0
مسیر جاری :
تاج سر حسین ورود به ماه محرم

تاج سر حسین

ای مرا از لحظۀ دیدار تاج سر حسین هم برادر بودی و هم یار هم یاور حسین هر کجا بردی مرا خرسند می‌بودم ولی این سفر بی‌تابم و محزونم و مضطر حسین این بیابان بوی هجران و غم و خون می‌دهد
بهشت سرخ بدن‌های بی سر ورود به ماه محرم

بهشت سرخ بدن‌های بی سر

اینجا بهشت سرخ بدن‌های بی سر است اینجا نگارخانه‌ی گل‌های پرپر است اینجا منا و مشعر و بیت الحرام ماست اینجا حریم قرب شهیدان داور است اینجاست قتلگاه شهیدان راه حق
بهانه برای گریستن ورود به ماه محرم

بهانه برای گریستن

ای بهترین بهانه برای گریستن ای داغ جاودانه برای گریستن د راه بازگشت به خود عشق کاشته ست داغ تو را نشانه برای گریستن شش سوی لاله می دم ای عشق باز کن راهی از این میانه برای گریستن
بوی سیب چیست؟ ورود به ماه محرم

بوی سیب چیست؟

وقتی نسیم می وزد این بوی سیب چیست؟ این سرزمین تیره و گرم و غریب چیست؟ بی اختیار باز دلم شور می زند با من بگو گواه دل بی شکیب چیست؟ شاید رباب بشنود آرامتر بگو آن تیرهای چله نشین مهیب چیست؟
بوی جدایی می‌رسد ورود به ماه محرم

بوی جدایی می‌رسد

بوی غم بوی جدایی بوی هجران می‌رسد کربلا آغوش خود واکن که مهمان می‌رسد ناقه ام در گل نشسته چاره‌ای کن یا حسین دیر اگر آیی کنارم بر لبم جان می‌رسد حاجی زهرا علم کن خیمه‌هایت در منا
بسوز ای دل ورود به ماه محرم

بسوز ای دل

بسوز ایدل که مضطر گردم اینجا شکوه نخل باور گردم اینجا در این صحرا مکن منزل برادر که ترسم بی برادر گردم اینجا نمی خواهم سیه پوش و عزادار زداغ زلف اکبر گردم اینجا نمی خواهم کنار نعش قاسم
خواهر من گریه می کنی شب عاشورا

خواهر من گریه می کنی

داری عقیله خواهر من گریه می کنی آیینه برابر من گریه می کنی از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت خیلی شبیه مادر من گریه می کنی
چشم ها ز عطش تار می‌شود شب عاشورا

چشم ها ز عطش تار می‌شود

فردا که چشم ها ز عطش تار می شود زینب هزار بار عزادار می شود فردا به وقت نذری و خیرات کوفیان ضرب عمود سهم ، علمدار می شود
بوی جدایی شب عاشورا

بوی جدایی

شب است و بوی جدایی زکربلا آید صدای ناله زینب زنینوا آید صدای خواندن قرآن زحنجر اکبر برای دفعه آخر چه باصفا آید هنوز ماه مدینه محافظ حرم است
بمیرم و تنها نبینمت شب عاشورا

بمیرم و تنها نبینمت

بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت تنها به روی سینه صحرا نبینمت امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت