مسیر جاری :
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
دعای هفت هیکل و خواص آن
دعای طلب رزق و روزی امام جواد(ع)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
شهادت نامهی عشاق
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود
شورش محشر
فتاده شورش محشر به دشت كربلا امشب دل آل علی باشد به محنت مبتلا امشب
ز یكسو مادری نالان ، به یكسو كودكی گریان كشند از سوز دل افغان به دشت كربلا امشب به یكسو كودكی مه وش ، ز بی آبی نموده غش
هوای نفس کشیدن نیست
در این دیار هوای نفس کشیدن نیست برای هیچ پری فرصت پریدن نیست خدا به داد دل لاله های تو برسد به ذهن این همه گلچین به غیر چیدن نیست هزار سرو روان در پی ات روانه شدند
هلال ماه محرّم
ای هلال ماه خون، خونجگر آورده ای سوزدل فریاد جان اشك بصر آورده ای
با قدخم گشته خود بر فراز آسمان ازهلال دختر زهرا خبر آورده ای بهر عاشورائیان هر سال شوری داشتی
هدیه بر درگاه
نه تنها جان خود را هدیه بر درگاه آوردم الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم نه تنها یک گلستان لاله دارم بهر پژمردن کنارش یک نیستان ناله جانکاه آوردم حسینم من حسینم آفتاب روز عاشورا
ماه عزای حضرت خون خدا شده
ای دل محرم آمده وقت عزا شده ماه عزای حضرت خون خدا شده ماتم میان چشم همه موج می زند چشمان گریه چشمۀ شور و شفا شده ما اهل روضه زنده به بوی محرمیم
ماه اشک ماه عزاست
هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست پریده رنگ ز رخسار احمد و حیدر
گوید او چون باده خواران الست
گوید او چون باده خواران الست هر یک اندر وقت خود گشتند مست زانبیاء و اولیاء، از خاص و عام عهد هر یک شد به عهد خود تمام نوبت ساقی سرمستان رسید
آنکه بد پا تا به سر مست، آن رسید
كاروان غم
كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید بانك تكبیر آمد و صبح بلد آن دم رسید كربلا كرب و بلا دشت و بلا دشت بلا خوان ذلت گسترد با حزن و حسرت املاء جامها پر از غم و پر محنت از قالوا بلی شاه دین را وعده بود و برویش...
کبوترها به شب از لانه رفتند
مپرس از من چه مظلومانه رفتند کبوترها به شب از لانه رفتند حرامی ها چه با این زمره کردند؟ که حج خود بدل بر عمره کردند صفا و مروه آن شب بی صفا شد