0
مسیر جاری :
عشق پاک همایون شجریان

عشق پاک

ای شب به پاس صحبت دیرین خدای را با او بگو حکایت شب‌زنده‌داری‌ام با او بگو چه می‌کشم از درد اشتیاق شاید وفا کند بشتابد به یاری‌ام ای دل چنان بنال که آن ماه نازنین آگه شود ز رنج من و عشق پاک من با او بگو...
خورشید آرزو همایون شجریان

خورشید آرزو

بگذار سر به سینه‌‌ی من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیده‌ی سر در کمند را بگذار سر به سینه‌ی من تا بگویمت اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
کوچه های عاشقی امیر تاجیک

کوچه های عاشقی

من و دل خوب میدونیم دنیا به مویی بنده، می بازه زندگی شو هر کی نگه نخنده دل عاشق(2) کوچه های عاشقی پر از صدای سازه، واسه عاشق همیشه قشنگ و دلنوازه حدیث عشق و عاشقی یه دنیا رمز و رازه، یه...
زیر آسمون شهر امیر تاجیک

زیر آسمون شهر

آدما با همو تنهان هر کدوم یه جور معمان بعضی واژه ها یه رازن بعضی واژه ها بی معنا آدما نقشای رنگی گاهی شادن گاهی غمگین آخه زندگی بنا نیست که سراسر باشه شیرین زیر اسمون این شهر چرا دشمنی چرا قهر وقتی که...
طلب محمد اصفهانی

طلب

ای ساحل آرامشم سوی تو پر میکشم از دوریت در آتشم در آتشم یا را ای ساحل آرامشم سوی تو پر میکشم از دوریت در آتشم در آتشم یا را دست از طلب ندارم تا کام من بر آید دست از...
آهنگ شب تار محمد اصفهانی

آهنگ شب تار

دیگه از خستگیام خسته شدم خسته شدم دیگه از بستگیام بسته شدم بسته شدم میزنم تیغ به بند بستگی مگه آزاد بشم ز خستگی مگه آزاد بشم ز خستگی بسه تنهایی دیگه توی قفس بسه این قفس بدون همنفس
قاصدک مجید اخشابی

قاصدک

قاصدك هاي نقره اي ، خوش خبر اما بي صدا آيينه هاي قصه گو،بي گفتگو،بي گفتگو بي ادعا صدای قلب عاشقو از تو نگاش میشه شنید روی سکوت ورقا،میشه نوشت،میشه نوشت و نت کشید
مهتاب مجید اخشابی

مهتاب

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود دو تا خورشید سیاه دو تا چشم سرمه سود رشک باغ و کشتمه باغ نگو بهشتمه عمر مژگونش دراز رنگ سرنوشتمه....رنگ سرنوشتمه
کوچ مجید اخشابی

کوچ

بمان اي يار من اي افسون ماندن شرار داغ من باش ازسوداي بيژن بهار باغ من باش برخوان من ز اخوان من گرگان شكسته سكان من اي جان عاشق به چنگ مهوشان تو
سیل اشک مجید اخشابی

سیل اشک

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی به یاد روی تو بر آب میزدم نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم بر کارگاه دیده بی خواب میزدم روی نگار در نظرم جلوه مینمود وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم