی آن از میله ای به حالت عمودی تشکیل شده است. این میله دارای دو زائده در اطراف خود است؛ یکی از زائده ها سمت راست و دیگری در سمت چپ واقع شده است. زائده سمت چپ نشانگر قیمت شروع معامله و زائده سمت راست نشانگر قیمت پایانی معامله است. بالاترین حد میله و پایین ترین بخش آن نیز به ترتیب بیشترین و کمترین قیمت معامله در آن زمان را نشان می دهند؛ بنابراین عملا یک نمودار میله ای با این شکل ساده می تواند OHLC را به خوبی به نمایش بگذارد.
کاملا مشخص است که بدنه میله هرچه طویل تر باشد یعنی نوسانات انجام شده بیشتر بوده است. این اولین تحلیلی است که می توان از نمودار میله ای برداشت کرد. نکته دوم که نمودار میله ای می تواند برای ما مشخص کند صعودی یا نزولی بودن قیمت در آن لحظه است. اگر قیمت شروع (زائده سمت چپ) بالاتر از قیمت پایانی (زائده سمت راست) قرار بگیرد مسلما قیمت نزولی بوده است و برعکس این حالت، یعنی قیمت صعودی بوده است. در صورتی که قیمت تغییری نکند دو زائده در کنار یکدیگر قرار می گیرند؛ اما در این حالت نیز ممکن است بدنه شکل بگیرد و قیمت در لحظاتی بالاتر و پایین تر از این دو زائده تشکیل شود.
نکته مهم دیگر این است که تحلیل اصلی در نمودارهای قیمتی مانند نمودار میله ای به واسطه نوع قرار گرفتن کندل ها (هر میله) نسبت به یکدیگر است. نسبت قرار گیری میله ها با هم می توانند روند بعدی را نشان دهند. از این روست که نمودار میله ای برعکس نمودار خطی، برای تشخیص دقیق تر روند آتی بسیار مناسب است. (7)
نمودار شمعی، نوع آخر از نمودارهای قیمتی
نوعی دیگر از نمودار وجود دارد که به کندل های ژاپنی نیز معروف هستند. این مدل که بر اساس شکل شبیه به شمع آن ، نمودار شمعی نامی ده می شود، چیزی شبیه به نمودار میله ای است اما به دلیل نشان دادن حجم معاملات با دقت بیشتر و زیبایی، بیشتر مورد استفاده تحلیلگران قرار می گیرد. نمودار شمعی از یک بدنه مستطیلی و دو فیتیله تشکیل شده است.در این نمودار رنگ بدنه اهمیت خاصی دارد، زیرا نشان دهنده صعودی یا نزولی بودن قیمت است؛ بنابراین برعکس نمودار میله ای به جای این که به دنبال زائده ای بگردیم کافی است رنگ ها را نگاه کنیم. اگر رنگ سفید باشد آن کندل صعودی بوده و اگر کندل سیاه باشد آن شمع نزولی بوده است.
در کندل های سیاه قیمت باز شدن سهم، خط بالایی مستطیل و قیمت بسته شدن سهم، خط پایینی مستطیل است. در کندل های سفید نیز این داستان برعکس است به صورتی که قیمت باز شدن سهم خط پایینی مستطیل و قیمت بسته شدن سهم، خط بالایی آن است. در هر دو نوع کندل، شمع ها معمولا دارای دو فیتیله پایین و بالا هستند؛ فیتیله بالا بیشترین قیمت و فیتیله پایین کمترین قیمت را نشان می دهد.
به واسطه استفاده از مستطیل به عنوان بدنه این نمودار، شکل های مختلفی توسط آن ها ایجاد می شود. این شکل ها دارای یک سری قانون و قاعده های خاصی هستند که هر کدام می توانند تحت شرایط خاصی حرفی برای گفتن داشته باشند. به طور مثال اگر قسمت مستطیل بدون فیتیله، پایین باشد و فیتیله بالای آن طولانی تر باشد، شکلی شبیه به چکش ایجاد می شود؛ این شکل معمولا می تواند نشانگر تغییر روند در حرکت سهام باشد. ایجاد این اشکال مختلف و توانایی تعریف انواع شرایط و قوانین باعث شده است تا نمودار شمعی به عنوان بهترین و کارآمدترین و البته محبوب ترین نمودار برای تحلیل تکنیکال معرفی شود. اگر در آموزش های تکنیکال نیز دقت کرده باشید بیشتر از نمودار شمعی استفاده می کنند که نشان دهنده آسانی استفاده از آن نیز هست. (7)
تایم فریم در تحلیل تکنیکال و نمودارهای قیمتی
در پایان این مباحث نیز بهتر است به مفهوم زمان در نمودارهای قیمتی بپردازیم؛ زیرا بخش افقی هر نوع نمودار قیمتی وابسته به زمان است. انتخاب بازه زمانی مناسب بسیار برای یک تحلیل می تواند مهم و اثرگذار باشد. به طور کلی می توان گفت که در یک تحلیل می توان از دو نوع بلند مدت و کوتاه مدت استفاده کرد.بلند مدت معمولا در تایم فریم ماهانه قرار دارد؛ یعنی کندل های نمایش داده به شما به ازای هر ماه هستند. بعد از آن تایم فرم های هفتگی و روزانه مطرح می شود که می تواند بر اساس استراتژی شما مورد استفاده قرار بگیرد.
