0
مسیر جاری :
با نماز عشق در محراب خون سایر اشعار عاشورایی

با نماز عشق در محراب خون

مرد باید بود در میدان عشق سر ز پا نشناخت با فرمان عشق مردها در عرصه‌‏ها رقصیده‌‏اند! سر نهاده در خم چوگان عشق
یاران مذاب سایر اشعار عاشورایی

یاران مذاب

...و رد پای اسب از سینه‌ی تفتیده‌‎ی تاریخ رد می‌شد نگاه کاروان هم، از مسیر چشم‌های میخ رد می‌شد و گاهی گریه‌ای می‌‎شد قناری، درهوای بهت صحرایی و درگوش بیابان هم طنین افکنده می‌شد بغض لالایی
یادگار سایر اشعار عاشورایی

یادگار

دهه‌ی اول محرم بود یک نفر باز هم به در می‌زد باز هم طبق عادتی مالوف دل به شوق حسین پر می‌زد
یال بلند اسب سایر اشعار عاشورایی

یال بلند اسب

می‌آید از نهایت تنهایی، یال بلند اسب، رها در باد این سرخ یال اسب پریشان است، یا لحظه‌های خون و خدا در باد می‌آید و هراس من از این است، کاین قامت بلند چه خواهد شد آن صبر با شکوه خدا، زینب، آیا هنوز مانده...
یک نیستان غریبی سایر اشعار عاشورایی

یک نیستان غریبی

ستم بود و آتش، ستم بود و خنجر ستم بود و قنداقه‌ی سرخ اصغر ستم بود و غربت، ستم بود و ناله ستم بود و فردای دلگیر خواهر
 یاحسین سایر اشعار عاشورایی

یاحسین

دنیا در خون نشست تا دید او را از بس که شکستند دل بانو را هفتاد و دوبار عشق زانو زد و بعد با خون خدا نوشته شد عاشورا
هنوز مردانی هستند سایر اشعار عاشورایی

هنوز مردانی هستند

آمده‌ام که شعر بگویم اجازه بده کلماتم در غربتت بمیرند اجازه بده کلماتم قیام کنند به حرمت نامت
هلال زینب سایر اشعار عاشورایی

هلال زینب

چه نیکو می‌درخشی ای هلالم هلال لاله روی با کمالم چرا کردی غروب از پیش چشمم مه عرش آشیان ذوالجلالم
هفتمین فصل غزل سایر اشعار عاشورایی

هفتمین فصل غزل

هفت وادی، زیر گام عشق بر پایان رسید هشتمین نوبت به دست قلّه پیمایان رسید هشت نوبت، دور گردون فصل سرخ آغاز کرد آسمان، آغوش، بر اهل شهادت باز کرد
هفتاد و دو... سایر اشعار عاشورایی

هفتاد و دو...

هفتاد و دو حرف، جمله‌ای ساخته‌اند هفتاد و دو را، به عشق پرداخته‌اند هفتاد و دو دست، رایت قرآن را بر قله‌ی روزگار افراخته‌اند