شاها بديده‌اي که دلم را خداي داد شاعر : انوري در ديده‌ي تو معني نيکو بديده‌ام شاها بديده‌اي که دلم را خداي داد گفت اي کسي که بر دو جهانت گزيده‌ام چون کردگار ذات شريفت...

هيچ داني ارشدالدين کز کف و طبع تو دوش شاعر : انوري من چه شربتهاي آب زندگاني خورده‌ام هيچ داني ارشدالدين کز کف و طبع تو دوش اين همي دانم که من زان قطعه جان پرورده‌ام آن...

چرخ جاه ترا معالي برج شاعر : انوري بحر جود ترا مکارم سيل چرخ جاه ترا معالي برج گوهرت را وجود جمله طفيل بوده در وقت فطرت عالم از سهاء سپهر تا به سهيل شرر شعله‌ي...

خاطري چون آتشم هست و زباني همچو آب شاعر : انوري فکرتي تيز و ذکايي رام و طبعي بي‌خلل خاطري چون آتشم هست و زباني همچو آب وي دريغا نيست معشوقي سزاوار غزل اي دريغا نيست ممدوحي...

تا نشست خواجه در گلشن بود شاعر : انوري شايد ار ايمن نباشد از اجل تا نشست خواجه در گلشن بود وانگهي حال جعل بين در مثل او جعل را ماند از صورت مدام چون به گلبرگ اندرون...

شعرهاي کمالي آن به سخن شاعر : انوري پاي طبعش سپرده فرق کمال شعرهاي کمالي آن به سخن مجمل از مفردات وهم و خيال گرچه نزديک ديگران نظم است در سخنهاش سخت لايق حال سخن...

گويند که در طوس گه شدت گرما شاعر : انوري از خانه به بازار همي شد زنکي لال گويند که در طوس گه شدت گرما بر دل بگذشتش که اگر نيست مرا مال بگذشت به دکان يکي پير حصيري ...

مرگ از آن به که مرا از تو خجل بايد بود شاعر : انوري نه کتابي و نه حرفي و نه قيلي و نه قال مرگ از آن به که مرا از تو خجل بايد بود که نيفزايد از اين بيهده الا که ملال سخن...

حبذا کارنامه‌ي ارژنگ شاعر : انوري اي بهار از تو رشک برده به رنگ حبذا کارنامه‌ي ارژنگ سقفت از سقف چرخ دارد ننگ صحنت از صحن خلد دارد عار کرده نقش ترا قدر بي‌رنگ داده...

اي نمودار ارتفاع فلک شاعر : انوري ساکنانت مقدسان چو ملک اي نمودار ارتفاع فلک بيخ صحن تو همنشين سمک اوج سقف تو رازدار سماک راي رضوان دراوفتاده به شک در تميز ميان...