جالب است بدانید که تایم فریم های کوچکتری نیز مورد استفاده قرار می گیرند که به ساعتی، 15 دقیقه و 1 دقیقه تقسیم می شوند. این تایم فریم ها معمولا برای کسانی مورد استفاده قرار می گیرند که به دنبال نوسان گیری هستند و دوست دارند در ساعتی خاص وارد و در ساعتی مشخص از معامله خارج شوند. اما اصول سهامداری (نه معامله گری) در این است که شما استراتژی های خود را در تایم فریم های بزرگتر مورد بررسی قرار دهید؛ در این صورت ریسک کمتری متوجه تصمیم شما خواهد بود.
تحلیل های تکنیکال معمولا به تایم فریم های روزانه وابسته است و کمتر سراغ تایم فریم ماهانه می رود اما در تحلیل بنیادی ما عموما به نمودارهای قیمتی بر اساس تایم فریم ماهانه نگاه می کنیم؛ زیرا روند کلی این نمودار برای ما قابل توجه است. (5) و (6)
به طور کلی می توان گفت این نوع استراتژی شماست که می تواند بهترین تایم فریم را برای شما مشخص کند. یادتان باشد هیچگاه بهترین روش یا بهترین تایم فریم معنی ندارد. بلکه این شما هستید که می توانید یک تایم فریم را به بهترین شکل ممکن استفاده نمایید و از آن نتایج فوق العاده ای استخراج کنید.
آشنایی با روند و خط روند در تحلیل تکنیکال
به واقع یکی از مهمترین و ساده ترین ابزارهای مورد استفاده تحلیلگران در تحلیل تکنیکال و حتی تحلیل بنیادی را می توان استفاده از خط روند دانست؛ اما خط روند چیست؟ چه کارایی دارد و چگونه می تواند به ما در رسیدن به اهداف مالی موفقیت آمیز کمک کند؟ این موارد جزو سوالاتی هستند که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت؛ اما بهتر است قبل از آن که با خط روند آشنا شویم، مفهوم خود روند را بشناسیم.
افراد تازه کار در دنیای بازار سرمایه و اقتصاد معمولا تصور می کنند که نمودار قیمتی یک سهم یا نماد به شکل خطی صعودی یا نزولی خواهد بود. در حالی که واقعیت این است شما در هر تایم فریمی که بخواهید سهام مورد نظر را بررسی کنید نوسانات بسیاری می بینید و این نوسانات مانع از این می شوند که یک خط صعودی یا نزولی یا ثابت داشته باشیم.
این سخن به این معنی نیست که نمودار قیمتی صعودی یا نزولی نمی شود. بحث این جاست که این صعودی یا نزولی بودن به صورت خطی اتفاق نمی افتد و ما یک خط صعود یا نزول نداریم. از طرفی هدف اصلی یک تحلیلگر این است که بتواند بر اساس صعودی یا نزولی بودن یک سهم تصمیم بگیرد چه استراتژی در قبال آن داشته باشد و در آینده چه اتفاقی در برابر آن رقم بزند. اینجاست که پیدا کردن این نقاط صعود و نزول می تواند بسیار مهم شود.
