در پایان این جهان، نفخهای دمیده خواهد شد، با زلزلهای مهیب تمام زمین به لرزهای عظیم در خواهد آمد، آتش، تمام دریاها را فرا گرفته، کوهها از جای کنده شده، مکرر به زمین فرود میآید. آسمان شکافته شده، ستارگان افول مینمایند. مادران با وحشت تمام، محبت مادرانه را از یاد برده، کودکان دلبند خود را به گوشهای پرتاب میکنند و به این سو و آن سوی میدوند و در پی راهی برای فرار هستند. آسمان و زمین به وجودی دیگر تبدیل شده و همه را به کام مرگ فرو میبرد.
سالیان متمادی، جهان هستی غیر از خداوند قادر قهار، شاهد وجودی دیگر نیست.
نفخهای دمیده میشود، چشمها از میان گورها باز میگردد و پس از نزول بارانی چهل روزه، گوشت و استخوانها به بدنها متصل میشود و همگان از خفتنگاه خود سر بر آورده، آماده حسابرسی و پاسخگویی به آنچه بوده و کردهاند، میگردند.
بر دهانها مهر سکوت زده میشود و اعضاء و جوارح به سخن میآیند و شهادت بر آنچه کردهاند خواهند داد. پرونده اعمال برخی، از پشت به دست چپ داده میشود و گروهی با سرور پرونده خود را از جلو با دست راست دریافت مینمایند. غم و سرور در هم میآمیزد. مسروران همه را دعوت به مشاهده پرونده خود مینمایند و نادمان آرزو میکنند. زمین دهان باز کرده، آنان را به کام خود فرو برد، عاجزانه خواهش میکنند تا فرصت دوبارهای برای جبران آنچه بودهاند، به آنان اعطا گردد.
شادمانان با شفاعتی که نصیب خود خواهند کرد، به درجات والای بهشت روان و غمگینان چون بر زانوها نشسته و قادر به حرکت نیستند، به زنجیر کشانده شده و به درههای جهنم پرتاب میگردند.
آنگاه اهل بهشت در حالی که با خوشحالی از کنار جهنم عبور مینمایند تا به طبقات بهشتی خود وارد شوند، عدهای را در میان آتش مشاهده میکنند و با تعجب علت در «سقر» افتادن آنها را جویا میشوند و آنان ...
حوریان در کنار درب غرفههای بهشتی، منتظر قدوم شما هستند و چون شما را مشاهده مینمایند، لبخندی بر لبانشان مینشیند. درخشش نور دندانهایشان شما را به تعجب وامیدارد و خدا بر این نعمت بزرگ شکر مینمایید ....
تصور چنین صحنههایی که در تمامی مکاتب الهی با تغییرات اندکی بیان گردیده، لرزهای بر اندام آدمی میاندازد و باعث تأمل در رفتار و کردار انسان میشود.
سید احمد سجادی