0
مسیر جاری :
تَسَلْسُل فقه و اصول

تَسَلْسُل

تسلسل در لغت به معنای روان شدن آب و هر امری است كه وجود آن موقوف به وجود دیگری باشد. و در اصطلاح فلسفه، تسلسل یعنی ترتیب و ادامه‌ی سلسله‌ی علت و معلول تا بی‌نهایت. به دیگر سخن تسلسل عبارت است از ترتب امور...
تَزاحُم فقه و اصول

تَزاحُم

تزاحم از ماده «زحمت» است، و در اصطلاح هرگاه دو حكم برای یكدیگر مزاحمتی ایجاد كنند، به گونه‌ای كه نتوان به هر دو عمل كرد، به آن «تزاحم» گویند و آن دو حكم را «متزاحمین» نامند. مثال: هرگاه دو نفر غرق شده...
تركِ اِسْتِفْصال فقه و اصول

تركِ اِسْتِفْصال

در مبحث عام در مورد الفاظی كه افاده‌ی عموم می‌كنند از شافعی نقل شده كه گفته: ترك استفصال در موردی كه احتمال دیگر وجود دارد، نازل منزله‌ی عموم گفتاری است. در روایت است كه «غیلان بن سلمه ثقفی» قبل از آنكه...
تَرَتُّب فقه و اصول

تَرَتُّب

ترتب در لغت به معنای توقف چیزی بر دیگری است و در اصطلاح اجتماع دو حكم فعلی است در یك یا دو موضوع در زمان واحد، به گونه‌ای كه امتثال هر دو مقدور نباشد. در حالی كه یكی از آن دو مطلق و دیگری مشروط باشد.
تداخل اسباب و مسببات فقه و اصول

تداخل اسباب و مسببات

منظور از تداخل اسباب این است كه دو سبب یكی گشته، و در یك مسبب عمل كنند. و مراد از تداخل مسبب این است كه در امتثال امر، آوردن مصداق واحدی كه جامع عناوین متعدد باشد كافی است. وقتی سببیت چیزی بر امری ثابت...
تَخْییر فقه و اصول

تَخْییر

در دوران امر بین محذورین (وجوب و حرمت). هرگاه اصل حكم الزامی محرز، اما نوع الزام مورد تردید باشد، و ندانم كه آن حكم الزامی وجوب است یا حرمت. مثلاً می‌دانم در روز جمعه یا نماز جمعه واجب است و یا حرام، در...
تَخْطِئَه فقه و اصول

تَخْطِئَه

تخطئه از خطاء به معنی نسبت خطا به دیگری دادن است و در اصطلاح مكتبی است كه طرفداران آن عقیده دارند: مقررات شرع در هر مسئله‌ای در واقع یكی است و استنباطات صاحب نظران در یك مسئله اگر برخلاف واقع هم باشد
تَخْریجِ مَناط فقه و اصول

تَخْریجِ مَناط

استنباط علت حكم را تخریج مناط گویند. به دیگر سخن هرگاه در كلام شارع تصریح به حكمی شده باشد، بدون آنكه به علت آن حكم اشاره شود، و مجتهد برای دستیابی به «علت و جامع» از قاعده‌ی «سبر و تقسیم» استفاده نكند،...
تحقیق مَناط فقه و اصول

تحقیق مَناط

رسیدگی موضوعی را اصطلاحاً تحقیق مناط گویند. توضیح اینكه برای قیاس چهار ركن ذكر شده است: 1.اصل (مقیس علیه)؛ 2.فرع (مقیس)؛ 3.حكم؛ 4.علت (جهت مشترك بین اصل و فرع).
تَجَری فقه و اصول

تَجَری

تجری یعنی تمرد و بی‌اعتنایی به قانون و بی‌پروا بودن در انجام دادن جرم و گناه. شخصی با علم به اینكه كاری جرم و گناه بوده، و آن را مرتكب شود، سپس معلوم گردد كه آن كار گناه نبوده به چنین شخصی «متجری» گویند.