روند مفهومی است که می تواند برای یک تحلیلگر، صعودی یا نزولی بودن یک سهام را در تایم فریم های مختلف در پنجره ای از زمان مورد بررسی قرار دهد. در واقع روند به واسطه ابزار قدرتمند اما ساده ای به نام خط های روند می تواند نوسانات اضافی بازار را حذف کند و حرکت نمودار قیمتی را به اندازه یک خط صعودی، نزولی یا ثابت ساده کند؛ بنابراین هدف از استفاده از روند و خط روند این است که نمودار را ساده تر کنیم تا بر اساس آن بتوانیم تحلیل درستی برای انتخاب استراتژی خود داشته باشیم. در ادامه با خط روند، انواع آن و مفاهیمی که می توانیم از آن ها برداشت کنیم بیشتر آشنا خواهیم شد. (8)
توضیحی بر خط روند و انواع آن
خط روند ابزاری است که به واسطه رفتار بازار در گذشته قصد دارد رفتار آن را در آینده حدس بزند. همانطور که می دانید هیچ نمودار قیمتی همیشه مثبت یا همیشه منفی نبوده است. از این رو می توان گفت انواع خط روند عبارتند از:خط روند صعودی
خط روند نزولی
خط روند ثابت
قبل از این که بخواهیم هرکدام از این خط روند ها را توضیح بدهیم باید با مفهومی به نام قله و کف آشنا شویم. همانطور که از نام این مفاهیم پیداست، بیشترین نقطه ای که نمودار قیمتی به آن می رسد را قله و کمترین قیمتی که نموداری به آن می رسد را کف نمودار می نامند. در هر تایم فریم می توانیم تعدادی قله و تعدادی کف قیمتی پیدا کنیم. خط روند در واقع از اتصال این قله ها و این کف ها به یکدیگر ایجاد می شود؛ بنابراین در یک نمودار قیمتی برای پیدا کردن خط روند باید ابتدا کف ها و قله های قیمتی را پیدا کنیم.
زیاد نگران پیدا کردن این قله ها و کف ها نباشید؛ شما در هر تایم فریمی که بخواهید کار کنید به شکل چشمی این قله ها و کف ها قابل تشخیص هستند. توجه داشته باشید برای ساده تر شدن کار بهتر است در بازه زمانی انتخاب شده، پایین ترین قیمت را به عنوان اصلی ترین کف و بالاترین قیمت را به عنوان اصلی ترین قله انتخاب کنید. بعد با استفاده از آن ها سایر قله ها و کف ها را شناسایی نمایید.
اما حال نوبت به کشیدن خط روند شده است. آیا تعریف خط را به خاطر دارید؟ برای کشیدن خط کافی بود دو نقطه را به یک دیگر متصل کنیم و آن را از دو طرف ادامه دهیم. در اینجا نیز قرار نیست از این اصل ابتدایی ریاضی و هندسی دست برداریم. شما برای داشتن یک خط روند کافی است دو نقطه مناسب انتخاب کنید و این خط را بکشید، باقی داستان را خود خط روند مشخص می کند که چه پیش می آید! (9)
مفهوم حمایت و مقاومت
برای پیدا کردن خط روند صعودی باید از کف های نمودار قیمتی استفاده کنیم. یک قیمت وقتی روی صعود باشد، قیمت دوم باید از قیمت اول بیشتر باشد؛ بنابراین با این استدلال کف قیمتی نقطه دوم باید از کف قیمتی نقطه اول بالاتر باشد تا خط روند، شیب مثبتی به خود بگیرد و این گونه خط روند صعودی داشته باشیم.وقتی شما بین دو نقطه کف، خط روند صعودی می کشید متوجه یک نقطه جذاب خواهید شد و آن این که تقریبا بقیه کف های قیمتی بالاتر، بر این خط بوسه می زنند و به سمت صعود خود باز می گردند. بنابرای عملا خط روند صعودی مانند یک دیوار بتنی محکم در برابر نزول قیمت می ایستد و آن را به سمت بالا هل می دهد. از این روست که نام دیگر خط روند صعودی را خط حمایتی سهام می نامند. خط روند صعودی این مفهوم را با خود دارد که گروه فعلی فعال در بازار این سهام تمایل به خرید و افزایش سهام خود دارند و تا گروه جدید و قدرتمند دیگری وارد این گود نشود این اتفاق همچنان ادامه خواهد داشت.
اما برای پیدا کردن خط روند نزولی باید عملیاتی برعکس انجام دهیم و از قله های قیمتی استفاده کنیم. یک قیمت وقتی روی نزولی دارد که قیمت دوم از قیمت اول کمتر باشد؛ بنابراین با این روش، قله قیمتی دوم باید از قله قیمتی اول پایین تر باشد تا خط اتصالی بین آن ها شیب منفی به خود بگیرد. با کشیدن این خط روند نزولی مشاهده خواهیم کرد بقیه قله ها به این خط بوسه می زنند و به روند نزولی خودشان برمی گردند. از این رو خط روند نزولی مانند دیواری محکم است که نمی گذارد سهام رشد کند و آن را به سمت قیمت های پایین تر هل می دهد. این اتفاق با فعالیت یک گروه فعال در آن سهام شکل می گیرد و تا زمان حضور آن ها در این بازار همچنان خط روند ادامه دار خواهد بود.
