مسیر جاری :
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
دعای هفت هیکل و خواص آن
دعای طلب رزق و روزی امام جواد(ع)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
باز گفت این راز را باید نهفت
سری اندر گوش هر یک ، باز گفت باز گفت این راز را باید نهفت با مخالف ، پرده دیگرگون زنید با منافق ، نعل را وارون زنید
باز محرم شد
باز محرم شد و لوای ماتم بپاست ماتم سلطان عشق شهید کرب بلاست به عرش و خلد برین فرقه کر وبیان حلقه ماتم زده صاحب ماتم خداست پیمبران سر به سر لباس نیلی به بر
باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب
باز پیراهن مشکی به تنم کرد ارباب باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب ای خدا شکر که در هیئت امسالش هم باز مشغول به سینه زدنم کرد ارباب
باز این چه نواست
باز این چه نواست ، وز کجا میآید ؟ کاین نغمه به گوش آشنا میآید یا رب چه غبار دلنشینی است که باز بر لوح دل از خاطره ها میآید ؟
این شهر بی مجالس روضه جهنّم است
در كوچه ها نسیم بهشت محرّم است این شهر بی مجالس روضه جهنّم است پیراهن سیاه عزاداری شما زیباترین تجلّی عشق مجسّم است شكر خدا كه هیئتمان باز دایر است
از چه رو ماتم گرفته
جهان را از چه رو ماتم گرفته زمین و آسمان را غم گرفته چنان ماتم به گیتی سایه افکند که گویی نیّر اعظم گرفته مگر ماه محرم شد پدیدار که مه را هاله ماتم گرفته
حسین ابن علی فرزند زهرا
دوبیتی های عطش
برعهد بزرگ خود وفا کرد عمو نامرد تمام کوفیان، مرد عمو یک جرعه نگاه تو عطش را کافی است من آب نمی خواهم ، برگرد عمو!
وصف ساقی
آه اگر دست های عاشق سرو، درهجوم خزان نمی افتاد صبرآغوش بی ادامه نبود..، ماه از آسمان نمی افتاد بعداز آن دست های شهرآشوب، آبرویی برای آب نماند کاش ساقی دوباره بر می گشت تا شراب از دهان نمی افتاد
یا ابوفاضل علیهالسلام
همه مجنون رخ لیلایند محو آن سلسله ی زیبایند دسته دسته سوی دلبر آیند تا که سر بر کف پایش سایند ساقی از جام وفا می ریخت از خم عشق پیاپی می ریخت موسم عیش و طرب باز آمد