اما به جز این ها، خط روند ثابت نیز وجود دارد و این خط حاصل از اتصال قله ها به یکدیگر و کف ها به یکدیگر است. در این حالت کف ها و قله ها از ارتفاع یکسانی برخوردار هستند، از این رو نمودار قیمتی هرچند دارای نوساناتی هم باشد در یک قیمت خاصی فعالیت می کند؛ به این خط روند، روند خنثی نیز گفته می شود. (10)
اعتبار خطوط روند
اما در بالا به نکته ای جذاب اشاره کردیم که در واقع هدف اصلی تحلیلگران اقتصادی نیز رسیدن به همین نکته است و آن این است که وقتی یک خط روند نزولی یا صعودی و یا حتی خنثی کشیده می شود این خط تا حدودی می تواند آینده سهام را مشخص کند و از صعودی یا نزولی بودن آن در آینده اطلاع دهد.اما سوال اینجاست که تا چه اندازه می توان به این خطوط روند اعتماد کرد و به عبارت بهتر اعتبار این خطوط بر اساس چه مواردی سنجیده می شود؟
به طور کلی می توان اعتبار خطوط روند را بر اساس 4 شاخصه مورد بررسی قرار داد:
- فاصله دو نقطه اصلی برای رسم خط روند
- شیب خط روند
- تعداد برخورد روند
- حجم معاملات روند
منظور ما از اعتبار خط روند این است که این خط تا چه زمانی و در چه محدوده ای عمر خواهد داشت. در معمولی ترین و منطقی ترین حالت، یک خط روند می تواند بالای 130 روز عمر داشته باشد؛ اما این یک قانون نیست و بر اساس شرایط مختلف می تواند تغییر کند. بر اساس همین 130 روز می توان حساب کرد که بهترین فاصله برای نقاط اتصال خط روند در تایم فریم روزانه، 28 یا 29 روز خواهد بود.
از طرفی هرچه شیب خط روند تند تر باشد (بالای 45 درجه) اعتبار آن کمتر می شود و احتمال شکست آن بیش از پیش خواهد بود. بهترین نوع شیب را می توان در زاویه 45 درجه دانست که خط روند، اعتبار بیشتری در آن خواهد داشت. اما هر چه تعداد قله ها یا کف هایی که بر این خط بوسه می زنند بیشتر باشد، اعتبار خط بیشتر است و این اتفاق باعث می شود که اعتماد بیشتری به آن داشته باشیم.
از طرفی باید دقت داشت که این تعداد وقتی بیش از اندازه شود یا حس شود که برای این زاویه و حجم معاملات تعداد بیشتری تماس ایجاد شده است، می توان از آن به عنوان یک سیگنال برای تغییر روند بازار استفاده کرد. (11)
شکست در خط روند
اما خط روند به طور کلی چه سیگنال هایی می تواند برای ما داشته باشد؟ اولین و مهمترین سیگنالی که این خطوط برای ما دارند این است که یک نمودار قیمتی از چه محدوده قیمتی در آینده برخوردار خواهد بود و احتمالا به کدام جهت حرکت می کند.اما اطلاعات مهم بعدی که می تواند داشته باشد شکسته شدن این خطوط روند است. در واقع همانطور که گفته شد خطوط روند به هیچ وجه مادام العمر نیستند و نمی توانند برای همیشه حضور داشته باشند. از این رو در یک نقطه، شکسته خواهند شد و بعد از این شکست، روند بازار عوض خواهد شد. به بیان بهتر اگر خط روند صعودی بشکند، حجم عرضه در بازار بیشتر خواهد شد و احتمالا روند نزولی می شود و اگر خط روند نزولی بشکند احتمالا داستانی برعکس را شاهد خواهیم بود.
اما برای شکسته شدن خط روند می توان از دو شرط استفاده کرد:
شرط درصدی
شرط زمانی
شرط درصدی این گونه است که اگر 3 درصد از قیمت پایانی، خط روند را بشکند، این خط اعتبار خود را از دست می دهد و احتمالا یک تغییر روند خواهیم داشت. البته در تایم فریم های کوچک مثل روزانه و ساعتی بهتر است از درصد های 1 یا 2 استفاده کنیم. در شرط زمانی نیز بهتر است بگذاریم دو کندل از خط روند عبور کند تا رای بر شکست آن خط بدهیم. توجه داشته باشید که در بازار سرمایه هیچ چیز را نمی شود به قطعیت بیان کرد. از این رو این مباحث گفته شده تنها حالت هایی هستند که احتمال وقوع بالایی خواهند داشت.
در معاملات نیز این خود شما هستید که مشخص می کنید چه زمان و با چه اعتباری استراتژی مناسب را انتخاب کنید. معمولا معامله گران محتاط تر، می گذارند خط روند با چند کندل شکسته شود و سپس دست به تغییر استراتژی خود می زنند؛ بنابراین برای این که موفق تر در این بازار ظاهر شوید ابتدا خودتان را بشناسید.
اما یک نکته دیگر درباره خطوط روند این است یادتان نرود هم خط روند صعودی و هم خط روند نزولی شامل نوسانات مثبت و منفی هستند، اما بحث این جاست که در خط روند صعودی برآیند نوسانات مثبت بیش از نوسانات منفی است و در خط روند منفی این برآیند به نفع نوسانات منفی می چربد. در خط روند ثابت نیز این برآیند تقریبا صفر می شود و برابری بین نوسانات مثبت و منفی وجود دارد. (8) و (10)
اهمیت انتخاب تایم فریم مناسب
در پایان این مبحث، یادآوری این نکته لازم است که انتخاب تایم فریم مناسب برای تحلیل، یکی از ارکان اصلی موفقیت در بازار بورس و سرمایه محسوب می شود. توجه داشته باشید اگر می خواهید سهامی را در طول مدت کمتر از یک سال بررسی کنید آن را در تایم فریم روزانه مورد بررسی قرار دهید و این بررسی اگر بالغ بر 1 سال باشد، آن را در تایم فریم های هفتگی بررسی کنید.در سهام هایی که مدت زمان های بالای 3 سال برای شما اهمیت دارد بهتر است سراغ تایم فریم ماهانه بروید. یادتان باشد تحلیل ها در تایم فریم ها بزرگ تر قابل اعتماد تر خواهند بود و باعث می شود که اشتباهات تایم فریم های کوچک تر گرفته شود. از این رو حتما از چند تایم فریم در تحلیل های خودتان استفاده کنید.
انواع الگوها و کاربرد آن ها در تحلیل تکنیکال
بسیاری از سرمایهگذاران سهام را بر اساس اصولی مانند درآمد، ارزیابی یا روند صنعت، تجزیه و تحلیل میکنند، اما عوامل اساسی همیشه در قیمت بازار منعکس نمی شوند. تجزیه و تحلیل تکنیکال با بررسی دادههای تاریخی، به طور عمده قیمت و حجم، میتواند حرکت قیمت را پیشبینی کند. این پیشبینی کمک میکند تا تجار و سرمایهگذاران با استفاده از تکنیکهایی مانند تجزیه و تحلیل آماری و اقتصاد رفتاری، فاصله بین ارزش ذاتی و قیمت بازار را جستجو کنند.تجزیه و تحلیل فنی به معاملهگران کمک می کند تا با توجه به اطلاعات گذشته به احتمال زیاد چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. بیشتر سرمایهگذاران از دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی برای تصمیم گیری استفاده میکنند. (12)
این دو تحلیل بازار را از دو زاویه و دیدگاه متفاوت بررسی میکنند. تحلیل بنیادی بر ارزش واقعی یا ارزش ذاتی دارایی متمرکز است، یعنی عوامل خارجی و ارزش ذاتی هر دو در این تحلیل در نظر گرفته میشوند، اما تحلیل تکنیکال صرفاً بر نمودار قیمت های یک دارایی تاکید دارد و از شناسایی الگوهای موجود در نمودار است که برای پیشبینی حرکات آینده بهره میگیرد؛ ترکیب این دو با هم ما را در شناخت هرچه بهتر بازار و تسلط بر آن یاری میکند.
تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودارها برای شناسایی سیگنالهای معاملاتی و الگوهای قیمت بسیار پراهمیت است. مزایای تجزیه و تحلیل تکنیکال، توانایی شناسایی سیگنالهای مربوط به روند قیمت در یک بازار است که یکی از مؤلفه های اصلی استراتژی داد و ستد محسوب می شود. کلیه معامله گران برای یافتن بهترین نقاط ورود و خروج در بازار باید متدولوژی را تهیه کنند و استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال روشی بسیار محبوب برای انجام این کار است.
از نکات منفی تجزیه و تحلیل تکنیکال این است که، همیشه یک عنصر از رفتار بازار وجود خواهد داشت که غیرقابل پیشبینی است، بنابراین هیچ تضمینی قطعی وجود ندارد که هر نوع تجزیه و تحلیل تکنیکال 100٪ دقیق باشد. اگرچه الگوی پیشینه قیمتهای به ما بینشی در مورد مسیر احتمالی قیمت دارایی می دهد، اما این عامل موفقیت نیست. (13)
علم تحلیل تکنیکال به دو دسته عینی و ذهنی تقسیم میشود. در مدل عینی که به تفسیری هم مشهور است تحلیلگران بازار ممکن است از یک نمودار، تفسیرهای متفاوت به دست بیاورند و درک متفاوتی از یک نمودرا نسبت به یک تحلیلگر دیگر داشته باشند. در مدل ذهنی که بیشتر مورد توجه و اعتماد تحلیلگران است چون با حجم و قیمت و مدل محاسباتی سروکار دارد، بنابراین نمیتوانند تفاسیر و برداشت متفاوت از یک نمودار داشته باشند. به همین دلیل به عنوان یک روش کاربردیتر از شیوه عینی از آن یاد میشود.
حال که یک شناخت کلی نسبت به تحلیل تکنیکال به دست آوردید وقت آن است که بدانید چه الگوهایی بر این تجزیه و تحلیل تاثیر گذار است.
کاربردی ترین اصول تحلیل تکنیکال و نقش آن ها در تحلیل
هر سرمایهگذاری اعم از سرمایهگذاری در بورس سهام، بازار ارز بینالمللی و بازار دیجیتال، برای تشخیص زمان خرید و فروش به تحلیل تکنیکال نیاز دارد. این تحلیل، اصول و قواعد خاصی دارد که از زمان «چارلز داو» تا عصر مدرن، تجزیه و تحلیل تکنیکال تحول پیدا کرده است که شامل صدها الگو و سیگنال است که طی سال ها تحقیق، توسعه یافته اند؛ که یکی از کاربردیترین آنها الگوهای قیمتی هستند.یک سهامدار یا معاملهگر برای فهمیدن تغییر روند از نزولی به صعودی از الگوهای قیمت استفاده میکند. الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال نقش مهمی دارند. در واقع در این تجزیه و تحلیل، انتقال بین روند صعودی و نزولی اغلب توسط الگوهای قیمت مشخص میشود. با این تعریف، الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و یا منحنیها مشخص میشود.
تحلیلگران فنی مدت ها است که از الگوهای قیمت برای بررسی حرکات جاری و پیشبینی حرکت آینده بازار استفاده میکنند. تحلیل الگوهای قیمت برای پیشبینی کوتاه مدت و بلند مدت کاربرد دارد. اطلاعات این الگو میتواند ساعتی، روزانه، هفتگی، ماهانه یا حتی به صورت سالانه باشد. الگوی قیمتی به دوگروه تقسیم میشوند؛ الگوی بازگشتی و الگوی ادامهدهنده که هرکدام به چند الگوی دیگر تقسیم میشوند که در ادامه به معرفی کامل آن خواهیم پرداخت. اما چون الگوهای قیمت با یکسری منحنی و خط روی نمودار مشخص میشود، ابتدا از مفهوم خط روند شرح مختصری ارائه میکنیم.
همان گونه که در سطور قبل نیز اشاره شد، درک خطوط روند و دانستن نحوه ترسیم آن ها مفید است و به تحلیلگران فنی کمک میکند مناطق پشتیبانی و مقاوم را در نمودار قیمت مشخص کنند. خط روند خطوط مستقیمی هستند که با اتصال یک سری قلهها یا فرورفتگیها در نمودار ترسیم میشوند. روند صعودی یا روند نزولی در جایی اتفاق میافتد که قیمتها بالاترین و پایینترین را تجربه میکنند.
در نمودارهای روزانه، برای ترسیم خط روند به جای نقطه اوج یا فرود اغلب از قیمتهای بسته، استفاده میکنند، زیرا قیمتهای بسته شده نشان دهنده این است که معامله گران و سرمایه گذاران مایل به نگه داشتن یک موقعیت معاملاتی در زمان خاصی هستند.
شرح الگوی برگشتی
در تعریف ساده از این الگو باید گفت الگویی است که درآن قیمتها تغییر روند میدهند این وارونگی یا برگشت ممکن است به صورت صعودی یا نزولی باشد. به دنبال یک روند صعودی، یک وارونگی به سمت نزولی خواهد بود. پس از روند نزولی، وارونگی به سمت صعودی خواهد بود. الگوی برگشتی وقتی است که جهت روند قیمت تغییر کرده است، یا قیمتها از پایین به بالا رفته است یا بالعکس. معاملهگران سعی میکنند از مواضعی که مطابق با روند قبل از وارونگی باشد، خارج شوند زیرا وارونگیها معمولاً به تغییرات بزرگ قیمتی اشاره میکنند.تغییر روند اغلب در معاملات روزانه رخ میدهد و خیلی سریع هم اتفاق میافتد، این تغییر در یک نمودار روزانه برای یک سرمایهگذار بلند مدت اهمیتی ندارد اما برای سایر معاملهگران بسیار مهم است. تقریبا همیشه به این صورت است که در یک الگوی برگشتی بعد از یک روند صعودی خوب یک روند نزولی در پیش داریم و بعد از روند نزولی یک روند صعودی. البته گاهی اوقات روند تغییری به سرعت رخ میدهد به طوریکه معاملهگران قادر به جلوگیری از ضرر بزرگ نیستند.
الگوهای معکوس در چند شکل مختلف شکل میگیرند، اما در اکثر موارد کاملاً شبیه به هم هستند. تنها تفاوت واقعی که مشاهده خواهید کرد در شکل منطقه ادغام است و در جنبه دیگر از الگوی قیمت یکسان هستند. اشکال مختلفی در الگوی معکوس یا برگشتی مطرح شده است اما رایجترین الگوهای معکوس در طی روند صعودی عبارتند از سقف دوقلو، سقف سه قلو، سر و شانه سقف. (14)
الگوی سقف دوقلو
یکی از قویترین الگوها است و شاندهنده تغییرات میانمدت یا بلندمدت در روند صعودی است. به زبان ساده این الگو نشان دهنده برگشت به روند نزولی قیمت بعد از یک روند صعودی است. این الگو بعد از یک روند صعودی شکل میگیرد. در الگوی سقف دوقلو قیمت یک صعود دارد و بعد از آن اصلاح میشود، دوباره روند صعودی را طی میکند تا قله قبلی را بشکند اما درنهایت نمیتواند و روند نزولی را در پی میگیرد. این الگو از دو اوج و یک کف تشکیل شده است که وقتی قیمت اصلاح میشود یا به کف میرسد تا روند صعودی دوباره به خود بگیرد، سیگنال ورود به بازار معاملاتی است.الگوی سقف سه قلو
الگویی است که کمتر بر روی نمودار دیده میشود. وقتی در یک روند صعودی الگوی سقف سه قلو شکل میگیرد یعنی پایان روند صعودی؛ به این معنا که وقتی این الگو شکل میگیرد یعنی حجم معاملات در روند صعودی دوم کم و در روند صعودی سوم کمتر است. در واقع این الگو، یک الگوی نزولی است زیرا روند صعودی را قطع میکند و رو به نزولی میبرد.الگوی سر و شانه سقف
این الگو به لحاظ ظاهری تا حدودی شبیه به الگوی سقف دوقلو است با این تفاوت که قله وسط بلندتر از دوقله کناری خود است؛ به همین دلیل سر و شانه نام گذاری شده است. موقع بررسی این الگو برروی یک نمودار توجه داشته باشید که اندازه دو شانه باید باهم همتراز باشد و با کمی اختلاف هم پذیرفته است اما اگر اختلاف بین راس دو شانه زیاد باشد دیگر نمیتوان به آن الگوی سر و شانه سقف گفت. این الگو هم مانند دو الگوی قبلی روند صعودی دارد و روند اصلاح قیمت یا نزولی در قسمتی که قیمت اطلاح میشود و به کف مینشیند زمان ورود به بازار معاملاتی است. (15)نکته مهمی که درخصوص الگوی برگشتی وجود دارد این است که الگوهای نام برده شده در حالت معکوس هم وجود دارند؛ به عنوان مثال الگوی سر و شانه کف، روند معکوس الگوی سر و شانه سقف را دارد.
شرح الگوی ادامه دهنده
الگوی ادامه دهنده نشان میدهد که قیمت پس از اتمام الگوی ادامه یا دوره استراحت، در همان جهت روند گذشته حرکت میکند. الگوی ادامه دهنده نشانه یک توقف کوتاه در یک روند است یا به عبارتی یک دوره استراحت یا تنفس برای بازیگران بازار است تا وارد روند قبلی شوند. البته دقت داشته باشید همه الگوهای ادامه دهنده منجر به ادامه روند قبلی نمیشوند؛ بسیاری از آن ها منجر به وارونگی خواهند شد. الگو ادامهدهنده را اگر مانند یک خط صاف در نظر بگیریم از چهار قسمت ساخته شده است:-
قسمت روند قدیمی
- روندی که قیمت سهام در حالی شروع میشود که الگوی قیمت را شکل میدهد؛
-
قسمت تحکیم
- یک منطقه محدود که توسط سطح پشتیبانی و مقاومت تعیین شده است؛
-
قسمت شکست
- نقطهای که قیمت سهام از منطقه ادغام خارج میشود؛
-
قسمت جدید
- از سرگیری روند قدیمی که قیمت سهام در هنگام بیرون آمدن از منطقه ادغام وارد آن میشود.
چندین الگوی ادامه دهنده وجود دارد که تحلیلگران فنی از آن ها استفاده میکنند تا نشان دهند که قیمت ممکن است روند خود را ادامه دهد. نمونه هایی از الگوهای ادامهدهنده شامل مثلث، مستطیل، پرچم و کنج هستند که در ادامه هر یک را به صورت جداگانه توضیح خواهیم داد.
الگوی مثلث
الگوی مثلث یک الگوی رایج است و به سادگی میتواند به عنوان همگرایی دامنه قیمت تعریف شود (عمل همگرایی قیمت، یک مثلث را ایجاد می کند) که بسته به روند آن، شیب میتواند رو به بالا یا پایین باشد. الگوی مثلث سه نوع اساسی دارد: متقارن که در میانه یک روند و به عنوان یک الگوی ادامه دار وجود دارد؛ صعودی، در حین یک روند صعودی به وجود میآید و نزولی، یک الگوی کاهشی و در یک روند نزولی شکل میگیرد.الگوی مستطیلی
الگوی مستطیلی هنگامی به وجود می آید که روند صعودی یا نزولی، به طور موقت قطع میشود یا دریک دوره تثبیت قیمت، متوقف میشود. پس از دوره تحکیم، روند در جهت اصلی خود ادامه مییابد. این الگوی بسیار رایج است و اغلب برای روند روزانه و همچنین گاهی در بازه زمانی طولانیتر دیده میشود.الگوی پرچم
الگوی پرچم یک وقفه در روند است که معمولا در وسط یک روند خوب شکل میگیرد که این وقفه در وسط یک روند، ظاهری شبیه به پرچم را به نمایش میدهد. الگوی پرچم وقتی شکل میگیرد که بازار در حال استراحت است تا با یک نیروی جدید به روند اصلی خود برگردد. این الگو کوتاه مدت بوده و ممکن است شیب موازی یا رو به بالا یا رو به پایین داشته باشند. (16)الگوی کنج
الگوی قیمتی است که توسط نمودارهای روند همگرا مشخص شده است. خطوط این الگو روی نمودار نشان میدهد که روند صعودی یا نزولی در حال افزایش است و یا در حال سقوط است. همچنین به عنوان شاخصهای مفیدی برای معکوس احتمالی در قیمت، توسط تحلیلگران فنی در نظر گرفته میشوند. الگوی کنج را میتوان به عنوان هر دو الگوی ادامهدهنده یا برگشتی در نظر گرفت؛ الگوی کنج به دو نوع کنج صعودی و نزولی تقسیم میشود.نتیجه گیری و جمع بندی
تحلیل تکنیکال بخشی جدانشدنی در تحلیل بازارهای مالی و .یکی از روش های پرطرفدار در بازار سرمایه است و برای تحلیل هر نوع اوراق بهادار و در هر بازاری که دارای پیشینه قیمت و نمودار است به کار میرود. امروزه تقریبا تمام تکنیکهای سرمایهگذاری به تحلیل تکنیکال توجه ویژه ای دارند. با توجه به اینکه همه معاملهگران و سرمایه گذاران در هر سطحی از اطلاعات و سرمایه به دنبال جذب سود حداکثری و زیان حداقلی هستند، باید با اصول بازار سهام به خصوص تحلیل تکنیکال، آشنایی کامل داشته باشند.پی نوشتها
- www.investopedia.com
- www.forextradingstrategies4u.com
- www.arihantcapital.com
- www.tse.ir
- www.investopedia.com
- www.corporatefinanceinstitute.com
- www.khanesarmaye.com
- www.investopedia.com
- www.chart-formations.com
- www.metastock.com
- www.khanesarmaye.com
- www.investopedia.com
- www.ig.com
- www.learningmarkets.com
- www.talachart.ir
- www.khanesarmaye.com